قسمت دوم «…در اینجا آنچه شما باید در مورد دستگاه های معلق ضد جاذبه بدانید به شما خواهیم گفت! فناوری ضد جاذبه پنهان در طبیعت ویکتور گربنیکوف تحقیقات ضد جاذبه «سال‌هاست که انسان‌ها در تلاش برای درک رازهای فیزیک فوق‌بعدی و کشف رازهای ضد جاذبه بوده‌اند.بسیاری از دانشمندان فناوری ضد جاذبه را جام مقدس قرن بیست و یکم می دانند - فناوری واحدی که تمدن بشری را به طور اساسی متحول می کند و عصر جدیدی را در زمین و فراتر از آن آغاز می کند.امکان پذیر بودن چنین فناوری توسط ویدئوهای بیشماری از اشیاء پرندهء عجیب و مشاهدات در سراسر زمین پشتیبانی می شود. ادامه در قسمت سوم #حقایق_داغ @Truthsgram

قسمت سوم «…اخیراً حتی نیروی دریایی ایالات متحده فیلمی مرموز از برخورد یک شیئ پرنده عجیب توسط خلبانان نیروی دریایی ایالات متحده را فاش کرده است. بر اساس اطلاعات رسمی، پنتاگون تحقیقات خود را بر روی فناوری ضد گرانش در سال ۱۹۹۲ آغاز کرد. آنها در نظر گرفتند که یک وسیله ساخته شده در اطراف یک ابررسانا و یک آهنربا می تواند یک جسم را در برابر گرانش محافظت کند.اسناد از طبقه بندی خارج شده اما نشان می دهد که ایالات متحده تحقیقات ضد جاذبه خود را خیلی زودتر از دهه ۱۹۵۰ آغاز کرده است. بسیاری از مردم بر این باورند که پس از سقوط بدنام بشقاب پرنده رازول در سال ۱۹۴۷، دولت ایالات متحده شروع به صرف میلیاردها دلار برای مهندسی معکوس فناوری فراسرزمینی کرد. تی آر ۳ بی آسترا پرندهء مخفی ضد جاذبه عجیبی است که وزیر نیروی دریایی ایالات متحده به عنوان مدیر چندین فناوری هوانوردی رادیکال ثبت شده توسط مهندسان هوافضا فهرست شده است. مردی مرموز به نام سالواتوره پیس به عنوان مخترع چهار حق ثبت اختراع مبهم که به نیروی دریایی ایالات متحده منصوب می شود نامیده می شود: یک "مولد امواج گرانشی فرکانس بالا" با شکل عجیب و غریب.آنها معتقدند که یک "ابررسانا با دمای بالا ناشی از پیزوالکتریک"؛ یک «مولد میدان الکترومغناطیسی و روشی برای تولید میدان الکترومغناطیسی» می‌تواند سیارک‌ها را منحرف کند، و، شاید عجیب‌تر از همه، «دستگاه با استفاده از دستگاه کاهش جرم اینرسی»، که در حق اختراع به عنوان «سفینه هیبریدی هوافضا-زیر آب» توصیف شده است.شاهکارهای خارق العاده سرعت و قدرت مانور در هوا، آب و فضای بیرونی به طور یکسان، به لطف یک سیستم نیروی محرکه الکترومغناطیسی انقلابی. در حالی که همه آنها نسبتاً عجیب و غریب به نظر می رسند، دومی شخصاً توسط افسر فنی شرکت هوانوردی دریایی، که ادعا می کرد چینی ها قبلاً در حال توسعه فناوری های مشابه بودند، تأیید شد. اگرچه ایالات متحده به داشتن چنین وسیله ای اعتراف نکرده است، اما تعداد بیشماری از افراد شاهد یک شیئ پرنده مثلثی شکل عجیب در آسمان بوده اند که دقیقاً شبیه به سفینه مرموز ثبت اختراع است. البته، اکنون مختصات روی نقشه را دنبال کنید، و متوجه خواهید شد که شی مرموز (دستگاه مثلثی شکل) از نقشه گوگل پنهان شده است، که آن را مشکوک تر می کند. ویکتور استپانوویچ گربنیکوف بدون شک، دنیای ضد گرانش دنیایی از خرقه و خنجر، پیامدهای فراسرزمینی و تأمین مالی تاریک است. با این حال، مردی که ما این مقاله را به او اختصاص داده‌ایم، یک قدرت پسند یا الیت دولتی نبود، بلکه یک مرد معمولی در موقعیتی خارق‌العاده در خط مقدم اکتشاف ضد جاذبه بود.