#حدیث_پژوهی
احادیث برگزیده از #امام_حسن_علیه_السلام :
🔅منِ اتَّكَلَ عَلى حُسنِ الاِختيارِ مِنَ اللّهِ لَهُ لَم يَتَمَنَّ أنَّهُ في غَيرِ الحالِ الَّتِي اخْتارَهَا اللّهُ؛
هر كه به حُسن اختيار خدا براى او اعتماد كند، آرزو نمى كند كه در حالتى جز آنچه خدا برايش اختيار كرده است، باشد.
▫️تحف العقول، ص ۱۶۹.
🔅لايَغُشُّ العاقِلُ مَنِ استَنصَحَهُ؛
خردمند به كسى كه از او نصيحت مى خواهد، خيانت نمى كند.
▫️تحف العقول، ص ۱۲۰.
🔅علَيكم بِالفِكرِ، فَإنَّهُ حَياةُ قَلبِ البَصيرِ ومَفاتيحُ أبوابِ الحِكمَةِ؛
بر شما باد به تفكّر، كه تفكّر مايه حيات قلب شخص بصير و كليد درِ حكمت است.
▫️إعلام الدين، ص ۲۹۷.
🔅لامُرُوَّةَ لِمَن لاهِمَّةَ لَهُ؛
بى همّت را مردانگى نباشد.
▫️بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۴۱۷.
تَمامُ الصَّنِيَعةِ خَيرٌ مِن ابتِدائِها؛
تمام كردن احسان از آغاز كردن آن بهتر است .
▫️همان، ج ۷۸، ص ۱۱۱.
🔅ما تَشاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِم ؛
هيچ گروهى با هم مشورت نكردند ، مگر آن كه به راه پيشرفت خود رهنمون شدند .
▫️ تحف العقول ، ص ۲۳۳ .
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
#حدیث_پژوهی
#امام_علی_ع
#نصاری
ناقوس (زنگ بزرگ كليسا) چه می گوید ؟
حارث اعور گوید: در حالی که با امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حیره میرفتیم، یک دیرانی ناقوس میزد.
علی علیه السلام فرمود: ای حارث، میدانی این قانوس چه میگوید؟ گفتم: خدا و رسول و پسر عمش داناترند. فرمود: آن مَثَل دنیا و ویرانی آن را مینوازد و میگوید:
«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً صِدْقاً صِدْقاً إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ غَرَّتْنَا وَ شَغَلَتْنَا وَ اسْتَهْوَتْنَا وَ اسْتَغْوَتْنَا یَا ابْنَ الدُّنْیَا مَهْلًا مَهْلًا یَا ابْنَ الدُّنْیَا دَقّاً دَقّاً یَا ابْنَ الدُّنْیَا جَمْعاً جَمْعاً تَفْنَی الدُّنْیَا قَرْناً قَرْناً مَا مِنْ یَوْمٍ یَمْضِی عَنَّا إِلَّا وَ هِیَ أَوْهَی مِنَّا رُکْناً قَدْ ضَیَّعْنَا دَاراً تَبْقَی وَ اسْتَوْطَنَّا دَاراً تَفْنَی لَسْنَا نَدْرِی مَا فَرَّطْنَا فِیهَا إِلَّا لَوْ قَدْ مِتْنَا»
به راستی دنیا ما را فریب داد و سرگرم کرد. دل ما را ربود، ما را گمراه کرد. ای پسر دنیا، آرام آرام. ای پسر دنیا، بکوب بکوب. ای پسر دنیا، جمع کن، جمع کن. دنیا فانی شود قرن به قرن، روزی از عمر ما نگذرد جز آنکه رکنی از ما سست گردد. ضایع کردیم خانه پاینده را و وطن گرفتیم خانه فانیه را. نمی دانیم چه تقصیر کردیم در آن، جز وقتی که بمیریم.
حارث گفت: یا امیرالمؤمنین، خود نصاری این را میدانند؟ فرمود: اگر میدانستند، مسیح را در برابر خدا پرستش نمی کردند.
