eitaa logo
وحدت وجود
349 دنبال‌کننده
479 عکس
275 ویدیو
162 فایل
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅༼﷽༽༅࿇༅࿐ྀུ༅𖠇 برخیز و به نزد آن #نکونام درآی در صحبت آن یار دلارام درآی زین دام بُرون جه و درآن دام درآی از در اگرت براند از بام درآی ─༅࿇༅࿐ྀུ༅𖠇✨𖠇༅࿐ྀུ༅࿇༅─
مشاهده در ایتا
دانلود
حضور_وجود_لایتناهی_در_همه_مکانها_1_1_1.mp3
5.6M
‍ ‍ شرح عبارت قرآنی "وَ هُوَ مَعَكُمْ‌ أَيْنَ‌ ما كُنْتُمْ‌" با ذکر روایتی از توحید صدوق
وجود لایتناهی در همه مکانها هست ولی چون به هیچ مکانی محدود نمیشود از همه مکانها فراتر و منزه میباشد. در واقع تمامی مکانها از ظهورات و تجلیات اوست
مردود_بودن_خدایی_که_بالای_آسمانهاست_1(1).mp3
8.7M
‍ خدایی که صرفا در بالای آسمانها باشد در نگرش شیعی صراحتا مردود دانسته شده است؛ در واقع اگر به کرات آسمانی هم برویم از آنجا نیز زمین بالای سرمان میشود پس با این نگرش هیچگاه به خداوند نخواهیم رسید چون پیش فرض ذهنی ما اینطور شکل گرفته است که خداوند همیشه باید غایب باشد.
امام علی(ع) در نهج البلاغه: كُلُّ‌ ظَاهِرٍ غَيْرِهِ‌ غَيْرُ بَاطِنٍ‌ ، وَ كُلُّ‌ بَاطِنٍ‌ غَيْرِهِ‌ غَيْرُ ظَاهِرٍ. هر ظاهری غیر از وجود لایتناهی خداوند دیگر باطن نیست و هر باطنی غیر از وجود لایتناهی خداوند دیگر ظاهر نیست.
ظاهر بودن و باطن بودن وجود_1_1.mp3
6.23M
‍ باطن بودن وجود لایتناهی به این معنی نیست که درون چیزی پنهان شده باشد و ظاهر بودن او نیز به این معنی نیست که همانند یک مخلوق محدود روبروی ما شناخته شود چرا که او از صفات مخلوقاتش منزه میباشد. ظهور وجود آنقدر زیاد است که طبق روایات، حتی جان خودمان را هم با نور وجود میشناسیم یعنی وجود از خود ما هم ظاهرتر است.
امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرمایند: "إِلَهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلَافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلَاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَکَ مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَیَّ فِی کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى لَا أَجْهَلَکَ فِی شَیْء" خدایا از جابجایی پدیده ها و دگرگونی حالات پیش رویم دانستم که منظور تو این است که خودت را در تمامی اشیاء به من بشناسانی تا در هیچ چیز نسبت به تو جاهل نباشم.