او این کار را با میلیاردها دلار یا امکانات مخفی دولتی انجام نداد، بلکه صرفاً با مشاهده طبیعت و تمام خلاقیت های شگفت انگیز آن انجام شد. ویکتور استپانوویچ گربنیکوف در سال ۱۹۲۷ در سیمفروپل، شهری پرجمعیت در منطقه شبه جزیره کریمه در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمد. تنها چند سال قبل از تولد او، این شهر یک تئاتر مهم در جنگ داخلی روسیه بود. مادر گربنیکوف یک نجیب زاده و پدرش یک مکانیک ساده بود، دو طبقهء از مردم که قبلاً با هم ترکیب نمی شدند. گربنیکوف به نوبه خود یک مرد جوان باهوش و کنجکاو بود و جزو اولین نسل جدید و تحصیلکرده شد.همین تحصیلات بود که او را در بزرگسالی به نووسیبیرسک، در انتهای جنوبی دشت سیبری غربی، هدایت کرد…» ادامه در قسمت چهارم #حقایق_داغ @Truthsgram

قسمت چهارم «…گربنیکوف در آنجا به طیف وسیعی از علایق دست یافت و به یک دانشمند، به ویژه حشره شناس - که مطالعه حشرات است- و همچنین یک طبیعت شناس، نقاش و مردی ناهموار در فضای باز تبدیل شد.با قضاوت بر اساس نحوه توصیف زیبایی طبیعی استپ سیبری، او ممکن است شاعر نیز بوده باشد. همانطور که او نوشت: «یک عصر آرام در استپ. قرص قرمز خورشید قبلاً افق دوردست و مه آلود را لمس کرده است. دستهء اردک ها بر فراز دریاچه عصر می درخشند، صدای ماسه زار نیز از دور به گوش می رسد. آسمان مرواریدی رنگ بر روی دنیای آرام بخش استپ کشیده شده است. چقدر خوب است که اینجا، در فضای باز!» اثر ساختاری حفره (CSE) این رابطه عاشقانه با طبیعت، به دور از دفاتر خفه‌کننده و کتاب‌های قطور که معمولاً با دانشمندان مرتبط، بود که گربنیکوف را در مسیر اکتشاف قرار داد که زندگی او را مشخص می‌کرد. تقریباً کاملاً تصادفی یک عصر در اوایل دهه ۱۹۸۰ اتفاق افتاد.گربنیکوف به سرگرمی مورد علاقه خود مشغول بود و به تنهایی در استپ وسیع پرسه می زد و قصد داشت زیر ستاره ها کمپ بزند. گربنیکوف در حالی که سرش را روی یک بالش موقت گذاشته بود، احساس ناخوشایندی گرفت - سردرد، زنگ زدن گوش ها و طعم فلزی در دهانش. او متوجه شد که در بالای یک شهر زیرزمینی زنبور عسل کمپ ایجاد کرده است، که در واقع، به قول خودش،کل استپ با سوراخ‌هایش مانند پنیر سوئیسی و در جاهایی تقریباً مانند یک اسفنج پوشیده شده است. گربنیکوف تعجب کرد که این چه معنایی می تواند داشته باشد؟ او چهار بار دیگر در آب و هوا و ساعات مختلف روز به محل بازگشت و هر بار نتایج را یکسان دید. وی خاطرنشان کرد: در فاصله پنج متری از محدوده شهر زنبور عسل هیچ اثری احساس نکرده است اما به محض ورود به منطقه احساس ناخوشایندی داشته است. این برای مدتی ذهن گربنیکوف را سنگین می کرد، تا اینکه سال ها بعد او در منطقه ای بود که شهر زنبور عسل دیگری اخیراً «مرده» بود، یعنی در نتیجه فرسایش و گذشت زمان فرو ریخت. گربنیکوف در حین بررسی محل، بخش هایی از لانه، زنبوری آشنا را جمع آوری کرد و به دفتر خود بازگشت. در آنجا او متوجه غیرعادی ترین پدیده شد. وقتی دستش را روی لانه زنبوری گذاشت، می‌توانست گرمایی را احساس کند که از آن نشأت می‌گیرد، «حس گرمایی» که او را سبک‌سر می‌کرد. او دیگران را وادار کرد که تلاش کنند و آنها نیز به همین ترتیب گزارش دادند که احساس گرما یا باد سرد، بی حسی در انگشتان خود داشتند یا احساس می کردند که دستشان به اطراف فشار می آورد. عجیب‌تر اینکه علت این امر را نمی‌توان با هیچ ابزار علمی سنتی اندازه‌گیری کرد. گربنیکوف خاطرنشان کرد:دماسنج‌ها یا آشکارسازهای اولتراسوند، مغناطیس ‌سنج‌ها و الکترومترها کوچک‌ترین پاسخی به آن‌ها نداشتند. علاوه بر این، حتی با یک قطعه فلزی ضخیم، نمی توان جلوه را با پوشش مسدود کرد.به طرز عجیبی، ساعت‌ها – مکانیکی و الکترونیکی، زمانی که در نزدیکی منطقه قرار می‌گرفتند، ناکوک کار می کردند. گربنیکوف به طور تصادفی اثر ساختاری حفره (CSE) را کشف کرده بود، که او آن را این نوع «میدان نیرو» نامید که اجسام لانه زنبوری غاردار را احاطه کرده بود.گربنیکوف با اعتقاد به این که این یک کشف مهم و بالقوه پیشگامانه است، مقاله ای در مورد یافته های خود منتشر کرد. با کمال تعجب، این مقاله در جامعه علمی اصلی مورد توجه قرار نگرفت یا نادیده گرفته شد. بنابراین، گربنیکوف مصر شد تا خودش کار را ادامه دهد. در حالی که وضعیت او به عنوان یک حشره شناس احتمالاً حداقل تا حدی مسئول بی تفاوتی جامعه علمی بود، این شغل بود که به گربنیکوف امکان موفقیت بزرگ بعدی او را داد، کشفی که همه چیز را تغییر خواهد داد. در سال ۱۹۸۸، گربنیکوف در حال بررسی پوسته کیتین حشرات در زیر میکروسکوپ بود که متوجه شد: "یک ترکیب غیرعادی ریتمیک، بسیار منظم، لانه زنبوری غیرقابل مقایسه، ترکیب چند بعدی جامد، که به نظر می رسید توسط یک ماشین پیچیده خودکار فشرده شده است." پوسته‌های کیتین حشرات که با میکروسکوپ بزرگ‌تر می‌شوند، وقتی او به مطالعه عمیق‌تر می‌رفت، اتفاق خارق‌العاده‌ای رخ داد. همانطور که گربنیکوف توضیح داد: می‌خواستم یک صفحه مشابه دوم را با همان ساختار سلولی غیرمعمول در قسمت زیرین آن قرار دهم، تقریباً بدون هدف روی صفحه اول. اما بعد. بشقاب کوچک از موچین من جدا شد، برای چند ثانیه در بالای صفحه دیگر روی صفحه میکروسکوپ آویزان شد، سپس چند درجه در جهت عقربه‌های ساعت چرخید و چرخید - و تنها پس از آن ناگهان روی میز افتاد. ادامه در قسمت پنجم #حقایق_داغ @Truthsgram

قسمت پنجم «…وقتی به خودم آمدم، چند صفحه را با سیم به هم گره زدم و این کار آسانی نبود.من فقط زمانی موفق شدم که آنها را به صورت عمودی قرار دادم. چیزی که گرفتم یک بلوک کیتین چند لایه بود و آن را روی میز گذاشتم.حتی یک جسم نسبتا بزرگ، مانند یک بند انگشتی، روی آن نمی افتد. چیزی آن را هل داد و کنار زد. وقتی چسب را روی "بلوک" وصل کردم، شاهد چیزهای باورنکردنی و غیرممکن بودم.تاک برای چند لحظه از دید ناپدید می شد.آن موقع بود که فهمیدم این «فانوس دریایی» نیست، بلکه چیزی کاملاً متفاوت است. این کشف باورنکردنی گربنیکوف را به فکر فرو برد. علم پیشنهاد کرد که برخی از حشرات بر اساس اندازه بال‌ها و سرعت ضربان بال‌ها باید برای پرواز خیلی بزرگ باشند.آیا اثر ساختاری حفره ناشی از این «لانه زنبوری بی‌نظیر» است که نوعی میدان ضد جاذبه ایجاد می‌کند و به حشرات اجازه می‌دهد از فیزیک سرپیچی کنند و پرواز کنند؟ آیا حشرات، در واقع اصلاً پرواز نمی کردند، بلکه معلق بودند؟ سکوی ضد جاذبه ویکتور گربنیکوف گربنیکوف با پیروی از این خط فکری و کارهای دانشمندان گذشته مانند نیکولا تسلا، تلاش خود را برای ایجاد نوعی وسیله نقلیه ضد گرانشی آغاز کرد. او سال‌ها زحمت کشید و قلب و روحش را در این پروژه ریخت تا سرانجام به چیزی رسید که ویژگی‌های ظاهراً شگفت‌انگیزی داشت، سکوی ضد جاذبه ویکتور گربنیکوف. گربنیکوف با چسباندن صدها، اگر نگوییم هزاران پوسته کیتین به کف یک سکوی چوبی ساده، وسیله نقلیه ضد جاذبه ای اختراع کرد که به گفته او می توانست تا ۱۵۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت کند، یعنی با ارتفاعی تا ۳۰۰ متر از سطح زمین. او با پا گذاشتن روی سکو و با استفاده از دو دسته که توسط یک قطب به پایه متصل شده بود، دستگاه را کار می انداخت.