eitaa logo
طلاب پاسخگو
1.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
217 فایل
🌼مدیر @seyyed_110 🌹پاسخگو شبهه @S_dastlan @Sarbazvelayat5 @Mhgholamalian ✅پاسخگو #احکام @Mhgholamalian @kiani_sulduz 🟣مشاور خانواده: @pasokhgo313 💢پاسخگو #بانوان @askbanoo @kanommousavi @Mhgholamalian ☎️ پاسخگوی تلفنی 👈(096400)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺خطوط کلی نظام اقتصادی اسلام ✍️ استاد : 1_ﻧﻈﺎم اﺳﻼم در اﻗﺘﺼﺎد ﻃﺒﻘﺎتی ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﻄﻮر اصولی تبعیض را ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮد . 2_اﺳﻼم تنها ﺑﺮاى کار اﺻﺎلت ﻗﺎئل ﺷﺪﻩ و ﺻﺮﻳﺤًﺎ می ﮔﻮﻳﺪ : و ان لیس للانسان اﻻ ما ﺳﻌﻰ ؛ ﻳﻌﻨﻰ اﻳﻦ تنها ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺳﻌﻰ و کوشش (کار) اﺳﺖ که ﺑﺮ هر انسانی می رﺳﺪ ولی ﺑﺎ اﻳﻦ حال ﺁﻧﺠﺎ که ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮدارى از ﻧﺘﻴﺠﻪ کار ﻧﻴﺰ ﺑﺨﻮاهﺪ ﻃﺒﻘﺎت را اﻳﺠﺎد کند اﺳﻼم جمع ﺁورى مال (کنز) را جایز ندانسته و فرمان می دهد تا آن را در راه خدا انفاق نمایند(1) 3_هدف از همه اﻧﻔﺎﻗﺎت (صدقه و...) در اﺳﻼم ﭘﺮ کردن ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻃﺒﻘﺎتی اﺳﺖ و ﻳﺎ ﺑﻪ تعبیر رواﻳﺎت « تا ﻓﻘﻴﺮ ﻏﻨﻰ ﮔﺮدد و زﻧﺪﮔﻰ ﺁﻧﻬﺎ هم سطح ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺷﻮد همان ﮔﻮﻧﻪ که امام ﺻﺎدق ﻋﻠﻴﻪ السلام آﺷﻜﺎرا اﻳﻦ هدف را مشخص کرده و می فرماید: حتی ﻳﻠﺤﻘﻬﻢ ﺑﺎلناس » (2) ﻳﻌﻨﻰ تا ﻓﻘﺮا را که از ﻧﻈﺮ زﻧﺪﮔﻰ (مادی) ﻋﻘﺐ مانده اﻧﺪ ﺑﻪ ﻏﻨﻰ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ و ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ (مردم عادی) ملحق ﮔﺮداﻧﻨﺪ. 4_اﺳﻼم هیچ ﻧﻮع راﺑﻄﻪ ضرری (ضرر رساندن و ضرر دیدن) را ﺑﻴﻦ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ در هیچ مورد و از ﺁن جمله در رواﺑﻂ مالی ﻧﻤﻰ ﭘﺬﻳﺮد و در اﻳﻦ ﺑﺎرﻩ ﭘﻴﺎمبر اﺳﻼم(ص) میﻓﺮمایند : ﻻضرر و ﻻ ضرار فی الاسلام(3) 4_ در مورد منابع ﻃﺒﻴﻌﻰ همانند زمینها ، معادن، رودخانه ها، ﺁﺑﻬﺎى زﻳﺮزمینی ، جنگلها و دریاها ﻧﻈﺮاتی دارد که ﻧﻮﻋًﺎ مالکیت ﺁﻧﻬﺎ را ﺑﺮاى امام (ع) (حکومت حقه اسلامی)می داﻧﺪ و ادارﻩ و ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮدارى و توزیع درﺁمدهای حاصله از ﺁﻧﻬﺎ را در اختیار حکومت واﻗﻌﻰ اﺳﻼمی ﻗﺮار داد اﺳﺖ. ♦️پاورقی : (1):سوره توبه آیه 34 (2):الکافی ، ج3 ، ص561 - چاپ اسلامیه (3):الکافی ، ج5 ، ص281 - چاپ اسلامیه 📚 کتاب دکتر و پیر ، ص127 ✍️پ .ن : برخلاف نظام اقتصادی لیبرالیسم ، اسلام عدالت را اصل قرار می دهد و مخالف فاصله طبقاتی و فقر است. که رهبر معظم انقلاب آن را بیان کردند هم عدالت را اصل می داند و لکن متاسفانه بعضی هنوز معتقد به لیبرالیسم هستند. لیبرالیسم از سال68 یعنی دولت رفسنجانی در ایران تقویت و اجرا شد و دولت خاتمی و روحانی هم با همین تفکر پیش رفتند. 🚩کانال استاد شهید 👇 @Shahid_hashemi_nejad 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
