eitaa logo
طوبای عفاف
666 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
458 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا در مکتـب صبـر على پرداخـت زینـب را بـراى کربـلا بـا شیـر زهـرا ساخـت زینـب را بسان لیلـة القـدرى که مخفى ماند قـدر او کسى غیر از حسین بن على نشناخت زینب را. 💐در روز ولادت پر از برکت و سعادت حضرت (سلام الله علیها)یاد کنیم از شهدای مدافع حرم و مدافع سلامت به ویژه با https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
... ✍آقای جرج جرداق مسیحی اهل لبنان و نویسنده کتاب « علیه‏ السلام صوت العدالة الإنسانیّه» است. ایشان مرز به مرز آمده تا به ایران رسیده بود برای دیدن رهبر معظم انقلاب. معظم‏ له از او خیلی تجلیل و تمجید کرده و فرمودند: راجع به کتابی که در مورد علیه‏ السلام نوشتید، من به عنوان فرزند أمیرالمؤمنین علیه‏ السلام از شما تشکر می‏کنم؛ چرا که شما این کتاب را درباره پدر و مولای ما نوشتید. از آنجا که حضرت أمیرالمؤمنین علیه‏ السلام، هر کسی را که به ایشان خدمتی بکند بی‏ جواب نمی‏ گذارد، یک پیشنهاد دارم. جرج جرداق گفت: بفرمائید. ایشان فرمودند: کار شما ناقص است؛ پیشنهادم این است برای این که صله حضرت علی علیه‏ السلام به شما برسد، الإحسان بالإتمام، کارتان را تمام کنید؛ و اتمام کار شما به این است که درباره عمه سادات حضرت سلام‏ الله‏ علیها کتابی بنویسید. اگر این کار را کردید، من به شما قول می‏دهم که علیه‏ السلام، شما را بی‏ جواب نخواهد گذاشت. او هم قبول کرد و گفت: این کار را خواهم کرد. سپس بلند شد تا برود. من برای بدرقه ایشان آمدم. ایشان به من گفت: بشّرنی السّیّد القائد بالإسلام (رهبر معظم انقلاب مرا بشارت داد به این که مسلمان خواهم شد) و إنّ خدمته سیّدتنا سلام‏ الله‏ علیها هو الإسلام. صلته هو الإسلام. این که آقا فرمود: بدون صله نخواهد گذاشت، این مژده را ایشان به من دادند که در آینده مسلمان خواهم شد.(حجة الاسلام موسوی کاشانی (از اعضای دفتر رهبر معظم انقلاب ـ تهران)، نقل از کتاب آب آئینه، آفتاب، چاپ نهم، مؤسسه آموزش امام خمینی (ره)، پاییز 1383) آری او تربیت شده دست پنج تن آل عبا و دختر سلام‏ الله‏‌علیها است. او است. مُهر تام و تمام که «ختامُهُ مِسک و فی ذلک فلیتنافس المتنافسون و مزاجُهُ من »(سوره مطففین، 27-26) شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست جنّت بی تو عذابش ز جهنّم کم نیست در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری عمر جاوید به شیرینی آن یکدم نیست بگذار آدمیان طعنه زنندم گویم هر که خود را سگ کور تو نخواند آدم نیست دوزخ ارزانی آنان که ندارند غمت با غمت هیچ مرا زآتش دوزخ غم نیست گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست دار مظلومی تو مُلک خدا را پُر کرد عالمی نیست که با یار غمت، درهم نیست تا خدایی خدا هست لوای تو بپاست زآن که جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند که بجز رایت عشق تو در این عالم نیست (میثم) https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
دریا دل سپاه بلند شو همه عالم بلند شو نقش زمین، میانه ی صحرا چه می کنی لب تشنه در میان دو دریا چه می کنی ای تکیه گاه خیمه ی خواهر بلند شو ای برادر بلند شو دارد مصیبت از همه جا می رسد اخا بعد از تو ناله ام به کجا می رسد اخا باور نمی کنم که سرت را شکسته اند ای مرغ عشق، بال و پرت را شکسته اند پشت و پناه پا نمی شوی؟ با این حساب بین عبا جا نمی شوی پرچم به دوش لشکر بلند شو پشت و پناه بلند شو دارد سپاه حرمله لبخند می زند بر دست های خواهر تو بند می زند دستی که نیست تا که مرا یاری ام کنی فکری به حال زخم دل کاری ام کنی پشت و پناه خیمه ی ما اینچنین نرو صد پاره می شود دل نرو دستی بگیر زیر پر خواهرت، بمان نامحرم است همسفر خواهرت، بمان باشی کسی برای اسارت نمی رود دار و ندار خیمه به غارت نمی رود باشی کسی که دست به چیزی نمی زند باشی کسی که حرف کنیزی نمی زند ای همیشه ی بلند شو پشت و پناه غربت خواهر بلند شو وحید محمدی @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۳۴) امام_سجاد عليه السلام به هنگام رفتن از شام به یزید علیه اللعنه فرمود: چند در خواست دارم و اوّل آن است كه يك بار ديگر چهره آقا و مولايم عليه السلام را ببينم، تا از او توشه بردارم و از وى خداحافظى كنم. درخواست دوم من آن است كه هر چه از ما به غارت برده اند را به ما برگردانند. در خواست سوم من آن است كه اگر مى خواهى مرا به قتل برسانى، كسى را با اين زنان همراه كن تا آنها را به حرم جدّشان (مدينه) برساند. يزيد خواسته اوّل امام را (در آن لحظه) نپذيرفت و در پاسخ به خواسته دوم گفت: امّا اموالى كه از شما گرفته شد، به عوض آنها چند برابر به شما خواهم داد و امّا پاسخ خواسته سوم آنكه من تو را به قتل نمى رسانم و جز تو كسى اين زنان را به مدينه نخواهد رساند. امام عليه السلام فرمود: «ما نيازى به مالت نداريم و آنها ارزانى خودت باد. در خواست من آن است كه آنچه از ما به غارت برده شد، به ما بازگردانند، زيرا در ميان آن اموال دوك ريسندگى و مقنعه و گردنبند و پيراهن عليها السلام بود. «...