#حدیث_پژوهی
#امام_حسین_ع
💢تاملی در انتساب یک خطبه به سیدالشهداء علیه السلام
مشهور است که یکی دو سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین علیه السلام در ایام حج و در مکه، خطبه ای را خطاب به بزرگان از صحابه و تابعین ایراد فرمودند. مفاد بخشی از این خطبه، بسیار اصلاح گرانه، آکنده از مفهوم امر به معروف و نهی از منکر و به تعبیر برخی زمینه سازی برای قیامی است که سال ها بعد به واقعه عاشورا منجر شد.
پس از بررسی می بینیم که این خطبه دارای سه بخش است:
1. بیان مطالبی پیرامون مظالم معاویه که بر خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله رواداشت با تکیه بر اثبات ولایت امیرالمومنین علیه السلام
2. اصلاحی و حکومی
3. موعظه
آنچه هست این است که بخش اول خطبه در کتاب سلیم ج2 ص789 آمده است؛ اما بدون بخش دوم و سوم و همین بخش اول است که در طلیعه آن اشاره شده است که خطبه در ایام حج و خطاب به بزرگان و نخبگان جامعه اسلامی بیان شده است. اما بخش دوم و سوم تنها در تحف العقول ص237 به بعد به نقل از امام حسین علیه السلام آمده است بدون اشاره به اینکه این سخنان در مکه یا جای خاص دیگری بیان شده باشد.
معلوم نیست که این اتصال بین سخنان سیدالشهدا علیه السلام در مکه _که دارای مضامین ولایت محور و کلامی و انتقادی نسبت به معاویه و ظلم وی به خاندان ایشان است_ و سخنان منقول از ایشان در تحف العقول با مضامین اصلاح گرانه توسط چه کسی برای اولین بار برقرار شده است و مشهور گردیده است!
جالب اینکه خود ابن شعبه در تحف العقول در صحت انتساب بخش اصلاحی سخنان سیدالشهدا علیه السلام به ایشان تردید دارد و می گوید این خطبه از علی بن ابی طالب علیه السلام نیز روایت شده است.
این بخش دوم (اصلاح گرانه) به احتمال قوی از امام علی علیه السلام صادر شده است و نه سیدالشهداء علیه السلام؛ زیرا نه تنها خود ابن شعبه که تنها نسبت دهنده این سخنان به امام حسین است احتمال داده است این خطبه بر زبان علی بن ابی طالب جاری شده باشد و نه تنها سیاق عبارات و مضامین آن به خطب علی علیه السلام در عصر حاکمیتشان می ماند،بلکه با تتبعی اندک روشن می شود که برخی از فرازهای خطبه یادشده عینا از امیرالمومنین علیه السلام در سایر منابع نقل شده است و احتمال علوی بودن آن را بیش از احتمال حسینی بودنش می کند:
1. تحف العقول ؛ النص ؛ ص239:
اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ أَحْكَامِكَ
نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص189:
عن علی علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك
2. تحف العقول ؛ النص ؛ ص237:
فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّيَتْ وَ أُقِيمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ
فضائل أمير المؤمنين عليه السلام(من ابن عقده الزیدی) ؛ ص113:
عن الإمام الشهيد أبي الحسين زيد بن عليّ عليه السّلام، قال: قال عليّ عليه السّلام: الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضة، إذا أقيمت استقامت السنن
بیشترین تعجب نگارنده این سطور در این بحث، همان چسباندن خطبه ولایی امام سوم در مکه به خطبه اصلاحی ای است که نه مکان و نه بستر اجتماعی و نه گوینده آن معلوم است. این جعل در هیئت حدیث که ظاهرا در این نیم قرن اخیر رخ داده است، به گونه ای جا افتاده است که حتی سخنرانان بزرگ کشوری و بلکه بین المللی بر اساس آن سخن می رانند.
