eitaa logo
مرکز تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر(عج)
369 دنبال‌کننده
162 عکس
77 ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین @Valiasr_mt_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 🔹 🔹 🔰 تفسیر آیه شریفه: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» 🔻 امیر المؤمنین علیه السلام در پاسخ کسی که از او توصیف خدا را خواست،‌ فرمودند: 🔻 ... وَ لَا كَانَ بَعْدَ أَنْ لَمْ يَكُن‏ ... . 🔻 خدا این گونه نیست که پس از نیستی هست شده باشد. ✍️ توضیح: ✏️ از این سخن می‌توان دریافت که موجود دو گونه است: الف) موجودی که نبوده و هستی یافته است، که همه موجودات به جز خدا را شامل می‌شود؛ ب) موجودی که همواره بوده و بوده است، و آن تنها ذات باری تعالی است. 📚 منابع: 📖 حدیث: توحید صدوق ص۷۸ ح۳۴ بحار الانوار ج۴ ص ۲۹۴ 📖 توضیحات: تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ج۱ ص۳۹ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔹 🔹 🔹 🔰 تفسیر آیه شریفه: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» 🔰 ظاهر و باطن در بیان امام رضا علیه السلام 🔻از امام رضا علیه السلام روایت شده که در معنای «ظاهر» و «باطن» فرمودند: 🔻 ... وَ أَمَّا الظَّاهِرُ فَلَيْسَ‏ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ عَلَا الْأَشْيَاءَ بِرُكُوبٍ فَوْقَهَا وَ قُعُودٍ عَلَيْهَا وَ تَسَنُّمٍ لِذُرَاهَا وَ لَكِنْ ذَلِكَ لِقَهْرِهِ وَ لِغَلَبَتِهِ الْأَشْيَاءَ وَ قُدْرَتِهِ عَلَيْهَا (كَقَوْلِ الرَّجُلِ: ((ظَهَرْتُ عَلَى أَعْدَائِي)) وَ ((أَظْهَرَنِي اللَّهُ عَلَى خَصْمِي)) يُخْبِرُ عَنِ الْفَلْجِ وَ الْغَلَبَةِ فَهَكَذَا ظُهُورُ اللَّهِ عَلَى الْأَشْيَاء). 🔻 و وَجْهٌ: آخَرُ أَنَّهُ الظَّاهِرُ لِمَنْ أَرَادَهُ وَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ أَنَّهُ مُدَبِّرٌ لِكُلِّ مَا بَرَأَ فَأَيُّ ظَاهِرٍ أَظْهَرُ وَ أَوْضَحُ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِأَنَّكَ لَا تَعْدَمُ صَنْعَتَهُ حَيْثُمَا تَوَجَّهْتَ وَ فِيكَ مِنْ آثَارِهِ مَا يُغْنِيكَ 🔻 و الظَّاهِرُ مِنَّا الْبَارِزُ بِنَفْسِهِ وَ الْمَعْلُومُ بِحَدِّهِ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَ لَمْ يَجْمَعْنَا الْمَعْنَى 🔻 و أَمَّا الْبَاطِنُ فَلَيْسَ عَلَى مَعْنَى الِاسْتِبْطَانِ لِلْأَشْيَاءِ بِأَنْ يَغُورَ فِيهَا وَ لَكِنْ ذَلِكَ مِنْهُ عَلَى اسْتِبْطَانِهِ لِلْأَشْيَاءِ عِلْماً وَ حِفْظاً وَ تَدْبِيراً كَقَوْلِ الْقَائِلِ أَبْطَنْتُهُ يَعْنِي خَبَّرْتُهُ وَ عَلِمْتُ مَكْتُومَ سِرِّهِ وَ الْبَاطِنُ مِنَّا الْغَائِبُ فِي الشَّيْ‏ءِ الْمُسْتَتِرُ وَ قَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَ اخْتَلَفَ الْمَعْنَى‏... . 🔻 ... اینکه خدا «ظاهر» است، بدان جهت نمی‌باشد که او بر فراز اشیا قرار داد (برآنها بالا می‌رود و سوار می‌شود و می‌نشیند) لیکن ظاهر به معنای چیرگی و پیروزی و توانمندی او بر آنهاست (مانند این سخن شخص که می‌گوید: ((بر دشمنانم ظفر یافتم)) و ((خدا مرا بر خصمم پیروز گرداند)) که خبر از ظفرمندی و غلبه شخص می‌دهد، و چنین است ظهور خدا بر اشیا). 