لاِنَّ فيهِ مَغْزَلُ فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّد، وَ مِقْنَعَتُها، وَ قِلادَتُها، وَ قَميصُها». آنگاه يزيد دستور داد اموال غارت شده را برگردانند و خودش نيز دويست دينار بر آن افزود. عليه السلام آن دويست دينار را گرفت و ميان فقرا تقسيم كرد. نقل شده است كه هنگام حركت كاروان عليهم السلام از شام، يزيد دستور داد محمل ها را زينت كنند و اموال فراوانى به خاندان حرم حسينى بدهند و آنگاه به امّ كلثوم عليها السلام گفت: اين اموال را در برابر مصيبت هايى كه به شما رسيده، برداريد. امّ كلثوم عليها السلام فرمود: اى يزيد چقدر تو بى حيا و بى شرمى! برادرم و اهل بيت ما را به قتل مى رسانى و در مقابل به ما اموالى مى دهى (تا آن را جبران كنى، هرگز چنين نخواهد بود.) اين ماجرا نشان مى دهد كه افكار عمومى مردم شام بر ضدّ يزيد برانگيخته شده بود و او خود را در اين ماجراى بزرگ شكسته خورده مى ديد، ناچار سعى مى كرد با اين اقداماتِ به ظاهر محبّت آميز، از خشم مردم بكاهد، ولى اهل بيت با عدم تسليم در برابر او خشم خويش را نشان دادند. اين خاطرات در اذهان مردم شام باقى ماند و آن محيط امن را براى خاندان بنى اميه ناامن ساخت. در نقلی آمده: آنگاه كه كاروان آماده حركت شد، يزيد، عليه السلام را خواست و (براى فرافكنى) گفت: «خدا لعنت كند پسر مرجانه را!» بى شك اين واكنشها به سبب ندامت و پشيمانى يزيد از كردار خود نبود؛ زيرا تاريخ نشان مى دهد كه بعد از واقعه كربلا نيز از هيچ تضييقى بر اهل بيت عليهم السلام و شيعيان آنها فروگذار نمى كرد، بلكه جوّ اجتماعى شام بر اثر بيدارى و آگاهى مردم به سبب خطبه هاى كوبنده عليه السلام و حضرت عليها السلام چنان ملتهب شده بود كه اگر يزيد غير از اين مى داد ممكن بود به يك شورش عمومى بر ضدّ او منتهى شود. برگرفته از کتاب عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، ص 612، 617 و 621 @toubaefaf
السلام ای دختر شاه السلام ای صابر صحرای طف السلام ای چادر به سر السلام ای نور خورشید و قمر السلام ای مقتدای عالمین السلام ای خواهر خوب السلام ای بانوی ماتم زده صبر تو صبر جهان بر هم زده السلام ای تار و پود قرآن و نام السلام ای مظهر شور و شعور پای تا سر عشق سر تا پا حضور السلام ای در کربلا ای به برادر مبتلا السلام ای خطبه خوان شهر شام خواب را کردی به بدخواهان حرام السلام ای نام زیبا بین عشق و زهرای دمشق @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• رسیده در سرم هوای مدینه نوشته اند دوباره مرا گدای مدینه گرفته است بهانه دلم برای مدینه فدای چار امام گره گشای کبوتر دل من تا بقیع گشته مسافر سلام مقصد پنجم! سلام نبود این دل ما حیدری اگر تو نبودی نبود روزی ما نوکری اگر تو نبودی نداشت دین خدا لشکری اگر تو نبودی نداشت جسم تشیّع سری اگر تو نبودی بزرگ و کوچک ما زیر دین راه نجاتت شدیم با زحماتت تویی همان که پیمبر رسانده است سلامت تویی که درک خلایق نمی رسد به مقامت شبیه حماسه داشت کلامت شده است منبر روضه حیات بخش ز نامت همیشه کرده حدیث تو گرم روضه ما را نتیجه های تلاش توایم و صادقت آقا امام پنجم عالم، امید پنج تنی تو بزرگ تر ز تمام تصورات منی تو فدای عزم بلندت، امام بت شکنی تو خودت بگو بنویسم یا حسنی تو تویی که وارث جمع فضائل حسنینی امام امتی و میوه دل حسنینی همیشه مثل بود عادت تو کرامت زبانزد است در عالم همیشه جود و عطایت بزرگواری و دارد فقیر پیش تو حُرمت و در مرام شما نیست دین به غیر محبت تو و کرم، تو و بخشش، تو و عطای فراوان همیشه لطف تو آقا شده است شامل مهمان تویی که حاصل عمرت همه است به زیر پرچمت آقا کسی که سایه نشین است به دست او رگ خواب همه زمان و زمین است بی حرمت هم بهشت اهل یقین است به رغم خواسته ی منکران اصل حرم نداشتنت هم نکرد کم ز مقامت تو یادگار غروب حادثه هایی تو در تمامی حالات، یاد کرببلایی ز کودکیت تو دلتنگ یی تو داغدار امامِ مُرَمِّلٌ بِدِمایی چهار سالگی ات را نمی بری دمی از یاد بین خرابه جلوی چشم تو جان داد محمدحسین رحیمیان ﴿اَلّلهُمَّـ ؏عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج﴾ @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیام حسینی رسالت زینبی سالروز رحلت پیام رسان حضرت سلام‌الله علیها تسلیت باد.