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
#شبهه
#امام_حسین_ع
#حضرت_عباس_ع
#نسبت_شمرلعین_با_اباالفضل_العباس_ع
از دیرباز، شبهات بسیاری به اصل قیام عاشوراء و برخی مسائل تاریخی آن گرفته میشد که به احسن وجه توسّط علمای شیعه پاسخ داد شده است.اخیراً برخی از جاهلان مغرض، شمر بن ذی الجوشن قاتل حضرت اباعبد الله الحسین(علیهالسلام) را برادر حضرت امّالبنین، همسر دوم حضرت امیرالمؤمنین و مادر حضرت اباالفضل العباس(سلام الله علیه) دانستهاند. قصد ایشان از این دروغ پراکنیها، خانوادگی جلوه دادن قیام بزرگ آن حضرت بوده است.امّا منشأ این افتراء کلماتی است که تاریخ نگاران از قول شمر بن ذی الجوشن در شب عاشوراء نقل میکنند. در آن شب، شمر همراه امان نامهای به نزدیک خیمه حضرت اباالفضل العباس آمد و ایشان را با این عبارت صدا زد:«ای فرزند خواهر من! شما را امان دادم؛ خود را به کشتن ندهید و چنگ بر طاعت امیرمومنان یزید بزنید». [۱]
اگر شمر بن ذی الجوشن، دایی عباس بن علی بوده باشد، باید شمر را برادر أم البنین بدانیم و حال آنکه اینگونه نیست.
پدر أم البنین، حزام بن خالدربیعةو پدر شمر، جوشن بن شرحبیل بن الأعور بوده است.
درست است که شمر بن ذی الجوشن و أم البنین هر دو از قبیلهٔ بنی کﻠﺎب هستند، امّا هرگز برادر و خواهر نبودهﺍند.
زمانی که شمر امان نامه را عنوان کردند به خاطر هم قبیله بودن گفتند خواهر زاده های من کجایند!!!
شمر بن ذی الجوشن و مادر حضرت عباس، هر دو از نسل «کلاب» میباشند. هر کدام با چند واسطه به «کلاب» میرسند. «کلاب» یازده پسر دارد. نام یکی از آنان «کعب» و نام دیگری «ضباب» است. حضرت ام البنین از نسل «کعب» و شمر، از نسل «ضِباب» است.
نسب ام البنین: ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن وحید بن کعب بن کلاب.
نسب شمر: شمر بن ذیالجوشن (جمیل) بن اعور (عمرو) بن ضِباب (معاویه) بن کلاب. حضرت عباس نوة دختری کلاب و شمر نوه پسری کلاب است. [۲]
شمر چون دید که ابن سعد مهیای قتال است به نزدیک لشکر امام علیه السلام آمد و بانگ زد که کجایند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس چه آنکه مادر این چهار برادر ام البنین از قبیله بنی کلاب بود که شمر ملعون نیز از این قبیله بوده....
امام حسین علیه السلام بانگ او را شنید برادران خود را امر فرمود که جواب او را دهید اگرچه فاسق است لکن با شما قرابت و خویشی دارد، پس آن سعادتمندان با آن شقی گفتند چه بود کارت؟
گفت ای فرزندان خواهر من شماها در امانید با برادر خود حسین رزم ندهید از دور برادر خود کناره گیرید و سر در طاعت امیرالمؤمنین یزید (ملعون) درآورید.
جناب عباس بن علی علیه السلام بانگ بر او زد که بریده باد دستهای تو و لعنت باد بر امانی که تو از برای ما آوردی، ای دشمن خدا امر میکنی ما را که دست از برادر و مولای خود حسین بن فاطمه علیه السلام برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ملاعینان درآوریم آیا ما را امان میدهی و از برای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله امان نیست؟
شمر از شنیدن این کلمات خشمناک شد و به لشکرگاه خویش بازگشت.
نتیجه اینکه: حضرت امّ البنین هیچ نسبت فامیلی نزدیکی با شمر بن ذی الجوشن(لعنه الله) نداشته است و با این سخن فریبکارانه خود میخواسته حضرت ابالفضل العباس را که مهمترین حامی اباعبدالله بود، به سمت خود جلب کند. حضرت عبّاس نیز جواب دندان شکنی به او داد و فرمود:
«دستهای تو شل باشد و قطع شود و خدا امان تو را لعنت کند، ای دشمن خدا! ما را امر میکنی بر اینکه برادر و سید خود امام حسین را رها کنیم و به زیر طاعت ملاعین فرزند ملاعین داخل شویم...». [۳]
------------------------
پی نوشت:
[۱]. سید بن طاوس اللهوف ص ۸۷- علامه مجلسی جلا العیون ص ۵۷۰.
[۲]. مقتل الحسین ، ص ۲۰۹ ،سید عبد الرزق موسوی مقرم ، قم ،منشورات دار الثقافه والنشر ، نقل از جمهره انساب العرب، ۲۷۰، ۲۶۵ ـ ۲۶۱.
[۳]. سید بن طاوس اللهوف ص ۸۷- علامه مجلسی جلا العیون ص ۵۷۰.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk