eitaa logo
پایگاه علمی حمید رجایی
101 دنبال‌کننده
41 عکس
54 ویدیو
0 فایل
✅ «طلوع مهر» عنوان وبگاهِ حمید رجایی است. شما در بخش ایتای این وبگاه هستید. آدرس این بخش @tolooemehr ✅ نقل مطالب با ذکر منبع، مانعی ندارد. ✅ کانال جانبی: #فرهنگنامه_رجا: @farhangerajaei ✅ ارتباط با رجایی: @EtaaHamidRajaei ✅ وبگاه: Hamid-rajaei.com
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆طلوع مهر🔆 🔹 پرسش Dr.rezayat ✅ سلام استاد رجایی، من یک سؤال خیلی جدی و مهم دارم که هیچوقت جرٱت پرسیدن آن را نداشته‌ام. من چندان به قرآن علاقه ندارم. چون هر وقت قرآن را باز می‌کنم در آن سخن از کشتن و جنگ و بکش‌بکش است! چرا کتاب خدای مهربان باید این طور باشد؟ البته من احتمال می‌دهم برای این سؤال، یک جواب درستی هست. چون قرآن واقعاً فرموده خداست و کلام خدا حکمت دارد. پاسخ شما چیست؟ 💠 پاسخ ✅ علیکم‌السلام. چنین سوالاتی را حتماً بپرسید، چرا که عقل حکم می‌کند، انسان شبهاتش را در این زمینه‌های پراهمیت زودتر برطرف کند. مثلاً اگر کسی در مسئله معصومیت اهل‌بیت علیهم‌السلام یا معاد شک دارد، باید وقت بگذارد، بپرسد و شک‌اش را برطرف نماید. ✅ قرآن، کتاب رحمت و مهربانی و جمال و عشق است. چنان‌که در مقالات پیشین بیان شد، اگر خداوند و امامان را با ظلم مواجهه نبود، درمی‌یافتیم که نسبتی میان امام و شمشیر کشیدن و جنگیدن نبود. اما جهل و ظلم و تعدی و عناد ما، ما را با وجه جلال خداوند و اولیا مواجهه می‌کند (که آن هم از وجوه جمال است) ✅ قرآن، ذاتیاتی دارد و عرضیاتی. لُبّی دارد و اشاره به جزئیاتی. مثلاً عربی بودن، ذاتی حقیقت قرآن نیست. بله قرآن به زبان عربی است، در سرزمین حجاز، در فلان زمان و در میان مردم حاضر خاصی، نازل شده و اما می‌توانست (امکان داشت) این مختصات نباشد. البته حتماً و لامحاله، همیشه یک سلسله عرضیات، بوجود می‌آمد و می‌آید. مثلاً اگر قرآن در زمانی دیگر در سرزمین هند بر پیامبر اکرم (که بنابه فرض در هند مبعوث شده بودند) نازل می‌شد، عرضیات قرآن متفاوت می‌شد. اما اینکه قرآن با این عرضیات نازل شده، هم خود حکمت دارد و الله اعلم حیث یجعل رسالته. ✅ حال بنگرید این‌همه آیات با واژگان جنگ و قتل و آیاتی که جنبه صلابت و دعوت به دفاع و جهاد نظامی دارد، چطور بر کلام الله مجید، عارض شده است؟ طبیعی است که علتش احوال مخاطبان و یا اوضاع پیرامون پیامبر بوده است. گاهی سوالاتی مطرح می‌شده که نتیجه کم‌اندیشی بوده (مانند نقل سوالات بنی‌اسراییل یا سوالاتی که چندان مهم نبوده اما لحوجانه پرسیده می‌شده) یا توطئه‌ها و نفاق‌ورزی‌هایی که پیرامون پیامبر رخ می‌داده و... اما اگر شما قرآن‌بلد باشید متوجه می‌شوید با همین شرایط هم، در قرآن، عشق و لطافت بی‌حد، موجه می‌زند که اگر قلبتان آن سیگنال‌ها را دریافت کند، متوجه می‌شوید که قرآن کتاب بی‌نظیری در بیان رحمت و عاشقی خداوند با بندگان است‌. لکن خداوند یک عاشق عزیز و مقتدر است و مومنان را هم عزیز و مقتدر می‌خواهد. جمال بدون جلال، کامل و پایا نیست. ✅ توجه داشته باشید که اگر قرآن در همین قرن ۲۱ بر پیامبر نازل می‌شد، احتمالأ ایات جلالی آن به همین مقدار بود بلکه بیشتر و نه کمتر، چون جهل و ظلمی که امروز در جهان سراغ داریم مطلقاً کمتر از جهل و ظلم عرب پیش از اسلام نیست‌. هر یک از انبیا مبعوث شوند، همین ماجرا خواهد بود. چه حضرت موسی، یا عیسی و... مگر اینکه پیامبری محلی یا قومی و مختص محله عشاق صادق باشد‌! ✅ در قرآن آیاتی هست که ناگهان از زمینه عرضیات خارج می‌شود و به اصل ماجرا و لُبّ کلام الله می‌پردازد. گویا خداوند می‌خواهد بفرماید: خیلی خوب این‌ها را گفتم (همدیگر را نکشید، اگر کسانی شما می‌کشند، زیر بار ظلم نروید و با آنان در شرایطی که ناچارید شمشیر بکشید و اما آغاز کننده جنگ نباشید و...) حالا بگذارید تا من حرفم را بزنم. حرف من چیست؟ اینکه الله لا اله الا هو الحی القیوم... (آیه الکرسی) یا آیات اخر سوره حشر (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ...) و ... اتفاقاً روی خواندن این آیات تاکید بیشتری شده است. آیاتی که گویی خداوند پس از آنکه پاسخ شلوغ‌کاری‌های ما را می‌دهد، حالا ما را به نوع دیگری در آغوش می‌گیرد. این سبک قرآن است و این سبک بهترین است‌. ✅ شاید بشود از این مطلب دفاع کرد که مولوی نیز در مثنوی خود از همین سبک پیروی کرده است (قضایایی را نقل کردن و سپس گریز به اصل حکمت زدن) اما این قطعی است که اصولا سخن کردن حق تعالی با بشر، بدون بخش‌های انضمامی و ناظر به اتفاقات جاری نمی‌شود و در پیش و پس آن، آن حکمت‌ها و گزاره‌های جهان‌شناختی و عاشقانه، آشکارتر به نمایش در می‌آید. حمید رجایی پاییز ۱۳۹۹ 🆔 @tolooemehr
🔆طلوع مهر🔆 موضوع: ✅ پرسش عبدالرضا ✅ حاج آقا رجایی سلام علیکم. سال‌هاست که برای من این سؤال مطرح بوده است خواهش دارم شما پاسخ دهید که اولاً چرا این‌قدر روزهای سال و مناسبت‌های دینی، اعمال دارد؟ طبیعتاً اگر انسان بخواهد بسیاری از آن‌ها را انجام دهد، به کارهای دیگرش نمی‌رسد. مگر ما چقدر وقت داریم؟ آیا خداوند خواسته ما دائم در جانماز باشیم؟ ثانیاً آیا واقعاً این دعاها و اعمال، چنین آثار زیاد و عجیب دارد؟ مگر ممکن است؟ آیا سند این روایات و ادعیه صحیح است؟ ممنونم (پرسش، خلاصه شده است) ✅ پاسخ ✅ سؤال بسیار مهم و مبارکی را مطرح فرموده‌اید. لطفاً مطالب زیر را با دقت مطالعه فرمایید: ✅ بزرگان دین و محدثان در اسناد روایات غالباً دقت لازم را داشته‌اند. مثلاً حاج شیخ عباس قمی و سید ابن طاووس رحمهما الله در ذکر این اعمال و بررسی سند دقت داشته‌اند. در هر حال باید اعمال و ادعیه را از کتب معتبر گرفت. ✅ اما در مورد زیاد بودن اعمال و مستحبات باید دانست که نسبت و شباهت متدینان و این اعمال، مانند کسانی است که در ساحل دریایی با آب گوارا و ماهی‌ها و صیدها و جواهرات قابل غواصی بسیار، زندگی می‌کنند. طبیعتاً این‌ها از هم‌جواری با این دریای پربرکت شکایت نمی‌کنند و نمی‌گویند «چرا برکات این دریا این‌قدر زیاد است و ما نمی‌توانیم همه ثروت و منافع دریا را برداشت کنیم؟» اعمال دینی هم مانند چنین دریاییست. اگر همه را نتوان نوشید، اما بقدر توان و مجال بتوان چشید. ✅ انجام بسیاری از اعمال دینی بسیار آسان و شدنی است و اتفاقاً وقت زیادی نمی‌گیرد. اما متأسفانه بی‌توفیقی و هرزه‌پویی که عادت انسان امروز است، انسان را از آن بازمی‌دارد. مثلاً خواندن نماز شب، کمتر از نیم‌ساعت وقت می‌خواهد و بی‌نهایت آثار و برکت دارد. اما ما ساعت‌ها به تماشای تلویزیون، گشت‌وگذار در گوشی می‌پردازیم و نمی‌گوییم چرا باید این همه فیلم و عکس، در تلویزیون و گوشی باشد! (وقتی هم خسته شدیم، آن را کنار می‌گذاریم) بسیاری از نمازها و اعمال را می‌توان در حال پیاده‌روی، در ماشین، در حال درازکش و استراحت و... انجام داد و رو به‌قبله بودن در آن شرط نیست. گو اینکه اعمال مستحبی باید بقدر توان و کشش هر شخص باشد. نباید بیش از ظرفیت آن‌ها را انجام داد. البته اگر انسان دلش در قید محبت الله باشد از این اعمال چنان لذتی می‌برد که خسته نمی‌شود. اما چون قلب ما متوجه خیلی امور فرعی و پست است، از انجام اعمال لذت نمی‌بریم و بنابراین آن را زیاد می‌پنداریم و زود خسته می‌شویم: خواهی بکف آری دامن دوست برو دست از دامن هر چه جز اوست برچین (قاعده این است و نگارانده توفیق ندارد) ✅ اما در مورد اصل آثار عجیبه‌ای که برای اعمال سَنَه (سنه یعنی سال) فارغ از اطمینان به سند، باید توجه داشت که زندگی ما، شرکت در مهمانی خداوند کریم، غنی و جواد است. خداوند، میزبان است و مطلقاً بخلی ندارد. مگر در زندگی مردم؛ عیدی، پاداش، هدیه، بُن‌ کالا و مانند آن وجود ندارد؟ خداوند به هر مناسبت، بن ‌توفیق و کوپن ثواب و بهانه آشتی و دوستی، تعیین و اعلان فرموده است. فراموش نفرمایید که بهشت را نه به بها دهند و نه به بهانه. «بهشت را به بهانه‌ی بها دهند» خداوند بهانه‌ی عفو، توبه، ثواب، ارتقای روحی و دفع بلایا را در طول سال برای بندگان ایجاد کرده است و طوری برنامه ریخته که بالأخره یکجا انسان را بگیرد و ببرد در آغوش خودش بکشد. داستانی هست که گویند دختر و پسری عاشق هم بودند، یک روز دختر به پسر گفت چرا یکروز نمی‌آیی من را به بهانه‌ای بدزدی و ببری؟ ماجرا همین است، خدا آن‌قدر بنده را دوست دارد و بهانه برایش گذاشته تا بالأخره یکجا بنده‌اش را تور کند و او را خدایی کند. آن‌قدر بهانه گذاشته تا گناهان بندگان را بیامرزد و راه بهشت را بگشاید. کثرت ثواب اعمال و آثار آن هم، شگفتی ندارد. خالق غنی و پادشاهی بخشنده، مهمانی داده و خودش میزبان است، چرا نباید این‌طور ببخشد؟ ✅ مشکل دیگری که در کار هست این است که ما خودمان آثار و برکات اعمال را پس از انجام از بین می‌بریم یا بواسطه اعمال قبلی، نَفَس تاثیرات دعاها را گرفته‌ایم! مثلاً با دعایی، حصن و سپری در ملکوت ما بوجود می‌آید اما ما خودمان آن حصن و سپر را سوراخ و خراب می‌کنیم! خداوند ما را مختار آفریده، اگر بجای بهره از پذیرایی میزبان، مثلاً وسط سفره بدویم و یا حواسمان به خوردن و نخوردن دیگری باشد یا غذاها را ریخت‌و‌پاش کنیم، میزبان چه تقصیری دارد؟ خداوند میزبان خوبی است، طبیعتاً ما هم باید مهمانان خوبی باشیم. حواسمان پرت است. سفره پهن است و بهترین غذا مهیا، اما مهمان رفته در کوچه خاک می‌خورد! تقصیر صاحب‌خانه چیست؟ الحاصل: زیادی اعمال و نتایج آن مطلقاً عجیب نیست، عجیب این است که ما چرا این‌قدر بازیگوش و بی‌جنبه‌‌ایم... حمید رجایی پاییز ۱۴۰۰ 🆔 Telegram: @tolooemehr
🔆طلوع مهر🔆 ✅ پرسش مسعود ✅ سلام بر شما. توضیحی در مورد شیطان و شیاطین می‌خواستم. استاد آیا وجود جن از مسلمات و قطعیات معارف دین است؟ آیا آن‌ها ما را می‌بییند؟ آیا خودشان را بر انسان‌ها آشکار نموده‌اند؟ جناب استاد، معروف است که شیاطین را متفرق می‌کند. آیا صحت دارد؟ برای پناه بردن به خدا و نجات از آن‌ها چه راهی بهتر است؟ ممنون. ✅ پاسخ ✅ علیکم السلام. وجود موجوداتی به نام جن، از قطعیات ادیان آسمانی است. قرآن کریم بوجود آنان مکرر تصریح دارد. آن‌ها هم موجودات ذی‌شعوری هستند مانند انسان. بدنشان از آتش برخاسته، همان‌گونه که ما از خاک. برخی مؤمن و صالح و برخی شرور هستند. قرآن دستور داده بکار ایشان کاری نداشته باشیم. ✅ برخی با پرستیژ علمی(!) منکر وجود اجنه بوده و آن را خرافه می‌دانند. این جماعت، دانش اندک و ادعاهای گزاف و باد دماغ دارند. توجه نفرمایید. علوم تجربی بلحاظ روش‌شناختی نمی‌تواند اثبات عدم وجود کند. ✅ بله شیاطین ما را می‌بینند و اما قدرت تصرف در ما را ندارند، مگر بقدر وسوسه کردن‌. البته اگر فرد وسوسه‌ها را عملی کند، قدرت تصرف شیاطین خیلی زیادتر می‌شود. ✅ شیاطین بر انبیاء ظاهر شده‌اند و تکلم کرده‌اند. بر غیر ایشان نیز. اما خرافات و داستان‌های بی‌اساس هم زیاد است. ✅ دلیل قطعی بر دافع بودن دود اسفند برای شیاطین نیست. دود اسفند، تسکین دهنده و معطر است. در هر حال قرائنی وجود دارد که این دود، شیاطین را دفع می‌کند. ممکن است چون اجنه به بوها حساسند و از شم کردن تغذیه می‌کنند و قوّت می‌گیرند احتمال مطلق تأثیر زیاد است. اما ممکن است احساس آرامش ما از دود اسفند، بخاطر پراکندن شیاطین یا اثر آرام بخشی آن باشد و نیز هر دو. بنده ظن به تأثیر دود اسفند برای دفع موقت شیاطین دارم. گاهی که اوهام شیطانی شما را فراگرفت، خوب است استفاده کنید (جای ذکر و استعاذه و... را نمی‌گیرد) این کار اما ضرورتا امر دینی نیست. می‌تواند یکی از مجرّبات سبک زندگی باشد. ✅ نکته مهم در مسئله‌ی تجمع شیاطین اطراف انسان یا در یک مکان، خلوت شدن محیط از فرشتگان است. فرشتگان که بپراکنند، شیاطین مانند گله زنبور، پیرامون فرد را می‌گیرند و قدرت نفوذشان بسیار می‌شود. وقتی فرد گناه می‌کند یا نیت و محبت گناه در قلبش باشد (همچنین کینه و حسد و خشم و افکار و صور شهویه) فرشتگان از اطرافش پراکنده می‌شوند و راه برای شیاطین گشوده می‌شود و قدرت تصرفشان زیاد می‌شود. مثلاً فردی به نامحرم نگاه حرام می‌کند، بلافاصله می‌بیند بعد با مادر یا پدرش دعوا می‌کند! چون فرشتگان نمی‌توانند کمکش کنند. یا بعکس با والدین تندی می‌کند، می‌رود جایی به شهوتی آلوده می‌شود. این به علت پراکنده شدن فرشتگان است و ضعف ما. باید انسان سریع توبه کند و استعاذه کند و صدقه بدهد. در موارد گناهان شخصی، گریه بر اباعبدالله الحسین علیه السلام بسیار موثر است و در موارد ظلم به دیگری حلالیت طلبیدن و استغفار برای او و انجام کار خیر و هدیه به او. این‌ها جاذب فرشتگان است. ✅ یاد خدا در حدی که قلب روشن شود، استعاذه، پاکیزگی و طهارت (وضو و پاکی) عدم خلوت با نامحرم و کاستن تنهایی، ندیدن تصاویر شهوانی، اجتناب از لقمه حرام، مجالست با اهل ذکر و تقوا و اجتناب از اوهام و مانند آن راه‌های موثری هستند. ✅ اما از جمله حصن‌های بسیار موکد و مجرب، «نماز شفع» است که در رکعت اول سوره ناس و در رکعت دو سوره فلق خوانده می‌شود. این نماز عجیب موثر است. اگر سحر موفق نشدید قضایش را بخوانید، آن هم موثر است. خداوند ابزارهای زیادی را برای ما قرار داده بگونه‌ای که یک نفر می‌تواند لشکر عظیمی را علیه آنان آماده کند. این است که شیطان ضعیف است و الا شیاطین به علت سماجت در کارشان، می‌توانند بر ما فائق آیند. استعاذه، استعاذه استعاذه، محبت اهل بیت، محبت اهل بیت علیهم السلام، اجتناب از وب‌گردی و امان از ولگردی و همه‌جارَوی. حمید رجایی پاییز ۱۴۰۰ 🆔 @tolooemehr
🔆 طلوع مهر🔆 ✅ پرسش باقر ✅ سلام علیکم. متن زیر را دیدم و برای دوستانم پرسش پیش آمده، نظر شما چیست؟ متن این است: «هنوز مشخص نشده سوختن ستمگر تو اون دنیا چه سودی برای مردم ستم دیده این دنیا داره؟ هنوز معلوم نیست دل یه آدم رو شکستن چه اثری رو زندگی خود فرد می‌گذاره! هنوز هیچ دانشمندی پاسخ این سوال رو نداده که وقتی به کسی تهمتی زده میشه اگر به ناحق باشه کی پاسخگوی ابروی ریخته طرف خواهد بود؟ کلا هنوز هیچ خط‌کشی برای اندازه‌گیری حق و عدالت نیست برای همینه که آدم‌ها آن‌ قدر بد شدن! انسان باشیم و انسانیت چیزی جز مهربانی نیست!» ✅ دیگر اینکه «الان که پیامبری نیست، حضرت جبرائیل چه می‌کنند؟» با سپاس. ✅ پاسخ ✅ علیکم السلام. اگر گزاره‌های متن ارسالی استفهام حقیقی است و فرد واقعاً در صدد دانستن است که البته این‌ها سؤالات خیلی سطح پایین و عامه‌پسند است و نشان از ناآشنایی او با اولیات معارف قرآنی اوست. پاسخ سرراست دارد. اگر هم در صدد انکار است که از روی جهل است. ✅ پاسخ همه‌ی این‌ها در آیات قرآنی هست. عذاب شدن ظالم، «یک پیامد ذاتی و طبعی» برای عمل اوست. عمل او خود جهنم است و ربطی به فایده‌رسانی به مظلوم ندارد. البته مظلوم وقتی اجرای عدالت را مشاهده می‌کند، چه در دنیا چه در عقبی، دلش تشفّی پیدا می‌کند و اجرای عدالت را می‌بیند. اما عذاب ظالم، به جهت تشفی نیست. پیآمد ذاتی عمل اوست. کسی که مال یتیم می‌خورد، همان لحظه دارد آتش می‌خورد. إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ و َسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا (در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‌خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‌برند، و به زودى در آتشى فروزان درآيند) ✅ بقیه موارد هم با جریان حکمت، عدالت، تدبیر و رحمت پرودگار، رتق و فتق می‌شود. کلیات و الگوریتم‌های کلان آن معلوم است و اما اینکه این در هر مصداق ماجرا چیست، به ما مربوط نیست. آبروی بناحق رفته را خدا برمی‌گرداند و نظام آفرینش را طوری آفریده که چنین شود. دنیای جای آزمایش است و همین است که هست و بسیاری از امور آن نه به ما مربوط است و نه لازم است بدانیم. مثلاً کسی مرگ راحت یا دشواری داشته، بگوییم معلوم نیست عاقبت بخیر شد و راحت مُرد یا عاقبت به‌شرّ شد که سخت مُرد؟ پاسخ این است که «به ما چه مربوط است؟» جهان خدا دارد و نمی‌خواهد اسرار بنده‌اش فاش شود تا زمان موعود. بسیاری از مردم، ضعیف‌الفکر هستند و خدا فرموده خودش به امر آنان رسیدگی می‌فرماید: الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجال وَالنِّساءِ وَالْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعون حیلَةً وَ لا یَهْتَدونَ سَبیلاً. فَاُولئِکَ عَسَی الله اَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللهُ عَفُوّاً غَفوراً.» ✅ اما اینکه گفته‌اند «هیچ خط‌‌کشی بین حق و باطل نیست که آدم‌ها این‌قدر بد شدن!» اگر خط‌کش نیست، با چه ملاکی فهمیده آدم‌ها بد شده‌اند!؟ ببینید چقدر سؤالات سخیف است. این‌همه ملاک در قرآن و عقول انسان‌ها هست، چطور بین حق و باطل مشخص نیست؟ نویسنده یا جاهل بوده یا مغرض و شبهه‌افکن. ✅ اما در مورد مبالغه در مدح مهربانی و... باید گفت این سخنان رمانتیک، اتفاقاً بی‌اساس است. این‌ها مروج بی‌دینی و مثلاً «دین مهربانی» و « دین بی‌شریعت» هستند. در واقع مهربانی، این خصیصه متعالی انسانی را، ابزاری برای زیر سؤال بردن دینداری و خصوصاً شریعت بکار می‌برند. خاصه اینکه نویسنده در عبارات قبلی «نسبیت و پوچ بودن ملاکات» را القا کرده است. در عرفان اسلامی عشق با معرفت به خداوند، غایت هستی است و مهرورزی فی‌الله و برای خدا، اثر طبیعی این عرفان است. مهربانی در اسلام صورت بسیار فاخری دارد. اما شریعت، جهاد، مبارزه با ظالم و خشم الهی هم هست. ✅ اما پرسش آخر: حضرت جبرائیل علیه‌السلام، از جمله فرشتگان مقرب الهی و زنده هستند و مانند دیگر فرشتگان، به عبادت خداوند مشغولند (عبادت لذیذترین اعمال است) نعوذبالله مگر ایشان کارمند بازنشسته یا پروژه‌ای بوده‌اند که پس از اتمام وحی، بپرسیم بعد از بازنسشتگی چه می‌کنند؟ همان کار که قبلاً می‌کردند. فرشتگان ملتذّ به معرفت‌الله و غرق در عبادت و ثنای حق‌تعالی هستند. عبادات این‌ها مقتضاى علم شهودى این‌ها به خدا و خشیت‌شان ناشى از عظمت اوست. البته مأموریت‌های مضاعفی به ملائکه داده می‌شود. مانند حضرت عزرائیل علیه‌السلام که علاوه بر علو مرتبه‌ی ذات پاکش، فرمانده‌ی خیل عظیمی از فرشتگانی است که تحت فرمان‌شان، جان‌ها را قبض می‌کنند. برخی از عوام فکر می‌کنند حضرت عزارئیل علیه‌السلام، برای همه مباشر قبض روح هستند! این طور نیست. حضرت عزرائیل یک فرشته بسیار مقرب هستند که غرق در عشق و ابتهاج حق‌تعالی بوده و بسیار مهربان و عزیز هستند. بی‌احترامی به ایشان حرام و نشان عدم شناخت ایشان است. حمید رجایی پاییز ۹۸ 🆔 @tolooemehr
🔆 طلوع مهر🔆 ✅ پرسش احمدرضا ✅ سلام حاج آقا رجایی. شب شما بخیر و خوشی. بنظرتون [آیا]انسان باید از خدا بترسه؟ منظورم اینه که آیا یک فرد مؤمن باید فقط محب باشه یا خائف هم باید باشه؟ اگر خداوند رحمت محض است چرا باید ترسناک باشد؟ چرا ترس؟ برخی می‌گویند خدا ترس ندارد. ✅ پاسخ ✅ سلام علیکم. سؤال مهمی مطرح فرموده‌اید. برخی که می‌خواهند مثلاً با یک جنبه‌های عرفانی به ارتباط با باری تعالی درنگرند، این‌طور می‌گویند که ترس از خدا بی‌معناست و ما باید از اعمال خودمان بترسیم نه از خداوند. ✅ پاسخ این است که به جای توجه به شنیده‌ها، کاش عقل و قلب‌مان را در محضر خدای متعال قرار دهیم. مقام حق‌تعالی چنان عظمتی دارد که تصور و شهودش انسان را به خشوع و خشیت وامی‌دارد. این همان «خوف از مقام رب» است (و َلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَان. سوره‌ی مبارکه‌ی الرحمن، آیه ۴۶) ✅ در جایگاه خدای سبحان در عالم، بیندیشید، این عظمت و قدرت، چونان هیبتی دارد که آدمی ناخودآگاه بر خود می‌لرزد و می‌هراسد. گویا شما بر اقیانوسی عظیم از عسل آمده باشید، شیرین است اما مواج و مهیب. خداوند مهابت دارد. کلام خدا که قرآن است اگر بر کوهی فرود آید، کوه از هم می‌پاشد (لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. اگر اين قرآن را بر كوهى فرومى‌فرستاديم، يقيناً آن [كوه‌] را از بيم خدا فروتن [و] از هم‌پاشيده مى‌ديدى. و اين مَثَلها را براى مردم مى‌زنيم، باشد كه آنان بينديشند. سوره‌ی مبارکه‌ی حشر، آیه ۲۱) ✅ البته در مورد خوف و خشیت باید به چند نکته هم توجه داشت. مؤمن باید بین خوف و رجا تعادل برقرار کند. همان لحظه که احتمال می‌دهد خداوند او را بخاطر گناهش بسیار زیادش، محروم می‌کند، باید امید داشته باشد که کوشش بندگی‌اش را بپذیرد (قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. بگو: «اى بندگان من -كه بر خويشتن زياده‌روى روا داشته‌ايد- از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مى‌آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.» سوره‌ی مبارکه‌ی زمر، آیه‌ی ۵۳) ✅ نکته دوم اینکه ما انسان‌ها غالباً با خداوند مکر می‌کنیم و در برابر آن، مکر خداوند متین است (مکر خداوند، یعنی خداوند آرام و مخفیانه، مکّاران را عقوبت می‌کند) برای همین باید انسان از لبخند خدا نیز بهراسد. گاهی خداوند انسان را با مهربانی به ته جهنم سقوط می‌دهد (چرا؟!) چون ما عمری با او مکر کرده‌ایم (در دعاهای‌تان به خداوند بگویید که خدایا تو مکر مرا با بزرگواریت ببخش) ✅ البته خوف مؤمنانه، گاه خوفی لطیف و عاشقانه است (حالات عاشقان گوناگون است) در روایتی هست که پس از استقرار دوزخیان در دوزخ و بهشتیان در بهشت، نبی‌اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم، در محضر خداوند حاضر می‌شوند و خداوند به پیامبر می‌فرماید ای محمد چرا هنوز از من خائفی؟ (حال آنکه در اعلی مرتبه، استقرار ابدی داری) پیامبر اکرم می‌فرمایند «می‌ترسم با تو پیشتر مکر کرده باشم (و تو مکر مرا در نظر داشته باشی)» این حالات دلکش و شیرین یک عاشق پاکباخته در برابر معشوق است و از لطیفی از دل‌نگرانی‌های عاشقانه گزارش می‌دهد. انسان وقتی بدرستی با خدای سبحان مواجه شود، می‌فهمد که محبت و خوف و رجا در اعلی درجه در محضر او رخ می‌دهد. بله خداوند ترس دارد. اشتباه به عرض‌تان رسانده‌اند. ✅ کلام آخر: خداوند با قوی‌ترین عشق‌ها، بندگان گناهکارش را دوست دارد که توبه کنند. مؤمنان را با شدیدترین محبت‌ها دوست دارد. اگر کسی این عشق را بیش از ظرفیت جسم مادی‌اش درک کند، روح از بدنش مفارقت می‌کند (به دلالت صریح حدیث قدسی) گرمای این عشق را همه درک می‌کنیم. لذیذترین لذایذ، درک این عشق است. حمید رجایی پاییز، ۱۴۰۰ 🆔 @tolooemehr
🔆 طلوع مهر🔆 ✅ پرسش Ziba ✅ سلام بر شما و وقت‌تان بخیر باشه. حاج آقا اینکه خداوند خودش را «متکبر» نامیده به چه معناست؟ مگه تکبر صفت خوبیه؟ در مورد «جبار بودن» خدا چه توضیحی دارید؟ متشکرم. ↙️ (پرسش شما خلاصه شد) ✅ پاسخ 💠 علیکم السلام. احتمالاً این مطلب، برای بسیاری سؤال باشد. «کبر» در بحث ما، دو معنای مهم دارد: ۱) بزرگی و عظمت ۲) خودبزرگ‌بینی و غرور (که یک رذیله‌ی اخلاقی و اشتباه شناختی است) 💠 همچنین «متکبر»، دو معنا دارد. ۱) کسی که تکبر و خودبزرگ‌بینی خود را ظاهر می‌کند (رذیله اخلاقی) ۱) کسی که هر قدر می‌نگریم، عظمتش را بیشتر در می‌یابیم. وقتی می‌گوییم خداوند متکبر است، طبیعتاً به معنای خود بزرگ‌بین نیست. به معنای کسی است که عظمتش، حد و کرانه ندارد. 💠 در سوره مبارکه حَشْر (آیه ۲۳) می‌خوانیم: «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ، الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (او خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمی‌کند، امنیّت‌بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست‌ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح می‌کند و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرار می‌دهند!) 💠 در مورد «جبّار» نیز چند معنا وجود دارد. ۱) زورگو (در ستم) ۲) کسی که بسیار جبران می‌کند. «جبر» در لغت و اصل به معنای «جاانداختن استخوان دررفته و تکمیل امر ناقص است» در گفتگوی روزمره به هم می‌گوییم «زحمت شما را جبران می‌کنم» یا «اشتباهم را جبران می‌کنم» در این موارد، در معنای دوم بکار رفته است. جبّار، صفت مبالغه است، یعنی «بسیار جبران کننده» و «با اقتدار جبران‌کننده» هر دو در مورد حق‌تعالی صادق و درست است. 💠 «جبّاریت» خداوند البته نشان اقتدار و عظمت مطلق و بی‌انتهای او هم هست. مناسب است در اینجا کلمه‌ی مهیمن را هم معنا کنیم. «هیمنه» فقط به معنای «عظمتی که در چشم می‌آید» نیست. «مهیمن» یعنی خدایی که همه را می‌نگرد و همه را زیرنظر دارد و بقولی ساده‌تر «همه را زیر بال و پر خود دارد» و از مشتقات صفت رحمانی خدا هم هست. 💠 متأسفانه امروزه شاهدیم بسیاری از مسلمانان با قرآن بیگانه‌اند و حتی روخوانی قرآن را هم فرانمی‌گیرند! نظام آموزشی ما آن‌قدر ناقص است که افراد در آن، دکتری می‌گیرند و باز می‌بینیم با قرآن چنان بیگانه‌اند که وقتی آیه‌ای را برایشان می‌خوانی می‌پرسند معنایش چه می‌شود! گویی چون مثلاً پزشک یا مهندس هستند نباید معنای آیات قرآن را بدانند! مسلمان باید قرآن را بداند و با معانی آن آشنا باشد و همچنین هر روز معرفتش را بیافزاید. از اینکه در فهم واژگان قرآن پرسیده‌اید، خوشحالم. حمید رجایی پاییز ۱۴۰۰ 🆔 @tolooemehr
🔆 طلوع مهر🔆 ✅ پرسش احمد ✅ با سلام خدمت جناب رجایی اخیراً یک کلاس با موضوع تحول دیجیتال از طرف محل کار برایمان برگزار شد و سوالی مجدد ذهن من را درگیر کرده است. امروزه با مفاهیم جدیدی روبه رو هستیم که ظاهر بسیار منطقی، کاربردی، روزآمد دارند. مانند تحول دیجیتال، تئوری‌های مدیریت و رهبری، و ... که در این مباحث در مواجه اول با یک موضوع کاربردی، فنی و عقلی مواجه هستیم که به نظر می‌رسد قابل چشم‌پوشی نیست. ولی با آشنا شدن با عمق مسایل می‌بینید که لازمه پذیرش این مباحث تجدید نظر در بسیاری از مسلمات عقلی و دینی و ... قبلی است. البته گوینده که بر اساس مشاهدات اولیه، شخصیتی ظاهرالاصلاح و بدون غرضی دارد، تاکید زیادی بر این مقابله ندارد یا در حد یک طنز و متلک به این تفاوت‌ها اشاره می‌کند. سوالی که اینجا ذهن مرا درگیر می‌کند این است که آیا این افکار ناشی از تعصب و توهم بنده است؟ اگر نیست، چگونه در مواجه با موضوعات جدید این عصر عمل کنیم که نه به دامان دگم‌اندیشی و تکفیر بلاوجه گویندگان بیافتیم و نه به همه داشته‌های قبلی پشت پا نزنیم؟ اصلاً این مفاهیم جدید با موضوع انتظار فرج چه مواجهه ای دارد؟ شرمنده شاید سوالم کمی گنگ باشد. ✅ پاسخ ✅ سلام و درود بر شما. اینکه علوم اعم از علم دینی و غیر آن پذیرای چه تحولاتی می‌شوند و چه تحولاتی نمی‌شوند، یک بحث جدی در «فلسفه علم»، «فلسفه اخلاق» و «فلسفه دین» است. در همین حوزه در باب «فلسفه تکنولوژی» هم بحث می‌شود. ✅ پرسش عمیقی که ذهن حضرت‌عالی را بخود مشغول داشته، را پاسخی طولانی شایسته است. از جمله دغدغه‌های اینجانب، پژوهیدن در همین مسائل بوده و چندین سال بطور متمرکز در باب آن، مطالعه و اندیشه کرده‌ام و نتیجه آن کتابی شده که اینک در دسترس است. توصیه می‌کنم کتاب «فلسفه علم برای تبیین علم...» اینجانب را از نظر بگذرانید. (در این کتاب به اقسام تحولات معرفتی و حدود آن، بتفصیل پرداخته‌ام) همچنین کتاب «آفرینندگی، تفکر جانبی و باور دینی» که از زاویه‌ای دیگر به موضوع درنگریسته‌ام. ✅ اما اینکه فرموده‌اید «چگونه باید با این عناصر جدید، برخورد کنیم؟...» پاسخ این است که: در ساختار علوم و نخبگانی. در این فضا تکفیر و تعصب و وادادگی ممنوع است. ✅ دقت بفرمایید که سخت‌افزارها، هر قدر هم پیچیده باشند، اولاً و بالذات تولید تغییر معرفتی نمی‌کنند. اما زمینه تحول را موجب می‌شوند. مثلاً توسعه میکروسکپ‌ها، توانست زمینه تحول «زیست‌شناسی سلولی» را به سطح «زیست‌شناسی ملکولی» ایجاد کند و‌... (نظایر آن بسیار است) ✅ در حوزه تحولات معرفتی در علوم نیز توجه بفرمایید که در هر علم «محکمات معرفتی» و وجود دارد که با بدیهیات گره خورده‌اند و در کهکشان معرفت بشری پذیرای تحول نیستند و کاخ علم بر آن‌ها بنیان شده است و همه با گزاره‌های بدیهی مانند «اجتماع نقیضین محال است» و براهین عقلی، ثبات ابدی یافته‌اند. مثلاً گزاره «کعبه وجود دارد» و «خیابان شانزالیزه در پاریس است» برای شما قطعی است و اگر چه آن دو را ندیده باشید (چون احتمال کذب آن گزاره‌ها محال است: خبر متواتر) یا «دو ضربدر دو، می‌شود چهار» یا «نماز واجب است»، یا «نهادهای اجتماعی متحول می‌شوند» یا «عدالت خوب و ظلم بد است.» البته و پیرامونی در باب همین معارف هم متحول می‌شوند. مثلاً فهم ما از کعبه تغییر می‌کند، اگر تاریخ آن را بهتر بدانیم و... ✅ تحولاتی که در عرضه دیجیتال اشاره فرموده‌اید در صدر موجبات تحولات اجتماعی و زمینه‌سازی تحولات معرفتی و توسعه تعامل اذهان بشری، قرار دارد. اساساً را با تفطن به همین تحولات، درک و تبیین کرده‌ام. دنیای دیجیتال و قدرتمند شدن مدارهای مجتمع (IC) امکانات ذخیره‌سازی اطلاعات و قدرتمند شدن مخابرات و وب، موجب شده که میان علوم، بطور گسترده شکل بگیرد و علم از به وارد شود. اما نکته مهم اینجاست که در این تحولات عمدتاً، محکمات علوم تغییر نمی‌کنند. بلکه در تعاملات گسترده علوم، انواع چهارده‌گانه دیگر تحولات، بنحو چشمگیری رخ می‌دهد. فهم‌های درجه دومی تغییر می‌کند، ممکن است عوض شوند و جدیدی زاده شوند و اما در کهکشان علم «زلزله‌های بنیان‌افکن» بوجود نمی‌آید (زلزله یعنی یا تحول در بدیهیات یا تحولات بسیار سریع در معارف درجه‌دومی) انقلاب علمی بله، اما زلزله نه‌. چرا؟ چون کهکشان معرفت اولاً بر از اوتاد و ثوابت معرفتی، بنیاده است (بدیهیات عقلی و علمی) ثانیاً نهاد علم خودبخود دارای ترمزهای ایمنی‌بخش است. نه اینکه عالمان بدون دلیل مانع تحول شوند، بلکه تحولات بایسته و صحیح را آهسته می‌کنند. این امر به ماهیت نهادی علم و نیز ساختار مغز برمی‌گردد. 👇 ✅ بنابراین این تصور که بدیهیا
🔆طلوع مهر🔆 ؟ ✅ پرسش مریم ✅ سلام بر شما.‌ آقای رجایی، من دکتری جامعه‌شناسی دارم و متأسفانه برغم اینکه در یک رشته علوم انسانی تحصیلات عالی دارم، اما خیلی از مسائل دینی را نمی‌دانم. این شاید مربوط به کم‌کاری خودم یا ضعف سیستم آموزشی باشد. در هر حال برایم این سؤال وجود دارد که آیا از جمعیت حدود هشت میلیاردی جهان، که حدود شش و نیم میلیارد آن غیرمسلمان هستند در قیامت این‌همه نامسلمان، اهل دوزخ خواهند بود؟ آیا بهشت فقط مختص مسلمانان (آن‌ هم شیعیان) است؟ آیا ادیان دیگر هم حق هستند و باعث نجات می‌شوند؟ ✅ پاسخ ✅ علیکم السلام. بسیاری از مسائل معارفی اسلام در دروس معارف اسلامی وجود دارد و مدرسان این دروس توانایی پاسخ به این گونه پرسش‌ها را دارند. البته نظام آموزش و پرورش ما ایراد دارد آن‌قدر که باعث شرمساری جمهوری اسلامی باشد. باید با احترام به تجارب جهانیان، این نظام، بهینه و اصلاح شود. ما باید جهانی بشویم (بطریقی درست و خداپسند) اینک بطریقی غیرمرضی خدا، معجِب به نفس هستیم 👈 غرب‌ستیزی نابخردانه و غرب‌زدگی نابخردانه، هر دو بیراهه‌اند. ما به هر دو مبتلاییم. ✅ اما در مورد پرسش اصلی شما: کسانی وارد بهشت می‌شوند که در دایره اتمام حجت‌ها، بندگی خدا را کرده باشند و تا آنجا که فهم داشته‌اند از معصیت وجدان و حجج الهی سرپیچی نکرده باشند. (اینان مشمول شفاعت اهل بیت علیهم السلام خواهند بود) البته تحقق آن در مصادیق، از علم ما خارج است. پس هر مسلمان و شیعه‌ی شناسنامه‌ای، لزوماً اهل رستگاری نیست و بسی غیرمسلمان که رستگار می‌شود (چون مسلمان و شیعه‌ی واقعی بوده) و بسی مسلمان که نارستگار... ✅ برای مسلمانانی چون ما که حجت‌های الهی را درک کرده‌ایم، مسلمانی کردن، لازمه‌ی فلاح