eitaa logo
️کانال دکتر واعظی
78 دنبال‌کننده
15 عکس
43 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 بسته 13جلدی فلسفه برای کودک (بخش معرفت شناسی) 🔹(برگرفته از سلسله درس های مبانی اندیشه اسلامی-طرح ولایت) 🔺نویسنده : سیدمحمدمحسن میرمرشدی 1-میهمانی خرگوش (اهمیت شناخت) 2-دارویی برای پدر (اهمیت معیار در معرفت) 3-ماجرای کرم کوچولو (خطاناپذیری علم حضوری) 4-شربت خوشمزه (اهمیت مشخص بودن معیار) 5-نقاشی خرس کوچولو (ارزش علم حضوری در حالات درونی) 6-موش کور و قاشق (ارزش معرفت) 7-پرسش کفشدوزک (خطا در معرفت حسی) 8-دایره چهار گوش (ارزش قضایای بدیهی) 9-صدای عجیب (ارجاع علوم نظری به بدیهی) 10-شیرینی گمشده (ارزش تجربه نسبت به علوم عقلی) 11-پرنده کم حافظه (نقل و ارزش معرفتی آن) 12-شکارچی و برکه آب (ارزش کارشناسی و مرجعیت) 13-نمک شیرین (تعارض معرفت ها و راه های ترجیح) https://eitaa.com/vaezi_vazna
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلمی از دیدار حجت الاسلام خسروپناه با استاد محمد حسین (عافاه الله) مُدرِّس معظم و شهیرِ کتبِ فلسفی در قم استاد فلسفه ای که هیچ وقت تکیه نمی دهد همانند مرحوم علامه طباطبایی و حضرت آیت الله جوادی آملی مشهد، ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ https://eitaa.com/vaezi_vazna
برای آشنایی با انقلاب اسلامی چه بخوانیم؟.pdf
2M
📚برای آشنایی با انقلاب اسلامی چه بخوانیم؟ 230 کتاب و مقاله بنیاد تاریخ‌پژوهی برای آشنایی با مبانی و تاریخ انقلاب اسلامی 🔊https://eitaa.com/Maref_eslami
⚡️ 🔹کارما یا کرمه یکی از باورهای ادیان شرقی است. بر اساس این اعتقاد اعمال خوب و بد انسان نتیجه ای دارد که او را به زندگی بعدی در این دنیا می کشاند. باور به کارما با اعتقاد به تناسخ درهم تنیده اند. تناسخ یعنی هر کس پس از مرگ دوباره متولد می شود و با جسمی تازه و هویتی دیگر به این جهان می آید تا نتیجه اعمالش را ببیند. 🔸اعمال و نیت های خوب موجب می شود که فرد در زندگی بعد سالم، زیبا و در خانواده ای مرفه و جامعه ای پیشرفته به دنیا بیاید. در مقابل اعمال و نیت های بد، موجب می شود که فرد در شرایط دردناکی به دنیا بیاید، تا مجازات شود. حتی ممکن است انسان بدکار در زندگی بعدی به صورت حیوانات در آید تا بیشتر رنج بکشد. 🔹 وابستگی نداشتن به زندگی موجب می شود که اعمال ما هیچ کارمایی تولید نکند و فرد به طور کلی از چرخۀ زاد و مرگ (تناسخ) رها شود. بسیاری از فلسفه های شرقی بر اساس رسیدن به رهایی (موکشا) پایه گذاری شده اند. آنها می کوشند به نوعی زندگی بی تعلق دست یابند، تا از این طریق دیگر به این دنیا نیایند و بتوانند به جهان های بالاتر راه یابند. 🔸اعتقاد به کارما و تناسخ برای نظام سرمایه داری غرب بسیار جذاب بوده است. هم از این رو به ترویج آن در جهان دامن زده اند. زیرا بر اساس این اعتقاد مردمی که در کشورهای پیشرفته به دنیا می آیند و یا در خانواده های ثروتمند متولد می شوند و به طور کلی افراد ثروتمند و مرفه در واقع انسان های پاکی بوده اند که در زندگی قبلی بسیار خوب زیسته اند و در این دوره از زندگی پاداش نیکی های شان را دریافت می کنند. 