eitaa logo
مدرسه تولید محتوا
1.4هزار دنبال‌کننده
372 عکس
157 ویدیو
0 فایل
آموزش #ایده_پردازی #سناریو_نویسی و #فیلمنامه #تصویربرداری #تدوین #کارگردانی #سواد_رسانه #معرفی و #نقد_فیلم @mostafagoodarzi اینستاگرام instagram.com/madrese_toolid_mohtava instagram.com/mostafagoodarziofficial
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تکنیک های اقناع در فیلم سازی 1. گواهی دادن ستاره ها، نخبگان و مردم عادی: 🔻در این تکنیک شما با استفاده از کلام یک دانشمند یا یک نفر که در فیلمتون مورد اعتماد بقیه هست اونو گواه بر درستی ادعا میگیرید تا مخاطب با شما همراهی کنه. 🔺این فن پای فرد سومی رو به میون می‌کشه تا گیرنده پیام سازنده فیلم رو راحت تر بپذیره. 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢دوره جدید (از ایده تا تولید) با محوریت فیلمنامه نویسی و کارگردانی 🔻جلسه امروز در مورد ساختار فیلم نامه بود این سوال مهم که: ❓چه کسی، چه چیزی را چرا و چگونه در چه مکانی و زمانی انجام داده است؟ 🔻جواب به این سوال یعنی ایجاد یک طرح داستانی برای نوشتن یک داستان یا ساختن یک فیلم 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢ساختار داستان 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ساختار داستان 🔻قسمتی از صوت جلسه دیروز در مورد ساختار سه پرده‌ای داستان 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | برادرها خواهرها؛ عاشــــق شــــوید! 🎞 ویژه «عاشق شوید»، برگزیده فانوس بهترین اثر بخش کلیپ و آیتم دوازدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار 🔸 تهیه کننده: مهاجر توحیدپرست 🔹 کارگردان: سید علی حسینی، حنیف رحیمی 🔸 محصول مجموعه فرهنگی سرچشمه 💠 انتشار به مناسب سالروز شهادت آیت‌الله دکتر بهشتی 🔰 جشنواره مردمی فیلم عمار ✅ @AmmarFest
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 💢 اکران، تحلیل و بررسی فیلم سینمایی بدون قرار قبلی با حضور: ▫️سرکار خانم دکتر زهرا راد _ تحلیلگر سینما ◾️سید محمدمهدی موسوی _ مجری و کارشناس 🔗لینک فایل کامل تصویری https://aparat.com/v/LKeXS 🔻انجمن سواد رسانه طلاب🔻 ایتا | روبیکا | اینستاگرام
| 🔘 متن و حاشیه ▪️حاشیه نگاری پیرامون برنامه دکوپاژ () ✍️متن آقای مصطفی گودرزی ◾️حالمان خوب شد ▫️جمله‌ای که بعد اتمام اکران فیلم بدون قرار قبلی از حضار شنیده می‌شد ◾️اما مگر فیلم چه داشت که حالمان را خوب می‌کرد؟ ▫️مگر نه اینکه ابتدای فیلم با مرگ آغاز شد و گره اصلی فیلم هم یک ارثیه بود که آن هم قبری‌ست که در فرهنگی که سبقه مادی به خود گرفته به معنای نیستی و پایان است؟ ◾️اصولا پرداخت به امر معنوی در فیلم کاری دشوار است که لازمه آن فهم عمیق امر معنوی و همچنین ورود غیر مستقیم به آن است، به طوری که مخاطب سینمای امروز احساس نکند که دوباره سازنده فیلم می‌خواهد باورهای خود را به او دیکته کند ▫️شعیبی از این بابت نمره خوبی می‌گیرد ◾️او تقابل میان تجدد و مادیت با سنت و معنویت را نه در حوزه نظر بلکه در عالم مصداق و بر روی یک قبر بنا می‌کند، البته مصادیق دیگری نیز در فیلم وجود دارد که به این جهت طرح ریزی شده اما آنچه خود نمایی می‌کند به ارث رسیدن یک قبر به دختر داستان که بزرگ شده عالم تجدد و عاری از معنویت و نگاه عرفانی و توحیدی به عالم هستی‌ست . ▫️این ارثیه سبب بازگشت دختر به وطن می‌شود که نمادی از بازگشت به خویشتن و شاید فطرت توحیدیست، در این بازگشت انسان با خود رو به رو می‌شود که از کجا آمده و پیش رویش یک قبر که نماد به کجا می‌رود است. ◾️حال باید این انسان جستجو کند که این آمدن بهر چه بوده و آیا وطنش همین خاک است یا آن افلاک؟ ▫️نکته دیگری که در بدون قرار قبلی توجه بیننده را جلب می‌کند پسری دارای اوتیسم است که تحت درمان پزشکان تن قرار گرفته و این درمان ها فقط مسکنی بر درد بوده و درمانی در واقع حاصل نشده، اما همین کودک وقتی تحت درمان روحانی قرار می‌گیرد و ابتدا معنای خانواده که محل آرامش بخشی به افراد در جامعه است را درک می‌کند از تشویشش کاسته می‌شود. ◾️بعد نوبت امر معنوی و‌ روحانی می‌رسد تا روح این کودک را به اطمینان برساند و از تلاطم برهاند؛ اینجاست که شعیبی این امر معنوی را در حرم امام هشتم رقم می‌زند و نشان می‌دهد که به آرامش و امنیت رسیدن جز تحت ولایت ولی الهی اتفاق نخواهد افتاد. ▫️حالا بهتر می‌فهمیم که چرا بعد از دیدن بدون قرار قبلی حالمان خوب شد. 🔻انجمن سواد رسانه طلاب🔻 ایتا | روبیکا | اینستاگرام 🆔@savad_rasaneh
💢تکنیک‌های اقناع در فیلم سازی 2. فن تداعی معانی 🔻سعی می‌کنید با ایجاد یه حس خوب در لحظات حساس فیلمنامه اون مفهوم و اون پیام خودتون رو در ذهن مخاطب قرار بدید تا هر زمان که یاد فیلم شما افتاد اون معنا در ذهنش تدایی پیدا کنه 🔺مثل پادای کنگفوکار3 که اون سکانسی که همه جمع شدن و نیروهاشون رو برای پو فرستادن تا با اون گاوه بجنگه من حس خیلی خوبی گرفتم و در حقیقت پیام وحدت و همبستگی رو به من انتقال داده و برام در جاهای مختلف که حرف از اتحاد هست اون سکانس تداعی میشه ♦️این روش باعث می شه هر وقت در آینده به اون محصول برخورد کردید، احساسات و انگیزه های درونیتون، شما رو به عملی متناسب با اون پیام حرکت بدن. 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢تکنیک های اقناع در فیلم سازی 3. ترس 🔻این فن تا حدودی در مقابل تداعی معانیه. 🔺در این جا از چیزهای دوست نداشتنی حرف زده می شه مثل تروریست، عدم رعایت حقوق بشر، زامبی یا زلزله و… ♨️شما بخاطر ایجاد وحشت با داستان فیلم همراه میشید و پیام فیلم رو تا حدودی میپذیرید یعنی اگر این اتفاق بیوفته چی میشه و ... ♦️بعد در فیلم‌های هالیوودی یک نفر رو به عنوان ناجی شما از این ترس مشخص میکنن که اون پایان بخش این شرایط ناپایداره 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢تکنیک های اقناع در فیلم سازی 4.فن طنز 🔻وقتی که می خندیم، احساس خوبی داریم. بنابراین، اگر در فیلم نامه یا سناریو بتونیم لحظاتی مخاطب رو به خنده بیاریم گارد مخاطب شکسته میشه و آمادگی بیشتری برای پذیرش کار ما داره . 🔺تولید کننده‌های فیلم‌ها هم بعضا این مطلب رو میدونن و حتی در فیلم‌هایی با ژانر‌های جدی هم طنز رو قاطی می‎کنن که اون تاثیر پیام و پذیرش پیام توسط مخاطب رو بالاتر ببرن. 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢چهاردهم تیر ماه ✅روز قلم بر صاحبان قلم مبارک 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢داستان‌گویی و داستان‌پردازی چه فایده‌ای داره؟ 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 شاهدان خاموش ✍️نویسنده: مصطفی گودرزی 🎙گویندگان: مهدی غفاری، ساره کمالی 🔗کاری از تیم ایده پردازی گروه تولید محتوا 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