علیرغم سرعت های باورنکردنی، سوارکار هیچ اثری، هیچ خاصیت اینرسی یا فشار دینامیکی را تجربه نکرد، تقریباً انگار در یک حباب یا میدان نیرو محصور شده اند.علاوه بر این، هنگام پرواز، دستگاه از پایین نامرئی بود و تنها به صورت یک کره یا ابر نور در آسمان ظاهر می شد.ناظران متوجه شدند که حتی سایه او هنگام پرواز از بین رفته است و ساعت او دائماً به جلو یا عقب می چرخد.ما از انیشتین می دانیم که زمان، مکان و گرانش در هم تنیده شده اند. سرکوب تحقیقات ویکتور گربنیکوف گربنیکوف با فروتنی در برابر چنین اختراعی که بالقوه در حال تغییر جهان است، معتقد بود که علم به اصطلاح "واقعی" باید کشف او را بررسی کند. بنابراین او برای ثبت اختراع اقدام کرد.به طرز تکان دهنده ای، درخواست ثبت اختراع او به شدت رد شد، در حالی که گربنیکوف توسط شکاکان و دانشمندان دیگر رد شد و درخواست شد. مطمئناً نداشتن مدرک عکاسی به او کمکی نمی‌کرد، زیرا دوربین او در طول پرواز در نتیجه اثر ساختارهای غاری دچار اختلال می‌شد.اما استقبالی که او از چنین اختراع ظاهراً پیشگامانه ای دریافت کرد، نشان دهنده رابطه متضاد گربنیکوف با تفکر استقرار در طول دوران حرفه ای خود بود. او در این مورد خجالتی نبود و اظهار داشت: "لذت کار خلاقانه، حتی کاری که به شکست ختم می شود، بسیار بالاتر و درخشان تر از کسب هر مدرک، مدال یا حق ثبت اختراع است." کتاب ویکتور گربنیکوف - دنیای من اما شاید استقبال از اختراع گربنیکوف فراتر از تضاد صرف بود.گربنیکوف در سال ۱۹۹۲ که درخواست ثبت اختراع او رد شد، به دنبال انتشار کتابی بود که جزئیات کشف، اصول و اندازه گیری های اختراع خود را با پشتوانه انبوهی از تصاویر تمام رنگی منتشر کند.گفته شد که این شامل عکس هایی از نمایش ماشینی است که گربنیکوف در یک موزه ارائه کرده است. با این حال، درست قبل از انتشار کتاب، ناشران، احتمالاً به دستور مقامات، دست به ویرایش های چشمگیر کتاب زدند و صدها تصویر و تمام جزئیات شماتیک را حذف کردند. چرا در همان زمان که گربنیکوف توسط شکاکان فراخوانده می شد، آیا شواهدی مبنی بر واژگونی اختراع او وجود داشت؟ به گفته یک همکار قدیمی، گربنیکوف بخشی از به اصطلاح زیرزمینی علمی بود که توسط نهادهای علمی و مقامات دولتی مورد آزار و اذیت و قربانی قرار گرفت. با توجه به پولی که دولت‌ها اعتراف کرده‌اند و گفته می‌شود برای تعقیب اسراری که گربنیکوف ظاهراً کشف کرده بود، خرج می‌کردند، شاید تعجبی نداشته باشد که کشف او سرکوب شود. فناوری ضد جاذبه در دوران باستان؟ شاید گربنیکوف به طور ناخواسته به چیزی قدرتمندتر و در نتیجه خطرناک‌تر از آنچه تصور می‌کرد، برخورد کرده بود، قدرتی عمیق و تقریباً عرفانی که قرن‌ها انسان‌ها به دنبال آن بودند و با مشاهده هر بشقاب پرنده یا مصنوع غیرقابل توضیح انسانی رویای آن را می‌دیدند. ادامه در قسمت ششم #حقایق_داغ @Truthsgram