🔹 در مقابل مردمی که در کشورهای فقیر و خانواده های محروم به دنیا می آیند و به طور کلی مردمان بی چاره و ضعیف در حال تجربۀ مجازات بدی های شان در زندگی گذشته هستند. 🔸بنابراین هرچه تبعیض و اختلاف طبقاتی در جامعه دیده می شود، کاملا عادلانه است و هیچ ظلمی در کار نیست. افرادی که از تبعیض و فقر رنج می برند، بهتر است که به فکر رهایی خودشان باشند و به جای مبارزه با ثروتمندان و طبقۀ مرفه جامعه، باید بکوشند تا وابستگی ها به زندگی دنیوی را کاهش دهند و به رهایی برسند. 🔹هم از این رو موضوع کارما در عرفان های کاذب نقش پررنگی پیدا کرده است. نظام سلطه می خواهد مردم را با اعتقاداتی نظیر کارما و تناسخ آشنا کند و مفاهیم ارزشمند خودسازی، وارستگی، عرفان و معنویت را بر شالوده ای سلطه پذیرانه تعریف کند. با وجود چنین باورهایی اقشار خودشان را عامل تبعیض و فقر می دانند و افراد ثروتمند را شایستۀ تقدیس می پندارند. 🔸 کارما با عنوان قانون بازتاب، بومرنگ یا عکس العمل امروزه در جامعه ما شیوع پیدا کرده است. البته بعضی از افراد برای اینکه تعارض میان این باور با اعتقادات مذهبی را از بین ببرند، می گویند همه اعمال در همین زندگی نتیجه و بازتابی خواهد داشت و موضوع تولدها و زندگی های دوباره را مطرح نمی کنند. آنها می خواهند رابطۀ کارما و تناسخ را نادیده بگیرند و به این ترتیب موانع ترویج عرفان کاذب و معنویت سلطه پذیرانه را از میان بردارند. 🔹بی تردید یکی از فرصت هایی که خداوند عادل و حکیم برای دیدن نتایج اعمال قرار داده، همین زندگی دنیاست. اما این تمام واقعیت نیست و بسیاری از افراد ممکن است در این زندگی فرصتی برای دیدن پاداش یا مجازات اعمال شان نداشته باشند. بر پایۀ باورهای دینی معاد مهمترین موقعیت برای پاداش و مجازات اعمال است و پاداش و مجازات آن جهان با نتایج دنیوی اعمال قابل مقایسه نیست. https://eitaa.com/vaezi_vazna
﷽| در زمانی که شریعتی را بی‌دین و مارکسیست می‌خواندند، بهشتی و خامنه‌ای و ... از او حمایت کردند. چرا؟ ✍ سید جواد نقوی دهه ۴۰ جلسه‌ای بین سید علی خامنه‌ای و علی شریعتی و جلال آل احمد شکل می‌گیرد. دعوا بین شریعتی و کافی و میلانی و طلاب سنتی بالا گرفته و دو قطبی شدید شکل گرفته است. آل احمد به شریعتی خرده می‌گیرد که جای نقد حوزه و طلاب کمی هم روشنفکران را گوشمالی بدهد. پاسخ شریعتی تاریخی است: «آن بخشی از جامعه که توان دگرگونی دارد و باید تغییر کند و امیدی به آن هست همین مسلمانان و همین طلاب هستند.» پیش‌بینی شریعتی درست از آب درآمد. پیشران انقلاب۵۷ اسلام سیاسی بود و نهاد دین نقش مهمی داشت. این روایت را سید علی خامنه‌ای در حمایت از شریعتی می‌گوید که او قصد نداشت به دینداری لطمه بزند. حاج حیدر رحیم‌پور نقل می‌کند ساعت‌ها با سیدعلی خامنه‌ای درباره اختلاف مطهری و شریعتی صحبت کردیم. ایشان می‌گفت: «مطهری و شریعتی قابل مقایسه نیستند