eitaa logo
طوبای عفاف
625 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4هزار ویدیو
478 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
در آسمان: و در زمین: سلام الله علیها «فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ؛ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» سوره روم، آیات۳-۲ (این پیروزی) در چند سال (آینده خواهد بود)، قبل از پیروزی و شکست و بعد از آن، کار تنها به دست خداست و در آن روز (پیروزی)، مؤمنان خوشحال خواهند شد. خداوند هر كس را بخواهد، به يارى خود يارى مى‌كند، و او قدرتمند و نفوذ ناپذير مهربان است. فی الروایه: فَإِنَّ ذَلِكَ النُّورَ لِلْمَنْصُورَةِ فِي السَّمَاءِ وَ هِيَ فِي الْأَرْضِ «بنصر الله یعنی نصر فاطمه لمحبیها» «... پس آن (نور وجود زهرا) را در سيبى قرار داد و آن سيب را نزد من آورد و گفت: اى ! سلام، رحمت و بركات خدا بر تو باد. گفتم: اى حبيب من! بر تو باد سلام و رحمت و بركات او. جبرئيل گفت: اى محمّد! خدا به تو سلام مى ‏رساند. گفتم: هر چه سلام (سلامتى) است از طرف اوست و به سوى او باز خواهد گشت. گفت: اى محمّد! اين سيب تحفه‏ اى است كه خداوند مهربان آن را از بهشت براى تو فرستاده. من آن سيب را گرفته و به سينه خود نهادم. جبرئيل گفت: اى محمّد! خداوند مى‏ فرمايد كه اين سيب را بخور. هنگامى كه آن سيب را تكّه كردم نورى از آن ساطع گرديد كه موجب تعجّب من شد، جبرئيل (كه تأخير و تأمّل مرا در خوردن سيب مشاهده كرد) گفت: اى رسول خدا! چرا آن را نمى‏ خورى؟ بخور و نترس، زيرا آنچه ديدى نور بانويى است كه در آسمان « » و در زمين « » خواهد بود. گفتم: اى جبرئيل! چرا در آسمان منصوره و در زمين فاطمه است؟ گفت: در زمين فاطمه ناميده شد براى اينكه پيروان و شيعيان خود را از آتش نجات می‏دهد و دشمنانش از محبّت او محروم خواهند بود، و در آسمان به اين جهت منصوره است كه خدا فرمود: ...در روز قيامت، مؤمنان از نصر و يارى خدا خشنود مى‏ شوند، و خداوند هر كه را خواهد يارى كند... (سوره روم، آیه۴ ) و مقصود از نصرت خدا براى مؤمنان، همانا شفاعت و امداد فاطمه براى شيعيان و دوستدارانش مى ‏باشد. بحارالأنوار، ج۴۳، ص۴، ح۳ @toubaefaf
در آسمان: و در زمین: سلام الله علیها «فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ؛ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» سوره روم، آیات۳-۲ (این پیروزی) در چند سال (آینده خواهد بود)، قبل از پیروزی و شکست و بعد از آن، کار تنها به دست خداست و در آن روز (پیروزی)، مؤمنان خوشحال خواهند شد. خداوند هر كس را بخواهد، به يارى خود يارى مى‌كند، و او قدرتمند و نفوذ ناپذير مهربان است. فی الروایه: فَإِنَّ ذَلِكَ النُّورَ لِلْمَنْصُورَةِ فِي السَّمَاءِ وَ هِيَ فِي الْأَرْضِ «بنصر الله یعنی نصر فاطمه لمحبیها» «... پس آن (نور وجود زهرا) را در سيبى قرار داد و آن سيب را نزد من آورد و گفت: اى ! سلام، رحمت و بركات خدا بر تو باد. گفتم: اى حبيب من! بر تو باد سلام و رحمت و بركات او. جبرئيل گفت: اى محمّد! خدا به تو سلام مى ‏رساند. گفتم: هر چه سلام (سلامتى) است از طرف اوست و به سوى او باز خواهد گشت. گفت: اى محمّد! اين سيب تحفه‏ اى است كه خداوند مهربان آن را از بهشت براى تو فرستاده. من آن سيب را گرفته و به سينه خود نهادم. جبرئيل گفت: اى محمّد! خداوند مى‏ فرمايد كه اين سيب را بخور. هنگامى كه آن سيب را تكّه كردم نورى از آن ساطع گرديد كه موجب تعجّب من شد، جبرئيل (كه تأخير و تأمّل مرا در خوردن سيب مشاهده كرد) گفت: اى رسول خدا! چرا آن را نمى‏ خورى؟ بخور و نترس، زيرا آنچه ديدى نور بانويى است كه در آسمان « » و در زمين « » خواهد بود. گفتم: اى جبرئيل! چرا در آسمان منصوره و در زمين فاطمه است؟ گفت: در زمين فاطمه ناميده شد براى اينكه پيروان و شيعيان خود را از آتش نجات می‏دهد و دشمنانش از محبّت او محروم خواهند بود، و در آسمان به اين جهت منصوره است كه خدا فرمود: ...در روز قيامت، مؤمنان از نصر و يارى خدا خشنود مى‏ شوند، و خداوند هر كه را خواهد يارى كند... (اشاره به سوره روم، آیه۳_۲) و مقصود از نصرت خدا براى مؤمنان، همانا شفاعت و امداد فاطمه براى شيعيان و دوستدارانش مى ‏باشد. بحارالأنوار، ج۴۳، ص۴، ح۳ @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۲۷) نقل شده در یکی از مجالسی که یزید در حضور اسرای اهل بیت (علیهم‌السّلام) و سرهای مقدس شهدا، تشکیل داده بود به دستور او، ماموران خطیبی را در مجلس حاضر کردند تا به بدگویی از  علیه‌السّلام و پدر بزرگوارش بپردازد. خطیب بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی از  و علیهمالسّلام به بدی یاد کرد و تا می‌توانست در مدح و ستایش از معاویه و یزید مبالغه کرد. علیه‌السّلام از یزید خواست به منبر رود و خطبه‌ای بخواند، اما یزید اجازه نداد. امام فرمود: «ای یزید اجازه بده تا بر این چوب‌ها بالا بروم و سخنانی بر زبان آورم که هم خشنودی خداوند در آن باشد و هم کسانی که در این‌جا نشسته‌اند، پاداش و ثواب ببرند.» یزید نپذیرفت. ولی مردم گفتند: «ای امیرمؤمنان اجازه بده تا بالای منبر برود، شاید چیزی از او بشنویم». سرانجام با اصرار زیاد مردم اجازه داد تا امام علیه‌السّلام به ایراد سخن بپردازد. بعد از سخنان خطیبی که از امامان بدگویی کرد، امام علیه‌السّلام برخاست و با صدای بلند خطاب به آن مرد گفت: «وای بر تو‌ ای سخنگو؛ خشنودی آفریدگان را با خشم آفریدگار معامله کردی و آتش جهنم را بر خود خریدی.»  سپس علیه‌السّلام بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «أيُّهَا النّاسُ، اُعطينا سِتّاً و فُضِّلنا بِسَبعٍ: اُعطينَا العِلمَ وَ الحِلمَ، وَالسَّماحَةَ وَ الفَصاحَةَ وَ الشَّجاعَةَ، وَالمَحَبَّةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ. و فُضِّلنا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ المُختارَ مُحَمَّداً صلى اللَّه عليه وآله و مِنَّا الصِّدّيقُ و مِنَّا الطَّيّارُ و مِنَّا أسَدُاللَّهِ و أسَدُ الرَّسولِ و مِنّا سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَ البَتولُ و مِنّا سِبطا هذِهِ الاُمَّةِ و سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ؛ فَمَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَنی و مَن لَم يَعرِفني أنبَأتُهُ بِحَسَبي و نَسَبي، أنَا ابنُ مَكَّةَ و مِنىً، أنَا ابنُ زَمزَمَ وَالصَّفا... «ای مردم شش چیز به ما عطا شده است و به هفت چیز بر دیگران فضیلت یافته‌ایم. دانش، بردباری، بخشندگی، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان، شش فضیلتی است که به ما عطا شده است؛ و اما هفت چیز که خداوند ما را بدان بر دیگر مخلوقات جهان برتری داد از این قرار است:  صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ماست. صدیق و راستگوی این امت، علیه‌السّلام از ماست. جعفر طیار از ماست. (حمزه) شیر خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ماست. سرور زنان عالم،  بتول سلام‌الله‌علیها از ماست. دو سبط این امت و دو سرور جوانان بهشت، از ما هستند. پس هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد و برای کسانی که مرا نمی‌شناسند حسب و نسب خویش را باز می‌گویم: منم فرزند مکه و منی، منم فرزند زمزم و صفا، منم فرزند آن که حجرالاسود را با ردای