منزه بودن وجود از صفات مخلوقات_1_3.mp3
7.5M
امام علی(ع) در اصول کافی: حَدَّ الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا عِنْدَ خَلْقِهِ‌ إِيَّاهَا إِبَانَةً‌ لَهَا مِنْ‌ شَبَهِهِ‌ وَ إِبَانَةً‌ لَهُ‌ مِنْ‌ شَبَهِهَا. وجود لایتناهی حق تعالی حد و اندازه تمامی اشیا را هنگام خلقت آنها مشخص می کند تا این کار نشانه جدایی اشیا از او و همچنین نشانه جدایی او از اشیا باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره امام خمینی(قدس سره) به عقیده ابن عربی مبنی بر بیان قضای تکوینی در آیه "و قضی ربک لاتعبدوا الا ایاه". در واقع از لحاظ تکوینی اصلا نمیتوان غیر خداوند را پرستید چون در عالم خارجی اصلا غیر خدا وجود ندارد پس شرک فقط در ذهن شخص مشرک است؛ لذا در جوشن کبیر میخوانیم: یا من لایعبد الا ایاه ای کسی که جز او پرستیده نمیشود. بر همین اساس امکان ندارد که غیر خداوند مدح و ستایش شود؛ لذا در سوره حمد میخوانیم: الحمد لله رب العالمین تمام حمد و سپاس ها برای خداوندی است که پروردگار جهانیان است. @vahdatevojoodbezabanesade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| زبانِ قاصر 🔺 امام خمینی: اگر حجابهای نورانی و ظلمانی از او برداشته شود تا نهایت دید را می‌سوزاند. پس چه بزرگ است شأن او و چه والاست سلطنتش. پاک و منزه است پروردگار آسمانهای اسمائی و زمینهای خلقی. چه شگفت است که شب‌پره‌ای بخواهد مدح کند خورشیدِ خورشیدهای تابان را و آفتاب‌پرستی بخواهد توصیف کند نور درخشانِ قاهر را! چه اندازه بیان ناتوان و دل و زبان نارساست در این توصیف! «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبّی؛ بگو اگر دریا برای نگارش کلمات پروردگارم مرکب شود، دریا پایان پذیرد، پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان رسد.» 📚 الی الخلافة و الولایة، ص ۵۸
هدایت شده از مَسعود ریاعی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوس خدایی نکنید و به مقام بندگی خود قناعت ورزید ۰ تنها خداوند است که علم مطلق دارد و از این رو است که می تواند به " تماشا " بنشیند و " ربوبیت " بندگان بازیگر را برعهده بگیرد ۰ مخلوق بودن عین بازیگری است و بازیگری مستلزم غفلت و بی خبری است ۰ پاره ای سودای برون رفتن از جعبه هستی و بربالا ایستادن و نگریستن به داخل هستی دارند چنانکه همه چیز تحت تسلط آنها در آید تا آنگاه همچون خدا به دخل و تصرف در این هستی بپردازند غافل از اینکه این جایگاه ، جایگاه خداوندگار است و شایسته نیست احدی در تماشاگری هستی ، بر تخت او بنشیند و هم تراز و هم مقام او براین هستی نظارت کند ۰ پند بزرگ آموزگاران حکمت و توصیه اکید آنها به پرهیز از فراگیری برخی از شقوق علوم غریبه از همین بابت است ۰ بوده اند کسانی که سر از فرقه های راز آمیز درآورده اند تا از طریق سلوک های محیرالعقول ، خود را از پوسته هستی بیرون آورند اما سرانجام آنها ، جز واردشدن در زندانی کوچکتر و تنگ تر و تاریک تر نبوده است ۰ از هبوط خود بترسید و با حیله های شیطانی وسوسه چنین علومی نشوید ۰ @masoudriaei01
توحید صیرورت بیان می کند که تمام تحول ها و دگرگونی ها در قلمرو وحدت وجود به خودِ خداوند منتهی می شود هرچند پایان آن راه بهشت یا جهنم باشد. @vahdatevojoodbezabanesade
صیروت به معنای از حالی به حال دیگر در آمدن و از یک ملکه به ملکه دیگر سر برآوردن است و در فارسی به معنای گشتن و گردیدن و شدن می باشد. در توحید وجود گفتیم که جز او کسی نیست و تمام عالم تجلیات و ملک همان یک وجود است که دومی ندارد و همینطور گفتیم که تمام توحید ها و شرک هایی که بعد از این مرتبه پیش می آید به قبول یا عدم قبول همین اصل اساسی که از آن در کتابهای عرفا با اسم”وحدت وجود”یاد می شود بر می گردد. کثراتی که در عالم می بینیم تجلیات همان یک وجودند و هرگز در کنار او به عنوان وجود جدایی نبوده اند و نمی باشند.تجلیات او همان ملک خود او هستند و وجودی که برایشان فرض می کنیم در واقع تجلی وجود خداوند در آنان است پس برای خود مخلوقات نمی باشد که تمام این مطالب درتوحید مالکیت توضیح داده شد؛ اگر پذیرفتیم که در دار وجود جز او کسی نیست باید بپذیریم که فرار از فرمانروایی وجود مطلق او هم امکان ندارد.