اما هر کدام نخبه هستند و نباید این دعوا معرفتی تبدیل به شکاف شود. هم شریعتی هم مطهری انقلابی هستند.» امام خمینی در سال۵۰ نامه‌ای می‌نویسد نقل به مضمون که: «این دعوایی که با شریعتی شکل گرفته است از اساس باطل است و اگر به فکر اسلام و مسلمین هستید از این دعواها پرهیز کنید. این نقشه ساواک است و در نقشه ساواک بازی نکنید.» دعوا در دهه ۵۰ با شریعتی به اوج خودش می‌رسد. حوزه علمیه و علما و حتی شخصیت‌هایی مثل آیت‌الله مکارم و علامه طباطبایی و علامه مصباح هم به روش و منش و ایده شریعتی معترض شدند. در این بین آیت‌الله طالقانی و شهید بهشتی و امام موسی صدر و مهندس چمران از شریعتی حمایت تمام قد می‌کنند و معتقد هستند نقد علمی جای خود دارد ولی شریعتی امروز در اوج مبارزه است و بهترین مسیر حمایت از او است و شکاف با او به ضرر اسلام و نهضت است. داریوش ارجمند نقل می‌کند که همه جوان‌ها در دانشگاه درگیر مارکسیست می‌شدند و راه نجاتی نبود تا شریعتی ظهور کرد. شریعتی راه نجات ما بود. حاج حیدر می‌گفت: «این شریعتی بود که دانشگاه را آماده قیام امام خمینی کرد و هیچ‌کس چنین توانی نداشت.» امام خمینی، سید علی خامنه‌ای، شهید بهشتی، شهید چمران و آیت‌الله طالقانی همه و همه برای خودشان ایده‌ای در باب اسلام سیاسی داشتند و از خوانشی نو برخوردار بودند و قطعا با علی شریعتی اختلاف داشتند اما هیچ‌کدام در مقابل او قرار نگرفتند. آن‌ها اهداف مهمی در ذهن داشتند که شریعتی نه یک بر هم‌زننده ایده بلکه کمک‌کننده به ایده آن‌ها بود. «ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمی‌دانستم. تو دریچه‌ای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتی‌ها و زیبایی‌های آن را به من نشان دادی.» این جملات از مصطفی چمران در ستایش علی شریعتی است. در ادامه همین نامه می‌نویسد کتاب کویر را در سنگر و در اوج جنگ یک شب تا صبح خواندم. عرفان چمران با شریعتی یکی نیست. اما ببینید چمران در باب او چه می‌گوید! از آیت‌الله طالقانی تا شهید بهشتی تا سید علی خامنه‌ای در باب شریعتی حرف زده‌اند و تمجید کرده‌اند اما آیا همه کنش‌های او را قبول داشتند؟ آیا اختلاف معرفتی نداشتند؟ چیزی که مهم است این است که همه می‌دانستند ضرورت تبدیل نضهت به جنبش و انقلاب و حکومت چیست. در نتیجه شریعتی که در افق آن‌ها مفید بود را همیشه حمایت کردند. حتما می‌دانید برای سالگردها و بزرگداشت‌های او از روحانیون نامدار تنها سید علی خامنه‌ای و شهید بهشتی شرکت و حتی سخنرانی هم می‌کردند. خوب همه این‌ها را گفتم برای چی؟ متفکران انقلاب که در راس آن‌ها امام و بهشتی و خامنه‌ای و طالقانی بودند خوب می‌دانستند اصلا ذات حکمرانی کردن و تشکیل حکومت مطلوب نفی عناصر با اهمیت نیست. شریعتی که به بی‌دینی تا مارکسیست و همکاری با ساواک متهم بود را هیچ‌گاه دفع نکردند. می‌دانستند ظرفیت شریعتی چیست و سعی کردند او را در قامت یک مصلح اجتماعی حمایت کنند. آنچه امروز هم واجب است درک استفاده از عناصر مفید است. شریعتی مخالفین سرسخت مثل مطهری و مصباح و میلانی و کافی داشت. اما اهل فکر انقلاب سعی کردند ابتدا شکاف ایجاد نکنند و مسئله بعدی هم میدان و ظرفیت شریعتی را واقعی مشاهده کنند. کاری که امروز در بین نیروهای انقلابی اصلا مرسوم نیست. https://eitaa.com/vaezi_vazna