🔻 وجه دیگر این است که: خدا ظاهر است برای هر کسی که او را اراده کند و بر او چیزی پوشیده نمی‌ماند، و هر آنچه را آفرید تدبیر می‌کند؛ پس کدام ظاهر آشکارتر و روشن تر از خدای متعال می‌باشد؛ زیرا انسان هر کجا رو کند آفرینش او را می‌یابد و در خودش به اندازه‌ای از آثار خدا را می‌بیند که [از دیگر چیزها] بی‌نیازش می‌سازد. 🔻 و ظاهر در اُنس ذهنی ما، چیزی است که خودش آشکار و دارای اندازه‌ای معلوم است، پس لفظ ظاهر، یکی است و معنی مختلف می‌باشد. 🔻 و اما «باطن» به معنای درون چیز‌ها و فرو رفتن در آنها نیست، باطن نسبت به خدای متعال، نفوذ و احاطه بر اشیا از نظر علم و حفظ و تدبیر آنهاست؛ مانند این سخن شخص که می‌گوید: ((اَبْطَنْتُه)) ؛ یعنی دانستم و از راز نهانش آگاه شدم. و باطن نسبت به ما، چیز ناپیدایی است که در چیزی پوشیده است، پس اسم باطن یکی است و معنا مختلف می‌باشد. ✍️ توضیح: در این حدیث امام علیه‌السلام بیان می‌فرماید که «ظاهر» نسبت به خدای متعال به این معنا که خدا در اوج چیز‌ها قرار گرفته باشد (و جسمانی بودن و تشبیه از آن به نظر آید) مقصود نیست، ظاهر به معنای سیطره و قدرت و غلبه است... . 📚 منبع: 📖 حدیث: کافی ج۱ ص۱۲۲ ح۲ توحید صدوق ص۱۸۹ بحارالأنوار ج۴ ص۱۷۸ 📖 توضیحات: تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ج۱ ص۴۳ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔹 🔹 🔹 🔰 تاویل آیه شریفه: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» 🔰 أول و آخر و ظاهر و باطن در بیان تأویل 🔻 از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام سؤال شد چگونه صبح کردی؟ فرمودند: ... أَصْبَحْتُ وَ أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَوَّلُ وَ الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ وَ أَنَا وَصِيُّ خَيْرِ الْبَشَرِ وَ أَنَا الْأَوَّلُ وَ أَنَا الْآخِرُ وَ أَنَا الْبَاطِنُ وَ أَنَا الظَّاهِرُ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ وَ أَنَا عَيْنُ اللَّهِ ... وَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ وَ أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوت‏ … [شب را سپری ساختم و] به صبح در آمدم در حالی‌که منم صدّیق اکبر [راست گوترین راست‌گوها] و فاروق بزرگ [و برترین کس که حق را از باطل جدا می‌سازد] و جانشین بهترین آدمیان، و منم اول و آخر و ظاهر و باطن، و من بر هرچیزی دانایم، و من جانشین بهترین آدمیان، و منم اول و آخر و ظاهر و باطن، و من بر هرچیز دانایم، و من چشم خدایم ... و منم که زنده می‌سازم و می‌میرانم و خود زنده‌ام و نمی‌میرم! 🔻 اعرابی از این سخن آن حضرت در شگفتی [و حیرت] فروماند [چه این صفات (همه‌) از آن خداست] از این رو امام علیه‌السلام در تبیین سخنشان فرمودند: «من اوّلم» اول کسی که به رسول خدا صّلی الله علیه و آله و سلّم ایمان آورد «من آخرم» آخرین نفری که پس از گذاشتن او در لحد، سویش نگریست «من ظاهرم» پشتیبان اسلام «من باطنم» آکنده از علم، «من بر هرچیز دانایم» به هر چیزی که خدا پیامبرش را به آن آگاه ساخت و او مرا خبر داد «من چشم خدایم» چشم خدا بر مؤمنان و کافران ... «من زنده می‌سازم» سنت رسول خدا را «من می‌میرانم» بدعت را «من زنده‌ام و نمی‌میرم»؛ زیرا خدا متعال فرمود: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» ؛ آنان را که در راه خدا کشته شدند، مردگانی مپندارید، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند. 📚 منابع: بحار الأنوار ج۳۹ ص۳۴۷ ۳۴۸ مناقب آل ابی‌طالب(ابن شهر آشوب) ج۲ ص۲۰۵ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