او گوید: من نزد دیرانی رفتم و گفتم: تو را به حق مسیح، چنآنچه مینواختی، ناقوس را بنواز! گوید: او نواخت و من کلمه به کلمه گفتم تا رسید به جمله آخر. گفت:
به حق پیامبرتان قسم، کی به شما این خبر را داده؟ گفتم: مردی که دیروز با من بود. گفت: میان او و پیامبر خویشی است؟ گفتم: پسر عم او است. گفت: به حق پیامبرتان، آن را از پیامبر شما شنیده؟ گفتم آری، مسلمان شد و گفت به خدا قسم، من در تورات خواندم که در پایان انبیاء پیامبری باشد که آنچه ناقوس گوید را تفسیر کند. -.
امالی صدوق: ۱۸۷ م ۴۰ ح ۳ -
(بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الایمه الاطهار علیهم السلام با ترجمه فارسی - «۶» - مجلد ۲، صفحه ۳۲۲)
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
#حدیث_پژوهی
#امام_حسین_ع
💢تاملی در انتساب یک خطبه به سیدالشهداء علیه السلام
مشهور است که یکی دو سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین علیه السلام در ایام حج و در مکه، خطبه ای را خطاب به بزرگان از صحابه و تابعین ایراد فرمودند. مفاد بخشی از این خطبه، بسیار اصلاح گرانه، آکنده از مفهوم امر به معروف و نهی از منکر و به تعبیر برخی زمینه سازی برای قیامی است که سال ها بعد به واقعه عاشورا منجر شد.
پس از بررسی می بینیم که این خطبه دارای سه بخش است:
1. بیان مطالبی پیرامون مظالم معاویه که بر خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله رواداشت با تکیه بر اثبات ولایت امیرالمومنین علیه السلام
2. اصلاحی و حکومی
3. موعظه
آنچه هست این است که بخش اول خطبه در کتاب سلیم ج2 ص789 آمده است؛ اما بدون بخش دوم و سوم و همین بخش اول است که در طلیعه آن اشاره شده است که خطبه در ایام حج و خطاب به بزرگان و نخبگان جامعه اسلامی بیان شده است. اما بخش دوم و سوم تنها در تحف العقول ص237 به بعد به نقل از امام حسین علیه السلام آمده است بدون اشاره به اینکه این سخنان در مکه یا جای خاص دیگری بیان شده باشد.
معلوم نیست که این اتصال بین سخنان سیدالشهدا علیه السلام در مکه _که دارای مضامین ولایت محور و کلامی و انتقادی نسبت به معاویه و ظلم وی به خاندان ایشان است_ و سخنان منقول از ایشان در تحف العقول با مضامین اصلاح گرانه توسط چه کسی برای اولین بار برقرار شده است و مشهور گردیده است!
جالب اینکه خود ابن شعبه در تحف العقول در صحت انتساب بخش اصلاحی سخنان سیدالشهدا علیه السلام به ایشان تردید دارد و می گوید این خطبه از علی بن ابی طالب علیه السلام نیز روایت شده است.
این بخش دوم (اصلاح گرانه) به احتمال قوی از امام علی علیه السلام صادر شده است و نه سیدالشهداء علیه السلام؛ زیرا نه تنها خود ابن شعبه که تنها نسبت دهنده این سخنان به امام حسین است احتمال داده است این خطبه بر زبان علی بن ابی طالب جاری شده باشد و نه تنها سیاق عبارات و مضامین آن به خطب علی علیه السلام در عصر حاکمیتشان می ماند،بلکه با تتبعی اندک روشن می شود که برخی از فرازهای خطبه یادشده عینا از امیرالمومنین علیه السلام در سایر منابع نقل شده است و احتمال علوی بودن آن را بیش از احتمال حسینی بودنش می کند:
1. تحف العقول ؛ النص ؛ ص239:
اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ أَحْكَامِكَ
نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص189:
عن علی علیه السلام: اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك
2. تحف العقول ؛ النص ؛ ص237:
فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّيَتْ وَ أُقِيمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ
فضائل أمير المؤمنين عليه السلام(من ابن عقده الزیدی) ؛ ص113:
عن الإمام الشهيد أبي الحسين زيد بن عليّ عليه السّلام، قال: قال عليّ عليه السّلام: الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضة، إذا أقيمت استقامت السنن
بیشترین تعجب نگارنده این سطور در این بحث، همان چسباندن خطبه ولایی امام سوم در مکه به خطبه اصلاحی ای است که نه مکان و نه بستر اجتماعی و نه گوینده آن معلوم است. این جعل در هیئت حدیث که ظاهرا در این نیم قرن اخیر رخ داده است، به گونه ای جا افتاده است که حتی سخنرانان بزرگ کشوری و بلکه بین المللی بر اساس آن سخن می رانند.