به تعبیر مولا علی(ع) در دعای کمیل: و لا یمکن الفرار من حکومتک قرآن کریم پس از اثبات ملک خداوند این نتیجه را می گیرد که تمام بازگشت ها و حالات مختلف سرانجامشان به خودِ خدا منتهی می شود چون هیچ کسی و هیچ چیزی در دار وجود نیست مگر اینکه در قلمرو وجودی خداوند است در نتیجه از ملک او بیرون نیست پس تجلی و ظهور خود اوست در نتیجه همه بازگشت ها هم به خود او خواهد بود: وَلِلَّـهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِلَى اللَّـهِ الْمَصِيرُ ﴿٤٢﴾ نور و فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ خداست، و بازگشت [همه‌] به سوى خداست. (۴۲)  ملاحظه می کنید که منطق آیه فوق این است که چون همه آسمان ها و زمین ملک خداست و از وجود او بیرون نیست پس همه صیرورت ها و تحول ها به هر مرتبه ای که ختم شود حتما به خودِ خداوند ختم شده است و این یعنی همان توحید صیرورت که از اصول قرآنی می باشد. روی همین حساب هم بازگشت آدمی به هر صورت و حالتی که به آن استحاله شود به خود خداوند خواهد بود چون کسی دیگر غیر از وجود مطلق و لایتناهی خدا در کار نیست که بخواهیم به او هم بازگردیم. بله فرقی که بین انسان ها می ماند این است که هر کدام به یکی از اسمای حسنای او باز می گردند مثلا یکی به اسمای جلالیه و قهریه او باز می گردد و یکی به اسمای جمالیه و لطفیه او بر می گردد ولی هیچ کس از ملک او و از حیطه هستی او نه در دنیا و نه در آخرت خارج نخواهد شد.
توضیح توحید صیرورت بر مبنای حرکت جوهری : صیرورت ربط زیادی به حرکت جوهری پیدا می کند یعنی انسان با کسب ملکات بد و یا ملکات خوب که نتیجه اعتقادات و عملکرد هر شخص می باشد، گوهر نفس ناطقه خویش را رفته رفته به شکل همان ملکه ای که کسب می کند فعلیت می بخشد و در عالم دیگر باید با همان خویشتن خویش که به سبب انجام اعمال خوب یا بد در دنیا به آن فعلیت داده است زندگی کند چون ملکات او از جان او هیچ جدایی ندارد و در فرهنگ قرآن درباره کسی که با حرکت دادن جوهر نفس ناطقه خودش به سمت ملکات زشت خود را جهنمی کند از واژه صیرورت استفاده می کند یعنی خود آن شخص بر اثر تحولات مداوم و پی در پی ،  تبدیل به جهنم می شود. قرآن کریم با این طرز بیان در واقع می گوید که جهنم هیچ کس از خود او بیرون نیست و او با در آمدن از یک حالت و رفتن به حالت دیگر چون در جهت خلاف می رفته است آخر کار خودش جهنم شده است.لذا در پایان آیات زیر می گوید چه بد تحول و دگرگونی ای برایشان پیش می آید: وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٦﴾ ملک و كسانى كه به پروردگارشان انكار آوردند، عذاب آتش جهنم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است.(۶)  اما از طرفی دیگر قرآن کریم درباره مقربین می فرماید: فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ﴿٨٩﴾ واقعه [در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود]. (۸۹) یعنی کسی که در زمره مقربین وارد شود خودش روح و ریحان و بهشت می شود و بهشت او هم درست مثل جهنم نفر قبل از خودش جدا نیست چون تمثل ملکات وی می باشد که با اعمال خویش در دنیا جانش را به سمت آن تحول و صیرورت داده است؛ بر