مرکز تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر(عج)
🔹 #آیات_العقائد 🔹 #نکته_کلامی 🔰 نقش عقل در منابع وحیانی: ✍️ بی‌گمان برای اثبات خداوند متعال و قبول
🔹 🔰 ویژگی تأویل و باطن در مورد قرآن: ✍️ قرآن ظاهری دارد و این ظاهر، با بررسی و فحص از دیگر مدارک وحیانی و نیز نبود قرائن قطعی عقلی مخالف، حجت می‌باشد. افزون بر این ظاهر (که با توجه به لغت و قواعد زبان عربی از قرآن استفاده می‌شود) قرآن دارای اشارات و لطایفی است که با نظر ذوقی و ژرف‌‌اندیشی می‌توان به آن‌ها دست یافت. معیار اساسی و مهم در این راستا این است که اصول و نصوص وحیانی با آنها مخالفت نداشته باشد. لیکن آنچه به عنوان باطن یا تأویل مطرح است از ظاهر آیه استفاده نمی‌شود. و نیز با ژرف‌اندیشی نمی‌توان به آن دست یافت. حتی اگر این معنای تأویلی با نصوص وحیانی نیز ناسازگار نباشد، باز نمی‌توان آن را مراد و مقصود آیه دانست؛ زیرا سند وحیانی و روایی ندارد. تنها زمانی سخنی به عنوان تأویل پذیرفتنی است که دارای سند باشد و در آن سند تحقیق کافی صورت گیرد. به همین جهت معانی تأویلی از مراتبی برخوردارند، هر گاه سند قطعی باشد تأویل درست است و هر گاه سند ظنی باشد تأویل نیز ظنی است و اگر سند ضعیف باشد تأویل ضعیف است، و اگر سند درست نباشد سخن از تأویل نابجاست. 📚منبع: تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ج۱ ص۸۶ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔹 🔰 تفاوت مَثَل و مِثْل: ✍️ در قرآن کریم آمده است که «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»؛ خدا مانند و نظیر ندارد، و از سویی «وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَی»؛ برای خداست مثل اعلا و برتر، و نیز می‌خوانیم«فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ»؛ برای خدا مَثَل نزنید. ❓«مِثل» چیزی است که در جنس با چیز دیگر مانند و شبیه است، و «مَثَل» یعنی صفت یا توصیف. مَثل‌های قرآن، همه، به گونه‌ای ویژه، توصیف مطلب‌اند. بنابراین «مِثل» غیر از «مَثَل» است و خدا «مِثْل» (نظیر و همتا) ندارد، لیکن چرا خدا در قرآن می‌گوید که برای خدا «مَثَل» نزنید؟ شیخ طوسی در تفسیر «تبیان» عبارت گویایی دارد و می‌نویسد: اینکه خدا می‌فرماید «برای خداست مَثَل برتر»… منافاتی ندارد با این آیه که «برای خدا مثَل نزنید»؛ زیرا مقصود از آن أمثالی است که موجب شباهت و همانندی می‌شود؛ اما مَثل‌های حکمت آمیزی را که خدا برای مردم می‌زند بی‌تشبیه ذات حق به خلقش، حق و صواب می‌باشد؛ چنان‌که خدای متعال می‌فرماید:«وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ»؛ این مَثَل‌ها را برای مردم می‌زنیم و آن‌ها را در نمی‌یابد مگر دانایان. ✍️ بنابراین، مَثَلی که در آن خدا به خلق تشبیه شود، نادرست می‌باشد و نباید آن را برای خدا آورد، لیکن مَثَلی که توصیف حضرت حق است و موجب نقص نمی‌شود اشکالی ندارد. 