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
sapp.ir/valiasrkermani
@valiasrk
#حدیث_پژوهی
#آشنایی_با_رجال_حدیث
❇️توثیق روایات #علی_بن_حمزه_بطائنی
آیتالله شبیری زنجانی:
🔹 #علی_بن_ابی_حمزه با اینکه جزء ائمهی ضلال است و اصلا #وقف را او تأسیس کرده است، ولی ظن متاخم بالعلم است که تا قبل از اینکه مسائل مالی برایش پیش بیاید جزء موثقین و مورد قبول اشخاص بوده و #وکیل حضرت و مورد اعتماد عموم بوده است و بعدا مسائل مالی سبب انحرافش شد. ولی قبل از وقف مورد قبول بوده و #علی_بن_حکم روایات را یا از خود او در موقع استقامتش و یا از کتابش که مسلّم الانتساب بوده و در حال استقامت نوشته بوده است، اخذ کرده است.
🔸لذا به نظر من روایاتی که علی بن ابی حمزه در آنها واقع شده، به ظنّ قوی در ایام استقامت از او اخذ شده است و باید اینها را #صحیحه تعبیر کرد و اینکه روایات علی بن ابی حمزه و امثال این اشخاص را موثّقه تعبیر میکنند، صحیح نیست.
چون اعتبار روایت را باید بر اساس ایام اخذ حساب کرد که آیا آن وقت منحرف بودهاند یا نه و اگر ثابت شد که بعد از انحرافش اخذ شده است، اگر قائل به وثاقتش شدیم، روایت #موثقه میشود.
🔹حاجی #نوری میگوید ممکن است بعد از انحراف، از او اخذ کرده باشند و حداقل نسبت به نقل برخی از رواة از او مدعی چنین مطلبی است. ولی برای ما این مطلب ثابت نیست و به احتمال بسیار قوی همه اینها قبل از انحراف از او اخذ کردهاند؛ چون فاصلهی بین #واقفیه و #امامیه به قدری شدید بوده است که امکان نداشته است که امامیه پیش چنین افرادی بروند و شاگردی کنند.
🔸نتیجه اینکه اظهر این است که این روایت را صحیحه بدانیم و لذا اگر کسی #ایمان را جزء شرائط اخذ حدیث بداند، همانطور که بعضیها معتبر دانستهاند، میتواند به این احادیث اخذ کند؛ همچنین اگر کسی در مقام #تعارض، مابین روایت امامی و غیرامامی قول امامی را مقدم بداند، همانطور که شیخ #طوسی گفته است، روایت علی بن ابی حمزه جزء روایتهای امامی محسوب میشود، چون زمان اخذ حدیث از او را باید حساب کرد.
🔹دلیل #وثاقت علی بن حمزه نیز وکالت مالی از جانب حضرت نیست. آن وکالت مربوط به امین بودن از جهت مالی است و وثاقت در احادیث و امثال آن برای وکیل لازم نیست؛ بلکه کافی است که راجع به مسائل مالی مورد اطمینان باشد.
🔻 دلیل #توثیق او این است که شیعه او را قبول کرده بوده و خیلی مورد اعتبار بوده است. اینکه عده کثیری او راقبول کردند نشانه وثاقت اوست. او با مسئله وقف خطر عظیمی ایجاد کرد و چنین خطر عظیمی را یک آدم معمولی متعارف دروغگو که مردم به وثاقت نمیشناسند احداث نمیکند؛ #بزنطی و امثال او، همگی جزء واقفیة شدند و حضرت #رضا بعدا آنها را قانع کرد و عدهای که واقفیه شده بودند برگشتند.
▪️ آیتالله شبیری زنجانی، کتاب الحج، ص۳۳۶
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk
#حدیث_پژوهی
1⃣مأمون رَقِّی می گوید:
در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم، که سهل بن حسن خراسانی داخل شد و بر امام(ع) سلام کرد و نشست و سپس گفت:
ای فرزند پیامبر(ص)! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید.
چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت از غاصبین می شود؟
در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند!
امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود:
خدا حقّت را حفظ بکند، پس بنشین!
سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت:ای حنیفه تنور را آتش بزن!
حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد، و اطراف تنور از شدت گرما سفید گشت.
امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود:
📋《يَا خُرَاسَانِيٌّ! قُمْ فَاجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》
♦️ای خراسانی! بلند شو و به داخل تنور شو!
خراسانی گفت:
سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد.
امام(ع) به او فرمود:تو را از این کار معاف کردم.
در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام(ع) سلام کرد.
امام به هارون مکی فرمود:
📋《أَلْقِ اَلنَّعْلَ مِنْ يَدِكَ وَ اِجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》
♦️کفشت را به زمین بینداز! و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین!
هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست!
امام(ع) شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع و احوال خراسان سؤال می کرد.
پس از آن امام(ع) به مرد خراسانی فرمود:بلند شو و نگاه بکن! و ببین در تنور چه خبر است؟!!
مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است.
پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست.
امام(ع) به مرد خراسانی فرمود:
📋《کَم تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا؟》
♦️در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟
خراسانی گفت:به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود!
سپس از آن امام صادق(ع) فرمود:
📋《أَمَا إِنَّا لاَ نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لاَ نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ》
♦️ما در زمانی که پنج نفر یاور (واقعی) نداریم، دست به قیام مسلحانه نمی زنیم.
ما بهتر از دیگران، وقت خروج و قیام مسلحانه خود را می دانیم و به آن واقف هستیم.(۱)
2⃣سدیر صیرافی می گوید :
روزی در محضر امام صادق(ع) بودم و به ایشان گفتم : چرا نشسته اید و قیام نمی کنید؟
حضرت(ع) فرمود : ای سدیر! چه اتفاقی افتاده است؟
گفتم : از فراوانی دوستان و شیعیان و یارانت سخن می گویم!
فرمود : فکر می کنی چند تن باشند؟
گفتم : یکصد هزار!
حضرت(ع) فرمود : یکصد هزار؟!!
گفتم : آری! و شاید دویست هزار!
حضرت(ع) فرمود : دویست هزار؟
گفتم : آری و شاید نیمی از جهان!
به دنبال این گفتگو، امام(ع) از من درخواست کرد که همراه او به «یَنبُع» برویم.
وقتی بدانجا رسیدیم، در آنجا گلّه بزغاله ای را دیدیم که می چرند.
حضرت(ع) خطاب به من فرمود :
📋《یَا سَدِيرُ! وَاللَّهِ لَوْ کان لِی شِیعَةٌ بَعَدَدِ هذِهِ الْجَداء ما وَسَعَنِی الْقُعُودُ!》
♦️ای سدیر! اگر شمار یاران و پیروان من به تعداد این بزغاله ها رسیده بود، بر جای نمی نشستم و قیام می کردم.
سدیر می گوید :
📋《نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ اَلصَّلاَةِ عَطَفْتُ عَلَى اَلْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ》
♦️در آنجا فرود آمدیم و نماز خواندیم.
پس زمانی که از نماز فارغ شدیم، نزدیک گله بزغاله ها شدیم و آن ها شمردم، دیدم عدد بزغاله ها هفده عدد بود و بس!(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۲۳
۲)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۲۴۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk
#حدیث_پژوهی
🔷️ #سرنوشت_سه_کتاب_مهم_شیعی
🔸️ امان از دست کاتبان نسخه های خطی
کاتبان نسخه های خطی حافظان تاریخ و فرهنگ یک تمدن هستند، امانت داری در انتقال میراث فکری و علمی و کیفیت این انتقال توسط آنها اولین گزینه برای شناسایی و درجه بندی ایشان است، به طور کلی ناسخان به اقسام مختلفی تقسیم می شوند، یکبار کاتب خود از قشر عالمان است و کتاب را برای خود کتابت کرده، که در این صورت قطعاً نسخه دقیق و درست کتابت شده است، صورت دیگر آن است که کاتب از راه کتابت نسخه های خطی ارتزاق می کرده که این دسته بیشترین بخش ناسخان را شامل می شوند، آنها نیز انواع گوناگونی دارند؛ دسته ای از ایشان یا فرهیخته و اهل فضل هم بوده اند و در وقت کتابت مطالب را می فهمیدند و درست قرائت می کردند و صحیح می نگاشتند، اما دستۀ دیگری فقط کتابت می کردند و نه درست سواد خواندن داشتند و نه نوشتن، بلکه به تعبیر صحیح نقاشی حروف می کردند؛ این در حالی است که بعضی از آنها نقاش خوبی هم نبودند و کتابی پر از غلط در می آمیختند که در وقت قرائت و یا تصحیحِ نسخه باید با علوم غریبه فهمید که اصل این کلمات چه بوده است.
