eitaa logo
توتَک
152 دنبال‌کننده
259 عکس
26 ویدیو
2 فایل
هدی کریمان هستم.یک مادر علاقمند به نویسندگی و تصویرسازی. اینجا از دغدغه‌ها و علاقمندی‌هایم برایتان می‌نویسم. 🔶( توتَک) نام نان کوچک محلی روستای پدری‌ام آهار است. @hoda_k اینستاگرام من: @hoda.krm
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی زهرا عادت دارد مدام دور و برم بچرخد. گاهی که از شیطنت و نقاشی خسته می‌شود می‌نشیند کنارم و با دست و صورتم بازی می‌کند. دو روز پیش پرید روی مبل. تا لبش را روی دستم گذاشت، الکتریسیته‌ی ساکن تقی صدا کرد و لب او و دست مرا سوزاند. چپ چپ نگاهش کردم. جای جرقه لبش را سوزانده بود. داشت ماساژش می‌داد و غصه می‌خورد. گفتم: ـ این چوب خدا بود. از بس بی‌موقع میای منو اذیت می‌کنی! انگشت کوچکش را روی لب ریزه میزه‌اش کشید و گفت: ـ نخیرم! خدا مهربونه، این کارو باهام نمی‌کنه! من با این جمله‌اش تکان خوردم. توی دلم به خودم بد و بیراه گفتم. خودم بودم که خدا را برایش زیبا ساخته بودم. خدایی که مهربان است، می‌بخشد و نگهبان ماست. اینجا اما از خدا کسی را ساخته بودم که به خاطر بوسه‌ی کوچولویش خواسته تنبیهش کند. گفتم: ـ راست می‌گی! خدا مهربونه! بیا جاش رو بوس کنم. جمله‌ی دخترکی هشت ساله، سیلی دردناکی بود که هنوز جایش می‌سوزد. @toootak
بسمه تعالی زیر سقف دنیا را دوست داشتم به خاطر روان بودن متنش و شجاعت راوی‌اش در خودافشایی. تجربه‌ی دنیاگردی و مراوده با آدم‌های مختلف چیزیست که کمتر تجربه‌اش می‌کنیم. کتاب چیزی بین سفرنامه و روایت است. به نظرم به جستار نمی‌خورد. توی کتاب از نگاه من از تکنیک‌های اصلی نویسندگی خبری نیست درعوض پر از تجربه است. @toootak
بسم‌الله الرحمن الرحیم الهي! ان اخذتني بجرمي اخذتك بعفوك، و ان اخذتني بذنوبي اخذتك بمغفرتك، و ان ادخلتني النار اعلمت اهلها اني احبك.... @toootak
بسمه تعالی فردا را چه طور طاقت بیاورم؟ از تشییع جنازه و سینه‌زنی و گریه‌هایش چه بگویم؟ دلم اشتیاق روز سخنرانی سید را می‌خواهد نه شمارش معکوس رسیدن روز تدفینش را. درد دوری آدم خوب‌های دنیا مثل سنگ بزرگیست روی سینه‌ی مریدانشان... @toootak
بسمه تعالی چرا نیستم توی جمعیت امروز بیروت؟! @toootak
خدایا! گناهانی را از من در دنیا پوشاندی که من به پوشش آن‌ها از جانب تو در آخرت نیازمندترم! خدایا! با پوشاندن گناهانم از بندگان شایسته‌ات، بر من احسان نمودی؛ پس در قیامت در حضور همه مرا رسوا مگردان!
