#روایت
امام صادق _عليه السلام_ :
زمانی که مومن مرتکب #گناهی میشود، خداوند تا هفت ساعت به او مهلت میدهد؛ اگر در این زمان #توبه کند، برایش نوشته نخواهد شد.
به نقل از کافی، جلد۲
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#روایت
امام صادق _عليه السلام_ :
زمانی که مومن مرتکب #گناهی میشود، خداوند تا هفت ساعت به او مهلت میدهد؛ اگر در این زمان #توبه کند، برایش نوشته نخواهد شد.
به نقل از کافی، جلد۲
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
⚠️فرق آدم و ابلیس
♨️ابلیس به پنج علت بدبخت شد:
۱. اقرار به گناه نکرد
۲. از کرده پشیمان نشد
۳. خود را ملامت نکرد
۴. تصمیم به توبه نگرفت
۵. و از رحمت خدا نامید شد.
🌸اما آدم به پنج علت سعادتمند شد:
۱. اقرار به گناه کرد
۲. از کرده پشیمان شد
۳. خود را سرزنش کرد
۴. تعجیل در #توبه کرد
۵. و به رحمت حق امید داشت.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
🔘 داستان
#توبه
روضهخوان مشهور شهر بود، یکی از شبهای محرم، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی امشب مستقیم مرا به خانه نبر،اول به لاله زار میرویم، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده میگفت: باتعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم، مدام بین راه باخود میگفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زنی منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن گذشتیم، حاجی زد بروی شانهام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی...، خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن، سرش را پایین انداخت، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن زن با لحن پدرانه ای گفت: این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال گذشت، سید مهدی عازم کربلا شده بود، در حرم سیدالشهدا علیهالسلام مردی جلویش را گرفت، حاج آقا ببخشید، سلام علیکم جوان، بفرمایید. حاج آقا! آنجا گوشهٔ صحن خانمم ایستاده، از وقتی شما را دیده گریهاش بند نمیآید، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم، صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید، حاج آقا میدونی من کی هستم؟ شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانیات در زندگیام آمد، دیگر از خانه بیرون نیامدم، امام حسین علیهالسلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است، دنیای نجابت و پاکیست. زندگیم تغییر کرد، خیلی مدیون شما هستم.
#محرم
#سید_مهدی_قوام
کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#توبه
اگه کسی توی کما باشه
خانوادش همه منتظرن که برگرده...
بعضیهامون تو کمای گناه رفتیم
اَهل بِیت منتظرمونند که برگردیم.
وقتش نشده که برگردیم؟
#محرم
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#سخن_بزرگان
یک گناه هم اگه ترک کنی، خوبه، ولو یک نگاه باشه، ممکنه یهو سرنوشت آدم عوض بشه.
#محرم #توبه
آیت_الله_جاودان
کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
⚠️فرق آدم و ابلیس
♨️ابلیس به پنج علت بدبخت شد:
۱. اقرار به گناه نکرد
۲. از کرده پشیمان نشد
۳. خود را ملامت نکرد
۴. تصمیم به توبه نگرفت
۵. و از رحمت خدا نامید شد.
🌸اما آدم به پنج علت سعادتمند شد:
۱. اقرار به گناه کرد
۲. از کرده پشیمان شد
۳. خود را سرزنش کرد
۴. تعجیل در #توبه کرد
۵. و به رحمت حق امید داشت.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#داستان بسیار زیبا
نواختن برای خدا
در زمانهاى قديم، مردی ساز-زن و خوانندهای بود؛ بنام"برديا" که با مهارت تمام، همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی مینواخت و وقتی برای رزرو نداشت.
بردیا چون به سن شصت سال رسید، روزی در دربار شاه مینواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر میلرزند و توان ادای نتها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش، میلرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش، ناهنجار میشود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید. بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمیتوانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد، بسیار آشفته شدند.
بردیا سازش را که همدم لحظههای تنهاییش بود، برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب، در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار، بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا مینواخت و خدا خدا میگفت و گریه میکرد و بر گذر عمرش و بر بیوفایی دنیا اشک میریخت و از خدا طلب مرگ میکرد.
در دل شب، به ناگاه دست گرمی را بر شانههای خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست. شیخ سعید ابو الخیر را دید، در حالی که کیسهای پر از زر، در دستان شیخ بود. شیخ گفت: این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر، دکّانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید: ای شیخ! آیا صدای ناله من تا شهر میرسید که تو خود را به من رساندی؟ شیخ گفت هرگز؛ بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود، خالقش میشنود و خالقت مرا که در خواب بودم، بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم که مخلوقی مرا میخواند، برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت: خدایا عمری در جوانی و در شادابیام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر، اما چون دستانم لرزید، مرا از خود راندند و فقط یک بار برای تو زدم و خواندم؛ اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی. تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بیوفا هستی. به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار و زیر بار منت ناکسان قرار نده.
#خدا
#توبه
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
هدایت شده از اندکی تفکر
#داستان بسیار زیبا
نواختن برای خدا
در زمانهاى قديم، مردی ساز-زن و خوانندهای بود؛ بنام"برديا" که با مهارت تمام، همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی مینواخت و وقتی برای رزرو نداشت.
بردیا چون به سن شصت سال رسید، روزی در دربار شاه مینواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر میلرزند و توان ادای نتها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش، میلرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش، ناهنجار میشود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید. بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمیتوانست کار کند و برایژشان خرجی بیاورد، بسیار آشفته شدند.
بردیا سازش را که همدم لحظههای تنهاییش بود، برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب، در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار، بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا مینواخت و خدا خدا میگفت و گریه میکرد و بر گذر عمرش و بر بیوفایی دنیا اشک میریخت و از خدا طلب مرگ میکرد.
در دل شب، به ناگاه دست گرمی را بر شانههای خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست. شیخ سعید ابو الخیر را دید، در حالی که کیسهای پر از زر، در دستان شیخ بود. شیخ گفت: این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر، دکّانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید: ای شیخ! آیا صدای ناله من تا شهر میرسید که تو خود را به من رساندی؟ شیخ گفت هرگز؛ بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود، خالقش میشنود و خالقت مرا که در خواب بودم، بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم که مخلوقی مرا میخواند، برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت: خدایا عمری در جوانی و در شادابیام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر، اما چون دستانم لرزید، مرا از خود راندند و فقط یک بار برای تو زدم و خواندم؛ اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی. تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بیوفا هستی. به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار و زیر بار منت ناکسان قرار نده.
#خدا
#توبه
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
#سخن_بزرگان
🚨دو چیز است که گناهان را نابود میکند:
۱. مریضی:
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به یکی از اصحابشان که مریض شده بود، موعظه کردند و فرمودند:
خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است. آدمی که تب میکند، کفاره گناهانش است. ناراحت نشید از این که مریض شدید، شکوه نکنید، فایده مریض شدن این است که گناهان را نابود می کند. با شکوه و گلایه کردن اجر وثواب آن را از بین میبرید.
۲. سجده:
در روایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی بر سجده باشد و ستایش کند. حدیث است که سجده گناهان را میریزد، همانطور که باد در فصل پاییز، برگ درخت را میریزاند.
مرحوم آیت الله مجتهدی
#گناه ، #توبه
#کانال_اندکی_تفکر | عضوشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
🔘 داستان
#توبه
روضهخوان مشهور شهر بود، یکی از شبهای محرم، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی امشب مستقیم مرا به خانه نبر،اول به لاله زار میرویم، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده میگفت: باتعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم، مدام بین راه باخود میگفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زنی منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن گذشتیم، حاجی زد بروی شانهام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی...، خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن، سرش را پایین انداخت، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن زن با لحن پدرانه ای گفت: این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال گذشت، سید مهدی عازم کربلا شده بود، در حرم سیدالشهدا علیهالسلام مردی جلویش را گرفت، حاج آقا ببخشید، سلام علیکم جوان، بفرمایید. حاج آقا! آنجا گوشهٔ صحن خانمم ایستاده، از وقتی شما را دیده گریهاش بند نمیآید، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم، صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید، حاج آقا میدونی من کی هستم؟ شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانیات در زندگیام آمد، دیگر از خانه بیرون نیامدم، امام حسین علیهالسلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است، دنیای نجابت و پاکیست. زندگیم تغییر کرد، خیلی مدیون شما هستم.
(سید مهدی قوام)
#محرم
#کانال_اندکی_تفکر | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624
⚠️فرق آدم و ابلیس
🚨 ابلیس به پنج علت بدبخت شد:
۱. اقرار به گناه نکرد،
۲. از کرده پشیمان نشد،
۳. خود را ملامت نکرد،
۴. تصمیم به توبه نگرفت،
۵. و از رحمت خدا نامید شد.
🌸اما آدم به پنج علت سعادتمند شد:
۱. اقرار به گناه کرد،
۲. از کرده پشیمان شد،
۳. خود را سرزنش کرد،
۴. تعجیل در #توبه کرد،
۵. و به رحمت حق امید داشت.
🧠کانال #اندکی_تفکر | عضو شو👇
@ttafakor
#سخن_بزرگان
🚨دو چیز است که گناهان را نابود میکند:
۱. مریضی:
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به یکی از اصحابشان که مریض شده بود، موعظه کردند و فرمودند:
خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است. آدمی که تب میکند، کفاره گناهانش است. ناراحت نشید از این که مریض شدید، شکوه نکنید، فایده مریض شدن این است که گناهان را نابود می کند. با شکوه و گلایه کردن اجر وثواب آن را از بین میبرید.
۲. سجده:
در روایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی بر سجده باشد و ستایش کند. حدیث است که سجده گناهان را میریزد، همانطور که باد در فصل پاییز، برگ درخت را میریزاند.
مرحوم آیت الله مجتهدی
#گناه ، #توبه
#کانال_اندکی_تفکر | عضوشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3341746296Ce975069624