eitaa logo
کانال ܝ‌وܢܚ݅ܝ̇ߺܭَـــܝ‌ܨ و ܢ̣صــــیܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ
1.2هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
28.8هزار ویدیو
255 فایل
🌴عرصه ی جنگ نرم، بصیرتی عمارگونه و استقامتی مالک اشتر وار می طلبد. امام خامنه ای 🍒 🌴 قرارگاه بسوی ظهور 🌷یک لشکر سایبری آتش به اختیار 🌷میباشد. #کانال_روشنگری_و_بصیرت☫ 🇮🇷 #قرارگاه_بسوی_ظهور 🆔 @uphjnv @Sydmusavi @cyber_2017
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥لاریجانی دیشب در کلاب هاوس چه گفت؟ 🔹بعد از بیانیه پرسروصدای روز ثبت‌نام و نمایش کلیپ شاهزاده‌طور لاریجانی، جلسه دیشب کلاب‌هاوس در مقابل دیدگان ده‌هاهزار مخاطب برگزار شد. این یادداشت سعی دارد یک ارزیابی روشن از آنچه که در گفتگوی چهارساعته دیشب گذشت ارائه دهد. 🔸لاریجانی که چندان به گفتگوی چالشی عادت ندارد مجبور شد از پشت شیشه دودی ماشین تشریفات پایین بیاید و به جای دست تکان‌دادن و تماشای از دور، به سوالات اصحاب رسانه پاسخ دهد. اتفاقی که به نظر می‌رسد برایش گران تمام شده باشد 🔹لاریجانی در حالیکه سعی می‌کرد خود را مسلط و آرام نشان دهد از شجریان گفت و در مواجهه با ضدانقلابی همچون فرخ نگهدار چهره‌‌ای دموکراتیک بگیرد و از مجری برنامه خواست به خانم‌ها فرصت سوال کردن بدهد. از کمک‌های فرید مدرسی استفاده کرد و بخشی از سوالات احتمالا هماهنگ شده از قبل را پاسخ گفت 🔸وی هرچند وارد جو پوپولیستی نشد ولی نشان داد زبان ارتباط با مردم را بلد نیست. فیلسوفانه سخن گفت و بعضی از مطالب برای مخاطب قابل فهم نبود. لاریجانی دیشب همانی بود که او را می‌شناختیم. 🔹ناامیدانه شروع کرد و در موج‌آفرینی ناکام ماند. مواضع قبلی‌اش را تغییر نداد و سعی کرد جایی همان وسط‌ها بازی کند. آشفته و دور از انتظار ظاهر شد و تا پایان بحث مشخص نشد روی اصلی حرفش با کیست! طرفداران مُرَددش را مایوس کرد و پاسخ‌های ضعیفش کاملا به چشم می‌خورد 🔸برای برجام ۲۰دقیقه‌ای، جوابی ۲۰ثانیه‌ای سرهم کرد. از شفافیت تا توانست گریخت ولی همچنان متهم اصلی برنامه‌های ، و باقی ماند. بیان غیرجذاب و سردش، بیشتر غیرمردمی و فاقد ادبیات اثرگذار بود 🔹بیان خسته و پراکنده‌اش نشان‌داد که وارد زمین‌بازی جدیدی (کلاب‌هاوس) شده که شناخت درستی از آن ندارد. در حالی‌که به بهانه اطلاع نداشتن از برخی اقدامات گذشته‌اش از پاسخ طفره می‌رفت هر چه کرد از دام بزرگ نتوانست بگریزد. مضافاً اینکه کارنامه بد او راه را بر ارائه چهره‌ای خلاق و منجی‌وار از او بست 🔸وی هرگز نتوانست یک‌ دوقطبی واقعی بسازد و حداکثر از نقش یک بالاتر نرفت. شاید در مناظرات نیازمند یک نفر سوم باشد. توضیحات طولانی، فیلسوفانه و ملال‌آور او روی اعصاب مخاطب بود و درنهایت نتوانست از یوغ عنوان رهایی یابد 🔹نه گفتمان جذاب و نه نقشه جدید و نه کاراکتر پرجذبه‌ای داشت. هیچ ایده‌ای برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات نداد تا نفس طرفدارانش زیر تیغ مشارکت پایین بند بیایید. در مقابل سوال نحوه مواجهه با ، زیرکانه از پاسخ فرار کرد و در حالی که همچنان از عملکرد آقای دفاع می‌کرد نمایشی مضحک از جمع نقیضین را تداعی می‌کرد 🔸بدون فاصله‌گذاری از تعریف یک هویت جریان‌ساز عاجز ماند. معلوم نشد دال مرکزی گفتمان او چیست؟! در حوزه اقتصاد و بورس دست به دامان پاسخ‌های پریشان شد، اشراف لازم بر بازار سرمایه نداشت و جز تکرار شعاری مثل مذاکره حرف جدیدی نداشت 🔹لاریجانی نتوانست از حجم رای منفی خود بکاهد و در برزخی از اصولگرایی سنتی و اصلاح‌طلبی معتدل، سرگردان ماند. شاید امید او به لابی‌های قدرت در روزهای آینده باشد. اما همین هم برای کسی که اهل هزینه دادن نیست کار سختی خواهد بود. مسلما تطهیر لاریجانی‌ها برای مشاورین تبلیغاتی او کار آسانی نخواهد بود. 🔸چهره‌ای که مخاطبان از لاریجانی دیدند، نشان از ضعف او در مواجهه با خبرگان سیاسی بود. او بخشی از اصلاح‌طلبان را به فکر تجدیدنظر و‌ گرایش به یا سوق داد و هر آنچه در توییتر کاشته بود در کلاب به باد داد و نتوانست قدمی در پرکردن شکاف میان خود و اصلاح‌طلبان بردارد 🔹تلاش کرد با دعوت از و به مناظره، خود را به اصلاحات نزدیک کند. این گمانه را هم تقویت کرد که شاید نمایش دیشب برای شناسایی نقاط شبهه رقیب باشد و حتی در یک گام جلوتر قصد سوزاندن مطالبات حریف و لوث کردن تدریجی این خواسته ها تا زمان مناظرات تلویزیونی را داشته ‌باشد پس نباید چندان گول وضعیت انفعالی و تدافعی او را خورد 🔸لاریجانی هرکاری کرد نشد که خود را از اتهام بودن خلاص کند و همچنان ازمانع بزرگی به نام مردم نتوانست عبور کند. او حتی موفق نشد دیکتاتوری مخصوصش را پشت نقاب کلاب مخفی کند.. شاید بهترین جواب را محسن رضایی داده باشد که گفت شاید عرصه اقتصاد پادگان و دادگاه نباشد ولی قطعا اقتصاد عرصه فلسفه‌بافی هم نیست. 🔻این نقد، فقط برای آنچه از لاریجانی است که تا به امروز و بویژه دیشب از او دیده‌ام و قطعا یک ماه آینده آبستن حوادث زیادی خواهد بود که به وقتش ان‌شاءالله دوباره خواهم نوشت./ ✍ابراهیم حسینی @uphjnv
‏ناگفته‌هایی از ‎ در چهار پرده پرده اول؛ سال ۶۴ اوضاع امنیتی زاهدان خوب نبود و کسی هم مایل به ترک مرکز و رفتن به جبهه شرق نبود، حسینیان اما مرد همین اوقات بود و با سمت دادستان سیستان، نه‌ تنها اوضاع را بهبود داد که از همانجا برای جبهه غربی هم تجهیزات جور میکرد اما هیچ وقت نگفت دادستان وقت برای خرید موشک، به تنهایی (طبق شرط مبارزان افغان برای مذاکره) به منظور جلب اعتماد آنها به مرز افغانستان میرفته و مرعوب آن جنگجویان رعب‌آور نگشته و با آنها بر سر یک سفره نشسته و به مذاکره پرداخته پرده دوم؛ سال ۷۱ منتظری رسما علیه رهبری فعالیت می‌کرد ‏تابلوی حسینیه زده بود اما مرکز توطئه بود. قرار بر بازرسی حسینیه‌ و پلمپ آن شد و باز قرعه به نام حسینیان افتاد. چون کس دیگری حاضر به این کار نبود، عواقبش را می‌دانستند، جماعت آینده‌نگر! حسینیان مجبور شد یک تنه منتظری ساده‌لوح را سر جایش بنشاند و دو کامیون بیانیه از دفترش توقیف کرد ‏آن شب اما حسینیان تلفن‌های منطقه را هم قطع کرده بود بزرگی پرسیده بود دیگه چرا تلفنا رو قطع کردی؟ در محضرشان جواب داده بود نمی‌خواستم مثل مالک تا در خیمه برم و علی را مجبور کنند که پیغام بفرستد برگرد. ولی دلیل دیگری هم داشت که هیچ وقت و به هیچ بزرگی نگفت؛ مالک اینبار ‏جلوی چشم همگان خودسری می‌نمود، تا خوارج زمان بهانه‌‌ ای برای نافرمانی از علی پیدا نکنند و تمام مسئولیت بر گردن خودش بیفتد وافتاد منتظری فتوای محارب صادر کرد و بیتش، بزرگ ترین تهمت‌ها رو تا آخرین لحظه زندگی حسینیان نثارش می‌کرد حسینیان اما بسان کود و سم به این ناسزاها ‏نگاه می‌کرد و درخت اراده‌اش را استوارتر پرده سوم؛ سال ۷۸ قتل های زنجیره‌ای اتفاق افتاده بود. یکشب منزل یکی از معاونین سابق وزارت اطلاعات مهمان بودیم چند معاون سابق دیگر هم بودند، همگی بر انحراف مسیر پرونده و بازجوها اذعان داشتند، قرار براین شد که یکنفر حقیقت را بر ملا کند، و ‏باز همه نگاه‌ها به حسینیان بود. همه میدانستند فقط او حاضر به اینکار است. واقعا دل شیر میخواست روبرو شدن با غوغاسالارانی که قائل به هیچ اصولی هم نبودند، قرار اینگونه شد که حقایق با ‎ روشن شود و برای این روشنگری چه گزینه‌ای بهتر از ‎ ؛ یادم هست که می‌گفت ‏به احتمال زیاد برنامه را قطع می‌کنند و باید در همان دقایق ابتدایی همه چیز را بگویم و گفت. مهاجمان هراس‌انگیز اصلاح‌طلب در همان دقایق ابتدایی به مدافعانی هراسان و صلح‌طلب تبدیل شده‌بودند، قصدشان این بود که به پشتوانه رای ۲۰ میلیونی خاتمی به جنگ آقا بروند. نقشه‌‌هایشان ‏همه نقش برآب شد ولی سیل ناسزا بود که می آمد سمت حسینیان یکبار در بیت یکی‌دو نفر از بزرگان انقلاب! او را دیده بودند و به زعم خودشان از او حمایت کردند. او هم‌خندیده بود که مگر اینجا نیازی به حمایت است؟ گفته بود اگر صادقید در رسانه‌ها بگویید. آنها هم گفته بودند ما مثل زمان ‏امام صادق(ع) و زراره فقط میتوانیم مخفیانه از تو حمایت کنیم، حسینیان هم جواب داده بود ای عجبا! آن زمان برای حفظ جانِ زراره از او علنی حمایت نکردند ولی شما برای حفظ آبروی ‌خودتان؛ که بین این دو فرق بسیار است پرده چهارم؛ سال ۹۷ جمعی از حزب اللهی های انقلابی ولی ناامید و سرخورده ‏و کمی دلگیر از نظام (موسوم به طرح‌ ابوذر) از حسینیان دعوت کردند تا برایشان صحبت کند. از کسان دیگری هم دعوت کرده بودند ولی هیچکس نپذیرفته بود. از اطرافیان حسینیان هر که خبر داشت، مخالفت کرد، میگفتند حضور در جمع آنها به صلاحت نیست. گفته بود می‌دانم ولی چاره‌ای نیست، من هم ‏نروم اینها چند صباح دیگر نه حزب‌الهی می مانند و نه انقلابی. باید جوری صحبت میکرد که هم آنها راضی شوند و هم از آقا دفاع میکرد وگرنه رفتنش فایده‌ای نداشت، اینبار هم مثل همیشه دانسته دل به دریا زد و رفت، فقط فرقش این بود که موج‌های تخریب‌ اینبار به جنازه‌اش برخورد می‌کرد ‏ما مشغول خاکسپاری بودیم که حرفهای تقطیع شده‌اش را پخش کردند. اما نه تهمت های ضد انقلاب روی حسینیان موثر بود و نه زخم ناسزای نارفیقان، کاری حسینیان با خون دلی که از دست خودی‌ها خورد از پا درآمد ‏شما شاید رجزهای روزانهاش را به یاد دارید، من ولی گریه‌های شبانه‌‌ی سجاده‌اش را ‎ ✍محمد حسینیان فرزند مرحوم روح الله حسینیان @uphjnv