eitaa logo
مسیر عفافگرایی
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
965 ویدیو
29 فایل
مسیر عفافگرایی با مدیریت دکتر سعیدی رضوانی، وابسته به کارگروه عفافگرایی و تربیت جنسی دانشگاه فردوسی مشهد، متشکل از کارشناسانی است که وجهه همت خود را، آگاه‌سازی جامعه، راجع به زیست صحیح جنسی قرار داده‎اند. ارتباط با ما: @gholami35 09024876210
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 📺 🔺 اکثر افراد برای اشیاء باارزش خود، حریمی را انتخاب می‎کنند. هم برای برخی ارزشمند است و سعی می‎کنند که برای آن حریمی را انتخاب و رعایت کنند. وقتی ساخته شود، در آن شکل می‎گیرد. حرم می‎تواند برای یک فرد خانواده و حتی یک تعریف شود. 🔺 نقش مؤثری در شکل‎گیری حرم دارد. متأسفانه خانه‎های امروزی، یک معماری برونگرا و عریان دارند. خانه‎هایی که پنجره‎های متعددی رو به بیرون دارند. اما در معماری اصیل ایرانی، پنجره اتاق‎ها رو به حیاط بود که در مرکز خانه قرار داشت. یک معماری درونگرا که به بهترین شکل از حرم محافظت می‎کرد. 🔺 مانند خانه‎ها، هم معمار و طراح دارد و طراح می‎تواند با طرح خود، نگهبان افراد باشد و درواقع افراد هم در این انتخاب مؤثرند و هرکس معمار حریم خودش است. 🔺 حریم‎های دیگری هم هستند که دیده نمی‎شوند، اما معماری می شوند. درواقع افراد با طرز رفتار خود می‎توانند حریم بسازند. مثلاً وقتی شوخی‎های نامناسب در یک جمع بیش از حد باز شد، یک نفر با وارد نشدن به شوخی‎ها، برای خود حریم می‎سازد و حرمتش را حفظ می‎کند. 📌 حریم‎ها جزء جدایی ناپذیر هستند. اما ما هم معمارهای خوبی هستیم؟ https://eitaa.com/umefafgaraei
✍️ 🍃قصد داشتم. 🍃گفتم برم و از (ع) یه خوب بخوام!... 🍃رفتم و درخواستم رو به آقا گفتم… 🍃شب شد و جایی برای خواب نداشتم...☹️ 🍃هر جای حرم که می‎خوابیدم… خادم‌ها بلندم می‎کردند...😢 🍃متوجه شدم کنار پنجره فولاد، یه عده با پارچه سبز خودشون رو به نیت شفا بستند... کسی هم کاری به کارشون نداره. 🍃رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و... تا صبح راحت خوابیدم!... 🍃صبح که شد پارچه رو باز کردم...☺️ 🍃پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم که... یهو یکی داد زد: "شفا گرفته..." 😱 🍃به ثانیه نکشید، که ریختن روی سرم و...😭 🍃نزدیک بود لباس‌هام رو پاره کنند که... 🍃خادم‌ها به دادم رسیدند و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان!... 🍃وقتی مدارک پزشکیم رو خواستند، خیلی زود اعتراف کردم. 🍃تا اعتراف کردم، یه سیلی خوابوندند درِ گوشم و گفتند: 🍃"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی"🤕... 🍃خیلی دلم شکست💔 🍃رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم: 🍃"آقا... دستت درد نکنه...💔 🍃زن که بهم ندادی هیچ... 🍃یه کشیده آبدار هم خوردم". 🍃همینجور که داشتم نِق می‎زدم... 🍃یکهو یکی زد روی شونه‎م و گفت: 🍃"سلام پسرم … مجرّدی؟!" 🍃گفتم: "آره" 🍃گفت: "من یه دارم و دنبال یه خوب می‎گردم...☺️ 🍃اومدم حرم که پیداش کنم؛ 🍃تو رو که دیدم، به دلم افتاد که بیام سراغت..." ☺️ https://eitaa.com/umefafgaraei