eitaa logo
عقلانیت انقلاب اسلامی
1.1هزار دنبال‌کننده
587 عکس
193 ویدیو
56 فایل
انقلاب اسلامی به زعامت امام خمینی، محصول حکمت و عقلانیت اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی است که نمونه‌ی آن کتاب‌های «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی و شهید مطهری و «طرح کلی اندیشه‌ اسلامی در قرآن» اثر آیت الله خامنه‌ای است. @Taha_121
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تأملات اجتماعی
📌امتداد یا استحاله حکمت و فلسفه 🔹اخیرا برخی از افراد جریان فکری دفتر فرهنگستان، مرحله جدیدی از با حکمت و فلسفه را با شعار امتداد حکمت و فلسفه اغاز کرده اند و با تقطیع کلمات حکما و فلاسفه درصدد عرضه روایتی ناقص و مخدوش از توانایی حکمت و فلسفه در امتداد عینی و اجتماعی هستند. روایتی که هدفش القا این مطالب غلط است: ❗️ ۱. ناتوانی فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه در ورود به عرصه عینیت و اجتماع ❗️ ۲. بی ربطی و عدم تاثیر حکمت متعالیه در انقلاب اسلامی ❗️ ۳. و در عوض می خواهند کلی گویی های دفتر فرهنگستان را تنها نسخه موجود معرفی کنند. ❇️این جریان فکری - سیاسی با تقلید کامل از و بومی سازی آن، نسخه ای از امتداد فلسفه را پیشنهاد میدهند که علی رغم تعازض ظاهری با ظواهر مدرنیته، در نهایت نوعی غرب زدگی مضاعف را در پی دارد و همچنان که امام خامنه ای صریحا به انها تذکر داده اند را انجام می دهند. 🔸بدون تردید فعالیت و نفوذ جریانات غیر معتقد در جریان اصیل امتداد حکمت و فلسفه، موجب حکمت و انحراف بزرگ در مسیر جامعه اسلامی خواهد شد که نمونه آن رامی توان در تاریخ تمدن اسلام و غرب مشاهده کرد. محمد با نگارش مقاصد الفلاسفه سر از تهافت الفلاسفه و تعطیلی عقل و حکمت شد. جریان با شرح مخدوش و اخباری مسلک کتاب مشاعر از تاسیس شیخیه و بابیه و... سر در اورد. 🔹 خطر اصلی این جریانات، نفی پیوستگی تاریخی و اصرار بر گسست تاریخی و فرهنگی تمدن اسلامی و بی بنیان سازی علوم اسلامی بخصوص دانش های مهم و سرنوشت سازی فقه و اصول فقه است. چرا که نوع این جریانات درصدد هستند و با نفی توانایی عقل در کشف حقایق، احکام و رد تونایی عقل در درک حسن و قبح ذاتی و نفی حجیت سیره و بناعقلا اساس و بنیان فقه و اصول فقه را تخریب میکنند و سعی در تاسیس اصول و روش جدید هستند که لاجرم می بایست از فلسفه ها و منطق های دیگر استفاده کنند. چنانکه اخباری گری به دستگاه فکری ابن تیمیه متمسک شد و دفتر فرهنگستان به اقتدا کرده است. ⭕️این دوستان، آزاد و مختارند که هرگونه میپسندند قلم بزنند و بر مبنای روایت مورد پسند خود را از تاریخ حکمت و امتداد فلسفه ارایه دهند، لکن در این میدان و عرصه پررقابت و سرنوشت ساز، جریان اصیل حوزوی در عرصه علوم عقلی نقش مهم و مضاعفی در جلوگیری از تحریف تاریخ حکمت و انحراف شعار اصیل امتداد فلسفه دارند و می بایست خط اصیل وصحیح امتداد حکمت و فلسفه الهی بخصوص حکمت متعالیه را به جامعه علمی و طلاب و دانشجویان دغدغه مند معرفی کنند.
📌باور و ایمان، مقدمه امتداد حکمت 🔹امتداد هر دانش و پدیده ای فرع بر باور و ایمان صادقانه به آن دانش و پدیده است. بدون باور و ایمان صادقانه نه تنها امکان امتداد نیست بلکه اگر کسی بدون باور به وادی امتداد وارد شود: 🔸 یا ناپخته سخن خواهد گفت و نااگاهانه مسیر را به انحراف می کشاند و با افراط و تفریط موجبات سوء رفتارها و سوءتفاهم ها را در سطح جامعه ایجاد می کند. 🔸یا منافقانه وارد این میدان خطیر شده است و قصد ضربه زدن و به انحراف کشاندن آگاهانه را دارد. حتی ممکن است تعريف هایی هم از دانش مربوطه داشته باشند و دست و پاشکسته هم از برخی متفکران و اندیشمندان آن یادی کنند اما خروجی نهایی آنها، تضعیف آن دانش و ناامید کردن عموم افراد جامعه از امتداد آن دانش است. 🔹 امروزه در فضای مطالبه عمومی می بایست به اين مسئله توجه داشت و مواظب نفوذ جریان‌های مخالف و منتقد حکمت و فلسفه بود. هر چند باید حکیمانه با مخالفت ها و انتقادهای آنان روبرو شد و از آن در جریان امتداد حکمت و فلسفه بهره گرفت. اما نباید ساده لوحانه سخنان ظاهری آنان را حمل بر همراهی و توبه از مبانی ضد فلسفی و حکمی آنان تفسیر کرد. (متاسفانه برخی دچار این خلط بزرگ شده اند و به بهانه برخی تعریفات و همراهی های سطحی ضد حکمت، نسبت به خطر بزرگ نفوذ اخباری گری و اشعری گری بی تفاوت شده اند.) 🔸اولین شرط ورود در وادی مخاطره آمیز و در عین حال ضروری و اساسی ، باور و ایمان صادقانه به حکمت و فلسفه و فرایند رو به رشد آن است. همین باور و ایمان موجب فهم همدلانه و درک عمیق مباحث فلسفه و آرا حکما و متالهین می شود که براساس این فهم همدلانه و درک عمیق می توان واقعیت ها را شناخت و طرحی برای امتداد اجتماعی حکمت و راهبری حکیمانه علم، فرهنگ، هنر، جامعه و سیاست ارائه کرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: مَنْ كَشَفَ مَقَالاَتِ اَلْحُكَمَاءِ اِنْتَفَعَ بِحَقَائِقِهَا .(غررالحکم، ح۹۲۴۱) آن کس که از سخنان حکما پرده برگیرد (با فهم همدلانه و درک عمیق) از حقایق آن بهرمند می گردد. 🔹ایمان و باور عمیق چهار رکن دارد: صبر يقين عدالت جهاد ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
🔴نقد فلسفه شدن از دیدگاه استاد مطهری ۱ چرا برخي از فلسفه‌‌‌‌‌ها را فلسفه «بودن» و برخي از آنها را فلسفه «شدن» مي‌‌‌‌‌دانند؟ 🔹 اصل مطلب اين است که مي‌‌‌‌‌خواهند بگويند بعضي از فلسفه‌‌‌‌‌ها هستي را تفسير مي‌‌‌‌‌کنند نه بر مبناي حرکت و بعضي هستي را تفسير مي‌‌‌‌‌کنند بر مبناي حرکت. حال بايد ديد که چرا اين مطلب را با مقابل قرار دادن دو کلمه «بودن» و «شدن» بيان مي‌‌‌‌‌کنند؟ اساس اين تعبير از هگل است. کلمات پراکنده‌‌‌‌‌اي از هراکليت هم در اين زمينه هست که او هم چنين سخني گفته است ولي سخن او به شکل فرضيه‌‌‌‌‌اي بوده است بدون اينکه مطلب را تجزيه و تحليل کرده و يا براي آن برهاني آورده باشد؛ همين‌‌‌‌‌قدر گفته است که «هيچ چيزي در جهان ثابت‌‌‌‌‌ نيست» و «هيچ کس در يک رودخانه دوبار آبتني نمي‌‌‌‌‌کند» و «جهان يک جريان است» و امثال اين تعبيرات شاعرانه و اديبانه. در دوره جديد، هگل بود که آمد و فلسفه‌‌‌‌‌هايي را که جهان را براساس تغيير و حرکت تفسير مي‌‌‌‌‌کنند «فلسفه شدن» ناميد و فلسفه‌‌‌‌‌هايي را که جهان را بر غير مبناي تغيير و حرکت توجيه مي‌‌‌‌‌کنند «فلسفه بودن» ناميد. 🔹ريشه اين فکر و اين تقسيم‌‌‌‌‌بندي، يک طرز تفکر اصالت ماهيتي است بدون اينکه مسأله اصالت ماهيت و اصالت وجود برايشان مطرح باشد. ولي از آنجا که فکر ابتدائي هر کسي همان طرز تفکر اصالت ماهيتي است لذا اين سخن را هم بر آن مبنا گفته‌‌‌‌‌اند. اينها که مي‌‌‌‌‌گويند فلسفه حرکت فلسفه «بودن» نيست، از اين جهت است که تصور مي‌‌‌‌‌کنند که در حرکت نيستي دخالت دارد، يعني يک شئ در حالي که حرکت مي‌‌‌‌‌کند نيست مي‌‌‌‌‌شود، يعني «هستي» است که «نيستي» در متن هويتش ظاهر مي‌‌‌‌‌شود، پس «بود» ي است که «نبود» مي‌‌‌‌‌شود، ولي بودي نيست که نبود مطلق بشود بلکه بودي است که با نبود ترکيب شده است. 🔹هگل هم مي‌‌‌‌‌گفت «هستي» اولين مقوله است ولي هستي را اگر بدون تعين در نظر بگيريم پوچ است، نيست و از اينجاست که نيستي در او راه پيدا مي‌‌‌‌‌کند؛ يعني اگر هستي را به طور مطلق در نظر بگيريم بدون اينکه چيزي را منضم کنيم يک مفهوم انتزاعي محض است و مساوي با نيستي است، پس هستي نيست و هستي نيستي است. در اينجا نيستي مانند يک امر واقعي عارض بر هستي مي‌‌‌‌‌شود و به تعبير هگل هستي خودش را انکار مي‌‌‌‌‌کند، نفي مي‌‌‌‌‌کند؛ و هستي‌‌‌‌‌اي که نيستي در او راه پيدا کند و بودني که نبودن در او راه پيدا کند مساوي است با «شدن». 🔹از اينجاست که گفته مي‌‌‌‌‌شود ما دو سيستم فلسفي داريم: سيستم فلسفي «بودن» و سيستم فلسفي «شدن»؛ و اينکه «شدن» در برابر «بودن» قرار گرفته است براي اين است که از نظر او «شدن» بودن محض نيست، بلکه بودن و نبودن است و چون «شدن» بودن محض نيست و نبودن در آن راه يافته است لذا فلسفه‌‌‌‌‌هاي مبتني بر حرکت را «فلسفه شدن» ناميده‌‌‌‌‌اند. 🔹اما براساس فلسفه ما، يعني بر مبناي فلسفه اصالت وجودي صدرالمتألّهين، وجود در حقيقت خودش منقسم مي‌‌‌‌‌شود به ثابت و سيال؛ يعني بخشي از وجود و هستي ثابت است و بخشي از آن سيال؛ هر دو هستي است، نه اينکه يکي «هستي» است و ديگري «هستي و نيستي». خود حرکت يک نحوه هستي است و اين مطلب در فلسفه‌‌‌‌‌ اصالت وجود بسيار روشن است. @usul121
🔴 نقد فلسفه شدن از دیدگاه شهید مطهری ۲ 🔹اما بنابر طرز تفکر اصالت ماهيتي هر جا که حرکت پيدا مي‌‌‌‌‌شود- و خصوصا حرکات اشتدادي- ماهيت شئ از بين مي‌‌‌‌‌رود و بايد از بين برود؛ يعني شئ وقتي که حرکت مي‌‌‌‌‌کند نمي‌‌‌‌‌تواند نوعش ثابت باشد. مثلًا در حرکات عرضيه- حالا ما موضوعش را ثابت فرض مي‌‌‌‌‌کنيم- وقتي که موضوع در يک عرضي از اعراض خودش حرکت مي‌‌‌‌‌کند معنايش اين است که موضوع در هر آن، فردي يا نوعي يا صنفي از آن مقوله را دارد (به حسب اينکه حرکت اشتدادي باشد يا نباشد)، لااقل فردي از مقوله را دارد (زيرا ممکن نيست که نه فردش عوض بشود و نه نوعش)، فردي نيست مي‌‌‌‌‌شود فرد ديگر به وجود مي‌‌‌‌‌آيد، باز فردي نيست مي‌‌‌‌‌شود فرد ديگر به وجود مي‌‌‌‌‌آيد و همين‌‌‌‌‌طور ... 🔹اکنون اين اشکال پيش مي‌‌‌‌‌آيد که اگر بنا باشد افراد عوض شود پس حافظ وحدت در اينجا چيست؟ پاسخ مي‌‌‌‌‌دادند که موضوع، حافظ وحدت است و به همين دليل مي‌‌‌‌‌گفتند که حرکت جوهريه محال است؛ اگر حرکت در اعراض باشد موضوع حافظ وحدت است ولي اگر حرکت در جوهر باشد ديگر حافظ وحدتي در کار نيست. 🔹مرحوم آخوند جواب داد که اگر وجود اصيل باشد همه اشکالات، چه در حرکات عرضي و چه در حرکات جوهري حل مي‌‌‌‌‌شود و اگر وجود اصيل نباشد حتي در حرکات عرضي هم مشکل قابل حل نيست و موضوع نمي‌‌‌‌‌تواند حافظ وحدت باشد، زيرا مثلًا در مورد مراتب بياض اين سؤال مطرح مي‌‌‌‌‌شود که آيا يک وحدت واقعي وجود دارد يا نه؟ يعني آيا يک وجود واحد است و يا متعدد است؟ اگر متعدد باشد لازم مي‌‌‌‌‌آيد که غير متناهي محصور بين حاصرين باشد؛ و آنچه که توجيه مي‌‌‌‌‌کند که اين فردي باشد غير از آن فرد، يا نوعي باشد غير از آن نوع، همان ماهيت اوست و الا به اعتبار وجودش يک وجود واحد سيال است؛ امر واحدي است که يک وحدت واقعي دارد و به اجزاء غير متناهي قابل تجزيه است (البته بالقوه نه بالفعل). 🔹پس اصالت وجود است که مي‌‌‌‌‌تواند حرکت را توجيه و تفسير کند. ولي بنا بر اصالت ماهيت بايد واقعاً بودن و نبودن در کار باشد. چون چنين نيست که شئ واقعاً به طور کامل نيست شود و دوباره به وجود آيد، لذا گفتند که هستي و نيستي با هم درآميخته و مخلوط شده‌‌‌‌‌اند و از اين درآميختن «شدن» به وجود آمده است و حال آنکه شدن خود نوعي از هستي است. وقتي به وجودش نگاه مي‌‌‌‌‌کنيم مي‌‌‌‌‌بينيم يک وجود واحد است، يک شدن است، و وقتي به ماهيتش نگاه مي‌‌‌‌‌کنيم مي‌‌‌‌‌بينيم دائما نوعي مي‌‌‌‌‌رود و نوعي مي‌‌‌‌‌آيد، يا فردي مي‌‌‌‌‌رود و فردي مي‌‌‌‌‌آيد، يعني همواره بودن است و نبودن، بودن است و نبودن، ... لذا اينها آمدند و واقعيت «شدن» را ترکيبي از بودن و نبودن دانستند و ريشه فکرشان همان طرز فکر ابتدائي يعني طرز فکر اصالت ماهيتي است. 🔹پس اينکه فلسفه‌‌‌‌‌هاي جهان را به دو نوع تقسيم کرده‌‌‌‌‌اند: فلسفه‌‌‌‌‌هاي هستي و بودن و فلسفه‌‌‌‌‌هاي شدن، درست نيست و اگر هم فرضاً قبول کنيم که دو گروه فيلسوف وجود دارند که يک گروه قائل به ثباتند و گروه ديگر قائل به حرکت، چه دليلي دارد که اينها را قائل به «بودن» و آنها را قائل به «شدن» بدانيم؟ و چنانکه گفتيم اين تعبير از هگل شروع شده است، چون او ماهيت حرکت را ترکيبي واقعي از بودن و نبودن مي‌‌‌‌‌داند و لذا از نظر او حرکت نمي‌‌‌‌‌تواند واقعاً از سنخ هستي باشد. ولي در فلسفه ما چنين نيست، حرکت واقعاً سنخي از هستي است و در عين اينکه سراسر هستي است، از نظر ماهيت و مرتبه مرکب از هستي و نيستي است. @usul121
📌‏فلسفه راه است نه مقصود‏ امام خمینی: ‏‏فلسفه و استدلال راهی است برای وصول به مقصد اصلی و نباید‏‎ ‎‏تو را از مقصد و مقصود و محبوبْ محجوب کند، یا بگو این علوم‏‎ ‎‏عبورگاه به سوی مقصد هستند و خود مقصد نیستند و دنیا مزرعۀ‏‎ ‎‏آخرت است و علوم رسمی مزرعه وصول به مقصودند، چنانچه‏‎ ‎‏عبادات نیز عبورگاه به سوی او ـ جلّ و علا ـ است. نامه اخلاقی و عرفانی به آقای سید احمد خمینی/‏‏8 / 2 / 61‏ صحیفه امام ج16 ص220‏ ‏‏*  *  * ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌اسلام و مظاهر توسعه ی علم و تمدّن 📍فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی، استاد شهید مطهری: 🔹اسلام هرگز به شكل و صورت و ظاهر زندگی نپرداخته است. تعلیمات اسلامی همه متوجّه روح و معنی و راهی است كه بشر را به آن هدفها و معانی می رساند. اسلام هدفها و معانی و ارائه ی طریقه ی رسیدن به آن هدفها و معانی را در قلمرو خود گرفته و بشر را در غیر این امر آزاد گذاشته است و به این وسیله از هر گونه تصادمی با توسعه ی تمدّن و فرهنگ پرهیز كرده است. 🔸در اسلام یك وسیله ی مادّی و یك شكل ظاهری نمی توان یافت كه جنبه ی «تقدّس» داشته باشد و مسلمان وظیفه ی خود بداند كه آن شكل و ظاهر را حفظ نماید؛ از این رو پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه ی علم و تمدّن، یكی از جهاتی است كه كار انطباق این دین را با مقتضیات زمان آسان كرده و مانع بزرگ جاوید ماندن را از میان بر می دارد. استاد مطهری، ختم نبوت، مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 191 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌عقلانیت و سیاست 🔰 انقلابی بودن باید با عقلانیت همراه باشد/ برای بازسازی انقلابی و عقلانی همه عرصه‌های مدیریتی همت کنید 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار رئیس‌جمهور و هیئت دولت سیزدهم: در مدت خدمت و مسئولیت، همت‌تان را متمرکز کنید بر اینکه یک بازسازی انقلابی و البته عقلانی و فکورانه در همه‌ی عرصه‌های مدیریتی ان‌شاء‌اللّه بوجود بیاید. 🔹 انقلابی بودن حتماً بایستی همراه باشد با عقلانیت که این شیوه‌ی صحیح جمهوری اسلامی از اول کار تا امروز این بوده که حرکت انقلابی با حرکت اندیشه‌ورزانه و عقلانی همراه باشد. ۱۴۰۰/۶/۶ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
هدایت شده از بدایه الحکمه
بسم الله 📣 🔵 دوره جدید کلاس بدایه الحکمه با رویکرد "امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه" توسط حجه الاسلام استاد سید مهدی موسوی برگزار میشود. 🕑 زمان: از شنبه تا چهارشنبه صوت جلسات ان شاءالله از ابتدای هفته آینده بارگزاری می شود. 🌐@bedayeh
1_1102197059.apk
27.74M
نرم افزار حکیم مجموعه آثار آیت الله جوادی آملی @usul121
⚫️ حضرت علامه آية الله حسن‌زاده آملی دارفانی را وداع گفت انا لله و انا اليه الراجعون 🔹حكيم متاله آية الله علامه حسن زاده آملی امروز به علت عارضه ریوی در بیمارستان بستری شدند و متاسفانه ساعاتی پیش دار فانی را وداع گفتند. 🔹ایشان متولد سال ۱۳۰۷ در قریه ایرابخش لاریجان شهرستان آمل از فیلسوفان متأله، فقیه، عارف، منجم و مدرس دروس حوزوی بودند. 🔹این عالم برجسته و شهره جهان اسلام در ادبیات، ریاضی، هیئت و... تبحر خاص داشتند و به زبان‌های فرانسوی و عربی نیز مسلط بودند. 🔹اشعار اثرگذار و جذاب به زبان طبری و فارسی دارند و تاکنون حدود ۱۹۰ اثر از علامه حسن‌زاده آملی به ثبت رسانیده شده‌است این عالم فرزانه و حکیم متاله یگانه، فقه، اصول، عرفان و فلسفه را از محضر آیات محمدتقی آملی، طباطبایی، الهی قمشه‌ای، محمدحسن الهی، شعرانی، احمد آشتیانی و رفیعی قزوینی بهره برد و سالیان متمادی به تدریس حکمت و عرفان و ریاضیات و نجوم اهتمام داشت. «الاصول الحکمیة»، «شرح فصوص الحکم»، «مشکات القدس علی مصباح الأنس»، «رسالۀ لقاءالله»، «اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال»، «انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه»، «مجیزه‌ای در مناسک حج» و «انسان و قرآن» از جمله آثار آن عالم ربانی است. ⚫️ إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. ◾️رحلت عارف واصل و حکیم ذوفنون و فقیه ربانی حضرت استاد علامه آية الله حسن زاده آملی(ره) را خدمت حضرت بقیه الله الاعظم(عج) و رهبر معظم انقلاب و همه مراجع و علما و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می نماییم.
📌مثنوی اصل اصول اصول دین ✔️حکیم الهی انقلاب اسلامی آیت الله خامنه‌ای: 🔸بخش مهمی از شعر آئینی ما میتواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود. و این هم یک دریای عظیمی است. 🔹 شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، ؛ که خودش میگوید: "و هو اصول اصول اصول الدین". واقعاً اعتقاد من هم همین است. 🔸یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول ... . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیده‌ام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار با هم اختلاف عقیده داشتیم. 1387/06/25 بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان 14 رمضان 1429 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121