🔺پاسداری از منابع فرهنگی اسلام ✍️ استاد : 🔹یکی از اساسی ترین خدماتی که علمای شیعه در طول تاریخ زندگی خود بخوبی آن را انجام داده اند حفظ و نگهبانی از میراث فرهنگی و منابع اولیه ایدولوژی شیعه بوده است ، همه ی منابع اولیه اسلام (بجز قرآن) به وسیله روحانیون مسئول شیعه جمع آوری ، نوشته و نگهبانی شده ، منابعی که تنها یکی از آنها نهج البلاغه است . 🔸اگر کسی به عصر زندگی این نمونه از علمای اسلام بخصوص گذشتگان باز گردد و شرایط زمان آنها و نبودن وسائل و امکانات سفر را در آن عصر مورد توجه قرار دهد و فشارهای سخت و شکننده ای که علماء آن روز از سوی برادران سنی مذهب و حکومتهای آنها تحمل می کردند ، در نظر بگیرد بخوبی می داند که نوشتن و جمع آوری کتابهای قطوری مانند اصول و فروع کافی ، من لایحضر ، تهذیب و استبصار و یا صدها مانند این کتب حدیثی ، فقهی ، تفسیری و اعتقادی که همه از منابع اولیه اسلام است با چه مشکلاتی تحقق یافته و چه فداکاریها در راه آن انجام شده است. 📚کتاب دکتر و پیر ، ص335 @shahid_hashemi_nejad 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺دعوت رسمی حجت‌الاسلام دکتر رفیعی از حسن آقامیری برای ! ✍پ.ن: این چندمین بار است که آقامیری دعوت به مناظره می شود ولی تا حالا هیچ کدام را نپذیرفته! 🔴 @Tollabe_pasokhgoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خلاصه و گفتگو امروز حجت الاسلام دکتر و آقای سید حسن ✍پ.ن۱: در روایات و آیات(مثل الدنیا مزرعة الأخرة) مکرّر آمده که این دنیا محل عمل هست و عالم قیامت روز حساب و کتاب ، لذا اگر توبه و بازگشتی باشد باید در این دنیا باشد و الّا پشیمانی در روز قیامت سودی ندارد. ✍پ.ن۲: انحرافات آقای آقامیری در این چند مساله خلاصه نمی شود ولی این چند مبحث اعتقادی که محلّ گفتگو قرار گرفت نمونه ای است از اینکه سخنان آقای آقامیری پشتوانه علمی قوّیی ندارد. ✍پ.ن۳: خوف و رجا به خداوند باید در کنار هم باشد و در آیات و روایات تاکید بسیاری به این مساله شده است از جمله: امام صادق علیه السّلام فرمودند: اُرجُ اللهَ رَجاءً لا یُجَرّیکَ عَلی مَعصِیَتِهِ، وَ خَفهُ خَوفاً لا یُؤیِسُکَ مِن رَحمَتِهِ. ترجمه: به خداوند امید داشته باش، امیدی که تو را بر معصیت و گناه، گستاخ نسازد. و از او بترس، ترسی که تو را از رحمتش ناامید نکند. (تحف العقول، ص304) ✍پ.ن۴: در این مناظره مشخص شد که باید برای مباحث اعتقادی وقت گذاشت و مطالعه و تحقیق کرد و سخنان متخصصین مباحث اعتقادی را شنید و به شنیدن و خواندن مطالب فضای مجازی و... اکتفا نکرد. 🔴 @tollabe_pasokhgoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بخشی از "نه شرقی نه غربی" خانعلی زاده: سند امنیت ملی روسیه ٢٠١٠ رو خوندید؟ صادق زیباکلام: نه خانعلی زاده: پیمان اکس رو توضیح میدید؟ زیباکلام: نمیدونم چیه! ⁉️کسانی که اسناد مهم بین المللی را نخوانده و در اطلاعات گذشته خود حبس شده اند چگونه در این حوزه اظهار نظر میکنند؟ 💯 🇮🇷 @tollabe_pasokhgoo 🇮🇷