همین اساس در آیه زیر از سوره فرقان برای افراد بهشتی نیز مفهوم صیرورت و حرکت جوهری به کار رفته است: قُلْ أَذَٰلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۚ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا ﴿١٥﴾ فرقان بگو: «آيا اين [عقوبت‌] بهتر است يا بهشت جاويدان كه به پرهيزگاران وعده داده شده است كه پاداش و سرانجام آنان است؟» (۱۵) اما با توجه به آیه ای که تمامی سرای آفرینش را ملک خداوند می دانست که فانی در اسم اعظم “الله” است نتیجه می گیریم که تمام تحول ها و صیرورت ها به هر نوع حالت و مرتبه ای که منتهی بشود در واقع به خودِ خداوند منتهی شده است چون بهشت و جهنم و سایر تجلیات خداوند مندک در خودِ او هستند و منتهی شدن به آنها همان منتهی شدن به خداوند واحدی است که تمامی کثرات را در برگرفته است؛
وحدت وجود
توضیح توحید صیرورت بر مبنای حرکت جوهری : صیرورت ربط زیادی به حرکت جوهری پیدا می کند یعنی انسان با ک
بار دیگر آن آیه را که بیانگر توحید صیرورت است ذکر می کنیم: وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٦﴾ ملک و كسانى كه به پروردگارشان انكار آوردند، عذاب آتش جهنم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است.(۶)  اما توحیدی که شباهت زیادی به توحید صیرورت دارد “توحید رجعت “است که از آیه:”و الیه یرجع الامر کله : همه چیزها به او باز می گردد”و همچنین آیه”و الیه ترجعون : به سوی او باز می گردید”گرفته شده است که به دلیل شباهت زیاد به مطالبی که گفته شد از ذکر جداگانه آن خودداری می کنیم. در واقع رجعت و صیرورت دو نوع حرکت می باشند که یکی در بیرون از جان آدمی رخ می دهد مثل مسیری که انسان می پیماید ولی دیگری در جان آدمی رخ می دهد یعنی همان حرکت جوهری که انسان را به سمت فضیلت یا رذیلت سوق می دهد. هر دو نوع حرکت ذکر شده به خداوند منتهی می شود که در این نوشتار پیرامون حرکت جوهری توضیح داده شد اما در انتها جمله ای از دعای کمیل را هم پیرامون حرکت در بیرون از جان آدمی بیان می کنیم: و لایمکن الفرار من حکومتک مولا علی(ع) در عبارت فوق تصریح می فرمایند که از حکومت خداوند نمی توان گریخت و دلیل آن هم این است که هر جا برویم در قلمرو خودِ وجود هستیم پس محال است که از حکومت وجود لایتناهی خارج شویم در نتیجه پیمایش ما در یک مسیر به هر جایی که ختم بشود به یکی از ظهورات خداوند ختم شده است پس به خودِ خدا رسیده ایم همانطور که از ابتدای مسیر و در بین راه هم خداوند همراه ما بوده است و اصولا حرکت خودمان را به طفیلی قوه و نیروی حق تعالی انجام داده ایم. پس هر نوع حرکتی چه در درون جان آدمی صورت گیرد و چه در بیرون از جان آدمی باشد به خداوند منتهی می شود و بر همین اساس توحید رجعت و توحید صیرورت دو اصل مسلم قرآنی می باشد؛ البته گاهی اوقات در قرآن کریم رجعت به همان معنای صیرورت هم به کار می رود مثل آیه زیر از سوره بقره: انا لله و انا الیه راجعون همانطور که در بخش توحید وجود بیان کردیم تمام توحیدهایی که در قرآن کریم ذکر می شود زیر مجوعه وحدت وجود است پس پذیرش توحید رجعت و توحید صیروت بستگی به این دارد که توحید وجود را خوب شناخته باشیم.
