eitaa logo
کانال جامعه طلاب مهدوی
23 دنبال‌کننده
421 عکس
257 ویدیو
10 فایل
دیگه نبودن کنار تو برامون سخته، باهم جمع میشیم و میایم تا بیای پدر عزیزم ، مهدی جان ارتباط با ادمین: @yavaremahdy313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت دوازدهم: «فتح خیبر، پایانی بر افسانه یهود» ✳️ پرچم فتح در دست محبوب خدا و رسول 🔻[در جنگ خیبر، پس از آنکه مسلمانان قلعه های یهود را به محاصره در آوردند] رسول خدا دستور حمله را صادر کردند و در روز اول پرچم لشکر را به دست ابوبکر و در روز دوم به دست عمر دادند و آنها را با گروهی روانه میدان کردند، اما هر دو با تحمل شکست بازگشتند. بعد از این دو شکست رسول خدا فرمودند: «قسم به خداوندی که جانم در دست اوست فردا پرچم را به دست مردی خواهم سپرد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. وی هرگز از میدان جنگ فرار نمی کند و خداوند به دست او پیروزی را نصیب ما خواهد کرد». 🔻[بعد از انتظار همگان در روز سوم] رسول خدا کسی را پی من فرستادند و من با وجود چشم در شدید نزد ایشان رفتم. ایشان دست بر چشمان من نهادند و برای من دعا کردند و درد چشم من برطرف شد. ✳️ فتح خیبر با نیروی الهی 🔻مردان و پهلوانان جنگجوی یهود از قریش و غیر قریش با ساز و برگ کامل همچون کوه در دژهای محکمشان در برابر ما ایستاده بودند. هرکدام از همراهان من که به نبرد رفت نتیجه ای نگرفت تا اینکه همگی می گفتند: ای ابو الحسن برخیز! پیامبر مأموریت فتح خیبر را به من واگذار کردند. من هر جنگجویی را که از قلعه خارج شد و به نبردم آمد کشتم و هر قهرمانی را زمین گیر کردم. چونان شیری بر آنها یورش بردم تا همگی به قلعه گریختند. در قلعه خیبر را با دست خود از جا کندم و به تنهایی وارد قلعه شدم. هر کس عرض اندام کرد کشته شد و بقیه به اسارت در آمدند. در آن حال، جز خدا کسی یاور من نبود. 🔻به خدا سوگند، آن نیرو و توانی که با آن در قلعه خیبر را از جا کندم و چهل ذراع پشت سر خود انداختم، نیروی بدنی در اثر خوردن غذا نبود. آن نیرو از قدرت ملکوتی و جانی نشأت می گرفت که از نور خدا و رسولش روشن شده بود. پس از فتح خیبر خدمت رسول خدا رسیدم و ایشان با گرمی از من استقبال کردند و سخنانی فرمودند و گفتند اگر از امتم نمی ترسیدم که همانند مسیحیان درباره عیسی که کفرآمیز و اغراق آمیز سخن گفتند مطالبی درباره فضیلت تو می گفتم که پس از آن بر هر جمعی وارد شوی خاک پای تو و قطرات وضوی تو را برای شفا و تبرک ببرند! ..... 📚 منابع: 1. مسنداحمدحنبل جلد1 صفحه 99 2 . خصایص النسایی صفحه 52 3 . العقدالفرید جلد4 صفحه 312 4 . فرائدالسمطین صفحه 264 📗 کتاب علی از زبان علی @nahjolbalagheiam