طلوع
#من_زنده_ام #فصل_چهارم #قسمت_سیوپنجم متاسفانه زمانی که جاده در دست عراقی ها افتاده بود هردومان ا
#من_زنده_ام
#فصل_چهارم
#قسمت_سیوششم
معلوم نبود اینها را از کجا آورده بودند تا فقط آب دهان روی ما بریزند و بروند.
بعد از آوردن همان ظرف غذای همیشگی، ناگهان در را باز کردند و ما را به اتاق مجاور بردند. حدود دویست نفر از برادران اسیر در آن اتاق فشرده کنار هم چمباتمه زده بودند. وقتی وارد شدیم برای اینکه راحت تر بنشینیم تعدادی از برادران اسیر سرپا ایستادند اما عراقی ها تشر زدند که همه بنشینند. بچه¬ها به هر سختی که بود بغل هم نشستند و ما را گوشه ای زیر پنجره جا دادند که از تیررس نگاه سربازان بعث عراقی دور باشیم. چشمانم مثل فرفره دور اتاق می چرخید.
می خواستم تک تک آنها را شناسایی کنم. اولین آشنایی که دیدم اسمال یخی بود که در آن گودال میگفت: چشمی که نمیداند به ناموس مردم چطور نگاه کند مستحق کور شدن است.
با فاصله کمی از ما زیر آن یکی پنجره چمباتمه زده بود. اما زیر چشمانش آنقدر کبود و صورتش ورم کرده بود که فقط از لباسش او را شناختم. آشنای دوم عزیز چوپون اهل کاشان بود که مثل پسته ی خندان وسط جمع نشسته بود و هنوز هم میخندید. دقیق تر شدم؛درست می بینم؟ کاش خطای چشم باشد و من اشتباه میکنم اما نه اشتباه نمیکردم؛ کمی آنطرف تر طلبه های مسجد مهدی موعود، معلم های قرآن و اخلاق که بچه های محله ی خودمان، دوستان رحیم و سلمان بودند؛
محمود حسین زاده، رضا ضربت، علی مصیبی و زارع. حالا دیگر فهمیده بودم که سلام کردن هم ممنوع است. یواشکی سلام دادم و جواب گرفتم.
برای این طلبه ها فرق نمیکرد کجا باشند. همانطور که در مسجد سخنرانی می کردند در بازداشتگاه تنومه و بیخ گوش صدام و زیر ضربات شلاق هم یواشکی سخنرانی می کردند. تعدادی از بچه مسجدی ها دورشان حلقه زده بودند و یواشکی سوال می پرسیدند. آنها هم یواشکی پاسخ می دادند و حدیث و روایت می گفتند و بچه ها را به رضای حق دعوت کردند تا بتوانند به تقدیر الهی سر تسلیم فرود آورند.
یک نفر به آرامی از حسین زاده پرسید. این چه تقدیر و مصلحتی بود. ما آمده بودیم بجنگیم تا در راه خدا کشته شویم آن وقت نجنگیده اسیر شدیم. یعنی خدا اینجا نشستن و کتک خوردن را از ما قبول می کند؟
حسین زاده گفت: همه ی شما به یک نیت از خانه هایتان خارج شده اید اما باید این نیت ها را برای خدا خالص کنید و اگر توفیق به اجرا درآمدن نیت خالص فراهم نشد، چون هدف قرب الهی است، از فضل خدا به ثواب عمل آن نیت رسیده و خدا از شما پذیرفته است. و در تائید این حرف روایتی به این مضمون نقل کرد:
علی(ع) در یکی از جنگ ها، مشغول تقسیم غنیمت شد و به هرکس چند درهم داد و اندکی را نزد خود نگاه داشت. ناگهان یکی از یارانش آهی کشید. حضرت از او علت این آه را جویا شد. آن مرد گفت: وقتی می خواستم در رکاب شما حرکت کنم به دنبال برادرم رفتم اما او سخت در بستر بیماری بود و توفیق یاری نداشت. هنگام خداحافظی گفت: ای کاش سالم بودم و می توانستم در کنار علی با دشمنان حق بجنگم. حضرت بلافاصله سهم غنیمت خودش را به آن سرباز داد و فرمود چون به دیدار برادرت رفتی ، این سهم را به او بده و بگو به خاطر نیت خالصت این سهم حق توست و مثل این است که تو در تمام راه همراه ما بودی. امروز که قدرت جوانی دارید و اراده ی قوی و درخت معصیت در شما تنومند نیست، نیت ها و قدم هایتان را برای خدا خالص کنید.
در ادامه ی همین بحث رضا ضربت از حضرت رضا علیه السلام روایتی نقل کرد: در قیامت نامه سیئات مومن را نشانش میدهند و او دچار ترس و لرز میشود، حسناتش را نشانش می دهند چشمش روشن و خوشحال می گردد.
خداوند میفرماید حالا دفتری را که حسنات به جا نیاورده اش در اوست نشان دهید، وقتی که می بیند میگوید: پروردگارا به بزرگی ات قسم من این حسنات را به جا نیاورده ام.
خداوند میفرماید: راست میگویی ولی چون نیت آنها را داشتی من برای تو ثبت کرده ام، آنگاه ثواب حسنات را به او می دهند.
#ادامه_دارد
@Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر شهید نباشد،
خورشید طلوع نمی کند.
و زمستان سپری نمی شود.....
#شهید_آوینی🌹
#استوری
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند.
شهدا هم او را نزد اباعبدالله(ع) یاد می کنند.
#شهید_مهدی_زین_الدین
#شب_جمعه
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
حاج قاسم اغلب در ماه مبارک رمضان ، در مأموریت بود و با جوانان جبهه افطار میکرد و از غذایی که میخوردند میخورد. گاهی افطار خود را به مجاهدین میداد و فقط نان و شیر میخورد...
#حاج_قاسم
#ماه_مبارک_رمضان
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
قلب83.mp3
3.61M
#روانشناسی_قلب 83
هیچ بلایی بالاتر از این نیست
که خدا دلمون رو نلرزونه...
باید برای این بلا غصه خورد!
باید برای درمان این دل؛ نذر کرد!
کاری کنیم...تا دیر نشده.
#استاد_شجاعی 🎤
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
دوستان همیشه همراه طلوع سلام.❤️
طاعاتتون مقبول درگاه حق🤲☘
تو این مدت با صوت های"روانشناسی قلب" در خدمتتون بودیم. این جلسات در حالِ اتمام هست. و انشالله به زودی با یه مبحث دیگه از استاد شجاعی بزرگوار در خدمتتون هستیم.
خیلی دوست داریم برداشت و حسّتون رو در مورد جلسات "روانشناسی قلب" بدونیم.
به نظرتون این مباحث چه تغییری در نگاهتون نسبت به خودتون، به خدا و به زندگی ایجاد کرده؟
منتظر پیام ها تون هستیم.🙏🌷❤
ارتباط با ادمین @firooze1
لینک ناشناس:
https://harfeto.timefriend.net/16474090467803
@Tolou1400
و کَم مِن ثناءٍ جميلٍ لَسْتُ اَهلاً لَهُ نَشَرْتَه....
ای مولای من!
چه بسیار ثنای نیکو که من لایق آن نبودم و تو از من بر زبان ها منتشر ساختی....💗🌿
#دعای_کمیل
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
تحدیر(تندخوانی)جزء۱۳قرآنکریم - <unknown>.mp3
3.89M
💌 برای دوستانتون ارسال کنید.
#تحدیر
#جزء_سیزدهم
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
🦋
وصل شیرین نشود، گر نبود درد فراق
نمک عشق بجز، رنج و غم هجران نیست
#اللهمعجللولیکالفرج
#طلوع🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
🔶 عبادت واقعی
....بچه را خواباندم. سه تای دیگر را نهار دادم.
نشستم پای سجاده کمی #قرآن بخوانم. به صفحه دوم نرسیده، بیدار شد. بغلش کردم. با پاهایش بازی اش گرفته بود با قرآن. مصحف را گذاشتم کنار و فکر کردم "سهم من چه؟"
🔹 دست روی صورتم گذاشت و برداشت و خندید. دالی بازی اش را گرفتم، ادامه دادم؛ و خندید. از ته دل. به مسخره بازیهای من، به تکرار صدباره حرکات دست من.
سه تای دیگر هم به ما پیوستند. خنده های آنها چهارنفره شد؛
سهم من کامل تر!…
🔸 پشت همان شکلکهای مسخره، قلقلک های نوبتی، فکر کردم: اصلاً مادری، جز عبادت چیست؟
آن هم #عبادت دائماً سَرمَدا!
تمام روز خدمت به خلق خدا، آن هم کسانی که جزتو پناهی ندارند! کسانی که حتی اگر آب بخواهند و تو سیرابشان نکنی، تشنه میمانند!
❇️ وقتی نیت صالح و شایسته است،چطور هر لبخند من به کودکم عبادت نیست؟ وقتی رَوش صحیح است چطور کارهایی از من که منجر به شاد کردن چند کودک میشود عبادت نباشد؟
(که فرمود: نزد خدا عبادتی محبوبتر از شادکردن مؤمنان نیست!)
مُطعم بودن، ساقی بودن، خادم بودن، شادکننده بودن عبادت نیست؟
✅ حتی من فکر میکنم همین که منِ انسان، مطابق با #فطرت الهی خود، فرزنددار شده ام و #والدگری میکنم، همین تبعیت از فطرت بی نقص الهی، خودش عبادت است! چون پشت پا زدن به نظم خلقت نیست، کجروی نیست.
اصلاً همین که امانت دارِ خلیفه خدایم!
تلاش برای حفظ امانت، عبادت نیست؟
🌷 متّصف شدن به صفات خدا را بگو!
این که یک مادر، چون خدای مهربانش، رازدار است، بخشنده است، انیس است، پرده پوش است، رفیق است، معین است، سریع الرضا است، میکوشد دائم الفضل باشد، صبور باشد، حلیم باشد، شکور باشد،…
این مسلک، این تلاشها، عبادت است!
✅ اینها به کنار!
تلاش بیست و چهاری برای #کظم_غیظ را بگو! این که دیگر خود عبادت است! هی برسی به نقطه جوش، هی لا اله الا الله گویان لب بگزی، جرعه خشم فرودهی!
🔶 روزه زبان چطور؟ مدام مراقب باشی کلماتت، جملاتت، لحنت چیست تا مبادا الگوی بدی شوی برای مُتِربیهایت!
🔸 از این هم بگذر
دائم التوبه بودن چی؟! چه کسی بیشتراز یک #مادر هی خودش را #محاسبه میکند، هی قول میدهد که ازفردا بهتر میشود، هی توبه میکند با بغض و اشک؟
آن عبادتهای پنهانیتر را بگو؛
توکل مدام، حسن ظن به خدا، دعا برای غیر خود،…
.
#مادری
که جمع همه اینهاست
-وقتی با نیت و روش نیک است-
اگر دائم العبادة بودن نیست
اگر مصداق عبودیت و تسلیم نیست
پس چیست؟
✅ آن هم عبادتی که از آفت عُجب و ریا به دور است! چون غالباً در سِتر است. خدا پسندیده که مستور باشد؛ تا بماند بین خودمان و خودش....
#ماه_مبارک
#مادر
#طلوع🌻
@hejrat_kon
@Tolou1400