eitaa logo
- کُنجِ ذهن یك خورھٔ کتاب .
50 دنبال‌کننده
162 عکس
13 ویدیو
6 فایل
یك عدد بنفش دوستِ عاشقِ ماھِ دیوونھٔ کتاب *.* * مکانۍ براۍ قلم‌زنۍهاۍِ شب‌هنگام .. - . زندگۍ براساسِ حساب وُ کتابهـ رفیق . بیا محاسبهـ‌ۍ زندگۍ رو بلد باشیم ! - بگو من مۍشنوم ؛ . https://harfeto.timefriend.net/17472125950359 ! - + اینجا دلۍِ رفیق، خُب؟ (:
مشاهده در ایتا
دانلود
- کُنجِ ذهن یك خورھٔ کتاب .
•• ما قوّت پرواز نداریم وگرنه .. عمری‌ست که صیاد شکسته‌ست قفس را 🤎 (:
•• از بس که ماه رویت، می‌گیرد از جهان رو گشته نماز آیات، واجب به اهل عالم 🌒 (:
- کُنجِ ذهن یك خورھٔ کتاب .
• یا رسول‌الله، جانشینان خود را معرفی کنید. 📘 ٫ #کتاب .
کتابی که داشتم مطالعه می‌کردم بنا به دلایلی در حال حاضر در دستم نیست و مطلع نیستم چه زمانی به دستم میرسه پس تصمیم گرفتم کتاب جدیدی شروع کنم تا کتاب قبلی بدستم برسه .. کتاب جدید کم حجم و دل‌نشینه ؛
• تاریخ از برابر تو می‌گذرد، در آن اندیشه کن. 📗 ٫ .
- کُنجِ ذهن یك خورھٔ کتاب .
• پس دم را غنیمت شمار ! 📗 ٫ #کتاب .
سخنِ کاتب خراسانی در زمان شنیدن حدیث سلسله‌ الذهب از لسان مبارک علی‌ِ بن‌ِ موسی‌ الرضا .. 📗 ٫ .
- کُنجِ ذهن یك خورھٔ کتاب .
+ معلوم است دلبسته‌ی خواهرتان هستید. - آری، من و او علاقه‌ی بسیاری به هم داریم :) 📗 ٫ #کتاب .
سخن خداوند از زبان امام‌رضا علیه‌السلام در زمان توطئه‌ی مأمون برای به شهادت رساندن ایشان به دست سی غلام .. 📗 ٫ .
کتاب قشنگی بود :) یه روزه خونده شد و در عمق جانم نفوذ کرد.
- کُنجِ ذهن یك خورھٔ کتاب .
سخن خداوند از زبان امام‌رضا علیه‌السلام در زمان توطئه‌ی مأمون برای به شهادت رساندن ایشان به دست سی غ
📗 ٫ . - 💚 • کتاب: اعترافات غلامان. - 💚 • معرفی کتاب: احتمالاً تا حالا راجب سی غلامی که قصد داشتند امام رضا علیه‌السلام رو به شهادت برسونن نشنیده باشید. این کتاب روایت زندگی سی غلامی هست که در گوشه‌ گوشه‌ی سرنوشت‌شون نشونه‌ای از علی‌بن‌موسی‌‌الرضاست. داستان زمانی اتفاق می‌افته که امام رضا با توطئه مأمون عباسی از مدینه به سمت مرو آورده میشه ‌.. اگه دوست‌ دارید واقعه‌های تاریخی رو از نزدیک حس کنید پس همراه غلام‌ها بشید و مطالعه این کتاب رو از دست ندید .. - 💚 • نویسنده: حمیدرضا شاه آبادی. 💚 • نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. ‌‌ • @turrn_off | کُنجِ یك خورھٔ کتاٰب •
واقعاً خداقوت که توی مسابقات پرچم ایران رو بالا می‌برید 😭 💙 🇮🇷 ‌
فاطمیه با همه مناسبت‌ها فرق دارد. فاطمیه جنس غم‌اش جور دیگری‌ست 🖤 در فاطمیه پایِ مادری در میان است ‌‌.. پایِ دختری .. هرگاه تاب و توان تحمل ِ این روزگار را ندارم به تو فکر می‌کنم .. به قداست و شهامت و شجاعت و لطافت و عظمتت. فاطمیه که می‌شود قصه‌ی اندوه همه خانواده از راه می‌رسد. داستان موهای شانه نزده زینب، تشنگی نیمه‌شب‌ حسین، بغض حسن و علی .. علی را نمی‌توانم بگویم .. علی آن مرد صاحب ذوالفقار، آن یلِ خیبر چگونه می‌سوزد در فاطمیه .. علی می‌ماند و فراق معشوق‌اش .. علی می‌ماند و فاطمه‌ی هجده ساله‌اش .. علی می‌ماند و چاه‌های کوفه ‌.. علی می‌ماند و سکوت .. فاطمیه دست دراز می‌کنم و چنگ می‌اندازم به دامانت، آخر تو مادری و مادر هرگز بچه‌‌ی ناتوان و غرق گرداب شده‌اش را فراموش نمی‌کند :)