📚منبع: تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ج۱ ص۹۴ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔰 دو صفت هلاک کننده 🔻 از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است: «خَصْلَتَيْنِ مُهْلِكَتَيْنِ تُفْتِي النَّاسَ بِرَأْيِكَ أَوْ تَدِينُ بِمَا لَا تَعْلَم‏» دو خصلت (بسیار خطرناک) و هلاک سازند [که می‌بایست انسان از آن بر حذر باشد و بترسد]: به رأی و نظر خود [و بی‌آنکه حلال و حرام خدا را بشناسد] برای مردم فتوا دهد، یا اینکه به چیزی که نمی‌داند [جزو دین است و در شریعت رواست] متدیّن شود. [تحف العقول ص۳۶۹ ؛ بحارالانوار ط بیروت ج۷۵ ص۲۵۲] ✍️ براساس این حدیث، انسان نمی‌تواند آنچه را به ذهنش رسد (بی‌آنکه مستند به کتاب و عترت باشد) به عنوان دین بر زبان آورد. البته مسائل و مطالبی که از نظر عقل روشن می‌باشد یا بر مبانی عقلانی بَیِّن استوار است و با مقدمات ضروری، انسان به نتیجه‌ای دست می‌یابد، جای اشکال نیست و این‌گونه مسائل با آموزه‌های کتاب و عترت ناسازگاری ندارد. لیکن در غیر این موارد اگر انسان نظر خود را به عنوان نظر حق و درست به دین نسبت دهد، کاری بس خطرناک و هلاکت آور است. شیخ انصاری در رسائل در این باره سخنی بسیار ارزنده و بیدار ساز دارد، وی این حدیث شریف را یاد آور می‌شود که:«إنّ الله دین الله عزَوجلّ لایُصابُ بِالعُقُول النَّاقِصَة» (دین خدا با عقولی که آکنده از کاستی و نقص‌اند به دست نمی‌آید) [کمال الدین و تمام النعمة ج۱ ص۳۲۴ باب ۳۱ ح۹ ؛ بحار الانوار ط بیروت ج۲ ص۳۰۳ ح۴۰] و بر این اساس عالمان را پرهیز می‌دهد از اینکه احکام را از طریق «لمّ» با عقل نظری‌شان دریابند و آن گاه مرحوم شیخ انصاری می‌فرماید: و أَوجَب مِن ذلک ترکُ الخوض فی الأدّلة العقلیة النظریة فی أصول الدین، فإنَّها تعریضٌ للهلاک الدائم و العذاب الخالد؛ واجب و لازم‌تر از این [فهم احکام با عقل] به کار نگرفتن دلایل عقل نظری [و نظریه‌پردازی] در اصول دین است؛ زیرا این کار، انسان را در معرض هلاکت همیشگی و عذاب ویژه قرار می‌دهد. مرحوم شیخ در این سخن مهم، از عقل نظری ما را بر حذر می‌دارد نه از عقل ضروری؛ زیرا اعتقاداتی که براساس عقل بیّن و ضروری ثابت است، جای اشکال نمی‌باشد. 📚 منابع: فرائد الاصول ج۱ ص۶۴ تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ج۱ ص۹۷ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
مرکز تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر(عج)
🎙 آیت الله سیدان دامت افاداته 🔰 روش صحیح تفسیر و تأویل قرآن کریم ✨ تفسیر و تأویل کار چه کسانی است؟
🔹 🔹 🔹 🔰 دیدگاه ابن عربی در عتاب حضرت موسی به هارون: 🔸 ابن عربی می‌گوید: فکان موسی أعلم بالأمر من هارون لأنه علم ما عبده أصحاب العجل، لعمله بأن الله قد قضی ألا یعبد إلا إیاه، و ما حکم الله بشیء إلا وقع؛ فکان عتب موسی لاخیه هارون لِما وَقَعَ الأمرُ فی إنکاره و عدم إتّساعه، فإنَّ العارفَ مَن یَری الحَقَّ فی کُلُّ شیء، بل یَراه عَین کُلِّ شیء. فصوص الحکم ص۱۹۲ 🔸 موسی علیه‌السلام به واقع و نفس الامر و به امر توحید اعلم از هارون بود. چه اینکه می‌دانست اصحاب عجل چه کسی را پرستش می‌کردند. زیرا او عالم بود که خداوند حکم فرموده که جز او پرستش نشود و آنچه را حکم فرمود، غیر آن نخواهد شد پس جمیع عبادت‌ها عبادت حق تعالی است و لکن، «ای بسا کس را که صورت راه زد». بنابراین عتاب موسی برادرش هارون را از این جهت بود که هارون انکار عبادت عجل می‌نمود و قلب او چون موسی اتساع نداشت. چه اینکه عارف حق را در هرچیز می‌بیند، بلکه او را عین هر چیز می بیند. ممد الهمم: ۵۱۴ ✍️ نقد و بررسی: در قسمت های قبل ‌از مباحث آیات العقائد گفته شد که شخص باید قرآن و روایات را به عنوان معیار و ملاک اصلی برای تفسیر و فهم مسائل دینی استفاده کند. و هر آنچه عقل او بدان حکم می‌کند باید به این ملاک ارجاع بدهد و در مرحله سنجش با آن قرار دهد. حال اگر شخص ملاک و معیار ارزیابی را آیات و روایات قرار ندهد و یا اینکه بعد از فهم عقلی به این ملاک گفته شده رجوع نکند، انحرافات بزرگی در فهم او به‌ وجود خواهد آمد. بر پایه همین خط مشی نادرست است که انحرافات بزرگی در سخنان عرفا مشاهده می‌شود، تا آنجا که عتاب موسی به هارون را به جهت کوته فهمی و کم ظرفیتی هارون می‌انگارند که درنیافت (هارون متوجه نشد) بت پرستی عین خداپرستی است؛ زیرا «عارف کسی است که حق را در هر چیزی، بلکه او را عین هر چیزی می‌بیند». 📚 منبع: تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ج۱ ص۶۰ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔹 🔰 آیا به خداوند شیء گفته می‌شود؟ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ الثَّانِي ع يَجُوزُ أَنْ يُقَالَ لِلَّهِ إِنَّهُ شَيْ‏ءٌ فَقَالَ نَعَمْ يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَدَّيْنِ حَدِّ التَّعْطِيلِ وَ حَدِّ التَّشْبِيه‏. حسین بن سعید می‌گوید: از ابوجعفر ثانی (امام جواد علیه‌السلام) سؤال شد که آیا جایز است به خدا «شیء» گفته شود؟ امام علیه السلام پاسخ داد: آری، [به این شرط که] او را از دو حد خارج سازد: حد تعطیل و حد تشبیه. ✍️ توضیح: یعنی می‌توانی به «خدا» شیء بگویی، لیکن شیئی که با هیچ شیء و چیز دیگر مانند و شبیه نیست؛ و نیز خدا، شیء می‌باشد اما نه شیئی که مانند دیگر اشیا نیازمند و وابسته باشد. [تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ج۱ ص۱۰۶] 📚 منابع: توحید صدوق ص۱۰۷ ح۷ الکافی ط الإسلامیة ج۱ ص۸۲ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔰 تفاوت اخبارگرایی با اخباری گری ✍️برخی از افراد، کسانی را که بر مراجعه به اَخبار - در مسائل اعتقادی - اِصرار می‌ورزند، به اخبار‌ی‌گری متهم می‌سازند. این کار، شیوه‌ای ناجوانمردانه و سخنی نابجا و خام می‌باشد؛ زیرا رجوع به قرآن و روایات و اهمیت دادن به آنها برای مؤمن، کمال افتخار است. 🔻پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم همواره در طول بعثت به آن فرامی‌خواند و از مردم می‌خواست که آموزه‌های وحیانی را ملاک اعتقاد و رفتار و کردارشان قرار دهند و دین را از خود دین برگیرند. این شیوه مراجعه به اخبار و محور قرار دادن کلام قرآن و معصومین علیهم‌السلام از اخباری‌گری اصطلاحی [که به معنای نفی تقلید و مبانی قطعی اصولی است] متمایز است. ✍️ همچنین روشن است که در مواردی، از ظواهر تعالیم وحیانی آموزه‌هایی به نظر می‌رسد که اصولِ دین، آنها را بر نمی‌تابد و یا برخلاف حکم عقل قطعی است؛ در این موارد خودِ وحی به تأویل آن پرداخته است. نمونه‌هایی از آنها را می‌توان در تأویل آیات زیر مشاهده کرد: « وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» « وَجَاءَ رَبُّكَ» « وَجَاءَ رَبُّكَ» ✍️ و نیز باید توجه داشت که بخشی از اصول عقلی قطعی که در فلسفه مطرح است، تردید ناپذیر است، با آنهاست که می‌توانیم معارف وحیانی و توحیدی را روشن سازیم، با منکران خدا بحث کنیم و استدلال آوریم و آیات و روایات دشوار را بفهمیم و تبیینی درست از آنها ارائه دهیم و نکات ظریف و دقیق را دریابیم. نیاز معلول به علت، محال بودن اجتماع نقیضین، استحاله دور و تسلسل و پیروی نظم دائمی از ناظم آگاه و توانا و ... از آن جمله‌اند. این اصول عقلی در انحصار فلاسفه نیست، بلکه همه‌ عقلای عالم از آنها استفاده می‌کنند و در امور مختلف آنها را به کار می‌برند. ✍️ آری، آن دسته از مسائل فلسفه که بحث‌های نظری و اختلافی است نباید مسلم انگاشته شود. اصالتِ وجود، وحدت وجود، وحدت تشکیکی و اطلاقی، قاعده «الواحد» ... که زیربنای سنخیت میان خدا و خلق، اتحاد علم و اراده حق، قِدَم عالَم، معاد مثالی و ... می‌باشد، پذیرفتنی نیست. 