eitaa logo
توتَک
136 دنبال‌کننده
205 عکس
25 ویدیو
2 فایل
هدی کریمان هستم.یک مادر علاقمند به نویسندگی و تصویرسازی. اینجا از دغدغه‌ها و علاقمندی‌هایم برایتان می‌نویسم. 🔶( توتَک) نام نان کوچک محلی روستای پدری‌ام آهار است. @hoda_k اینستاگرام من: @hoda.krm
مشاهده در ایتا
دانلود
هوای حرصی‌ام را فرو می‌کنم توی چشمش. زل می‌زند و همین‌طور نگاهم می‌کند. منتظر است من نطقی کنم و باب جمله بعدی‌اش را باز کنم. انگار به کمرم کش بسته باشند برمی‌گردم سر جایم. انگشت روی بینی‌ام می‌گذارم و می‌گویم: _هیس! دیگه بخواب. چشم‌ها بسته. با مکافات خطی را که توی کتاب می‌خواندم پیدا می‌کنم. یادم می‌رود فلان کس داشت توی داستان چه‌کار می‌کرد که فلان جمله را گفت؟! ولش می‌کنم و کم‌کم یادم می‌آید. شبانه‌های چشم‌هایم و چشم‌های دخترک این طوری سپری می‌شود. ما در کنار هم یک راه پر پیچ و خم را قدم می‌زنیم. راه من احتمالا سخت‌تر است. تمرین صبر است. من گاهی مچاله می‌شوم و پایم به  دست‌اندازهای این را گیر می‌کند. سکندری می‌خورم اما بعضی اوقات راه را بلدم و جلو می‌روم. نفس‌های دخترک منظم می‌شود. چشم‌هایش پرش‌های قبل را ندارد. بلند می‌شوم و پاورچین پاورچین بیرون میروم. توی آشپزخانه جرعه‌ای آب می‌خورم. پرده را کمی کنار می‌زنم. با نفس‌هایی آرام کوچه را نگاه می‌کنم . باد درخت کاج وسط باغچه را می‌رقصاند. دوباره بی‌حرکت می‌شود. نور چراغ افتاده رویش. گربه‌ای می‌خزد زیر برگ بزرگ کاج و می‌خوابد. پرده را برمی گردانم سرجایش. نشانگر را می‌گذارم کنار کلمات و کتاب را می‌بندم. @toootak