🔺مناظره (ع) با مادّى گرای مِصرى آوازه دانش و بينش امام صادق(عليه السلام) در جهان آن روز، همه جا پيچيده بود، مرد مصرى كه گرايش هاى مادّى داشت رهسپار مدينه گشت تا با امام صادق(عليه السلام) به مناظره بپردازد، او وارد مدينه شد، ولى آگاه شد كه امام به زيارت خانه خدا به مكه رفته است. او نيز بى درنگ رهسپار مكه شد، هشام بن حكم داستان زير را نقل مى كند: مرد مصرى امام را در حال طواف ديد، بس كه شيفته مذاكره بود، به امام مهلت نداد تا طواف خود را به پايان برساند در ميانه طواف به خدمت امام رسيد و به او گفت: از عالم غيب به من خبر ده. امام صادق(عليه السلام): نام تو چيست؟ مرد مصرى: نام من عبدالملك است. امام صادق(عليه السلام):كنيه تو چيست؟ مرد مصرى: كنيه ام ابوعبدالله است. امام صادق(عليه السلام): گفتى نام تو عبدالملك است و طبعاً اين نام را پذيرفته اى اين كدام ملك و پادشاه است كه تو بنده او هستى؟ گفتى كنيه تو ابوعبدالله است، اين كدام خداست كه فرزند تو بنده اوست و تو پدر او هستى؟ مرد مصرى سكوت را برگزيد. امام صادق(عليه السلام): چرا سكوت كرده اى و سخن نمى گويى؟ من اكنون در حال طوافم، پس از پايان فريضه طواف گفتگو را با تو دنبال مى كنم. امام صادق(عليه السلام) طواف را با دو ركعت نماز به پايان رساند و در گوشه مسجد نشست تا مرد مصرى به نزد او بيايد. مرد مصرى در كنار امام قرار گرفت، گويا حضرت صادق(عليه السلام)مى دانست كه علت شك و ترديد او درباره خدا اين است كه اگر خدا هست پس چرا ديده نمى شود و لذا گفتار خود را پيش از آن كه مرد مصرى لب به سخن بگشايد روى همين مطلب متمركز ساخت. امام صادق(عليه السلام):مى دانى كه اين زمين رويه هايى دارد؟ مرد مصرى: آرى، داراى لايه ها و طبقاتى است. امام صادق(عليه السلام): آيا تو به درون آنها رفته اى؟ مرد مصرى:نه. امام صادق(عليه السلام): آيا مى دانى در دل زمين چه چيزهايى هست؟ مرد مصرى: نه از آن اطلاع ندارم، فقط گمان مى كنم كه زير زمين ديگر چيزى نيست. امام صادق(عليه السلام): ظن و گمان نوعى عجز و بيچارگى است. سخن از يقين بگو آيا تو به آسمان ها سفر كرده اى؟ مرد مصرى: نه. امام صادق(عليه السلام): مى دانى آنجا چه چيزهايى وجود دارد؟ مرد مصرى: نه. امام صادق(عليه السلام): شگفتا شرق و غرب هم نرفته اى به اعمال زمين و اوج آسمان ها نرفته اى، چگونه با اين همه ناآگاهى خدا را نفى مى كنى؟ اضافه مى شود: هدف امام اين نيست كه خدا در اعماق زمين يا اوج آسمانهاست، بلكه مى خواهد محدود بودن علم و دانش او را ثابت كند.  با اين وصف كه چگونه به صورت جزم خدا را نفى مى كند. انسانى كه هنوز موجودات دور و بر خود را نشناخته چگونه مى تواند درباره صانع جهان سخن بگويد و او را نفى كند؟! مرد مصرى: تاكنون كسى با من اين گونه سخن نگفته بود. امام صادق(عليه السلام): آيا باز هم درباره آفريدگار جهان ترديدى دارى؟ مرد مصرى: شايد... امام صادق(عليه السلام):آن كس كه ناآگاه است، در برابر كسى كه آگاه است حجت و دليلى ندارد. اى برادر مصرى اين سخن را از من بشنو و درباره آن بينديش. گواه ما بر وجود خداوند متعال، نظام بديع آفرينش است. نظامى منسجم كه هرگز در طول قرنها ذره اى از آن نظم كاسته نشده و اختلالى در آن رخ نداده است، بنگر آفتاب و ماه و شب و روز را چگونه از پى هم مى آيند و مى روند و هر كدام طبق برنامه ريزى خاصى حركت مى كنند. حركت آنها آگاهانه و اختيارى نيست، زيرا در اين صورت، يك بار هم كه شده پس از رفتن، باز نمى گشتند و شب جاى خود را به روز مى داد و شب جاى روز مى گرفت. اين گونه حركتها، اضطرارى و خارج از اختيار است. بدان! كسى كه آنها را به اين حركت اضطرارى وادار كرده، بالاتر از طبيعت آنهاست.(1) 1.احتجاج، طبرسى، ج2، ص204 📚 های معصومان ، ، ص 114 شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد. ▪️ @tollabe_pasokhgoo ▪️
💥 جالب شیخ بهائی(ره) با عالم سنی زمان تقریبی مطالعه : 2 دقیقه محمد بن حسین بن عبدالصّمد معروف به «شیخ بهائی» از علمای معروف و از مفاخر جهان تشیع، در قرن دهم و یازدهم هجری است، در سال 1031 ه‍م از دنیا رفت و قبرش در مشهد مقدس در جوار مرقد شریف حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ است، او در یکی از سفرهای خود، با یکی از علمای اهل تسنّن ملاقات نمود، و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعی وانمود کرد. آن دانشمند که از علمای شافعی بود، وقتی که دانست شیخ بهائی، شافعی است، و از مرکز تشیع (ایران) آمده، به او گفت: «آیا شیعه برای اثبات مطلوب و ادّعای خود، شاهد و دلیل دارد؟». شیخ بهائی گفت: من گاهی در ایران با آنها روبرو شده‌ام، می‌بینم آنها برای ادّعای خود شواهد بسیاری دارند. دانشمند شافعی گفت: اگر ممکن است یکی از آنها را نقل کنید. شیخ بهائی گفت: مثلاً می‌گویند در صحیح بخاری (که از کتب معتبر اهل‌سنّت است) آمده، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «فاطِمَهُ بَضْعَه مِنِّی مَنْ آذاها فَقَد آذانِی وَ مَنْ اَغْضَبَها فَقَدْ اَغْضَبَنِی» «فاطمه ـ سلام‌الله علیها ـ پاره تن من است، کسی که او را آزار دهد، مرا آزار داده و کسی که او را خشمگین نماید مرا خشمگین نموده است.»[1] و در چهار ورق دیگر در همان کتاب است «وَ خَرَجَتْ فاطِمَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ هِی غاضِبَه عَلَیهِما «و فاطمه وفات کرد در حالی که نسبت به ابوبکر و عمر، خشمگین بود.»[2] جمع این دو روایت و پاسخ به این سؤال طبق مبنای اهل‌سنّت چگونه است؟ دانشمند شافعی در فکر فرو رفت (که با توجّه به این دو روایت، نتیجه این است که آن دو نفر (عمر و ابوبکر)، عادل نبودند پس لیاقت رهبری و خلافت امت را ندارند). پس از ساعتی تأمّل گفت: گاهی شیعیان دروغ می‌گویند، ممکن است این هم از دروغ‌های آنها باشد، به من مهلت بده امشب به کتاب «صحیح بخاری» مراجعه کنم، و صدق و کذب دو روایت فوق را دریابم، و در صورت صدق، پاسخی برای سؤال فوق پیدا کنم. شیخ بهاء می‌گوید: فردای آن روز، آن دانشمند شافعی را دیدم، از او سؤال کردم که مطالعه و بررسی تو به کجا رسید؟ او گفت همانگونه که گفتم؛ شیعیان دروغ می‌گویند، زیرا من صحیح بخاری را دیدم، هر دو روایت فوق در آن مذکور است، ولی بین نقل این دو روایت، بیش از پنج ورق فاصله است، در حالی که شیعه می‌گفت چهار ورق فاصله است!!‌[3] ـ براستی عجب پاسخی و شگفت مغلطه‌ای! منظور وجود این دو روایت در آن کتاب است، خواه بین نقل آن دو روایت پنج ورق فاصله باشد یا پنجاه ورق، چه فرقی می‌کند؟!   🔻پی نوشت: [1] . صحیح بخاری، ط دارالجیل، بیروت، ج 7، ص 47. [2] . همان مدرک، ج 9، ص 185، و مدارک دیگر در کتاب فضائل الخمسه من الصّحاح الستّه،ج 3، ص 190. [3] . روضات الجنّات (ذیل شرح حال شیخ بهاءالدین عاملی) ، جلد۷ ، ص۷۱ 🏴طلاب پاسخگو 🔻 🏴 @tollabe_pasokhgoo
💥مناظره بین امام جواد علیه السلام و عالم سنی : 🔹در زمان مأمون خليفه، يك نهضت علمى پيدا شد. مأمون مجلس مباحثه و مناظره، زياد برقرار مى‏ كرد و خيلى لذت مى‏ برد، چون خودش اهل مطالعه و دانشمند بود و به تمام اديان و مذاهب آزادى مى‏ داد. 🔸مباحثات امام رضا عليه السلام با اصحاب ملل و نحل در همين مجالس مأمون صورت گرفته است. مجالس زيادى مخصوصا راجع به اهل تسنن و تشيع تشكيل مى‏ داد. 🔹در كتاب « تشريح و محاكمه »كه آن شخصيت ترك به نام قاضى بهلول بهجت افندى نوشت- كه به فارسى ترجمه شده و بسيار كتاب خوب و نفيسى است- مباحثه بين مأمون و علماى اهل تسنن راجع به خلافت نقل شده است. 🔸از جمله يك مباحثه شيعى و سنى ميان حضرت جواد كه هنوز طفل بودند و علماى اهل تسنن برقرار شد. 🔹در آنجا آن عالم اهل تسنن در حرفهايش احاديثى در فضيلت ابو بكر و عمر روايت كرد. 🔸به حضرت عرض كرد: شما درباره شيخين- ابوبکر و عمر - چه مى ‏گوييد و حال اينكه ما حديث معتبرى از پيغمبر داريم كه فرمود: ابو بكر و عمر سيدا كهول اهل الجنة يعنى ابو بكر و عمر دو آقاى پيرمردان اهل بهشتند. 🔹همچنين حديث ديگرى نقل كرد كه : روزى جبرئيل به پيغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض كرد: من از ابو بكر راضى هستم، از ابو بكر بپرس آيا او از من راضى هست يا نه؟ 🔸حضرت جواد فرمود: ما منكر فضيلت ابو بكر نيستيم ولى يك مطلب هست و آن اين است كه همه قبول دارند كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: « كثرت على الكذابة » دروغگويان بر من زياد شده ‏اند، و معيارى در اختيار قرار داد كه : هر حديث را كه از من روايت كردند اول بر قرآن عرضه بداريد، اگر موافق قرآن بود قبول كرده و الا رد كنيد. 🔹قرآن مى‏ گويد تمام اهل بهشت، جوان هستند. و اما حديث ديگرى كه گفتيد، خدا در قرآن مى‏ فرمايد: «و لقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس‏ به نفسه و نحن أقرب إليه من حبل الوريد» ما انسان را آفريده ‏ايم و از تمام خطورهاى قلبى او آگاه هستيم. پس چطور مى‏ شود خدايى كه قرآن او را اين‏طور معرفى مى ‏كند، از پيغمبر بپرسد كه من از فلان بنده راضى هستم، تو از او بپرس كه از من راضى است يا نه؟! 📚مجموعه آثارشهيدمطهرى، ج‏21، ص، 99-98 (با ویرایش جزئی) 🌺سالروز ولادت حضرت جواد الائمه(ع) مبارکباد🌺 علیه السلام 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈•
