eitaa logo
" کانال جامع دو نور " حفظ و مفاهیم قرآن و نهج البلاغه
8.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
238 فایل
ارتباط با واحد آموزش موسسه:👇 🆔 @vahedamozesh تماس با موسسه قرآن و نهج البلاغه:👇🏽 ☎️02537745480 برادران:داخلی 114 خواهران:داخلی 122 ارتباط با مدیر موسسه: ☎️09121511973 💻 سایت موسسه قرآن و نهج البلاغه👇🏽 🌐 www.2noor.com تبلیغات : @tablighatch
مشاهده در ایتا
دانلود
🤕😴پنجاه و چند روز تعلل و خستگی😒😞 خطابه ای که در زیر متن آنرا می خوانیم خطابه ایست که امام بعد از غصب مصر توسط و شهادت در کوفه ایراد فرموده اند. داستان غصب مصر از و حَکَمیّت شروع می شود. آنجا که عده ای امام را مجبور کردند تا را به عنوان حَکَم خود معرفی کند و گفتند اگر این کار را نکنی، با تو می جنگیم. و این در حالیستکه امام می فرماید: ابو موسی با من هم عقیده نیست و در جنگ جمل نیز مرا همراهی نکرده و نمی تواند حَکَم من باشد و شما باید مانند که عمروعاص و موافق ترین افراد، با رأی خویش را انتخاب کرده، بگذارید من نیز چنین کنم. آخر ماجرا را نیز همه می دانیم که بر سر این جماعت و حَکَمِ انتخابی آنها چه کلاهی رفت و چه شد. سرانجام امام به کوفه بر می گردد. اما این جماعت دست از لجاجت بر نمی دارند و می گویند نباید امام می گذاشت ما او را به عناون حَکَم انتخاب می کردیم. و با امام دشمن می شوند (امروزه ما این جماعت را خَوارج می خوانیم). و در بیرون از کوفه اردوگاهی زده و گِرد هم می آیند. امام که بدنبال تدارک سپاه و حمله دوباره به شام بود، می بیند که یارانش نگران خانه و خانواده خود در نبود آنها در کوفه هستند، زیرا حدود چهار هزار نفر از مخالفان و خوارج در بیرون از کوفه دور هم جمع شده اند. از اینرو قبل از عزیمت به سمت شام به سمت مخالفان رفته و آنها را موعظه و نصیحت می کند تا دست از لجاجت و عناد بردارند. از آنجا که آنها مُصِر بودند با امام بجنگند و پیک امام را نیز کشتند. امام با آنها جنگید و آنها را متفرق کرد و کشت. بعد از مواجهه با امام به لشکریانش می گوید که قصد ما از نخست رفتن به شام بود و حالا، به آن سمت و هدف اصلی خود می رویم، که با مخالفت سپاه روبرو می شود که اظهار می کنند ما تازه جنگیدیم و خسته ایم و تیر هایمان تمامو شمشیر هایمان کند شده است؛ و بگذار استراحتی کرده و بعد به جنگ با معاویه می رویم. که امام مجبور می شود بپذیرد و می گوید پس ما در در نزدیکی کوفه به مدت یک هفته می مانیم، اما شما زیاد به دیدن زنان و فرزندانتان نروید. و زندگی نظامی پیشه کنید. در پایان هفته امام می بیند که تنها 50 تن از سپاهش باقی می ماند و مابقی به کوفه رفته و بر نگشته اند. وقتی خبر این خستگی ها و از هم گسستگی ها در یاران و سپاهیان علی به گوش معاویه می رسد، خطاب به عمروعاص می گوید حالا وقت خوبی است که به مصر حمله کرده و آنجا را از آن خود کنی. عمرو با سپاهی 20 هزار نفره به سمت مصر حرکت می کند و خبر این لشگر کشی به علی علیه السلام می رسد و از آنجا که محمد ابن ابی بکر جوان بوده و کمتر میدان جنگ دیده بوده و اوضاع مصر بدلیل کارشکنی جاسوسان بسیار ملتهب و دارای چند دستگی بود، را به فرمانداری مصر می گمارد؛ اما مالک به حیله عمروعاص در بین راه مسموم می شود و به شهادت می رسد. محمد ابن ابی بکر که بخاطر اوضاع داخلی مصر نتوانسته سپاهی درخور تدارک ببیند با لشگری 2 هزار نفره در مقابل لشگر 20 هزار نفره عمروعاص حدود یک ماه و اندی مقابله می کند. و سرانجام با وضع فجیعی او را زنده زنده می سوزانند و به شهادت می رسانند. و مصر به دست معاویه و عمروعاص می افتد. خطابه ای که الآن گوشه ای از آنرا می خوانیم، حدیث غربت است، که آنرا بعد از شهادت محمد ابن ابی بکر، در ایراد می کنند. فَأَنتُمُ القَومُ لا یدرَک بِکمُ الثأرُ، ولا تُنقَضُ بِکمُ الأَوتارُ، 👈🏾دعَوتُکم إلی‌ غِیاثِ إخوانِکم مُنذُ بِضعٍ وخَمسینَ لَیلَةً👉🏾 فتَجَرجَرتُم جَرجَرَةَ الجَمَلِ الأَشدَقِ، وتَثاقَلتُم إلَی الأَرضِ تَثاقُلَ مَن لَیسَ لَهُ نِیةٌ فی جِهادِ العَدُو، ولَا اکتِسابِ الأَجرِ، ثُم خَرَجَ إلَی مِنکم جُنَیدٌ مُتَذانِبٌ «کأَنمَا یسَاقُونَ إِلَی الْمَوْتِ وَهُمْ ینظُرُونَ» فَاف لَکم!" همانا بدانید که بدکاران و فاسدان، ارباب جور و ستم، کسانی که از راه خدا کنار رفته و در اسلام انحراف بوجود آورده اند. مصر را گشودندو تصرف کردند. و شما مردمی هستید که نمی توان به وسیله شماانتقام خونی را گرفت و رشته تابیده را از دستانتان باز کرد. 🍁پنجاه و چند روز شما را برای کمک به برادرانتان در مصر دعوت کردم🍁 اما شما مانند شتری که از درد می نالد، ناله سردادید و همانند کسی که از جهاد در راه خدا می ترسد، بر زمین چسبیدید. سپس سپاهی اندک و سست از میان شما نزد من بیرون شد، رنگ پریده "گویا آنان را به سوی مرگ می کشانند و در حال نظاره اند"( آیه 6). پس اُف بر شما! 📚 ج ۵، ص ۱۰۸ 📚 ج7 ص101 📚 ج4 ص562 ❗️ادامه مطلب❗️👇🏽👇🏽👇🏽 🆔 @twonoor