#عفافگرایی
#عفت_بینایی
🔺انسان از طریق #چشم میتواند با سایر افراد #ارتباط برقرار کند و چه بسیار حرفهایی که می تواند از این طریق، به دیگران منتقل کند.
🔺اما اگر انسان، چشم و #نگاه خود را آزاد و رها بگذارد تا هر آنچه دیدنی است را ببیند، افسار #عقل و #نفس خود را در اختیار چشم قرار داده و خواسته و ناخواسته به بسیاری از #گناهان و #مشکلات فردی و اجتماعی مبتلا میشود.
🌿#پیامبر_اکرم (ص) می فرمایند:
🔺"العیون مصائد الشیطان"؛ "دیدگان انسان از دام های شیطان است".
📚منبع: میزان الحکمه، ج10، ص 70
🔺گاه انسان از طریق نگاه کردن و تدام آن، به فساد و انحراف های غیرقابل جبرانی کشیده میشود.
📛در جامعهای که افراد دائماً در حال #نگاه کردن به جنس مخالف خود باشند، به مرور دچار عدم تعادل روحی و روانی خواهد شد. زیرا انسان هرقدر به تمایلات، خواستهها و شهوات درونی خود بیشتر پاسخ دهد، کمتر ارضا میشود.
📍تفاوت نگاه کردن و دیدن
ما یک نگاه کردن داریم و یک دیدن؛
من توی خیابان شاید ببینم، اما نگاه نمی کنم...
🌿#شهید_عباس_بابایی
https://eitaa.com/umefafgaraei
#عفافگرایی
#خویشتنداری
#عفت_بینایی
#شهید_عباس_بابایی
🔶شوهر خواهر شهید بابایی میگفت: "عباس تازه وارد دانشکده خلبانی تهران شده بود که یک روز به من که در پایگاه دزفول خدمت میکردم زنگ زد و گفت: "اگر امکان داره به تهران بیا. با شما کار واجبی دارم".
🔶گفتم: "خیره ان شاءالله. آیا مشکل خاصی پیش آمده که نمی تونی از طریق تلفن بگی؟"
🔶گفت: "مشکل خاصی نیست، ولی حتماً بیا".
🔶من هم دو سه روزی مرخصی گرفتم و به تهران رفتم. وقتی نزد او رفتم، گفت: "آسایشگاهی که من در آن هستم در طبقه دوم ساختمان است؛ ولی من میخوام به طبقه اول منتقل بشم".
🔶تعجب کردم و گفتم: "شما که یک سال در این آسایشگاه بیشتر نیستی، پس چه دلیلی داره که می خوایی به آسایشگاه طبقه اول بری؟"
🔶عباس گفت: "این آسایشگاه مشرف به آسایشگاه دختران است و من می خوام نماز بخوانم. خوب نیست که نمازم باطل شود و مرتکب گناهی شده باشم. شما که مسئول خوابگاه را میشناسی، از او بخواه تا مرا به طبقه اول منتقل کند".
🔶به شوخی گفتم: "برای همین موضوع مرا از دزفول به اینجا کشوندی؟"
🔶سپس رفتم و از مسئول آسایشگاه خواستم تا در صورت امکان اتاق او را تغییر دهد. مسئول آسایشگاه در حالی که میخندید با لحن خاصی گفت: "آسایشگاه بالا کلی طرفدار دارد؛ ولی به روی چشم. او را به طبقه اول منتقل میکنم".
https://eitaa.com/umefafgaraei
#عفافگرایی
#شهید_بابایی
#پرواز_تا_بینهایت
🔷عمهی عباس در قبرستان قزوین دفن است؛ روبروی شهدا، آن دست خیابان، دقیقاً کنار امامزاده شازده حسین.
🔷شبهای جمعه که از قزوین رد میشدیم، عباس میگفت: «یه دقیقه اینجا وایسا، بریم سر خاک.»
🔷داشتیم میرفتیم سر خاک عمهی عباس؛ دو، سه تا از این زنهای بیحجاب آنجا بودند.
🔷عباس گفت: «بابا! بیچاره مردهی اینا الان از تو قبر میگه: «آقا نمیخوام با این وضع بیاین سر خاک من! با این وضع اگه بخواین بیاین، من اینجا، این پایین زجر میکشم. برا چی آخه با این ریخت میاین پیش من؟ نمیخوام بیاینن!»
🔷پرسیدم: «مگه اون حالیش میشه؟»
🔷گفت: «از من و تو بهتر حالیش میشه، چی میگی تو!»
🔷گفتم: «مرده میفهمه؟»
🔷گفت: «آره، میفهمه. اینا با این سر و وضع میان بالا سر این فاتحه می خوانند، اون می خواد نخوانند این فاتحه را.»
🔷وقتی می آمدیم توی شهر، امکان نداشت سرش را بلند کند؛ که مبادا چشمش به یک #نامحرم بیفتد. حتی به دیوار هم #نگاه نمی کرد. می گفت: «این همه ثواب جمع می کنی؛ وقتی آمدی تو شهر، الکی خرج نکن.»
📚منبع: کتاب «من و عباس بابایی» نوشته علی اکبری مزدآبادی (شامل روایتها و خاطرات «حسن دوشن»، دوست و همرزم خلبان شهید سرلشکر «عباس بابایی»)
🌷 سرلشکر خلبان #شهید_عباس_بابایی که سالها بود #نفس خود را قربانی کرده بود، پانزدهم مردادماه ۱۳۶۶، مصادف با روز عید قربان، درحالی که عهده دار انجام آخرین مأموریت پروازی اش بود، خود را به مسلخ عشق رساند.
@umefafgaraei