🔻حجاب و قدرت سیاسی -۱ عقب‌ماندگی تحلیلی در کارگزاران فرهنگی 🖊مهدی جمشیدی ۱. حجاب، یکی از عرصه‌های «باخت فرهنگی» است؛ این باخت، از سال‌های آغازین دهۀ هفتاد آغاز شد و به صورت تدریجی‌، تداوم یافت و پیش آمد و به وضع کنونی رسید. حجاب، یکی از زمینه‌های نمادینِ تهاجم فرهنگی بود تا از سپهر جامعه، ارزش‌‌زدایی شود و در پی آن نیز، مجموعه‌ای از «ساخت‌شکنی‌های فرهنگی» پدید آید. چنین نیز شد؛ رفته‌رفته، حجاب از معیارهای دهۀ شصت، فاصله گرفت و دهه‌به‌دهه، افت و افول یافت، اما این روند، به گونه‌ای مرحله‌به‌مرحله طراحی شده بود که در جامعه، چندان حس مقاومت و واکنش شکل نگیرد. هرچند تحرّکات اندکی نیز صورت می‌گرفت، اما از همان ابتدا، مشخص بود که این قبیل فعالیّت‌ها، نتیجه‌ای به دنبال نخواهد داشت و وضع پوشش، سیر انحطاطی را خواهد پیمود. بسیاری، به دیدۀ اهمّیّت و اولویّت به حجاب نگاه نمی‌کردند و اهتمام به آن را نشانۀ سطحی‌اندیشی و ظاهرنگری می‌پنداشتند، اما حقیقت این بود که حجاب، یک تکۀ نمادین از «سبک زندگی» است و خودبه‌خود، تکه‌های متناسب و همگون با خویش را تولید می‌کند. تغییر حجاب، به معنی تغییر در لایه‌های دیگر سبک زندگی است و این‌گونه نیست که اگر این لایه، استحاله و مسخ شود، لایه‌های دیگر، همچنان برقرار بمانند. سستی در حجاب، تساهل در نمادهای دینیِ دیگر را به دنبال خواهد داشت؛ بلکه حتی تزلزل در عقاید و باورها را نیز به همراه خواهد داشت. در تجربۀ سیاستی و مدیریّتیِ گذشته، نه جنبۀ نمادین حجاب، فهم شد و نه همبستگی آن با لایه‌های دیگر سبک زندگی. ۲. سیر تدریجیِ ضعف حجاب نشان می‌دهد که این روند، در هیچ نقطه‌ای متوقف نخواهد ماند و همچنان پیشروی خواهد کرد. در گذشته، گمان می‌شد که وضعیّت کنونی، نهایت و غایت است و روند در همین نقطه، متوقف خواهد ماند، اما مشاهده کردیم که خطوط قرمز، یکی پس از دیگری، درنوردیده شدند و داستان «ضعف حجاب»، به «کشف حجاب» رسید. بعید می‌دانم کسی در میان کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، می‌توانست باور کند که روزی خواهد رسید که کشف حجاب، به یک «جریان اجتماعیِ عیان» تبدیل می‌شود و قانون و مجریانش در برابر آن، این‌اندازه حقیر و منفعل خواهند شد. کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، از عهدۀ آینده‌نگری برنیامدند و در مقام نگهداشت ارزش‌ها، رویکرد روندی و خطی نداشتند و در اکنون، منجمد شده بودند. کسی دربارۀ آینده، اندیشه نکرد و محاسبه ننمود که این روند، به مرحله‌های دیگری خواهد رسید. دست‌کم در دهۀ نود، دیگر مشخص شده بود که حجاب، یکی از مهم‌ترین و جدّی‌ترین نمادهای فرهنگی است که به طور خاص و منحصربه‌فرد، در دستورکار عالَم تجدّد قرار گرفته و به‌زودی، به