📚 منبع: تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ، ج۱ ص۲۵۱ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔰 پلورالیزم (کثرت گرایی) ✍️ گرایش‌های جدیدی که با عنوان پلورالیزم (کثرت گرایی) مطرح است از نظر عقل و نقل بر بنیان درستی استوار نمی‌باشد. بلکه خلاف ضرورت عقل و نقل است. زیرا عقاید گوناگون در بسیاری از موارد به تضاد و تناقض می‌انجامد. اگر همه آنها درست باشد، لازمه آنها اجتماع نقیضین و ضدین است که در بطلان آنها شکی وجود ندارد. اشکالات کثرت‌گرایان در این باره سه اشکال مطرح شده است: ۱- اگر تنها یک مکتب حق باشد و دیگر مسلک‌ها و مرام‌ها باطل انگاشته شود، هدایت‌گری خدا معنای درستی نمی‌یابد؛ زیرا بدان معناست که خدا تنها مردمان اندکی را هدایت می کند و دیگران از هدایت خدا به دور می‌مانند. ۲- در فرض مذکور، زحمات انبیاء و کوشش‌های آنها، بی‌فایده و پوچ می‌شود؛ چون گروه بسیار کمی از مردمان، راه درست را می‌یابند و گروه بسیاری به کژراهه می‌روند و شیوه باطل را می‌پیمایند. ۳- مسئله عقلانیت در جهان خلقت و آفرینش آدمیان خدشه‌دار می‌شود و بدان معناست که خدا کارخانه بزرگی به نام جهان را آفریده که بسیار پیچیده و دقیق است، لیکن تولیدات سالم و بی‌نقص آن بس اندک‌اند و این کارگاه عظیم پیوسته محصولات معیوب و خراب تولید می‌کند. ✍️ پاسخ‌‌های عقلی در پاسخ اشکالات مذکور می‌توان گفت: اولا: اینکه خدا هادی است و هدایت می‌کند بدان معناست که راه را می‌‌نمایاند، و انحراف خلق به خودشان مرتبط است، کما اینکه خدا کسی را به پیمودن راه درست مجبور نمی‌سازد. ثانیا: مجاهدت‌های پیامبران الهی در جای خودش محفوظ است؛ شریعت انبیای پیشین دارای محدوده زمانی ويژه می‌باشد و هر یک از آنها به آمدن پیامبر بعد مقید است. حال اگر کسی مستضعف فکری باشد و به اسلام نگراید، عقیده باطل دارد، هر چند دوزخی نمی‌باشد. ثالثا: کسانی که به آئین حق نمی‌رسند، لیکن عقلانیت خود را به کار می‌برند و به میزان خرد ورزی‌شان کارهای شایسته و نیک می کنند، پس از مرگ در مسیر تکامل قرار می‌گیرند و رشد و تعالی می‌یابند و به کمال می‌رسند به شرط آنکه در دنیا نسبت به حق و حقیقت لجاج و عناد نورزند و در پیدا کردن حق و رهنمون به آن، مقصر نباشند. ✍️ پاسخ‌های نقلی اینکه همه‌ راه‌ها و آیین‌ها نجات بخش‌اند و همه‌ عقاید درست می‌باشند،‌ برخلاف تعالیم وحیانی است و قرآن و احادیث بر پوچی چنین گرایش‌ها و باور‌هایی گویاست و هر کس با اندکی تأمل می‌تواند دریابد که هر شیوه و مسلکی نمی‌تواند انسان را رستگار سازد و همه راه‌ها آدمی را به مقصود نمی‌رساند. در سوره حمد می‌خوانیم: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ» خدایا ما را به راه راست هدایت کن؛‌ راه کسانی که به آنها نعمت دادی، نه راه کسانی که بر آنان خشم گرفتی و نه راه گمراهان. در این آیه، افراد به سه دسته تقسیم شده‌اند، و از آنها تنها یک دسته در صراط مستقیم‌اند، نه اینکه هر کس هر عقیده‌ای پیدا کند و به هر راهی که رود، در راه مستقیم قرار