هدایت شده از مَسعود ریاعی
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میلاد با سعادت شاه خراسان، امام رئوف، شمس الشموس، ثامن الائمه حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه السلام بر فرزند بزرگوارش حضرت مولانا صاحب الزمان عجل الله و همه محبین و شیعیان حضرتش مبارک باد. @masoudriaei01
توحید حق بیان می کند که فقط وحدت وجود خداوند حقیقت دارد چون جدای از او همه ماهیت ها باطل و معدوم می شوند و البته به طفیلی او همه آنها نشانه او می باشند. @vahdatevojoodbezabanesade
تبیین توحید حق بر اساس توضیح مفاهیم گمراهی و حیرت : به آیه زیر از سوره یونس توجه بفرمایید: فَذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ ۖ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ ﴿٣٢﴾  اين است خدا، پروردگار حقيقى شما، و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست؟ پس چگونه [از حق‌] بازگردانيده مى‌شويد؟ (۳۲)  واژه ضلالت به دو معنی گمراهی و حیرت در زبان عربی به کار می رود پس جمله میانی آیه فوق را می توان به دو صورت معنا کرد که از هر دو معنایی که ذکر می شود در ادامه نوشتار برای تبیین توحید حق استفاده می کنیم: اول اینکه بگوییم بعد از حق چه چیزی می باشد جز گمراه شدن؟ دوم اینکه بگوییم بعد از حق چه چیزی می باشد جز متحیر شدن؟ از نگرش فلسفی، وجود یعنی همان حق و ماسوای او اگر مستقل و جدای از او فرض شوند یعنی باطل وعدم.
به آیه زیر از سوره حج توجه بفرمایید: ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٦٢﴾   [آرى،] اين بدان سبب است كه خدا خود حق است و آنچه به جاى او مى‌خوانند آن باطل است، و اين خداست كه والا و بزرگ است. (۶۲)  آیه می گوید که فقط خداوند حق است و ماسوای او باطل و عدمی است.به عبارت “من دونه”در آیه توجه کنید که طبق آن همین که چیزی را جدای از خدا فرض کنیم باطل می شود چون جدای از وجود همه چیز معدوم است و این یعنی همان توحید حق که از اصول قطعی قرآن کریم است. پس طبق توضیح بالا که با کمک آیه ای از سوره حج تبیین شد اگر بعد از حق تعالی چیزی را مستقل فرض کنیم باطل است و گرفتار باطل شدن نیز همان گمراهی آشکار می باشد، تا اینجا معنی اولی که برای آیه سوره یونس کردیم روشن شد بدین صورت که خداوند همان حق است و مابقی چیزها عین ضلالت و گمراهی هستند که البته گمراهی هر آن چیزی می باشد که غیر از حق است پس حق فقط یکی است برخلاف گمراهی که فراوان است، همانگونه که نور فقط یکی است ولی ظلمات فراوان است:
آیه فوق از سوره ابراهیم: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُم بِأَيَّامِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴿٥﴾ و در حقيقت، موسى را با آيات خود فرستاديم [و به او فرموديم‌] كه قوم خود را از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آور، و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن، كه قطعاً در اين [يادآورى‌]، براى هر شكيباىِ سپاسگزارى عبرتهاست.(۵) توحید نور را بیان می کند که عبارت دیگری از توحید حق می باشد؛ پس خداوند حق است و البته راه حق نیز همان چیزی است که تکوینا خداوند در کائنات قرار داده است و از آنجاییکه همه نوع بشر به شهود عمق هستی راهی ندارند عده ای از اکابر بشر و نادره های دوران همانند پیغمبران بزرگ الهی(ع)به سوی خلق مبعوث شدند تا از سرّ مخلوقات و کنه عالم امکان به دیگران خبر دهند تا تفاوت راه سعادت از شقاوت روشن شود و حجت بر هر کسی تمام شود؛ این دستورها و برنامه هایی که آنان از جانب خالق عالم برای انسان ها آورده اند ” دین ”  نام دارد. اما هرچند ممکن است کسی راه تشریعی و دینی که پیامبران از جانب خداوند و حقیقت هستی آورده اند را نپذیرد ولی محال است که بتواند از قانون تکوینی خلقت سرپیچی کند، چرا که برای انجام همان کاری که می پندارد به وسیله آن خداوند را نافرمانی می کند در انجام همان کار هم باید طبق قانون تکوینی خلقت عمل کند وگرنه نمی تواند معصیت خداوند را بکند. قضیه فوق مثل این می ماند که کسی بگوید من قانون علیت را قبول ندارم. چنین شخصی هر دلیلی را که برای اثبات حرف غلط خود بیاورد در واقع با استفاده از همان دلیل آوردن علیت را ثابت می کند ولی خودش متوجه نیست و فکر می کند که توانسته آن را انکار کند چون اصلا قانون علیت یک سنت الهی است که تغییر ناپذیر است پس اگر کسی به زعم خود بخواهد آن را انکار کند باز هم باید از خود آن استفاده کند در نتیجه طبق توحید حق هم یکی بودن حق را نتیجه می گیریم که همان وجود است و هم یکی بودن سنت های آن حق را نتیجه می گیریم که همان قواعد تکوینی غیر قابل تغییر می باشد.
