eitaa logo
اندکی تفکر
36.4هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
❣️مدیر @EidQadir ❣️ثبت‌نام دوره‌ها @mostafa_ttafakor ❣️چله‌ تفکر 👈 تکنیک‌های رهایی‌ از افکار منفی، گناه و استرس | تقویت‌ اراده‌ و اعتماد به نفس | خودشناسی و خداشناسی ❣️تربیت فرزند 👈 زیر ۱۴سال توضیح بیشتر از دوره‌ها 👇 پیام سنجاق شده در کانال .
مشاهده در ایتا
دانلود
از نقص های خود، به راحتی عبور نکنیم چون درسته الان بزرگی نداریم اما در اینده که بزرگ نصیب مان بشود، اون وقت دیگه این نقص کوچک مون یک کشور یا یک جهان را درگیر خودش خواهد کرد. الان یک برگردنم میاد، اما در اینده ۸۰میلیون بر گردنم خواهد آمد. @ttafakor
🔺 از نقص های خود، هر چند کوچک، به راحتی عبور نکنیم؛ درسته الان بزرگی نداریم، اما در آینده که بزرگ نصیب مان بشود، اون وقت دیگه فرصت خودسازی نیست و این نقص کوچک مون یک کشور یا یک جهان را درگیر خودش خواهد کرد. (اون نقص کوچک، تبدیل به غول سرکش خواهد شد). 🔺 الان یک برگردنم میاد، اما در اینده ۸۰میلیون حق الناس بر گردنم خواهد آمد. @ttafakor
اندکی تفکر
#روایت روایتی به نقل از امام رضا _علیه السّلام_ فرمودند: «برای هر روزِ خود، برنامه‌ای داشته باش و ق
حضرت ویژگی دوست خوب را بیان کردند. کسی که وقتی با او هستی، تو را از یاد خدا غافل میکند و یا تو را به ترغیب میکند و وسوسه میکند، به درد با تو نمیخورد. دوست، خیلی در روند زندگی مان تاثیر دارد. حتما در انتخاب دوست باشیم. بعضی وقتی ازشون پرسیده می شود: چرا با فلانی دوستی، میگه چون خیلی با معرفته. بهش میگم معرفت را معنا کن، یعنی چی که با معرفته؟ میگه مثلا وقتی دعوا بشه، به کمکم میاد و یا اگر در جمع کسی بهم چیزی بگه، او از من حمایت میکند و.... ایا این شد معرفت؟ معرفت اون چیزی است که اگه بیخود داشتی دعوا راه می انداختی، رفیقت بهت بگه فلانی چرا الکی دعوا راه میندازی؟ به فکر بودن اسیبی که در دعوا به طرف مقابل میزنی، هستی؟ و... . معرفت را از نگاه خدا معنی کنیم، نه خودمان. 🔴 کسی که متعصبانه طرفدار توست، منتظر باش که یه روزی هم متعصبانه جلوی تو بایستد و پشتت را خالی کند. 🌷 @ttafakor
✳ قیامت این چیزها را نمی‌داند! مرحوم ، اواخر عمر، دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار، مشکلی برای کسی نداشت؛ چون بدن ایشان در آن ایام، لاغر و نحیف شده بود. یک روز جایی می‌رفتند. در کوچهٔ شترداران، کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه، به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانهٔ مجاور، برخورد می‌کند و کمی خاک و پرِ کاه، روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند، شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند: من به دیوار خانهٔ شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار، به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود؟ صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند قیامت این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری. 📚 به نقل از سیره و خاطرات علما، ص ۴۸ آیت‌الله جاودان 🌷 @ttafakor
چند نکته دربارهٔ داستانی که استایل‌ها برای حجاب درست کردند. 🌷 @ttafakor