✍️فاطمه دماوندی_یکی از همراهان و اعضای تیم ایده پردازی تولید محتوا 💢میهمان، قسمت اول و آخر 👈هر میهمانی که می رویم روی اعصاب است و چون به خانه برمی گردیم و میهمان می آید،روی مخ! پس در هر رفت و آمدی دو جیغ بنفش پنهان است که یکی بعد از رسیدن به خانه و آن یکی پس از خروج میهمان،از ریه و نای و حنجره کدبانوی خانه برمی خیزد و آسمان هفتم را هم می شکافد که:«چرااا؟!» چرا چه؟! آخر چرا به کار عروس کار دارید؟ مگر او چه هیزم تری را به شما فروخته است؟ جز این که سرش هرجا که هست در لاک خواندن کتاب است؟ گوشی که نیست، کتاب است! همان که یار مهربان است.دانا و خوش بیان است. به همین زودی فراموش کرده اید؟! آها! فراموش نکرده اید،شاید منظورتان این است که کتاب«دِ مُده» شده.یعنی حالا با این همه تکنولوجی خواندن کتاب قدیمی شده! خب،پس چرا..پس چرا به نوشتن گیر می دهید؟ نه بهتر بگویم مسخره کردن تان چه صیغه ای است؟ مگر نویسنده ها شاخ دارند یا دم؟ نه کتاب بخوانم،نه دستی روی کاغذ بگذارم و بنویسم و نه حتی کوچک ترین خیزی به سمت گوشی بردارم.شما بگویید چه کار کنم؟ یا باید ۱) ساکت باشم و به همراه دیگران فیلم های هزار بار تکراری«آی فیلم»را ببینم یا ۲)گوشم ناخواسته چرخش ۴۷۹ درجه داشته باشد و چرت و پرتی های این یکی و آن یکی را بشنود که وقتی مورد اول اتفاق می افتد پشت سرم هزار و یک حرف می زنند که چرا زنت با ما حرف نمی زند؟ مگر ما چه کرده ایم که این چنین با ما برخورد می کند؟ و اگر مورد دوم پیش بیاید (که قطعاً با وجود خواهر شوهر عزیزتر از جان پیش می آید!) نمی دانم به کجا فرار کنم و پناه ببرم وقتی کتاب و دفتر و گوشی قدغن شده است! گاهی هم که فلشی را پر می کنند از فیلم ها و انیمیشن های جورواجور که به حساب خودشان گودزیلاهای ۳ تا ۹ ساله مان را برای دقایقی آرام نگه دارند،انگار با کفش پاشنه میخی دارند روی ۳۱ جفت عصب نخاعی من راه می روند! چرا که همه آن ها ایراداتی دارند و هر چه با زبان خوش می گویم به این دلیل و آن دلیل دیدن این جور چیزها خوب نیست،گوش کر شان را به من می کنند که انگار نشنیده اند! می دانم که آن ها برای آرامش حتی لحظه ای من بچه ها را مسحور دیدن جعبه جادویی کرده اند،اما به چه قیمتی؟! در این جور مواقع آرزو می کنم که برگردم به همان زمانی که هیچ چیزی از داستان نویسی،روانشناسی و نقد فیلم یاد نداشتم! شاید مشکلات این چنینی پیش نمی آمد! 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 شخصیت پردازی و نیمه پنهان شخصیت برای داستان 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢 در فیلم سازی 5. تکنیک تکرار 🔻پیام هر چقدر بیشتر تکرار بشه، بیشتر در ذهن ما تثبیت میشه، و همین موجب اعتماد بیشتر ما به اون پیام میشه. 🔺 تکرار به دو روش انجام می شه: 1️⃣ یکی تکرار تصاویر، صداها یا کلماتی خاص داخل فیلمه، برای اینکه معنای اصلی پیام در ذهن ما جا بگیره . 