🔸إِلٰهِى إِنْ كانَ صَغُرَ فِى جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلِى فَقَدْ كَبُرَ فِى جَنْبِ رَجائِكَ أَمَلِى. ▫️خدایا! عملی ندارم که با آن خودم را توی دلت جا کنم. ولی در عوض با امید به تو، آرزوهای بزرگی در سرم دارم. (مناجات شعبانیه)
بسمه تعالی هرچه از خوبی این کتاب بگویم کم است. شروع و پایان درست. شخصیت‌پردازی عالی، داستان روبه جلو و آهسته و بی‌عجله می‌نشیند بر جان مخاطبش. گفته بودم که با کتاب صوتی چندان میانه‌ای ندارم اما خوانش کتاب و البته داستان مرا به سمت بیشتر دانستنش سوق داده بود. مجید قیصری کارش را خیلی خوب انجام داده و یک اتفاق از یک زمان مشخص را به درستی جلو برده. صدای خانم فصیحی هم آنقدر گرم و دلنشین بود که من صوتی گوش‌نده را جذب کرد. @toootak
بسمه تعالی دقیقه‌های مانده به اذان صبح اکثرا مرا یاد جده‌ی مادری‌ام می‌اندازد. می‌گویند ننه صغری چند سال بچه‌دار نمیشد. احتمالا از خاله‌زنک‌های روستا اندازه‌ی موهای سرش حرف شنیده که صغری، زن حاجی حسن نازاست. اوضاع اینجوری نماند و خدا دامنش را سبز کرد. اسم بچه که بابا بزرگم باشد شد نورمحمد. ننه صغری نورچشمی‌ای به خانه‌ی حاجی آورده بود که تا آخر عمر ننه، تنها نورچشمی‌اش ماند. ننه، نوری را بالا می‌انداخت و شعر مادرانه‌اش را توی چشم‌های تک‌پسرش می‌خواند: ناز ریشه! هزار ریشه! می‌خواند به امید اینکه نوری ریشه‌هایش توی خانه‌ی پدری بدوند. نوری بعد از پنج تا بچه‌ی سرخ و سفیدی که خدا بهش داد، هنوز همان نورچشمی ننه بود. دقایق آخر اذان صبح، ننه لیوان آب را می‌برد کنار نوری و می‌گفت بخور! ننه کنار ریشه‌هایی که حالا قد کشیده و کنار سفره‌ی سحری بودند، هنوز برای نازریشه‌اش مادری می‌کرد. وقتی به بچه‌ها می‌گویم دو دقیقه به اذان مانده یاد نازریشه می‌افتم! بعد به این می‌رسم که من و بچه‌ها هزارریشه‌ی ننه‌ایم! پ ن: عکس بخشی از روستای آهار است که امسال عید کادرش را بستم. @toootak
بسمه تعالی نمی‌شود که توی گاه و بیگاه‌های زندگی‌ام بیایی، مرا یاد خودت بی‌اندازی و صلواتم را بغل بگیری و بروی! همیشه زرنگ بودی میثاق! بلد بودی چه کنی و چه بگویی! حالا من بلد نیستم، تو که بلدی کمی از آن زرنگی‌هایت را خرج آمدن به خواب‌هایمان کن دختر! مهری که به دلمان انداختی با رفتنت بغض شده بیخ گلویمان. تو جای خوبی رفته‌ای خواهرم، مطمئنم. میثاق! می‌شود وقتی لابه‌لای گل و چمن و پروانه‌های رنگ به رنگی، دعایمان کنی؟ شب تولد میثاق است. هرچه از سنگینی غم نبودنش بگویم کم است. رفیق عزیزم را به گل صلوات مهمان کنید. @toootak
بسم الله دوست عزیز طاعات قبول 💚 امسال وقتی مهمون ویژه‌ی خداییم، قراره سالمون رو تحویل کنیم پس بیاین این ماه رمضونی بانی خیر شده و سفره دار اطعام خانواده های کم بضاعت اطرافمون باشیم . به روال هر ساله در حال تهیه بسته های ارزاق مورد نیاز خانواده ها هستیم هرکی به هر نیتی دلش می خواد ان شاالله به چشم آقا امیرالمومنین علیه السلام بیاد یه یا علی بگه و به جمع ما اضافه شه ✨شماره کارت
6037997154432810
شیما تقی زاده دعاکنیم امسال ماه رمضون متفاوتی باشه یعنی زندگی‌مون یجور دیگه رقم بخوره یه جور عمیق‌تر بصیرتر نزدیک‌تر دغدغه‌مندتر درک‌کن‌تر به دردبخور تر دستگیرانه‌تر دست‌بده‌ترر تو هرچیزی که خدا بهمون میبخشه از علم و آگاهی و خوشحالی و مال و آرامش و... 🍃الهی آمین🍃
توتَک
بسم الله دوست عزیز طاعات قبول 💚 امسال وقتی مهمون ویژه‌ی خداییم، قراره سالمون رو تحویل کنیم پس بی
سلام دوستان این شماره کارت دوستم هست و قابل اعتماد. می‌تونین با خیال راحت پرداختی داشته باشید. نیازی هم به اطلاع دادن نیست. خیر ببینین🌸