به آیه زیر از سوره هود(ع) توجه بفرمایید: إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّـهِ رَبِّي وَرَبِّكُم ۚ مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا ۚ إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٥٦﴾ در حقيقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توكّل كردم. هيچ جنبنده‌اى نيست مگر اينكه او مهار هستى‌اش را در دست دارد. به راستى پروردگار من بر راه راست است. (۵۶)  آیه فوق بیان می کند که وجود لایتناهی حق تعالی پیشانی همه جنبدگان را گرفته است و آنها را بر صراط مستقیم تکوینی که همان قواعد عالم آفرینش می باشد سوق می دهد پس همانطور که حق تعالی واحد است و غیر از او عدم می باشد صراط مستقیم نیز همان قواعد تکوینی است که غیر از آنها عدم می باشد یعنی غیر از آنها اصلا چیزی نیست تا کسی طبق آن رفتار کند در نتیجه حتی کسانی که به زعم خودشان در پی نقض کردن قواعد عالم خلقت می باشند در واقع مشغول استفاده کردن از همان قواعد هستند هرچند متوجه نیستند.
روی همین حساب هم قرآن کریم در آیه زیر از سوره هود می فرماید: الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿١٩﴾ همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مى‌دارند و آن را كج مى‌شمارند و خود، آخرت را باور ندارند. (۱۹) آیه فوق بیان می کند که کافران کسانی اند که می خواهند راه خداوند را کج کنند؛ دقت کنید که آیه نمی گوید که راه خداوند را کج کردند بلکه می گوید”یبغونها عوجا”یعنی می خواهند آن را کج کنند ولی نمی توانند و این نتوانستن و عجز آنها به دلیل اینست که سنت های تکوینی الهی غیر قابل تغییرند و کسی که فکر می کند می تواند آن ها را تغییر دهد خودش نیز در همین راه باید از آنها استفاده کند پس در واقع با استفاده کردن از آنها را بیش از گذشته حقیقت آن قواعد را آشکار می کند ولی در ذهن خودش اینگونه می پندارد که در حال نقض کردن آنهاست. پس چنین شخصی در حال دور زدن و فریب خویش است هرچند خودش نمی فهمد.
به آیه زیر از سوره فاطر توجه بفرمایید: اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ ۚ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ۚ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ ۚ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّـهِ تَبْدِيلًا ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّـهِ تَحْوِيلًا ﴿٤٣﴾   [انگيزه‌] اين كارشان فقط گردنكشى در [روى‌] زمين و نيرنگ زشت بود، و نيرنگ زشت جز [دامن‌] صاحبش را نگيرد. پس آيا جز سنّت [و سرنوشت شوم‌] پيشينيان را انتظار مى‌برند؟ و هرگز براى سنّت خدا دگرگونى نخواهى يافت. (۴۳) آیه بالا اشاره می کند که سنت تکوینی خداوند درباره پیشینیان همین بوده است و تا همیشه هم همین خواهد بود و هرگز تبدیل نمی شود تا چیزی جایگزین آن گردد و نیز هرگز تغییری نمی کند تا نحوه عملکرد آن دگرگونی پیدا کند. در نتیجه قواعد حقه عالم آفرینش همیشه یک روند واحد و ثابت دارد چون طبق قاعده توحید حق خود خداوندی که آن قواعد را ظهور می دهد یک حقیقت واحد و ثابت است و تغییری نمی کند.
