eitaa logo
طلوع
888 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
لینک دعوت https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16474090467803 هرچی میخواید بگید.👆🌻 @Tolou12 👈 ارتباط با ما🌻 کپی با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) آزاد است🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 به روزهای دور نگاه میکنم ؛ به اولین لحظات حرکت قطار زندگی از مبدأ کودکی ام. قطاری که در هر پیچ، بارش سنگین‌تر میشود. باری پر از خاطره، لبخند، گریه، درد، شادی، عشق و عشق و عشق. امروز در پس روزهای رفته، در جستجوی کودکی ام، آبادان را در ذهن مرور میکنم و در کوچه های شهر زیر آفتاب داغ که قدم می زنم، گونه هایم سرخ و پیشانی ام عرق کرده وتب دار میشود. طعم خاطرات کودکی ام به طعم خرما می‌ماند؛ دلپذیر و شیرین. قطار زندگی را به عقب برمیگردانم تا به اولین واگن آن برسم؛ به واگن بچگی‌هایم . هنوز صدای خنده‌ی بچه‌ها به گوش میرسد. میدوم تا گمشده‌هایم را پیدا کنم. چقدر در این سالها همه چیز عوض شده است. من به دنبال روزهای پنجاه سال پیش هستم. تنها نیم قرن از آن خاطرات گذشته اما گویی، قرنها با امروز فاصله دارد. از پنجره‌ی واگن، در میان خانه‌های شهر جست‌وجو میکنم. آهان! خانه ام را پیدا کردم. آنجاست؛ بین خانه‌های یک‌شکل و یک اندازه ی محله ی کارگری پیروزآباد. خانه ها را گویی انگشتان کودکی نازپرورده که شهر آرمانی‌اش را به تصویر کشیده نقاشی کرده است. شانزده خانه، شانزده خانواده ی محله ی پیروزآباد. کوچه ی بیست و سه، پلاک یک. یک خانه صد متری سر نبش کوچه که اصطلاحا به آن می‌گفتیم کواترها*(۱) ، و همه‌ی سهم ما از دنیا همین صد متر بود. آن روزها فکر میکردم دنیا همین آبادان و محله‌ی خودمان است. همه چیز در همین خانه خلاصه میشد. خانه‌ی ما آبادانی‌ها، کوچک اما شلوغ بود. من و دو خواهر و هشت برادرم؛ کریم ، فاطمه، رحیم ، رحمان، محمد، سلمان، احمد، علی، حمید و مریم . فاصله‌ی سنی ما حدودا یک سال و سه ماه بود، سبزینه‌هایی بودیم که از دامن پرمهر مادر بر دیوارهای این خانه ی کوچک قد کشیده بودیم . به این گُردان کوچک عبدالله اضافه شده بود. عبدالله دوست و هم کلاس برادرم کریم بود که به دلیل دور بودن مدرسه از خانه‌شان با ما زندگی میکرد. همه‌ی خانه‌ها دو در داشتند؛ یکی در ورودی که از کوچه وارد آن می‌شدیم و دیگری در پشتی که مشرف به باغ بود. باغها روبه‌روی شانزده خانه‌ی دیگر قرار داشتند که کوچه‌ی بعدی را شکل میدادند. داخل هر خانه دو باغ بود؛ یکی داخل حیاط که هر کسی به فراخور سلیقه‌اش در آن درخت و گل و چمن می‌کاشت. دیگری باغ پشتی بود که بعد از طارمه*(۲) شروع میشد؛ خانه‌ها با دیوارهای کوتاه از هم جدا شده بود و این دیوارهای کوتاه مرز همسایگی را به فامیلی و خویشاوندی تبدیل کرده بود. *۱.کواترها: در زبان انگلیسی به معنی محل استراحت است. در آبادان به خانه‌های شرکتی کواتر میگفتند. *۲.طارمه: اتاقی که سقف داشت اما در و پیكر نداشت و به روی باغ باز می‌شد. تقریبا شبیه به بهارخواب ها یا تراسهای امروزی. @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 معنی اخلاص چیست؟ اَلاِخلاصُ غایَةُ الدّين..... @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀ ﴾﷽﴿ ❀ صبح است و دلم، در تپش لحظه‌ی دیدار باز این دل من، گشته به امید تو بیدار... 🌞 @Tolou1400
🦋 ✨‌يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ / فاطر ۱۵ 📌همین‌که باور کنیم ؛ چیزی نیستیم جز فقرِ محض ، در برابر قدرت محض ؛ 🌊 برکه‌ی درون‌مان ، اقیانوسی می‌شود که محال است طوفانی به تلاطمش اندازد! @Tolou1400
برای دقایقی چشماتو ببند و تصور کن که پیر شدی و تنها یک آرزو برات مونده : "که برگردی و برای هدفات تلاش کنی وقدر زندگیتو بدونی" حالا چشمات و باز کن: شاهد این معجزه ای👌😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ممنون از شما🙏🌻 خوبی از خودتونه😁💐 @Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا