💥💥 اجرای سند بیحیایی۲۰۳۰ بر روی وسایل کودکان 💥💥 پدران و مادران گرامی. با توجه به نزدیکی مدارس، در خرید لوازم التحریر دقت فرمایید. سربازان شیطان با طراحی این قبیل وسایل تحصیلی و تفریحی و اسباب بازی هایی با رنگ پرچم منحوس همجنس بازان در حال عادی انگاری این پدیده شوم و شیطانی هستند. مراقب باشیم. با پدر و مادرهای فامیل اطلاع دهیم.به تصاویردقت کنید👆👆
#تربیت_فرزند
نکات استاد در مورد شرکت بچه ها در مراسم عزاداری.mp3
11.1M
🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥
♨️#پیشنهاد_ویژه
🔴 پاسخ داغ و صریح استاد #محسن_عباسی_ولدی به نقدهای مخاطبان دربارۀ نظر ایشان در موضوع حضور بچهها در مراسم عزاداری بزرگترها
📣📣📣 مسئولان هیئات و والدین! حتما این فایل را گوش کنید!
#ترییت_فرزند
▪️ ذکر صالحین ▪️
🍀🍀حضرت محمد(ص):🍀🍀
🌳سه نفر هستند که هنگام دیدار با خدا از هر دری که بخواهند وارد بهشت میشوند:🌳
🌻 کسی که خوش اخلاق باشد.
🌻 کسی که هم در خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد.
🌻 کسی که جر و بحث را رها کند، حتی اگر حق با او باشد.
📚 اصول کافی'ج۲'ص ۳۰۰
#سلام_امام_زمانم 🤚
ای ڪه روشن✨ شود
از نـور تو هر #صبح جهان
روشنـــای دل من♥️
حضرت خورشـید #سلام🤚✋
کاش....
هر روز صبح یادمان می افتاد
که چه قدر
دوستمان داری و برایمان دعا می کنی!!
🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻🌷
سلام بروی ماهتون رفقا جان☺️🤚
#صبحتون_متبرک_به_نور_قرآن
#امروزتون_معطربه_به_نام_امام_زمان_عج🌸
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
0102.mp3
3.41M
#انس_با_قرآن_مجید
#ختم_قرآن_مجید
حزب صد و دوم (۱۰ محمد الی ۱۷ فتح)
👤 با صدای استاد پرهیزگار
#التماس_دعا_برای_ظهور
#آیات_نور
#حزب صد و دوم
پیامهای آیه فوق ⇧⇩:
1- آرامش روحى تنها در سايه الطاف الهى است و هيچ فرد يا چيز ديگرى نمىتواند به انسان آرامش دهد.
2- دريافت الطاف الهى، لياقت مىخواهد.
3- ظرف آرامش، دل مؤمن و وسيله آرامش ياد خداست.
4- ايمان، درجاتى دارد و قابل كم يا زياد شدن است.
5- يك مرحله از ايمان، مقدّمه رسيدن به آرامش و مرحله ديگر ايمان آرامشاست.
6- توجّه به جنود الهى در زمين و آسمان، وسيله آرامش است.
7- همه هستى، لشكريان خداوند هستند.
8- الطاف الهى و يارى رسانى خداوند، عالمانه و حكيمانه است.
#استاد_قرائتی
😎 کار نشد ندارد!
💪 جوونایی که به فکر موفقیت جامعه هستین، نترسین!
📝«اولین توصیه من به شما دانشجوها پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دلتان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید.» ۱۴۰۱/۲/۶
#کلام_یار
#افتاب_در_حجاب
#قسمت17
قصه غریبى است این ماجراى عطش....و از آن غریبتر، قصه کسى است که خود بر اوج منبر عطش نشسته باشد و بخواهد دیگران را در مصیبت تشنگى ، التیام و دلدارى دهد.
گفتن درد، تحمل آن را آسانتر مى کند...
اما نهفتنش و به رو نیاوردنش ، توان از کف مى رباید... و نهال طاقت را مى سوزاند،
چه رسد به اینکه علاوه بر هموار کردن بار اندوه بر پشت خویش ، بخواهى به تسلاى دیگران بایستى و به تحمل و صبورى دعوتشان کنى....
بارى که بر پشت توست ، ستون فقراتت را خم کرده است،... صداى استخوانهایت را در آورده است ، پیشانى ات را چروك انداخته است ، چشمهایت را از حدقه بیرون نشانده است ،
میان مفصلهایت ، فاصله انداخته است ، تنت را خیس عرق کرده است
و چهره ات را به کبودى کشانده است و... تو در این حال باید بخندى و به آرامش و آسایش تظاهر کنى
تا دیگران اولا سنگینى بار تو را در نیابد و ثانیا بار سبکتر خویش را تاب بیاورد.
این ، حال و روز توست در کربلا.
در کربلا، شاید هیچکس به اندازه تو زهر عطش در جانش رسوخ نکرده باشد.
بچه ها که فریاد العطش سر داده اند، همگى در سایه سار خیمه بوده اند.
معجر و مقنعه و عبا و دشداشه و لباس کامل ، در زیر آفتاب سوزنده نینوا، حتى خون رگهاى تو را تبخیر کرده است....
تو اگر با همین حجاب ، در عرصه نینوا مى نشستى ، عطش تمام وجودت را به آتش مى کشید، چه رسد به اینکه هیچکس در کربلا به اندازه تو راه نرفته است ، ندویده است ، هروله نکرده است مگر البته خود حسین
و تو اکنون با این حال و روز فریاد العطش بچه ها را بشنوى و تاب بیاورى . باید تشنگى را در تار و پود جوانان بنى
هاشم ببینى... و به تسلایشان برخیزى . باید زبانه هاى عطش را در چشمهاکودکان نظاره کنى و زبان به کام بگیرى و دم برنیاورى.باید تصویر کوثر را در آینه نگاهت بخشکانى...
تا بچه ها با دیدن چشمهاى تو به یاد آب نیفتند.باید آوندهاى خشکیده اینهمه نهال را به اشک چشم آبیارى کنى
تا تصویر پژمردگى در خیال دشمن بخشکد و گلهاى باغ رسول االله را شاداب تر از همیشه ببیند.
اما از همه اینها مهمتر و در عین حال سختر و شکننده تر، کار دیگرى است و آن این که نگذارى آتش عطش بچه ها از در و دیوار خیمه ها سرایت کند و توجه ابوالفضل را برانگیزد،... نگذارى طنین تشنگى بچه ها به گوش عباس برسد.
چرا که تو عباس را مى شناسى و از تردی و نازکى دلش باخبرى...
مى دانى که تمام صلابت و استوارى و دلیرى او، در مقابل دشمن است.
و مى دانى که دلش در پیش دوست ، تاب کمترین لرزش را ندارد
پس او نباید از تشنگى بچه ها باخبر شود...، او علمدار لشکر است و پشت و پناه برادر، او اگر دلش بلرزد، طنین زلزله در کائنات مى پیچد.
او اگر از تشنگى بچه هاى حسین باخبر شود، آنى طاقت نمى آورد، خود را به آب و آتش مى زند تا ریشه عطش را در
جهان بخشکاند.
او تاب دیدن اشک بچه ها را ندارد.... او در مقابل گریه هاى رقیه دوام نمى آورد. لزومى ندارد که سکینه از او چیزى بخواهد. او خواستنش را از نگاه سکینه در مى یابد.
او کسى نیست که بتواند در مقابل نگاه سکینه بى تفاوت بماند.
سکینه فقط کافى است که لب به خواستن آب ، تر کند؛ او تمام دریاهاى عالم را به پایش مى ریزد.
اما خدا چه صبر و طاقتى به این سکینه داده است .
دلش را دوپاره کرده است .
نیمش را با پدر به میدان فرستاده است
و نیم دیگر را در زیر پاى کودکان ، پهن کرده است.ولى مگر چقدر مى شود به تسلاى کودك نشست . سخن هر چقدر هم شیرین ، براى کودك تشنه ، آب نمى شود.
این دل سکینه است که در سخن گفتن با کودکان ، آب مى شود.
نه ، نه ، نه ، عباس نباید لبهاى به خشکى نشسته سکینه را ببیند.
نگاه عباس نباید با نگاه سکینه تلاقى کند. عباس جانش را بر سر این نگاه مى گذارد و روحش را به پاى این نگاه مى ریزد....
و بى عباس ... نه ... نه ...،
زندگى بدون آب ممکن تر است تا بدون عباس.عباس ، دل آرام عرصه زندگى است ، آرام جان برادر است.
حیات ، بدون عباس بى معناست
و زندگى بدون ابوالفضل ، میان تهى است...
#ادامه_دارد.....