دارد و به کمال مطلوب دست می‌یابد! .... در سوره «عصر» می‌خوانیم: «وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» سوگند به عصر که انسان در زیان و خسران است مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و یکدیگر را به حق فراخواندند و به صبر سفارش کردند. پس کسانی که درحیطه ایمان درنیایند و عمل صالح انجام ندهند و حق مدار و شکیبا نباشند و مردم را به حق و صبر توصیه نکنند، زیان کارند و سودی عایدشان نمی‌شود. .... همچنین در آیات فراوانی، بت پرستی و شرک «به شدت» نفی شده و کژراهه‌ای به شمار آمده است که انسان را دوزخی می‌سازد و از هر خیر و سعادتی محروم می‌کند و پیامدی جز فلاکت، تباهی و هلاکت ندارد: «وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» اگر شرک بورزند،‌اعمالی را که انجام داده‌اند از دستشان می‌رود و هیچ می‌شود. « قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ ...» بگو: همانا من امر شدم که خدا را بپرستم و به او شرک نورزم 📚 منبع: تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ، ج۱ ص۲۴۱ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔰 ملاک‌های تفسیر قرآنی ✍️ هر گونه تفسیری باید در قلمرو ویژه صورت گیرد و هر نوع تحمیل معنا و پیش ساخته‌های ذهنی بر آیات، خطا، و کاری بس خطرناک است. 🔻 بعضی از ملاک‌های مهم در این زمنیه چنین است: ۱- آیه به گونه‌ای تحمُّل معنای مطرح شده را دارا باشد. ۲- آیه مورد نظر، بر اساس حدیث معتبر، در معنای ویژه انحصار نیابد. ۳- آن معنا یا تفسیری که ارائه می‌شود با مسائل قطعی و ضروری دین و دیگر آیاتِ قرآن و احادیث امامان علیه‌السلام تنافی نیابد. 🔻 با توجه به این معیارها، می‌توان معنایی را به عنوان یک احتمال در آیه، مطرح ساخت، در غیر این صورت تحمیل افکار بر قرآن، همان تفسیر به رأی است که پیامبر اکرم و امامان علیهم السلام به شدت از آن نهی کرده‌اند و هر کس چنین رویه‌ای را در تفسیر قرآن در پیش گیرد، خودش گمراه است و دیگران را گمراه می سازد و سرانجامی جز دوزخ در پی ندارد. 📚 منبع: تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان، ج۱ ص ۱۴۵ 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt
🔰 امام کاظم علیه‌السلام می‌فرمایند: مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ «صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْه وَ آلِهِ» زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ، وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَال‏. کسی که دینش را از کتاب خدا و سنت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم دریافت کند «آنچنان در دین و عقیده‌اش استوار باشد» که کوه‌ها فرو ریزند قبل از آنکه لغزشی در دین [و ایمان] او پدید آید،‌ و کسی که دینش را از زبان و افکار و آرای بشری بگیرد، دیگران آن «دین و عقیده» را رد کرده «از او بگیرند». ✍️ توضیح: پس اگر انسان از آرای بشری «غیر الهی» افکارش را پُرسازد و از این و آن مطالب را أخذ کند با تغییر رأی آنان افکارش تغییر یابد و اگر دین را از قرآن و حدیث بگیرد، کوه‌ها تکان بخورد و همچنان این فرد در عقیده‌اش استوار بماند. [تفسیر آیات العقائد، تقریرات دروس آیت الله سید جعفر سیدان ج۱ ص ۲۱۶] 📚 منبع: الکافی ج۱ ص۷ ط الإسلامیة 🔹 مدرسه تخصصی علوم دینی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف @valiasr_mt