خود حمل کرد (و آن‌را در جایش قرار داد)، منم فرزند بهترین کسی که پیراهن و ردا پوشید. منم فرزند بهترین کسی که نعلین و کفش به پا کرد. منم فرزند بهترین کسی که طواف و سعی به جای آورد. منم فرزند بهترین کسی که حج گزارد و لبیک گفت. منم فرزند کسی که با براق به آسمان برده شد. منم فرزند کسی که از  به  برده شد. منم فرزند کسی که  او را به  رساند. منم فرزند کسی که نزدیک و نزدیکتر شد تا به قاب قوسین یا نزدیکتر رسید. منم فرزند کسی که با فرشتگان آسمان نماز گزارد. منم فرزند کسی که خدای بزرگ بر او وحی کرد. منم فرزند صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، منم فرزند علیه‌السّلام، منم فرزند کسی که با مشرکان جنگید تا آن‌که  را بر زبان جاری ساختند. منم فرزند کسی که روبه‌روی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با دو شمشیر ضربت زد و با دو نیزه جنگید و دو بار هجرت کرد و دو بار بیعت نمود و به دو قبله نماز گزارد، در بدر و حنین جنگید و به اندازه چشم بر هم زدنی به خداوند کفر نورزید. منم فرزند شایسته‌ترین مؤمنان، وارث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، درهم کوبنده ملحدان، فرمانروای مسلمانان، نور مجاهدان، زینت عبادتگران، امیر گریه کنندگان، شکیباترین شکیبایان و برترین شب زنده‌داران و خاندان رسول رب العالمین. منم فرزند تایید شده توسط جبرئیل و یاری شده توسط میکائیل. منم فرزند حمایت کننده از حریم مسلمانان و کسی که با پیمان‌شکنان و ستمگران و خوارج پیکار کرد و با دشمنان ناصبی‌اش جنگید، و پر افتخارترین فرد قریش و نخستین کس از مؤمنان که را لبیک گفت.
﷽ ✍سلام. هفدهم ماه مبارک رمضان هم سالروز صلی الله علیه وآله، شش ماه قبل از هجرت است و آیه اول سوره إسرا اشاره به معراج دارد و هم سالروز و سه هزار منقبت و فضیلت علیه السلام در شب هفدهم ماه رمضان سال دوم ه.ق که روایات بسیار وارد شده که صلی الله علیه وآله در شب‏ بدر به یارانش فرمود: امشب کیست که برود براى ما از چاه آب بیاورد؟ یاران سکوت نموده و هیچیک اقدام به‏ این کار نکردند! علیه السّلام براى طلب آب مشکى برداشت و بیرون رفت. آن شب، شبى سرد بود و باد تندى مى‏ وزید و تاریکى همه‏ جا را فرا گرفته بود. به چاه آب رسید، چاهى بود بسیار عمیق و تاریک و حضرت دلوى‏ نیافت تا از چاه آب بگیرد به ناچار وارد چاه شد، و مشک را پر کرده بیرون آمد، به جانب اردوى اسلام حرکت کرد ناگاه باد سختى وزید، که آن حضرت از سختى آن نشست، تا برطرف شد. سپس برخواست و به حرکتش ادامه داد که ناگهان‏ باد سخت دیگرى مانند آن وزیدن گرفت، آن حضرت دوباره نشست تا آن باد هم آرام گرفت، چون برخاست و به‏ سوى حرکت کرد، باز بادى به‌‌ همان صورت وزید، آن حضرت نشست و پس از فرو نشستن باد، خود را به صلی الله علیه وآله رساند. حضرت فرمود: چرا دیر آمدى؟ عرض کرد سه مرتبه بادى وزیدن گرفت که بسیار سخت بود و مرا لرزه فرا گرفت و دیر آمدنم بخاطر فرو نشستن بادها بود. صلی الله علیه وآله فرمود: آیا دانستى آنها چه بودند؟ عرض کرد: بفرمایید . فرمود: بار نخست ‏ بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و بار دوم بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند، و پس از آن بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و آنان براى یارى دادن به ما نازل شدند. آیات ۱۱-۹ سوره انفال اشاره به جنگ بدر و نیز چهار فضیلت ولایت دارد.(تفسیر عیاشی، ذیل همین آیات) و شاعر که اشاره کرده به سه هزار منقبت، همین است: أُقْسِمُ بِاللهِ وَ آلائِهِ وَ الْمَرْءُ عَمَّا قَالَ مَسْئُولٌ سوگند به خدا و آياتش آدمى نسبت به گفته هاى خويش مسؤول است إِنَّ عَلَى الْتُّقَى وَ الْبِرِّ مَجْبُولٌ كه سرشت و طبيعت عليهماالسلام با خوبى و پارسايى آميخته است... ذَاکَ الَّذِی سَلَّمَ فِی لَیْلَةٍ عَلَیْهِ مِیکَالٌ وَ جِبْرِیلٌ مِیکَالُ فِی أَلْفٍ وَ جِبْرِیلُ فِی أَلْفٍ وَ یَتْلُوهُمْ سَرَافِیلُ لَیْلَةَ بَدْرٍ مَدَدا أُنْزِلُوا کَأَنَّهُمْ طَیْرٌ أَبَابِیلُ مفاتیح الجنان، اعمال ماه مبارک رمضان، شب ۱۷ @toubaefaf