2️⃣دیگری تکرار کامل و چندباره ی پیام به شکل های متفاوت و در جاهای مختلف فیلمه مثل فیلم فروشنده که پیامش در مورد تجاوزه و این پیام رو به شکل های مختلفی در فیلم تکرار میکنه. 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢 در فیلم سازی 6.تکنیک ادعای آشکار 🔻بعضی وقت ها پیام های رسانه ای مستقیم و با سند و مدرک ادعاهایی قابل آزمایش را مطرح می کنند برای اینکه توجّه شما رو به خودشون جلب کنند؛ 🔺مثل فیلم اینتراستلار که یه جوری مباحث علمی رو مطرح میکنه که شما میگی آره بابا حتما درسته این یه مبحث علمی 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢 در فیلم سازی 7.تکنیک ارابه یا واگن یا همراهی با جماعت 🔻یکی از فنون رسانه ای اینه که رسانه اینطور وانمود می کنه که همه در حال انجام کاری واحد هستند، یا به چیزی خاصی عقیده دارند و برای شما بهتره که به اونا بپیوندید. 🔺برای مثال، همه با عجله در یک بانک حساب باز می کنند، همه از یک محصول تولیدی می‌خرند. ♦️پس خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو. این فن، به فن «واگن» یا «ارابه» مشهوره، علّت این نام گذاری ابنه که که انگار عده ای در حال سوار شدن به ارابه برای مسابقه با هم هستند. ✅اما در فیلم سازی مخاطب با جریانی همراه میشه که بر عکس همه داره رفتار میکنه که این در همه فیلم ها قابل مشاهده هست، یعنی شما به عنوان مخاطب فیلم با قهرمان فیلم همراه میشید که بر ضد جریان حاکم بر فیلم رفتار میکنه، البته میشه که بر عکس این هم اتفاق بیوفته و در یک فیلم قهرمان با جماعتی پشت سرش همراه باشه و باز شمارو آماده کنه برای قبول پیام فیلم. 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 💢 مستند از زبان حسین ♨️ویژه سالگرد ارتحال استاد محمد حسین فرج‌نژاد ♦️این مستند روایتیست از دغدغه‌های استاد محمد حسین فرج‌نژاد از زبان خود استاد که شاید برای رهپویان راه ایشان مثمرثمر واقع گردد. 🔻انجمن سواد رسانه طلاب🔻 ایتا | روبیکا | اینستاگرام 🆔@savad_rasaneh
💢 سلام 🛑یک چالش براتون دارم 🔻داستان های کوتاه از محرم و عاشورا ♦️هرکدوم از همراهان و عزیزان که در خودش میبینه بتونه داستانکی در مورد محرم یا عاشورا بنویسه برای من ارسال کنه تا در دهه اول محرم داستان ها رو منتشر کنیم ✅این داستان ها میتونه خاطرات یا تجربه شخصی شما هم باشه. ⭕️نکته مهم اینه که کوتاه بنویسید مثلا در حد چهار یا پنج پاراگراف. 🔗ایدی من برای ارسال آثار @mostafagoodarzi 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برای خیلی ها سوال است که علت گیرایی عجیب آثار و صحبت های شهید آوینی چیست؟ ♦️یکی از دلایل قطعی باطنی اش این است و ای کاش ما نیز بتوانیم در کارهایمان به سهم خود از این تکنیک استفاده کنیم. @ravayatefathavini 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢 در فیلم سازی 8. صمیمییت 🔻این روش که در واقع شکل دیگری از فن تداعی معانیه، سعی می‌کنه با ارائه تصویری از محیط صمیمی و گرم (خصوصاً از خانواده، کودکان یا حیوانات)، راحتی، فراغت و نشاط رو برای تأثیر بیشتر بر مخاطب شبیه سازی کنه. 