قسمت ششم «…هرم بزرگ جیزه در مصر را در نظر بگیرید، ساختاری آنقدر باورنکردنی که نسل‌های متفکر عمیق حدس می‌زنند که چگونه یک جامعه باستانی می‌توانست چنین چیزی را خلق کند. این راز آنقدر غیرقابل توضیح است که برخی معتقدند کهن‌ها باید به نوعی فناوری بیگانه دسترسی داشته باشند.انرژی الکترومغناطیسی از هرم جیزه این ممکن است آنطور که به نظر می رسد واکشی نشود.تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که هرم انرژی الکترومغناطیسی را مانند لانه زنبوری گربنیکوف به اتاق‌های داخلی و به سمت بالا منتقل می‌کند. علاوه بر این، در جایی که پوسته‌های چیتلین از حشرات به ماشین پرنده گربنیکوف کمک می‌کردند، سوسک نمادی حیاتی در اساطیر مصر بود که اغلب در هنر و شمایل به تصویر کشیده می‌شد. سوسک اسکاراب مصر بیگانه یا نه، به نظر می رسد که مصری ها ممکن است به دانشی دسترسی داشته باشند که از زمان گم شدن انسان ها، تشنه شدن توسط دولت ها، و قرن ها بعد توسط گربنیکوف دوباره کشف شده است. گربنیکوف دقیقاً چه چیزی کشف کرد تا به امروز ناشناخته است.ممکن است باورنکردنی به نظر برسد، اما معمولا مرموزانه این کار را می کنند تا زمانی که به واقعیت تبدیل شود.گربنیکوف قبل از مرگش در سال ۲۰۰۱ ما را با این کلمات ترک کرد: هیچ عرفان غیر الهی ای وجود ندارد، مسئله این است که ما انسان ها هنوز اندکی از جهان هستی می دانیم که، همانطور که می بینیم، همیشه قوانین، مفروضات و دستورات ما را نمی پذیرد.» #حقایق_داغ @Truthsgram

🔴 پس از هایلایت شدن ویدیوی کودک آزاری علنی توسط دالایی لاما ، حالا ویدئوی کودک آزاری علنی دیگری از او منتشر شده که زمان آن مشخص نیست ، بنظر میرسد امسال همه رهبرانی که روح خود را به شیطان فروخته اند باید به گرایش پدوفیلی یا همجنس‌گرایی خود اقرار کنند ! 🔻ضمنا امسال کشورهای تحت تسلط گلوبالیستها باید بیماری پدوفیلی را از اعمال مجرمانه خارج کنند تا تجاوز به کودکان بصورت قانونی انجام شود !! 🔻باید یادآوری کرد که چندین سال پیش آنها به لطف پروپاگاندا توسط سلبریتی های همان کشورها و نفوذهایی که در کشورهای مسلمان دارند موفق شدند ازدواج با دختران زیر ۱۸ سال را مصداق بهره کشی جنسی ، کودک همسری و تجاوز به کودکان تعریف و آنرا ممنوع کنند ، اما طبق سندی که در عکس فوق ارسال شده از روز گذشته پدوفیلی یعنی تجاوز به کودکان حتی ۱۰ سال و کمتر از آن نیز قانونی میشود و علیه متجاوز منجر به جرح امکان شکایت وجود ندارد !!! #حقایق_داغ @Truthsgram

🔴 در این فیلم که مربوط به بیش از یک هفته پیش است بطور واضح می‌بینید که فردی که بعنوان بایدن در دنیا معرفی شده ماسک بر صورت دارد و این یعنی او بایدن واقعی نیست ، بازهم پرسش همیشگی مطرح میشود که پشت پرده این افراد چه کسانی هستند و آیا بایدن ، فائوچی یا ایلان ماسک آنطور که خود ماسک اخیرا توییت زد که ؛ من مدام به مردم میگویم که یک بیگانه هستم اما هیچکس مرا باور نمی کند ! واقعا رپتایلهایی هستند که ماسک بر چهره دارند ؟! 🔻پس به قسمتی از سیمپسونها که در پست لینک شده کانال توجه کنید ! آنها بدون تعارف به آنچه هستند اقرار می کنند که حاکمان دنیا رپتایلهلیی هستند که ماسک بر چهره دارند بنابراین شخصیتهای اصلی باید کشته شده باشند ! #حقایق_داغ @Truthsgram

عده ای در اروپا به استناد بقایای چنین آثار و شواهدی معتقدند به عدد سال‌های میلادی هزار سال افزوده شده است . #حقایق_داغ @Truthsgram

🔴 پیشبینی دیگری از انیمیشن سیمپسونها و نقاب‌هایی که افتادن آنها نزدیک است‼️ #دورگه #رپتایل #بایدن @Truthsgram