#قسمت_آخر
پدر #شهید_مازح در مورد #شهادت او گفته است : « آنچه که ما میدانیم بیشتر بر اساس گفتهها و اخبار است .
اینکه چگونه رفته و با کی بود، خبر نداریم، آن گونه که ادعا میکنند، در هتل، زن خدمتکاری بوده که #مصطفی از او درباره رفت و آمدهای سلمان رشدی سوال میکند و متاسفانه آن زن حساس میشود و به دستگاههای اطلاعاتی انگلیس خبر میدهد که یک جوان عرب که چند پاسپورت هم دارد، در اینجاست که درباره سلمان رشدی سوال میکند. او در آن هتل برای چهار روز اتاقی گرفته بود. روز سوم، روز عملیات بوده است. بر اساس شناساییهای او، سلمان رشدی در آن روز به هتل میآمد و در طبقات بالای هتل اقامت داشت. متأسفانه آنگونه که میگویند انفجاری در اتاق #مصطفی رخ میدهد که به #شهادت خود او میانجامد .»
وی درباره شناسیایی بدن #شهید_مازح گفت : « بدن او را که متلاشی شده بود، کالبدشکافی کرده و از روی دندانهایش که قبلاً آنها را نزد دندانپزشکی در ساحل عاج درست کرده بود، شناسایی کردند، البته پهلوی آن دکتر هم در ساحل عاج رفته بودند که او هم هویت #مصطفی را تایید کرده بود .»
بقایای مطهر #پیکر_پاکش، هشت ماه در انگلیس باقی ماند تا سرانجام به جنوب لبنان منتقل و در دوم رمضان 1369 ( ه. ش) در روستای اجدادی و در جوار خانه پدریاش به خاک سپرده شد.
نام #مصطفی_محمودمازح مترادف غیرت، حمیت و دین باوری است، او اگرچه به ظاهر ایرانی نبود اما فرزندی از فرزندان #خمینی و #خامنه_ای بود که جان خود را در راه مکتب اسلامی #ایثار کرد و با صدور فتوای قتل سلمان رشدی به وظیفه پاسداری خویش از دین عمل نمود .
روحش شاد / یادش گرامی / راهش پر رهرو باد.
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
@torraanj
#شهید_علی_ذاکری
نقل از #شیخ_حسین_انصاریان
شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر…
بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم.
دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و #گناهان دیگر …
این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند.
این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده .
شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه #امام_حسین علیه السلام که اینجا دانشجو می پذیرد.
آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود.
می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیشنماز مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد:
آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام .
این شهید در این وصیت نامه می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند.
از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در #بهشت زهرا تهران ، بروید #پدر و #مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد.
جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من #گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با #خمینی است و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی ..
رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ؟ اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و…
ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟
با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است.
به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد..
لبخند این شهید خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و…
#حجاب در زمان ما پشتوانه ای مبارک به نام خون #شهدا هم دارد.
@torraanj