🔺موسیقی آرامش بخش، تصاویر دلپذیر و کلمات خودمونی در چنین پیام‌هایی قادر هستند فضایی گرم، صمیمی و دوستانه ایجاد کنند. 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢برای چه کسی و چه کاری؟ 🔻از وقتی که چشم باز کردم و جان گرفتم حس نرمی و لطافت خاصی داشتم و در کارخانه به همراه بقیه دوستانم که آنها هم از جنس من بودند انتظار یک چیز را داشتیم، روزی که ما هم تبدیل به لباس شویم . 🔻یک روز صبح ماشین حمل بار به در انبار آمد و مارا سوار بر خود کرد و به مغازه ای در بازار شهر برد. 🔻وقتی به آنجا رسیدیم برای اولین بار بود که شلوغی بازار و رفت و آمد مردم را برای خرید پارچه و دوخت لباس می‌دیدم و کمی استرس داشتم . 🔻یکی از قدیمی های مغازه که انگار سالها در آنجا زندگی می‌کرد فهمیده بود که من تازه وارد هستم و به من گفت: جوون ، آهای با توام پارچه تازه از راه رسیده. گفتم: منو میگید؟ گفت: آره با خودتم، روز اولی که من به اینجا اومدم بر می‌گرده به سالها پیش که جنس امثال من مد بازار بود، ما یه مدت کوتاهی روی بورس بودیم و بعدش دیگه از مد افتادیم و الان سالهاست اینجام تا ببینم کی میاد و دلش منو میگیره و میخره. 🔻با تعجب به او نگاه می‌کردم و انگار استرسم بیشتر می‌شد که نکند کسی مرا هم نخرد. 🔻دوباره ادامه داد: اما هر پارچه‌ای یه سرنوشتی داره که خودش نمیدونه کجا و به دست کی و برای چه کسی یا برای چه کاری دوخته می‌شه. 🔻کمی با شنیدن این حرف آرام شدم 🔻آنطرف مغازه یک پارچه حریر سفید که در نور چراغ‌های مغازه می‌درخشید با تکبر و غرور گفت: ما رو که فقط برای لباس عروس استفاده می‌کنن، وقتیم که دوخته بشیم با عزت و احترام میبرنمون و بالای مجلس میشونونن. 🔻یک پارچه برزنتی در جواب پارچه حریر گفت: هاهاهاها، یک بار برای همیشه بعد تا ابد میری تو گوشه چمدون و دیگه خبری ازت نیست. 🔻پارچه حریر گفت: از سرنوشت تو که بهتره که خیلی پیشرفت کنی میشی لباس کار یه مکانیک با کلی روغن و کثیفی. 🔻آن پارچه قدیمی که دید دعوا بالا گرفته گفت: ای بابا کاش پارچه موجب دلخوشی صاحبش باشه این حرفا چیه می‌زنید. 🔻من پرسیدم :یعنی چی موجب دلخوشی بشه؟ 🔻او گفت: یعنی هروقت تورو پوشید از اینکه تورو داره کلی خوشحال بشه و باهات خاطرات خوبی داشته باشه، ارزش ما به اینه که ازمون چه استفاده ای بشه و چقدر برای صاحبمون مورد استفاده قرار بگیریم. 🔻در همین صحبت‌ها بودیم که یک خانم و یک پسر بچه‌ای داخل مغازه شدند. 🔻از فروشنده خواستند یک پارچه لطیف که برای دوخت پیراهن مناسب باشد به آنها بدهد. 🔻فروشنده من و چند طاقه پارچه دیگر را جلوی آنها گذاشت . 🔻انتخاب مادر و پسر من بودم. 🔻خوشحال بودم که آن استرسی که داشتم کوتاه بود اما دلم برای دوستان تازه‌ام تنگ می‌شد، عمر دوستیمان خیلی کوتاه بود ... 👇 👈این داستان ادامه دارد ... ✍️مصطفی گودرزی 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava
💢برای چه کسی و چه کاری؟ 🔻... خوشحال بودم که آن استرسی که داشتم کوتاه بود اما دلم برای دوستان تازه ام تنگ میشد، عمر دوستیمان خیلی کوتاه بود . 🔻مرا به خیاطی بردند و به دست خیاط دادند. 🔻او اندازه ها را گرفت و به مادر گفت: چند روز دیگر لباس حاضر است . 🔻از فردای آن روز قیچی تیزی را برای برش من آورد و شروع کرد طبق اندازه‌ها و الگویی که داشت مرا برش زد. 🔻قند در دلم آب می شد و طاقتم رفته بود برای اینکه خودم را در تن صاحبم ببینم . 🔻صبح روز چندم مادر به همراه پسرش آمدند . 🔻خیاط مرا به آنها داد که پرو کنند . 🔻چشمانم را بستم تا لحظه ای که جلوی آینه مهر تایید را نگرفته ام باز نکنم . 🔻خیاط پرسید: چطوره مادر گفت: عالی شده، خیر ببینید پسر هم گفت: عمو دستتون درد نکنه چقدر قشنگه 🔻حالا نوبت من بود چشمانم را باز کنم آرام، آرام چشمانم را باز کردم پسرک جلوی آینه ایستاده بود و من در تن او بودم سرتا پای پسرک مشکی بود 🔻مادر گفت: نذر هر ساله پدربزرگش این بوده که از اول محرم تا چهلم امام مشکی بپوشه 🔻من نمدانستم این حرف یعنی چه؟؟!! 🔻خیاط گفت: انشاالله که لباس نوکری آقا پسرتون باشه 🔻تعجبم بیشتر شد!!!! غمگین شدم، با آن همه آرزو که داشتم، حالا شدم لباس نوکری!!!!!! 🔻غم و غصه عالم بر سرم ریخته شده بود و به همراه صاحب جدیدم به خانه میرفتیم 🔻وقتی به خانه رسیدیم مرا آویزان کردند و چند ساعتی در اتاق تنها بودم 🔻شب شد و مادر به همراه پسرک آمدند . 🔻پسر مرا پوشید و جلوی آینه سرش را شانه کرد و عطر خوشبویی را برداشت و به من زد؛ بوی بهشت می آمد، انگار مست رایحه ی این عطر شده بودم. 🔻با مادر به راه افتادند و به یک مکان رسیدند که به آن حسینیه می‌گفتند. 🔻یک نفر بر روی یک جایگاه بلند در حال سخنرانی بود . 🔻در مورد آقایی حرف میزد که رئیس همه اینها بود و انگار همه اینها نوکر او بودند 🔻دوست داشتم اورا ببینم، اما فهمیدم که او سالهاست که بین این مردم نیست، گویا در فراق او اینجا جمع می‌شدند. 🔻سخنران گفت: این لباس ها که به تن ماست باعث افتخاره، این نشونه نوکریه، این لباس ها در روز قیامت دست مارو میگیرن و پیش خدا سربلندمون میکنن. 🔻شخصی در کنار ما نشسته بود که سر و رویش سفید بود و لباس کهنه ای به تن داشت. 🔻از پیراهن کهنه پرسیدم: اینجا چه خبره؟ مگر ما لباس نوکری نیستیم پس چرا این اقا میگه که ما یک روز دست صاحبانمون رو میگیریم و باعث آبرو و عزتشون میشیم 🔻پیراهن کهنه لبخندی زد و گفت: اون کسی که مالباس مشکی‌هارو بخاطرش آدما میپوشن بالاترین مقام دنیا رو داره و پیش خدا عزیز ترین آدم دنیاست و ... 🔻برای من داستان عاشورا را گفت که چگونه از او خواستند که حاکمشان شود و بعد در حقش ناجوانمردی کردند و اورا تنها گذاشتند تا دشمنان بر او و خاواده‌اش مسلط شوند و ... 🔻همه پیراهن ها به حرف های پیراهن کنه گوش میدادند و حتی از آنطرف پرده هم صدای ناله چادر زنان می آمد. 🔻وقتی داستان لباس تکه تکه آقا را گفت و اینکه بدنش را عریان بر روی زمین رها کردند دوست داشتم آنجا بودم و خودم را بر تنش می‌انداختم تا آفتاب بر او نتابد. 🔻حرف از خواهرش و کودک سه ساله اش شد و داستان هایی که طاقت گفتنش را ندارم و فقط آه و اشک بود که میتوانست کمی تسکینمان دهد. ♦️قصه تمام شد 🔻در انتها گفت: خوشحال باشید که این مقام خدمت به نوکران آقا رو به ما دادن و تا ابد جاودانه شدیم ... ✅حالا دیگر می‌دانستم چه سرنوشتی دارم، کجا هستم، برای چه کسی و چه کاری دوخته شده ام. 💢 پایان ✍️مصطفی گودرزی 👇به کانال [تولید محتوا] وارد شوید👇 @toolid_mohtava