است. نمی‌شود گفت آن مسیحی بی‌نماز، که فرضاً بهشتی می‌شود پس من چرا باید نماز بخوانم. آن مسیحی هم که می‌داند نباید سیاهه‌ای از کارها را انجام دهد، باید ملزم به آن باشد. ✅ همه ادیان، بر حق و صحیح نیستند. دین حق، همین دین اسلام است و بقیه ادیان آسمانی هم منسوخ هستند (پلورالیسم حقانیت، باطل است) غیرمسلمانان که در ادبیات ما از جمله‌ی «مستضعفان» هستند، ضرورتا از رستگاری محروم نیستند (پلورالیسم نجات، قرائت صحیح دارد) دخالت در همه‌ی مصادیق، کار ما نیست. ما به‌توفیقی از جانب خداوند با دین حق آشنا شده‌ایم و باید به آن ملزم باشیم. یک مسلمان اگر با توجه و تعمد، مثلاً نماز واجبش را ترک کند، گرفتاری بزرگی برای خود درست می‌کند. حمید رجایی پاییز ۱۴۰۰ 🆔 @tolooemehr
🔆طلوع مهر🔆 موضوع: ✅ پرسش Bahar.. ✅ سلام. به نظرتون نباید فیش‌های حقوقی در معرض دید همه مردم باشه؟ مثلاً میزان دریافتی یک وزیر یا شهردار و... از نظر مسائل اسلامی و شرعی چطور میشه؟ ✅ پاسخ ✅ این مسئله از مسائل فقه اجتماعی است و شوربختانه فقه ما در حوزه مسائل اجتماعی ساری و جاری، بسط نیافته و حال آنکه فقه ما، جوهر و توان پاسخگویی آن را دارد. پاسخ اجمالی: از نظر فقهی، کلیه‌ی برداشت‌ها و نحوه‌‌ی هزینه‌کرد‌ها از بیت‌المال و بازده‌های مالی و خسارات، باید برای عموم مردم شفاف باشد. بجز این خلاف شرع است. ✅ دولتمردان، کارمندان و مواجب‌بگیران مردم هستند و هر یک به نوعی از طریق توافقات خُرد و کلان قوانین مصوب، بواقع به استخدام مردم درآمده‌اند. مردم باید بدانند دستمزد ایشان در برابر خدماتی که می‌گزارند، چقدر است. در مورد کارمندان جزء، علم اجمالی و حدودی کافی است. اما در مورد افراد شاخص که مواجب آنان ممکن است بدون نظارت دقیق، زمینه زیاده‌خواری را فراهم کند، باید دریافتی آنان برای مردم مشخص باشد. گو اینکه طرف قراردادها باید به مفاد قرارداد، علم داشته باشند و این باید قانون بشود. برخی از قوانین جمهوری اسلامی کفایت اقامه‌ی شرع مقدس را ندارد. بودجه‌ها و حق‌الزحمه‌ی سران قوا، نمایندگان مجالس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان، وزرا، معاونان، استانداران، فرمانداران، سپاهیان و ارتشیان، اعضای شوراهای شهر و مانند آن و مفاد و بندهای کلیه قرارداده‌ها و مزایده‌ها و مناقصاتی که بنوعی اموال عمومی در آن وجود دارد و بطور عام هر گونه برداشت از بیت‌المال باید بطور شفاف و مستند، در معرض دید عموم مردم باشد. در این چهل ساله، این حق مردمی و شرعی در بسیاری از موارد رعایت نشده است. ✅ گاهی دیده شده که رئیس یک ارگان دولتی یا برخی از شوراهای مردمی که از جیب مردم حقوق می‌گیرند، صراحتاً گفته‌اند که فیش حقوقی من به کسی مربوط نیست. این خلاف بیّن‌ شرع است. فیش حقوقی ایشان به همه مربوط است. مثلاً مردم تهران باید (بتوانند) دقیقاً بدانند شهردار تهران یا رئیس شورای شهرشان ماهیانه چقدر حقوق می‌گیرد. مالیاتش را می‌دهد یا نه‌. پاداشش چقدر است و پولی که از خودشان است - و او فعلا در اختیار دارد- را چگونه صرف می‌کند. این هم از کارهای زمین مانده این چهل ساله است. حمید رجایی پاییز ۱۴۰۰ 🆔 @tolooemehr
🔆طلوع مهر🔆 ✅ پرسش ۰۹۱۰۰۰۰،۶۵ سلام، خداوند ستارالعیوب است. پس چگونه اولیاءالله می‌توانند صورت برزخی انسان‌ها را ببینند و حتی شخصی همچون آیت الله قاضی می‌توانستند فکر افراد را بخوانند مثل اتفاقی که برای آقای حسن زاده املی (قضیه اهل خانواده) افتاده بود. ✅ پاسخ ✅ علیکم السلام. نظام عالم، مراتب و پرده‌ها و سراپرده‌ها دارد. ستاریت خداوند، در جهان هستی با همین نظام پرده و سراپرده تجلی کرده است. ✅ خداوند محرم اسرار بندگان است و همچنین است اولیاء معصوم سلام الله علیهم اجمعین و نیز تالی‌تلوان ایشان که در سراپردۀ عالم هستند. پس ستاریت خداوند مراتب دارد. ✅ در نظامات دیگر هم این معنا در جریان است. مثلاً طبیبان، محرم بیماران هستند و بیماران می‌دانند که باید اسرار جسم و روان خود را برای درمان، به ایشان بگویند. انبیا و اولیا نیز طبیب انسانند. در وصف نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم فرمودند: طبیب دوار بطبه (یعنی خودشان سراغ بیماران می‌رفتند) طبیب محرم است و بواطن را می‌بیند. خداوند فرموده است وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ و َرَسُولُهُ و َالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ و بگو: [هر كارى مى‌خواهيد] بكنيد، كه به زودى خدا و پيامبر او و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده مى‌شويد؛ پس ما را به آنچه انجام مى‌داديد آگاه خواهد كرد.» (آیه 105 سوره توبه) ✅ توجه بفرمایید که این‌گونه نیست که اولیای الهی پیوسته باطن افراد را ببینند یا بخواهند ببینند. آنچه لازم است و ارزش دانستن دارد، می‌بینند (مانند طبیبان) علم به غیب، با اذن الهی برای بندگانی که مورد تأیید خداوند هستند و اسرار را در مسیر کمال بشر به کار می‌برند، اشکالی به ستار بودن وارد نمی‌کند. «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَد» او ًاداناى نهان است، و كسى را بر غيب خود آگاه نمى‌كند، «إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُول»ٍ جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد، كه [در اين صورت‌] براى او از پيش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت. ✅ اما در مورد قیامت، نظام عالم طور دیگر می‌شود.  در سوره مبارکه «ابراهيم» فرمود. يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ. 👈 ستاریت خداوند را در پرتو این مسائل باید فهم و تعریف نمود. حمید رجایی پاییز ۱۴۰۰ 🆔 @tolooemehr