همراه با کاروان علیه السلام(۳۶) عليه السلام به هنگام رفتن از شام به یزید علیه اللعنه فرمود: «چند در خواست دارم و اوّل آن است كه يك بار ديگر چهره آقا و مولايم عليه السلام را ببينم، تا از او توشه بردارم و از وى خداحافظى كنم. درخواست دوم من آن است كه هر چه از ما به غارت برده اند را به ما برگردانند. در خواست سوم من آن است كه اگر مى خواهى مرا به قتل برسانى، كسى را با اين زنان همراه كن تا آنها را به حرم جدّشان (مدينه) برساند.» يزيد خواسته اوّل امام را (در آن لحظه) نپذيرفت و در پاسخ به خواسته دوم گفت: امّا اموالى كه از شما گرفته شد، به عوض آنها چند برابر به شما خواهم داد و امّا پاسخ خواسته سوم آنكه من تو را به قتل نمى رسانم و جز تو كسى اين زنان را به مدينه نخواهد رساند. امام عليه السلام فرمود: «ما نيازى به مالت نداريم و آنها ارزانى خودت باد. در خواست من آن است كه آنچه از ما به غارت برده شد، به ما بازگردانند، زيرا در ميان آن اموال دوك ريسندگى و مقنعه و گردنبند و پيراهن عليها السلام بود. «...لاِنَّ فيهِ مَغْزَلُ فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّد، وَ مِقْنَعَتُها، وَ قِلادَتُها، وَ قَميصُها». آنگاه يزيد دستور داد اموال غارت شده را برگردانند و خودش نيز دويست دينار بر آن افزود. عليه السلام آن دويست دينار را گرفت و ميان فقرا تقسيم كرد. نقل شده است كه هنگام حركت كاروان عليهم السلام از شام، يزيد دستور داد محمل ها را زينت كنند و اموال فراوانى به خاندان حرم حسينى بدهند و آنگاه به امّ كلثوم عليهاالسلام گفت: اين اموال را در برابر مصيبت هايى كه به شما رسيده، برداريد. امّ كلثوم عليها السلام فرمود: «اى يزيد چقدر تو بى حيا و بى شرمى! برادرم و اهل بيت ما را به قتل مى رسانى و در مقابل به ما اموالى مى دهى تا آن را جبران كنى، هرگز چنين نخواهد بود.» اين ماجرا نشان مى دهد كه افكار عمومى مردم شام بر ضدّ يزيد برانگيخته شده بود و او خود را در اين ماجراى بزرگ شكسته خورده مى ديد، ناچار سعى مى كرد با اين اقداماتِ به ظاهر محبّت آميز، از خشم مردم بكاهد، ولى اهل بيت با عدم تسليم در برابر او خشم خويش را نشان دادند. اين خاطرات در اذهان مردم شام باقى ماند و آن محيط امن را براى خاندان بنى اميه ناامن ساخت. در نقلی آمده: آنگاه كه كاروان آماده حركت شد، يزيد، عليه السلام را خواست و (براى فرافكنى) گفت: «خدا لعنت كند پسر مرجانه را!» بى شك اين واكنشها به سبب ندامت و پشيمانى يزيد از كردار خود نبود؛ زيرا تاريخ نشان مى دهد كه بعد از واقعه كربلا نيز از هيچ تضييقى بر اهل بيت عليهم السلام و شيعيان آنها فروگذار نمى كرد، بلكه جوّ اجتماعى شام بر اثر بيدارى و آگاهى مردم به سبب خطبه هاى كوبنده عليه السلام و حضرت عليها السلام چنان ملتهب شده بود كه اگر يزيد غير از اين مى داد ممكن بود به يك شورش عمومى بر ضدّ او منتهى شود. برگرفته از کتاب عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، ص 612، 617 و 621 @toubaefaf