💥 جالب شیخ بهائی(ره) با عالم سنی زمان تقریبی مطالعه : 2 دقیقه محمد بن حسین بن عبدالصّمد معروف به «شیخ بهائی» از علمای معروف و از مفاخر جهان تشیع، در قرن دهم و یازدهم هجری است، در سال 1031 ه‍م از دنیا رفت و قبرش در مشهد مقدس در جوار مرقد شریف حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ است، او در یکی از سفرهای خود، با یکی از علمای اهل تسنّن ملاقات نمود، و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعی وانمود کرد. آن دانشمند که از علمای شافعی بود، وقتی که دانست شیخ بهائی، شافعی است، و از مرکز تشیع (ایران) آمده، به او گفت: «آیا شیعه برای اثبات مطلوب و ادّعای خود، شاهد و دلیل دارد؟». شیخ بهائی گفت: من گاهی در ایران با آنها روبرو شده‌ام، می‌بینم آنها برای ادّعای خود شواهد بسیاری دارند. دانشمند شافعی گفت: اگر ممکن است یکی از آنها را نقل کنید. شیخ بهائی گفت: مثلاً می‌گویند در صحیح بخاری (که از کتب معتبر اهل‌سنّت است) آمده، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «فاطِمَهُ بَضْعَه مِنِّی مَنْ آذاها فَقَد آذانِی وَ مَنْ اَغْضَبَها فَقَدْ اَغْضَبَنِی» «فاطمه ـ سلام‌الله علیها ـ پاره تن من است، کسی که او را آزار دهد، مرا آزار داده و کسی که او را خشمگین نماید مرا خشمگین نموده است.»[1] و در چهار ورق دیگر در همان کتاب است «وَ خَرَجَتْ فاطِمَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ هِی غاضِبَه عَلَیهِما «و فاطمه وفات کرد در حالی که نسبت به ابوبکر و عمر، خشمگین بود.»[2] جمع این دو روایت و پاسخ به این سؤال طبق مبنای اهل‌سنّت چگونه است؟ دانشمند شافعی در فکر فرو رفت (که با توجّه به این دو روایت، نتیجه این است که آن دو نفر (عمر و ابوبکر)، عادل نبودند پس لیاقت رهبری و خلافت امت را ندارند). پس از ساعتی تأمّل گفت: گاهی شیعیان دروغ می‌گویند، ممکن است این هم از دروغ‌های آنها باشد، به من مهلت بده امشب به کتاب «صحیح بخاری» مراجعه کنم، و صدق و کذب دو روایت فوق را دریابم، و در صورت صدق، پاسخی برای سؤال فوق پیدا کنم. شیخ بهاء می‌گوید: فردای آن روز، آن دانشمند شافعی را دیدم، از او سؤال کردم که مطالعه و بررسی تو به کجا رسید؟ او گفت همانگونه که گفتم؛ شیعیان دروغ می‌گویند، زیرا من صحیح بخاری را دیدم، هر دو روایت فوق در آن مذکور است، ولی بین نقل این دو روایت، بیش از پنج ورق فاصله است، در حالی که شیعه می‌گفت چهار ورق فاصله است!!‌[3] ـ براستی عجب پاسخی و شگفت مغلطه‌ای! منظور وجود این دو روایت در آن کتاب است، خواه بین نقل آن دو روایت پنج ورق فاصله باشد یا پنجاه ورق، چه فرقی می‌کند؟!   🔻پی نوشت: [1] . صحیح بخاری، ط دارالجیل، بیروت، ج 7، ص 47. [2] . همان مدرک، ج 9، ص 185، و مدارک دیگر در کتاب فضائل الخمسه من الصّحاح الستّه،ج 3، ص 190. [3] . روضات الجنّات (ذیل شرح حال شیخ بهاءالدین عاملی) ، جلد۷ ، ص۷۱ 🏴طلاب پاسخگو 🔻 🏴 @tollabe_pasokhgoo
💥مناظره بین امام جواد علیه السلام و عالم سنی : 🔹در زمان مأمون خليفه، يك نهضت علمى پيدا شد. مأمون مجلس مباحثه و مناظره، زياد برقرار مى‏ كرد و خيلى لذت مى‏ برد، چون خودش اهل مطالعه و دانشمند بود و به تمام اديان و مذاهب آزادى مى‏ داد. 🔸مباحثات امام رضا عليه السلام با اصحاب ملل و نحل در همين مجالس مأمون صورت گرفته است. مجالس زيادى مخصوصا راجع به اهل تسنن و تشيع تشكيل مى‏ داد. 🔹در كتاب « تشريح و محاكمه »كه آن شخصيت ترك به نام قاضى بهلول بهجت افندى نوشت- كه به فارسى ترجمه شده و بسيار كتاب خوب و نفيسى است- مباحثه بين مأمون و علماى اهل تسنن راجع به خلافت نقل شده است. 🔸از جمله يك مباحثه شيعى و سنى ميان حضرت جواد كه هنوز طفل بودند و علماى اهل تسنن برقرار شد. 🔹در آنجا آن عالم اهل تسنن در حرفهايش احاديثى در فضيلت ابو بكر و عمر روايت كرد. 🔸به حضرت عرض كرد: شما درباره شيخين- ابوبکر و عمر - چه مى ‏گوييد و حال اينكه ما حديث معتبرى از پيغمبر داريم كه فرمود: ابو بكر و عمر سيدا كهول اهل الجنة يعنى ابو بكر و عمر دو آقاى پيرمردان اهل بهشتند. 🔹همچنين حديث ديگرى نقل كرد كه : روزى جبرئيل به پيغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض كرد: من از ابو بكر راضى هستم، از ابو بكر بپرس آيا او از من راضى هست يا نه؟ 🔸حضرت جواد فرمود: ما منكر فضيلت ابو بكر نيستيم ولى يك مطلب هست و آن اين است كه همه قبول دارند كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: « كثرت على الكذابة » دروغگويان بر من زياد شده ‏اند، و معيارى در اختيار قرار داد كه : هر حديث را كه از من روايت كردند اول بر قرآن عرضه بداريد، اگر موافق قرآن بود قبول كرده و الا رد كنيد. 🔹قرآن مى‏ گويد تمام اهل بهشت، جوان هستند. و اما حديث ديگرى كه گفتيد، خدا در قرآن مى‏ فرمايد: «و لقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس‏ به نفسه و نحن أقرب إليه من حبل الوريد» ما انسان را آفريده ‏ايم و از تمام خطورهاى قلبى او آگاه هستيم. پس چطور مى‏ شود خدايى كه قرآن او را اين‏طور معرفى مى ‏كند، از پيغمبر بپرسد كه من از فلان بنده راضى هستم، تو از او بپرس كه از من راضى است يا نه؟! 📚مجموعه آثارشهيدمطهرى، ج‏21، ص، 99-98 (با ویرایش جزئی) 🌺سالروز ولادت حضرت جواد الائمه(ع) مبارکباد🌺 علیه السلام 🌹 @Tollabe_pasokhgoo •┈┈••✾•✨⁦⁩✨•✾••┈┈•
🔺مناظره (ع) با مادّى گرای مِصرى آوازه دانش و بينش امام صادق(عليه السلام) در جهان آن روز، همه جا پيچيده بود، مرد مصرى كه گرايش هاى مادّى داشت رهسپار مدينه گشت تا با امام صادق(عليه السلام) به مناظره بپردازد، او وارد مدينه شد، ولى آگاه شد كه امام به زيارت خانه خدا به مكه رفته است. او نيز بى درنگ رهسپار مكه شد، هشام بن حكم داستان زير را نقل مى كند: مرد مصرى امام را در حال طواف ديد، بس كه شيفته مذاكره بود، به امام مهلت نداد تا طواف خود را به پايان برساند در ميانه طواف به خدمت امام رسيد و به او گفت: از عالم غيب به من خبر ده. امام صادق(عليه السلام): نام تو چيست؟ مرد مصرى: نام من عبدالملك است. امام صادق(عليه السلام):كنيه تو چيست؟ مرد مصرى: كنيه ام ابوعبدالله است. امام صادق(عليه السلام): گفتى نام تو عبدالملك است و طبعاً اين نام را پذيرفته اى اين كدام ملك و پادشاه است كه تو بنده او هستى؟ گفتى كنيه تو ابوعبدالله است، اين كدام خداست كه فرزند تو بنده اوست و تو پدر او هستى؟ مرد مصرى سكوت را برگزيد. امام صادق(عليه السلام): چرا سكوت كرده اى و سخن نمى گويى؟ من اكنون در حال طوافم، پس از پايان فريضه طواف گفتگو را با تو دنبال مى كنم. امام صادق(عليه السلام) طواف را با دو ركعت نماز به پايان رساند و در گوشه مسجد نشست تا مرد مصرى به نزد او بيايد. مرد مصرى در كنار امام قرار گرفت، گويا حضرت صادق(عليه السلام)مى دانست كه علت شك و ترديد او درباره خدا اين است كه اگر خدا هست پس چرا ديده نمى شود و لذا گفتار خود را پيش از آن كه مرد مصرى لب به سخن بگشايد روى همين مطلب متمركز ساخت. امام صادق(عليه السلام):مى دانى كه اين زمين رويه هايى دارد؟ مرد مصرى: آرى، داراى لايه ها و طبقاتى است. امام صادق(عليه السلام): آيا تو به درون آنها رفته اى؟ مرد مصرى:نه. امام صادق(عليه السلام): آيا مى دانى در دل زمين چه چيزهايى هست؟ مرد مصرى: نه از آن اطلاع ندارم، فقط گمان مى كنم كه زير زمين ديگر چيزى نيست. امام صادق(عليه السلام): ظن و گمان نوعى عجز و بيچارگى است. سخن از يقين بگو آيا تو به آسمان ها سفر كرده اى؟ مرد مصرى: نه. امام صادق(عليه السلام): مى دانى آنجا چه چيزهايى وجود دارد؟ مرد مصرى: نه. امام صادق(عليه السلام): شگفتا شرق و غرب هم نرفته اى به اعمال زمين و اوج آسمان ها نرفته اى، چگونه با اين همه ناآگاهى خدا را نفى مى كنى؟ اضافه مى شود: هدف امام اين نيست كه خدا در اعماق زمين يا اوج آسمانهاست، بلكه مى خواهد محدود بودن علم و دانش او را ثابت كند.  با اين وصف كه چگونه به صورت جزم خدا را نفى مى كند. انسانى كه هنوز موجودات دور و بر خود را نشناخته چگونه مى تواند درباره صانع جهان سخن بگويد و او را نفى كند؟! مرد مصرى: تاكنون كسى با من اين گونه سخن نگفته بود. امام صادق(عليه السلام): آيا باز هم درباره آفريدگار جهان ترديدى دارى؟ مرد مصرى: شايد... امام صادق(عليه السلام):آن كس كه ناآگاه است، در برابر كسى كه آگاه است حجت و دليلى ندارد. اى برادر مصرى اين سخن را از من بشنو و درباره آن بينديش. گواه ما بر وجود خداوند متعال، نظام بديع آفرينش است. نظامى منسجم كه هرگز در طول قرنها ذره اى از آن نظم كاسته نشده و اختلالى در آن رخ نداده است، بنگر آفتاب و ماه و شب و روز را چگونه از پى هم مى آيند و مى روند و هر كدام طبق برنامه ريزى خاصى حركت مى كنند. حركت آنها آگاهانه و اختيارى نيست، زيرا در اين صورت، يك بار هم كه شده پس از رفتن، باز نمى گشتند و شب جاى خود را به روز مى داد و شب جاى روز مى گرفت. اين گونه حركتها، اضطرارى و خارج از اختيار است. بدان! كسى كه آنها را به اين حركت اضطرارى وادار كرده، بالاتر از طبيعت آنهاست.(1) 1.احتجاج، طبرسى، ج2، ص204 📚 های معصومان ، ، ص 114 شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد. ▪️ @tollabe_pasokhgoo ▪️