پایگاه ‌علمی ‌طلوع مهر: 🔆طلوع مهر🔆 ؟ ✅ پرسش مسعود ✅ سلام. از دیدگاه اسلام، در حکومت اسلامی چگونه فساد اقتصادی و اخلاقی ریشه‌کن می‌شود؟ در کشور ما چگونه باید با فساد مبارزه کرد؟ منظورم بیشتر فساد اقتصادی هست. (🔹متن پرسش شما، خلاصه و تمییزکاری شد) ✅ پاسخ ✅ فساد اقتصادی، مفهوم گسترده‌ای دارد. از انواع کلاهبرداری و اختلاس و سوءاستفاده و رانت‌خواری گرفته تا روش‌های هدر دادن منابع و عدم احقاق حقوق و بی‌مبالاتی به مسائل شرعی و ضعف نظریه و ساختار اقتصادی و... ✅ شاید بزرگترین اشتباه پس از پیروزی انقلاب این بود که گمان می‌رفت صرفاً با تصدی افراد با تقوا، فساد ریشه‌کن یا کاسته می‌شود. شاید اشتباه اینجا بود که همان شیوه‌های موجود در فقه فردی می‌خواست یک دستگاه عظیم اقتصادی را مهار و هدایت کند. 👈 لزوماً احکام و قواعد پدیده‌های بزرگ و پدیده‌های کوچک، یکی نیستند. در جایی که قدرت سیاسی و اقتصادی و ثروت، انبوه می‌شود، عقلا، روش‌های جامع‌تری را برای مهار آن پدیده، بکار می‌برند و دستگاه‌های نظارتی قوی‌تری را می‌گمارند. یک فرد با تقوا، در یک سیستم بی‌نظارت یا کم‌نظارت، فاسد می‌شود (چون فساد، بسیار محتمل است و امر محتمل، باید نازل منزله امر واقع در نظر گرفته شود) پس تکیه بر «ملکه تقوا» و مانند آن در امور پیچیده‌ی اجتماعی و مسؤولیت‌های سنگین، نهایت ساده‌لوحی و بی‌تجربگی و عبرت‌نیاموختگی از تاریخ و تمرد از سیره عقلا است. ، حجت‌های زیادی را برای ما ایجاد می‌کنند. فقه ما باید خودش را روزآمد کند. ✅ مبارزه با فساد، الگوهای زیسته‌ی جهانی دارد. جمهوری اسلامی لازم نیست چرخ را از نو اختراع کند. همین فرمول‌ها را صادقانه بکار ببرد، بخش بزرگی از فساد کاسته می‌شود و الا خودش خواسته یا ناخواسته، کارگزار فساد بلکه ام‌الفساد می‌شود. ✅ فساد اگر در کشور سیستماتیک نباشد (که قبلاً بیان شد در بعض معانی، سیستماتیک، نیست و در برخی معنای هست) اما مبارزه با فساد باید حتماً سیستماتیک باشد. یعنی مجموعه عواملی در کنار هم، فساد را حداقلی می‌کنند که فی‌الجمله عبارتند از: 💠 طراحی یک چرخه و ساختاری که در آن، زمینه‌ها و منافذ فساد، کم و قابل سد باشد. در یک ساختار خوب، اموال مردم، بطور حداکثری باید دست خود مردم باشد و دولت باید کوچک و چابک و البته تحت نظارت شدید خود مردم باشد. بنابراین یکی از زمینه‌های مهم فساد، تصدی‌گری انبوه حاکمیت بر اموال مردم است. خصوصی‌سازی به این معناست که اکثر چرخ‌های اقتصاد در دست خود مردم باشد. 👈 «مالک مال، بهترین مراقب مال است.» حال این امر می‌تواند در قالب تعاونی یا شرکت‌های خصوصی و مانند آن باشد. سیستم دولتی، فسادزاست و البته در سیستم خصوصی نیز فساد وجود خواهد داشت. ✅ شفافیت: یعنی کلیه فعالیت‌های مالی و تجاری دستگاه‌ها در معرض دید عموم باشد. یعنی بطور سیستمی و قانونی همه مردم بتوانند براحتی بفهمند در ریز و درشت کنش مالی و اقتصادی بیت‌المال چه می‌گذرد (هزار تومان هزینه پیامک بانکی شفاف باشد، قراردهای کلان شفاف نباشد؟!) شفافیت به این معنا نیست که مثلاً فقط دستگاه‌های نظارتی با زحمت از فعالیت‌ها مطلع شوند. بلکه باید رفتار مالی و اقتصادی چه در شرکت‌های خصوصی برای مالکان و چه در تعاونی‌ها برای سهامداران و چه در ارگان‌های دولتی برای عموم مردم در پیشخوان و ویترین رسانه‌های مردمی و نه دولتی وجود داشته باشد و مردم بتوانند هر لحظه توسط نخبگان معتمد مردمی، یقه کنش‌گر را بگیرند و مال بی‌جاخورده را از حلقومش بیرون بکشند. حکومت باید از مردم بترسد و نه بعکس. این شفافیت سازوکار می‌خواهد و باید دید دستگاهای دولتی در ایجاد آن صادق و راغب بوده‌اند؟ باید ملت و خاصه نخبگان آن را بجد مطالبه نمایند و قاصران و مقصران را از مساند پایین بکشند. همه باید تحت نظارت خشن مردم باشند. ✅ فرهنگ عمومی نظارت: مردم جهان، خودشان بزرگترین زمینه‌سازان فسادند. چون گاهی بلحاظ فکری مستضعف و تحقیر شده‌اند. حقوقشان را نمی‌دانند. نمی‌دانند که دولتمردان، گماشتگان خودشان هستند. شاید چون تصورشان از حکومت، نظام پادشاهی است؛ که مالک جان و ناموس ایشان است! پادشاهان، خرفت‌ترین مردمان روزگارند و مردمی که اطاعت شاهان را بر خود تکلیف می‌دانند از پادشاهان خرفت‌تر و احمق‌ترند. ✅ در نظام اسلامی، حکومت موظف است تحت امر امام معصوم یا نایب او، دین را پیاده کند و اسلام یعنی اموال مردم دست خودشان باشد و تا مطابق شرع آن را در زندگی بکار برند. مطابق همین شرع مقدس، نایب امام نیز گستره‌ی اختیاراتی دارد که قانون اساسی مطابق دیدگاه فقیه اعلم، و رأی مردم، به او تفویض کرده تا او بر جریان عادلانه اقتصاد نظارت کند و عقلا و نمایندگان ایشان و جامعه نخبگانی با تضارب آزاد آرا، راهکار و نظریه و تصمیم‌ و در همین سازوکار تصمیمات در دستگاه نخب