eitaa logo
طلوع
762 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16474090467803 هرچی میخواید بگید.👆🌻 @Tolou12 👈 ارتباط با ما🌻 کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) آزاد است🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
کوه های نمک هرمزگان زیبا....😍 @Tolou1400
مگر جانی که هر گه آمدی ناگه برونرفتی؟ مگر عمری که هر گه می‌روی دیگر نمی‌آيی؟ @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزیزم حسین.... @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلوع
#من_زنده_ام #فصل_هفتم_اردوگاه_موصل_و_عنبر #قسمت_چهل_و_شش سربازهای بعثی دستپاچه و سراسیمه مشغول صح
با ورود آنها ، تازه متوجه ما شدند و یادشان افتاد که ما را در قفسمان نینداخته اند . آن قدر عجولانه و شتابزده ما را داخل قفس کردند که مریم را که در آن لحظه در سرویس بهداشتی بود جا گذاشتند . به این خیال که کسی هرگز گمان نخواهد کرد در پس این آغل حصیری قفسی باشد که در آن چهار نفر اسیرند ، ما را ترک کردند . این اولین باری بود که می دیدیم گروهی برای تهیه خبر و گزارش و فیلم وارد اردوگاه شده اند . دستشویی دقیقا وسط حیاط بود و حالا مریم داخل آن گیرافتاده و از لای سوراخ‌های بین بلوک‌های دیوار دست‌شویی ، مثل یک دوربین تمام صحنه‌ها را می‌دید . مریم با دیدن یک گروه فیلمبردار و خبرنگار که به همراه سرگرد صبحی و یاسین و شاکر و علی درحال رفتن به سمت قاطع برادران و بسیج و سپاه بودند ، از دست‌شویی بیرون آمد ولی قبل از آنکه خبرنگاران متوجه او شوند ، نگهبان‌ها متوجه حضورش شدند و سریع او را به قفس انداختند . هنوز مریم داشت هیجان ‌زده از صحنه‌های نمایشی که راه انداخته بودند حرف می‌زد که صدای الله اکبر و صلوات در قاطع برادران سپاه و بسیج پیچید و به‌ دنبال آن صدای بدو بدو و شکستن شیشه شنیدیم و لحظاتی بعد صدای تیراندازی بلند شد . بعدها از طریق برادران مطلع شدیم که در آن تیراندازی چشم برادر محمدرضا شفیعی مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد . به دنبال اعتراض به این اقدام دد منشانه یکی از برادران مجروح که از ناحیه پا قطع عضو بود ، همراه با دونفر دیگر از برادران به سمت ماشین لندکروز گروه فیلم برداری حمله کرده و شیشه ماشین را با عصا می شکنند . اسرایی که در نمایش ساختگی بعثی ها شرکت داشتند ، آن قدر محو بازی و سرگرم ایفای نقش شان بوده اند که تازه با بلند شدن صدای تیر اندازی متوجه اطراف خود می شوند . همه چیز برای تهیه و تدارک یک گزارش واقعی و مستند مهیا بوده اما گروه خبرنگاران و فیلم برداران وحشت زده و سراسیمه به حیاط افسران می دوند . آنها بعد از مدتی که بر اوضاع مسلط می شوند ، فیلم برداری از اسیران اجیر شده ای را آغاز می کنند که نمایش فوتبال و شطرنج و ورق بازی و قدم زدن در یک فضای آرام را بازی می کردند . آن روز بعد از شنیدن صدای تیراندازی خیلی نگران برادرانمان شده بودیم . آن روز دلمان می خواست تمام سختی ها و مصیبت هایی را که بر ما و برادرانمان رفته بود به آنها بگوییم اما با وجود آن آغل حصیری هیچ راهی به بیرون نداشتی ادامه دارد…✒️ @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ» یه جا خدا میگه: یادت نره برای چیزایی که الان داری یه روزی دعا کردی و آرزشو داشتی! اون از هر چیزی که بخوای بهت میده کافیه از ته ته قلبت بخوای....✨🍃🦋 🌻 https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
_ فَاصْفَحِ اللّٰهُمَّ عَمَّا كُنْتُ أَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلِى وَخَطَائِى خدایا! قدیم ها که داشتم از گردنه های کوه زندگیم عبور می کردم ناوارد بودم، جاده باریک بود و صعب العبور؛ مدام می لغزیدم، وسط گل و لای بدبو می افتادم، این گل و لای ازتنم پاک نمیشه تو منو برسون به دامنه های سرسبز این کوه ، کنار چشمه رحمتت تا خودمو بشورم و پاک بشم... @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا