eitaa logo
خانه قرآن شهری ترنج بندرانزلی
437 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
۲۷ سال سابقه نشر و ترویج و اشاعه فرهنگ قرآنی. برگزاری محافل بزرگ قرآن کریم. برگزاری مجالس اهل بیت علیهم السلام ترنج ( تربیت. نیروی. جوان ) ارتباط با مدیر کانال، حسین رضوانی ۰۹۱۱۶۶۰۸۹۶۰ ۰۹۱۱۹۸۸۹۱۳۱ در پیام رسان ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 بزرگترین مزیت این است که نیازی نیست گفته‌هایمان را بسپاریم! نیازی به یک حافـــظه خوب نخواهیم داشت!! تلاش برای دیگران مانند تـار تنیدن به دور خودمان است! 🚫 @torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 دلیل اصلی طلاق 🌼 قالَ رسولُ اللّه ِ (ص) : 🍃 لا تَنْظروا إلى كَثرةِ صَلاتِهِم و صَومِهِم ، و كَثرةِ الحَجِّ ، و المعروفِ ، وَ طَنطَنَتِهِم باللّيلِ! و لكنِ انْظُروا إلى صِدقِ الحديثِ و أداءِ الأمانةِ 🍃 (صلوات الله علیه) : 🌹 به زيادى كسان و و و بخشش و ناله هاى شبانه آنها نگاه نكنيد ، بلكه و شان را بنگريد . 📙 بحار الأنوار : 75 / 114 / 5 @torraanj
@torraanj به همان نسبتي كه موجب افتخار و سربلندي است ، مايه ذلت و سرافكندگي است . صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمود: اياك و الكذب فانه يسود الوجه ؛(1) از دروغگويي بپرهيز، زيرا باعث است . 👈 به منصور دوانيقي خبر رسيد كه مقداري از اموال بني اميه نزد مردي به امانت گذارده شده است . به ربيع دستور داد او را احضار كند. ربيع مي گويد: مرد را حاضر كردم و به مجلس منصور بردم . منصور گفت : خبر اموالي كه از بني اميه نزد شما امانت است ، به ما رسيده ، بايد تمام آنها را تسليم كني ! مرد گفت : آيا خليفه مسلمين وارث بني اميه است ؟ جواب داد: نه ! پرسيد: آيا خليفه مسلمين وصي بني اميه است . جواب داد: نه ! مرد گفت : روي چه حساب ، اموال بني اميه را از من مطالبه مي كنيد؟ منصور قدري فكر كرد و جواب داد: بني اميه به مسلمين ستم كردند. اموال مردم را به زور گرفتند. من اينك خليفه مسلمين و وكيل مردم هستم ، نظرم اين است كه اموال مسلمين را بگيرم و در بيت المال مسلمين بگذارم . مرد گفت : بني اميه اموال بسياري در اختيار داشته اند كه متعلق به خودشان بوده ، لازم است خليفه مسلمين ، شاهد عادل اقامه كند اموالي كه از بني اميه در دست من است ، از جمله اموالي است كه به زور از مردم گرفته اند. منصور قدري فكر كرد، به ربيع گفت : راست مي گويد، سپس منصور به روي مرد خنديد و با او به گرمي توجه كرد و گفت : آيا حاجتي داري ؟ مرد جواب داد: بلي ! دو حاجت دارم . اول آن كه دستور دهيد نامه اي را كه اكنون براي خانواده ام مي نويسم فورا به آنان برسانند كه از ناراحتي و اضطراب خلاص شوند. دوم آن كه دستور فرماييد كسي را كه اين گزارش را به مقام خلافت داد احضار كنند من او را ببينم . به قسم بني اميه هيچ امانتي نزد من ندارند. موقعي كه به حضور خليفه شرفياب شدم و قضيه را دانستم به نظرم آمد كه اگر اين طور سخن بگويم زودتر خلاص خواهم شد. منصور به ربيع گفت : گزارش دهنده را حاضر كنند. موقعي كه حاضر شد، مرد نگاهي كرد و گفت : اين غلام من است . سه هزار دينار از مال من برداشته و فرار كرده است . منصور سخت به غلام تندي كرد. غلام در كمال شرمساري و ناراحتي سخن مولاي خود را تأييد نمود و گفت : براي اين كه گرفتار نشوم ، او را متهم نمودم و اين نسبت دروغ را به وي دادم . منصور كه بر بدبختي و ذلت غلام رقت كرده بود، به مرد گفت : از شما مي خواهم او را ببخشي ! مرد گفت : بخشيدم و سه هزار دينار ديگر به او خواهم داد. منصور از بزرگواري او تعجب كرد و هر وقت نام او به ميان مي آمد، مي گفت : من مثل اين مرد نديدم .(2) قطعا راستگويي ، عزت و دروغگويي ، ذلت دنيا و آخرت است .(3) 1- مستدرك الوسايل ، ج 2 ص 100. 2- ثمرات الاوراق ، ص 233. 3- كودك از نظر وراثت و تربيت ، ج 2، ص 59. @torraanj