eitaa logo
خانه قرآن شهری ترنج بندرانزلی
502 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4هزار ویدیو
42 فایل
۲۷ سال سابقه نشر و ترویج و اشاعه فرهنگ قرآنی. برگزاری محافل بزرگ قرآن کریم. برگزاری مجالس اهل بیت علیهم السلام ترنج ( تربیت. نیروی. جوان ) ارتباط با مدیر کانال، حسین رضوانی ۰۹۱۱۶۶۰۸۹۶۰ ۰۹۱۱۹۸۸۹۱۳۱ در پیام رسان ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آیت الله العظمی : فرمود معلوم نيست که ، چه وقت آدم را رسوا می‌کند! چه بهتر که ما زودتر آن عيب را کنيم. راه که برای ما باز است. از آن طرف هر سحر، فرشته‌ها می‌گویند : «هل من تائبٍ؟ هل من داعٍ؟». کم نيست، اينها مأموران الهی اند. آيا کسی هست کند، ما قبول کنيم؟ آيا کسی هست از ما چيزی بخواهد؟ @torraanj
: چند نوع است: 🔴 عده ای گناه می کنند، 👈 بعد ناراحت و پشیمان می شوند. 👈 سوز و گداز دارند. 👈 توبه می کنند 👈 و هرگز فکر نمی کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند. 👈 دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام شکستن ها، سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر پیروز می شود. ⚠️اما اگر نه؛ دفعه اول داشت، دفعه دوم کمتر، دفعه سوم کمتر و اگر برایش معمولی شد؛ او می شود. ❌شدیدترین ، گناهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد⚠️ @torraanj
عجایب 🔹«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاث ها را زمین می گذاشتم، در را نشان می کردم. باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و را شکر کردم. 📕شفا و درمان با قرآن صفحه ۵۰ @torraanj
@torraanj نصوح مردى بود شبیه زن ها ، صدایش نازک بود . صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت. او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت. او از این راه هم امرار معاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان کرده بود ، اما هر بار توبه اش را می شکست. روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد. وقتی دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند، به رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد . ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه کسب کرده بود، در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. در یکى از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود. خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد. روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى رو به هلاکت بودند. عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند، از او آب خواستند، و او به جاى آب ، به آنها شیر داد. به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند. رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم. و از رفتن نزد سلطان عذر خواست. مامورین چون این سخن را به شاه رساندند، شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم. پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید، به امر شد که جان پادشاه را بگیرد. بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد. روزی دربارگاهش نشسته بود٬ شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست. دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است. بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند. به همین دلیل به و راستین، "توبه نصوح" گویند. @torraanj