معرکۀ نزاع و جدال تبدیل خواهد شد. در دهۀ نود، این مسیر و مدار، بسیار بیشتر از دهه‌های دیگر، برجسته و نمایان بود، اما هیچ فهم و حسّاسیّتی در این زمینه به چشم نخورد. عقب‌ماندگی تحلیلی و فهم ناچیزِ کارگزاران فرهنگیِ نظام، جامعه را هرچه بیشتر در این مرداب فرو برد و پنجره‌های گشایش و رهایی را به روی جامعه بست. طلب تغییر در آن روزها، بسیار آسان‌‎تر از اکنون بود؛ اکنون، گره‌ها کور شده‌اند و امکان‌ها، محدود. در اثر غفلت و انفعال و ندانم‌کاریِ حاکمیّتی، فرصت‌های بسیاری از دست رفتند. ۳. نه‌فقط حجاب، بلکه همۀ عرصه‌های فرهنگی در طول دهه‌های گذشته، دچار «ولنگاری» بوده‌اند؛ فرهنگ، تهی از تدبیر بوده و به دست اتّفاق، واگذار شده است. هیچ تفکّری در میان نبوده و کارگزاران فرهنگ، عدّه‌ای «دیوان‌سالارِ محافظه‌کار» بوده‌اند که طرح و تدبیری در دست نداشته‌اند و کلّیّات سیّال و بی‌خاصیّتی را به عنوان برنامۀ فرهنگی ارائه کرده‌اند. نه خودشان اهل نظر و معرفت و فهم فرهنگ بوده‌اند، و نه از آنان که بهره‌ای از عقل عملی در زمینۀ فرهنگ دارند، استفاده کرده‌اند. حلقه‌وار و بسته و اندک‌سالار به قدرت راه یافتند و با کمال نابخردی و نسنجیده‌کاری، زمام و عنان فرهنگ را در اختیار گرفتند، و حاصل، این شده که اکنون می‌بینیم. در دولت گذشته، هیچ خبری از «نظریۀ فرهنگی» در میان نبود و فرهنگ بر اساس اقتضاهای روزمرّه و ارادۀ دیوان‌سالارانه تدبیر می‌شد و براین‌اساس، تحوّلی نیز رقم نخورد و زمان تاریخی، سوخت و از دست رفت. دولت گذشته در زمینۀ فرهنگ، چهل‌تکه و بریده‌بریده و به‌شدّت، نامنسجم بود و در بیرون از آن نیز، عقول منفصل برای ایجاد تحوّل فرهنگی فراخوانده نشده بودند. در این سه سال، خامی خویش را مزیّن به اندکی تجربه کردند و از تحوّل، تخیّل آفریدند. در دولت کنونی نیز، با وزیری در فرهنگ روبرو هستیم که قواره و قامت فرهنگی‌اش، در تجربۀ سرد و بی‌اثر گذشته‌اش آشکار است https://eitaa.com/vaezi_vazna
روزی که گذشت همراه با دوست عزیز دکتر مهدی عبادی و حجت‌الاسلام علی واعظی رئیس دانشگاه پیام نور مرکز آمل از سه آرامگاه و بنای تاریخی دیدن کردم. آرامگاه میر بزرگ آمل، یکی از بناهای تاریخی مهم ولایت مازندران به شمار می‌رود. ساختمان اصلی بقعه میر بزرگ متعلق به قرن هشتم هجری قمری است که با طرحی چهار ضلعی ساخته شده ولی ساختمان کنونی آن به قرن یازدهم هجری و دوره صفوی مربوط می‌باشد. این بقعه از نظر ویژگی‌های معماری، تزئینات، کاشی‌کاری نماها و خصوصاً سر در ورودی، اهمیت تاریخی دارد. میرقوام الدین مرعشی معروف به میر بزرگ سرسلسلهٔ دولت مرعشیان در مازندران است. میرقوام الدین دولت مرعشیان را پس از سقوط مغولان و متأثر از نهضت سربداران خراسان تشکیل داد. بنای فعلی آرامگاه به فرمان شاه عباس صفوی که از نوادگان دختری میر بزرگ بود در همان محل اولیه و در ابعاد بزرگتر احداث گردید. سید قوام الدین در علوم فقه و حدیث و تصوف از متبحرین عصر خود بود و فصاحت کلامش تأثیر فراوانی در قلوب مریدانش داشت بطوری که مردم را به سوی خود جذب می‌نمود و در زهد و تقوی نیز زبانزد بود. دکتر مجتبی سلطانی https://eitaa.com/Qalam_MojtabaSoltaniAhmadi https://eitaa.com/vaezi_vazna
ناصر الحق لقب حسن بن علی عسکری معروف به ناصر کبیر یا ناصر اطروش (۲۳۰-۳۰۴ق)، سومین حاکم علوی طبرستان در قرن سوم هجری و از نوادگان امام سجاد علیه‌السلام است. ناصر کبیر از استوانه‌های علمی مکتب اهل بیت علیهم‌السلام است و آثار زیادی در حوزه‌های مختلف علوم اسلامی از وی بجا مانده است. ناصر کبیر به قول آیت‌الله جوادی آملی «حق حیات» بر اهالی خطه مازندران و گیلان دارد. در نحوهٔ ترویج و گسترش اسلام میان مکتب خلافت با مکتب اهل بیت تفاوت جدی وجود دارد. ترویج اسلام در مکتب خلافت مبتنی بر اصل فتح یا همان اشغال است! اما در مکتب اهل بیت مبتنی بر اصل تبلیغ است. ناصر کبیر از نمادهای مکتب اهل بیت در عملیاتی کردن اصل تبلیغ در ترویج اسلام می‌باشد. ناصر نقش مهمی در تغییر آیین اهالی خطهٔ شمال به اسلام و گرایش آنان به تشیع داشته است. ناصر کبیر، فرمانروایی عادل دانسته شده است؛ طبری تاریخ‌نگارِ هم‌عصر وی، ناصر کبیر را به سبب عدالت‌گستری و خوش‌رفتاری، ستایش کرده و گفته است که مردم طبرستان، هیچ حکومتی را همانند حکومت ناصر، عادلانه ندیده‌اند. چنانکه ابوریحان بیرونی نوشته است، ناصر اطروش، رسم کدخدایی و مالکیت کدخدا بر اموال و زن و فرزندان را برانداخت و همه مردم را در یک رتبه قرار داد. دکتر مجتبی سلطانی احمدی https://eitaa.com/Qalam_MojtabaSoltaniAhmadi https://eitaa.com/vaezi_vazna
مقبره یمنی‌ها در آمل! تاریخ شیعیان یمن با صفحات جنوبی دریای خزر به ویژه ولایت مازندران در هم تنیده است. میراث علمی و فرهنگی زیدیان ایران به ویژه زیدیان مازندران و گیلان در سده‌های پنجم و ششم قمری به یمن انتقال داده شد و موجب احیای تفکر عقلی در میان شیعیان یمن شد. رابطهٔ زیدیان یمن با ولایات جنوبی دریای خزر رابطهٔ فرهنگی و تمدنی است. روابط زیدیان ایران و مازندران سابقه‌ای حدود هزار و دویست سال دارد. استاد حسن انصاری قمی در سلسله مقالات ارزنده‌ای به خوبی ابعاد مختلف این رابطه را تبیین کرده است. زمانی که یحیی بن حسین معروف به هادی الی الحق از طبرستان به یمن رفت و موفق به تشکیل دولت شیعی زیدیه یمن گردید، طبری‌ها او را یاری رساندند و بعضی از آنها از فرماندهان سپاه یحیی شدند. جمعیت طبری‌ها قابل توجه بود بگونه‌ای که در یمن قبرستانی اختصاصی معروف به قبرستان طبری‌ها شکل گرفت. الان هم در محوطهٔ بارگاه ناصر کبیر مقبره‌ای به یمنی‌ها اختصاص دارد. در این مقبره چهار شهید یمنی و بعضی از یمنی‌های ساکن در ایران که از دنیا رفته‌اند به خاک سپرده شدند. آنان در کنار ناصر کبیر و در ولایت مازندران و در تختگاه علویان یعنی آمل احساس غربت نمی‌کنند. درخت شیعیان زیدی یمن ریشه در مازندران دارد. مازندران وطن دوم یمنی‌ها است. مازندران و یمن از یک پیکرند! https://eitaa.com/Qalam_MojtabaSoltaniAhmadi https://eitaa.com/vaezi_vazna