🌹 جهت ازگرفتاریها🌹 حضرت علیه‌السلام: 🌺 پدرم علیه السلام، در روز عاشورا مرا به سینه خویش چسبانید و در حالی که از زخم‌هایشان خون، فوران می‌کرد، فرمود: ای فرزند! 🍀دعایی را که حضرت علیهاالسلام آن را به من آموخت فراگیر، او از صلّی الله علیه و آله و آن حضرت نیز از آنرا فرا گرفته بود تا در، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد آنرا بخواند. سپس فرمود: بخوان: 🍃بحَقِّ وَالْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ وَالْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ، یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ، یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ، یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ، یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا 🍃 به جای « کذا و کذا» خود را ذکر کنی. 🍃 📚دعوات راوندے،صفحه۵۴ 🌺 @m_ale_yasin313
همراه با کاروان علیه السلام(۲۸) نقل شده در یکی از مجالسی که یزید در حضور اسرای اهل بیت (علیهم‌السّلام) و سرهای مقدس شهدا، تشکیل داده بود به دستور او، ماموران خطیبی را در مجلس حاضر کردند تا به بدگویی از  علیه‌السّلام و پدر بزرگوارش بپردازد. خطیب بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی از  و علیهمالسّلام به بدی یاد کرد و تا می‌توانست در مدح و ستایش از معاویه و یزید مبالغه کرد. علیه‌السّلام از یزید خواست به منبر رود و خطبه‌ای بخواند، اما یزید اجازه نداد. امام فرمود: «ای یزید اجازه بده تا بر این چوب‌ها بالا بروم و سخنانی بر زبان آورم که هم خشنودی خداوند در آن باشد و هم کسانی که در این‌جا نشسته‌اند، پاداش و ثواب ببرند.» یزید نپذیرفت. ولی مردم گفتند: «ای امیرمؤمنان اجازه بده تا بالای منبر برود، شاید چیزی از او بشنویم». سرانجام با اصرار زیاد مردم اجازه داد تا امام علیه‌السّلام به ایراد سخن بپردازد. بعد از سخنان خطیبی که از امامان بدگویی کرد، امام علیه‌السّلام برخاست و با صدای بلند خطاب به آن مرد گفت: «وای بر تو‌ ای سخنگو؛ خشنودی آفریدگان را با خشم آفریدگار معامله کردی و آتش جهنم را بر خود خریدی.»  سپس علیه‌السّلام بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «أيُّهَا النّاسُ، اُعطينا سِتّاً و فُضِّلنا بِسَبعٍ: اُعطينَا العِلمَ وَ الحِلمَ، وَالسَّماحَةَ وَ الفَصاحَةَ وَ الشَّجاعَةَ، وَالمَحَبَّةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ. و فُضِّلنا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ المُختارَ مُحَمَّداً صلى اللَّه عليه وآله و مِنَّا الصِّدّيقُ و مِنَّا الطَّيّارُ و مِنَّا أسَدُاللَّهِ و أسَدُ الرَّسولِ و مِنّا سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَ البَتولُ و مِنّا سِبطا هذِهِ الاُمَّةِ و سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ؛ فَمَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَنی و مَن لَم يَعرِفني أنبَأتُهُ بِحَسَبي و نَسَبي، أنَا ابنُ مَكَّةَ و مِنىً، أنَا ابنُ زَمزَمَ وَالصَّفا... «ای مردم شش چیز به ما عطا شده است و به هفت چیز بر دیگران فضیلت یافته‌ایم. دانش، بردباری، بخشندگی، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان، شش