خود را چگونه می‌توان تحت کنترل درآورد؟ ✍این چقدر عالی را توصیف می‌کند: انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَیّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین. 👈خدای تبارک و تعالی، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله‏ گنهکاران در نزد من محبوب‌تر است از تسبیح تسبیح‌کنندگان. 👇👇👇 بروید به درگاه خدای خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسی نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولی در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید. تقصیرهای خودتان را بگویید، ناله و تضرّع کنید، طلب مغفرت و شستشو کنید. خدا شما را می‌آمرزد، روح شما را پاک و پاکیزه می‌کند، به دل شما صفا عنایت می‌کند، لطف خودش را شامل حال شما می‌کند. از آن پس حالتی در شما ایجاد می‌شود که شیرینی عبادت را در ذائقه خودتان احساس می‌کنید، گناهان و لذات گناهان در نظر شما کوچک می‌شود. دیگر رغبت نمی‌کنید که بروید فلان فیلم شهوانی را ببینید، به ناموس مردم نگاه کنید، غیبت کنید، دروغ بگویید یا به مردم تهمت بزنید؛ می‌بینید اصلًا همه رغبتتان به کارهای پاک و خوب است. 📚 ، آزادی معنوی، ص۱۲۶ @torraanj
(ﷺ) فرمودند: متعال به علیه‌السلام فرمود؛ ای داوود! را بده و راستین را !! داوود عرض کرد: چگونه گناهکاران را مژده دهم و دینداران راستین را بترسانم؟! خداوند فرمود: ای داوود! 👈 به گناهکاران مژده بده که من را می پذیرم و از می‌گذرم. 👈 و دینداران راستین را بترسان که به اعمال خود نشوند، زیرا هیچ بنده ای را برای حساب نگه نمی‌دارم, جز آنکه هلاک شود! الجَواهِرُ السَّنِیَّه ص ۱۴۳ @torraanj
✅استاد (ره): درقاموس و 'اهل_بيت (علیهم السلام) ، 👈"تاحالا كجابودي؟"👉 وجودندارد! 👌 هر زمان كنيم و بازگرديم ، ما را راه ميدهند. (ص) سوگندي يادكرده است كه اين سوگند، در منطقه است؛ هرموقع عبارت "الله لا اله الا هو" آمد يعني منطقه ي اسم اعظم است. اگر مطلب به اين سادگي بود ، كه حضرت قسم به اين بزرگي نمي خوردند! (ص) فرمودند: "ولله الذي لا اله الا هو، هربنده اي كه را به خدا كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند." ! يقين بدانيد وقتي توبه ميكنيد، خداوند شما را ميبخشد. @torraanj
هنگامی که علیه السلام از هدایت قومش نا امید شد و آنها را رها کرد و در دریا سوار کشتی شد، وی را امتحان نمود؛ دریا طوفانی شد و کشتی بانان تصمیم گرفتند برای نجات جان سرنشینان قرعه کشی کنند تا یکی از افراد سوار بر کشتی را به دریا بیاندازند تا کشتی سبک تر شود، آنها سه بار قرعه کشی کردند و هر سه بار نام یونس علیه السلام درآمد، بناچار تصمیم گرفتند یونس علیه السلام را به دریا بیاندازند، یونس را به دریا انداختند اما به امر خدا، یک نهنگ بزرگ یونس را بلعید و او را در شکم خود جایی داد، آنگاه یونس در شکم آن نهنگ کرد و دعای زیر را خواند: «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء ۸۷). خدای متعال نیز توبه اش را پذیرفت و به نهنگ دستور داد که یونس را به سلامت به ساحل ببرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @torraanj
(ره): چند گناه هست که صاحبانشان گاهی موفق به نمی شوند. 1⃣ عمدا نماز نخواندن 2⃣ عاق والدین 3⃣ آبرو بردن @torraanj
♨️خودت رو مهیا کن... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💠 آیت‌الله بهجت رحمة الله 🔅 اگر ظهور حضرت حجت نزدیک باشد، باید هر کس خود را برای آن روز مهیا سازد؛ از جمله این‎که از گناهان کند همین توبه باعث می‎شود که این‎همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است، که واقعاً بی سابقه است، و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت پیش می‌آید، از سر شیعه رفع و دفع گردد.  @torraanj
✿‍✵✨🍃<❈﷽❈>🍃✨✵✿‍ 🔴آیا هم بخشیده می شوند؟ 👈بجز حق الناس مابقی گناهان را میتوان با کردن پاک کرد... خداوند توبه کنندگان را دوست میدارد. @torraanj
رسول خدا صلی الله علیه و آله به اصحاب خود می فرمود: آیا به شما کاری را یاد بدهم که اگر انجام دهید به اندازه فاصله مشرق تا مغرب از شما دور گردد؟ گفتند: آری. فرمود: بگیرید؛ که روزه صورت شیطان را سیاه می کند و بدهید که صدقه کمر او را می شکند و با بندگان خدا نمایید و بر عمل و شایسته جدّیت داشته باشید تا رشته او را قطع کند و و نمایید تا رگ حیات او را قطع نماید و هر چیزی را زکاتی است و بدن روزه است. اصول کافی/ج4/ص62 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @torraanj