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 چه‌کار داریم با عقائد مردم؟! 👤 استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی https://eitaa.com/vaezi_vazna
حذف مذهب در ایران یک خودکشی اجتماعی است. چه باید کرد؟ ✅ پروفسور در «دریغ است ایران که ویران شود»، مطالب جالبی دارد. وی معتقد است که بسیاری از در ظاهر، متجدد و غربزده ولی در باطن اهل و مذهب هستند و رابطه قوی با آن دارند (اگرچه در مقابل رفتارها و سیاست‌های ناشیانه ممکن است از و دینی زده شوند.) او یکی از نشانه های دینداری ایرانیان را زنده داشتن یاد دانسته و می گوید : ملی‌ترین روز ایرانیان است که همه با موضوع (ع) به دین می‌گرایند. من هم معتقدم در طول تاریخ هیچ وقت را کنار نگذاشته اند و روحیه و آنها با فراز و نشیبی تداوم یافته است البته ممکن است در اثر وقایع اتفاقیه، جبر زمانه و اشتباهات حاکمه اختلالاتی در مردم پدید آید که در این صورت شیرازه ازهم خواهد پاشید. پس باید تدابیر دقیق و عالمانه در این مورد اتخاذ شود. ✅ پیشنهادات ایشان را برای تداوم و تحکیم ایرانیان به طور خلاصه و با مقداری تغییرات ذکر می کنم : 🔹 الف- (درکنار و ) مهم‌ترین زمینه پیشرفت و معرفی ما در دنیا، و معرفت است. می‌توانیم در دنیا به این موضوع شناخته شویم. هر کشوری در امری پیشرفت کرده است ما هم در این موضوع. ارائه این چهره از دین باعث گرایش تمام دنیا به ما خواهد شد و مزیت ما در این است و باید با این برند شناخته شویم. اقیانوسی از دریاچه‌های بهم پیوست است. 🔹ب- در عین حال نباید فقط فردی را گسترش داد و از کارکرد در پهنه غافل شد. در اینکه برخی عرفا مثل همدانی، (و دین مصطلح) را رد کرده‌اند به این دلیل است، به این نکته توجه نداشته اند که علاوه بر تک تک ها موجود دیگری به نام آفریده است که باید برای رشد و و کمال داشته باشد. و الزامات عرفانی خود را می‌خواهد. 🔹ج- مهمترین کار برای احیای ،‌ارائه اسلام محتوایی است. برای موفقیت در نشر اصیل و محتوایی؛ اولا؛ باید در داخل کشور شرایط رشد فراهم گردد و از این طریق عرفان اسلامی رشد یابد. ثانیا؛ در داخل و خارج باید را مجاب کرد نه عوام را. چون عوام بیشتر دنبال اسلام شکلی هستند نه محتوایی . عوام حتی اسلام عرفانی را بر نمی‌تابند یا کج می بافند. وقتی مجاب می‌شوند که شما محتوا، معرفت و استدلال داشته باشد. بنابراین نباید دستور‌العمل‌ها جایگزین استدلال شود. 🔹د- و جدایی ناپذیرند. اسلام یک دین حکومتی است نه فردی. اوج قدرت وقتی بود که دین و حکومت یکی بودند. بنابراین هرگونه تلاش برای تفکیک این دو ، به تضعیف دین می انجامد. اتفاقاً ایران باعث احیای اسلام مظلوم و دگرگونی در اسلام تحریف شده بود. به همین دلیل و حوزه باید: - توجه وسیع‌تر از حلقه خود - احساس مسئولیت وسیع‌تر - نگاه وسیع‌تر به مسائل - هماهنگی با یکدیگر داشته باشند. 🔹ه‌-روش اتصال و در ایران فقیه است که خارج از ریل فکر کند و جمیع اجتماعی را ببیند نه فقط فقه فردی دیده شود. https://eitaa.com/vaezi_vazna