فضیلتی است که به ما عطا شده است؛ و اما هفت چیز که خداوند ما را بدان بر دیگر مخلوقات جهان برتری داد از این قرار است:  صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ماست. صدیق و راستگوی این امت، علیه‌السّلام از ماست. جعفر طیار از ماست. (حمزه) شیر خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ماست. سرور زنان عالم،  بتول سلام‌الله‌علیها از ماست. دو سبط این امت و دو سرور جوانان بهشت، از ما هستند. پس هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد و برای کسانی که مرا نمی‌شناسند حسب و نسب خویش را باز می‌گویم: منم فرزند مکه و منی، منم فرزند زمزم و صفا، منم فرزند آن که حجرالاسود را با ردای خود حمل کرد (و آن‌را در جایش قرار داد)، منم فرزند بهترین کسی که پیراهن و ردا پوشید. منم فرزند بهترین کسی که نعلین و کفش به پا کرد. منم فرزند بهترین کسی که طواف و سعی به جای آورد. منم فرزند بهترین کسی که حج گزارد و لبیک گفت. منم فرزند کسی که با براق به آسمان برده شد. منم فرزند کسی که از  به  برده شد. منم فرزند کسی که  او را به  رساند. منم فرزند کسی که نزدیک و نزدیکتر شد تا به قاب قوسین یا نزدیکتر رسید. منم فرزند کسی که با فرشتگان آسمان نماز گزارد. منم فرزند کسی که خدای بزرگ بر او وحی کرد. منم فرزند صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، منم فرزند علیه‌السّلام، منم فرزند کسی که با مشرکان جنگید تا آن‌که  را بر زبان جاری ساختند. منم فرزند کسی که روبه‌روی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با دو شمشیر ضربت زد و با دو نیزه جنگید و دو بار هجرت کرد و دو بار بیعت نمود و به دو قبله نماز گزارد، در بدر و حنین جنگید و به اندازه چشم بر هم زدنی به خداوند کفر نورزید. منم فرزند شایسته‌ترین مؤمنان، وارث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، درهم کوبنده ملحدان، فرمانروای مسلمانان، نور مجاهدان، زینت عبادتگران، امیر گریه کنندگان، شکیباترین شکیبایان و برترین شب زنده‌داران و خاندان رسول رب العالمین. منم فرزند تایید شده توسط جبرئیل و یاری شده توسط میکائیل. منم فرزند حمایت کننده از حریم مسلمانان و کسی که با پیمان‌شکنان و ستمگران و خوارج پیکار کرد و با دشمنان ناصبی‌اش جنگید، و پر افتخارترین فرد قریش و نخستین کس از مؤمنان که را لبیک گفت.
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• نقل شده هنگامی که سلام الله علیها به دنیا آمد، سلام الله علیها نزد علیه السلام رفت و فرمود: «اسمی برای فرزندمان انتخاب فرما.» آن حضرت فرمود: «من بر این امر بر حضرت صلى اللّه علیه و آله سبقت نمی‌گیرم؛ ما کُنتُ لأسبَق رسول اللّه» در حالی که حضرت پیامبر صلى اللّه علیه و آله در سفر بود. هنگامی که حضرت از سفر بازگشت و موضوع را به ایشان گفتند. صلى اللّه علیه و آله فرمود: «من بر این امر بر پروردگار متعال سبقت نمی‌گیرم. ما کُنتُ لأسبَق رَبّی تعالى» در این هنگام هبوط کرد و از سوی خداوند بر صلى اللّه علیه و آله سلام رساند و فرمود: «اسم این مولود را «زینب» بگذار؛ پس خداوند بر او نام را اختیار کرد. «سَمِّ هذِه المُولودَة: زینب، فَقَد اختار اللّه لَها هَذا الإسم». سپس جبرئیل از جانب خداوند خبر داد از رویدادهایی که به سلام الله علیها می‌رسد؛ در این هنگام پیامبر صلى اللّه علیه و آله گریست. ثمّ أخبره بِما یَجرِی عَلیها مِن المَصائِب، فَبَکى النبیّ صلى اللّه علیه و آله». مستدرک سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏۱۱، ص۹۴۸ (۴۸۶)هزار و یک نکته پیرامون حیاوعفاف @toubaefaf https://ble.ir/toubaefaf