با توجه به مطالب گفته شده اینطور نتیجه می گیریم که هرچند احکام تشریعی قابل سرپیچی و عصیان می باشد ولی قوانین تکوینی و سنت های الهی اصلا قابل سرپیچی و تمرد هم نمی باشد.
اکنون به سراغ معنای دومی که برای آیه۳۲ سوره یونس ذکر کردیم می رویم؛ اگر بر خلاف فرض قبلی که ماسوای خداوند را جدای از او در نظر گرفتیم اینبار ماسوای او را جدای از او در نظر نگیریم بلکه تجلیات و ظهورات خود او بدانیم که او پیوسته حقیقت واحد خودش را در آنها به ما نشان می دهد در این صورت دیگر ماسوای او باطل و عدم نمی شود بلکه آیات آن ذات مقدس و واحد و یگانه می شود که توحید حق را در آینه کثرات خودشان برای ما منعکس می کنند. به تعبیر امام حسین(ع)در دعای عرفه: ان تتعرف الی فی کل شیء خودت را در هر چیزی به من می شناسانی. یکی از مقام های بالای عارفان مقام حیرت و هیمان در حق تعالی است.پیامبر اکرم(ص) خطاب به خداوند می فرمودند: رب زدنی فیک تحیرا پروردگارا بر حیرت من در خودت بیفزای همه می دانیم که نه پیامبر اکرم(ص) و نه هیچ کس دیگر به هویت غیبیه و نیز به احدیت حق تعالی راه ندارد پس منظور ایشان(ص)این بوده است که بر شدت شوق و عطش و تحیر من در تجلیات و آیات و نشانه هایت و واله شدن من در ظهورات بی انتهایت بیفزای.
عرفای بزرگ ما که به تعبیر امام خمینی(قدس سره)عده کثیری از آنان جزء خلص شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بودند با شاگردی آن ذوات نورانی به مقام هیمان و دهشت و حیرت در وجود حق تعالی رسیدند و چه حیرتی بالاتر از این که چطور آن واحد یکتا در این همه کثرات و آینه مخلوقات خود را به ما می نمایاند ومظاهر او هیچ گاه پایانی ندارد.ا
امام سجاد(ع)می فرمایند: ضلت فیک الصفات و تفسخت دونک النعوت یعنی تمام صفت ها و مظاهرت در وحدت وجود تو گم و فانی می شود پس تو در تمام آنها ظهور می کنی؛ طبیعی است که از یک نگرش وحدت وجود در صفات و مظاهر کثیر خودش ظهور می کند و از نگرش دیگر صفات و مظاهر کثیر آیات و نشانه های آن وجود واحد می شوند اما طبق نگرش سوم که عمیق ترین و جامع ترین نوع جهان بینی می باشد شخص عارف و مکاشف هر دو نگرش قبلی را در هم می بیند یعنی آن وحدت را در این کثرات شهود می کند و این کثرات را به طفیلی آن وحدت می بیند.پس معنی دومی که برای آیه کردیم یعنی “حیرت “هم مشخص شد، یعنی پس از آن واحد یگانه که طبق قاعده توحید حق یک وجود واحد و تک و فرد می باشد نوبت به مقام حیرت و شیفتگی در کثرات و ظهورات آن حقیقت واحد می رسد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| در پی استاد باش 🔺 امام خمینی(ره): امید که خداوند حافظ تو در و آخرت باشد، مبادا از متشابهات سخنان عارفان سالک و اولیای کامل پیروی کنی ... پیروی از متشابهات در کلام این بزرگان بدون تحقیق در ژرفای مرام آنها و بررسی کامل از حقیقت مقصد آنها (آن هم بدون هدایتگری که تو را رهنمون سازد) موجب خروج از طریقۀ (که نور چشم اهل و اولیاء است) گردیده و باعث انکار و الحاد نسبت به اسماء الهی (که کعبۀ دل اهل سلوک و عارفان است) می‌گردد. 📚 الی الخلافة و الولایة، ص ۶۹