البته این مطالب قاعدۀ کلی نیستند تمامی آنها نقض و استثنا هم دارند؛ حال من نمی دانم که کاتب سه کتاب بسیار مهم «تفسیر عیاشی» تألیف ابو نظر محمد بن مسعود عیاشی (ت 320 ق) و «تفسیر فرات» تألیف فرات بن ابراهیم کوفی زیدی (ت 352 ق) و «المستدرک المختار فی مناقب وصی المختار» یحیی بن حسن ابن بطریق حلی (ت 600 ق) از کدام یک از این دسته ها بوده اند ولی آنچه را که الان در مقابل ما قرار دارد کاری است بسیار ناقص که مهمترین بخش یک کتاب حدیثی توسط کاتبان آنها حذف شده است.
ما این سه دانشمند برجسته و حسّاس شیعی (عیاشی، فرات و ابن البطریق) را به کثرت مشایخ و اساتید و میراثی که کتابت و روایت کرده اند، می شناسیم؛ عیاشی میراث دار شیعه در دورترین بخش های کشور های اسلامی یعنی سمرقند، و فرات در قلب تپندۀ دنیای اسلام و مرکز فعالیت تمام فرق اسلامی کوفه، و ابن بطریق در مرکز دنیای تشیع در قرن ششم یعنی حله میزیسته اند که هر یک دارای تألیفات و مشایخ و طرق بسیار زیادی بودند که ما با گوشه ای از آنها آشنا هستیم.
متأسفانه کاتب «تفسیر عیاشی» تمام اسانید روایات این کتاب را انداخته و روایات را بدون سند نقل کرده است. فقط رجال شناسان و تاریخ نگاران شیعه حجم ضرری که این کاتب به تاریخ و رجال شیعه زده است را متوجه می شوند، از آنجا که او عیار روایات عیاشی را برای مفسران و حدیث پژوهان پایین آورده، و از منظر تاریخ پژوهی شیعی نیز با حذف مشایخ و طرق عیاشی که در سمرقند در حال فعالیت علمی بوده است، راه را برای شناسایی عالمان شیعۀ آن دیار بسته است، سرزمینی که آگاهی ما دربارۀ تشیع در آنجا بسیار اندک می باشد و مقداری از شناخت ما با تاریخ شیعه در این سرزمین به آنچه در «رجال کشی» آمده است، محدود می باشد.
همین موضوع دربارۀ فرات کوفی افتاده است؛ او عالمی زیدی مذهب بود که از کتاب او به خوبی واضح است که با شیعیان امامی هم ارتباط مستقیمی داشته و بسیاری از مطالب کتاب خود را از طریق میراث امامیه تنظیم کرده است. و باز کاتب با حذف بخش وسطی اسانید راه شناخت و مصادر او را برای ما دشوار بلکه محال کرده است.
کتاب دیگر «المستدرک المختار» ابن بطریق حلی از علمای شیعۀ امامی است، همۀ ما با کتاب «العمده» او که احادیث مناقب و فضائل اهل بیت (علیهم السلام) از کتب معتبر اهل سنت جمع آوری کرده، را می شناسیم و می دانیم که این کتاب با این سبک تألیفی اولین در نوع خود است با این مزیت که مؤلف دارای مشایخ و طرق گسترده برای روایت منابع اهل سنت از مشایخ سنی مناطق مختلف اسلامی است.
بله متأسفانه کتاب «مستدرک» ـ که استدراک بر کتاب العمدۀ خودش بوده ـ و مؤلف نقل هایی از منابع بسیار پر اهمیت اهل سنت دارد و این منابع در حال حاضر از کتب مفقوده هستند، نیز مبتلا به همین دست از کاتبان بی توجه شده و تمام اسانید روایات آن به همراه مقدمه حذف شده اند.
با تمام این احوال جای شکر و تقدیر از این کاتبان این چنینی هم دارد که اگر آنها نبودند و متون روایات این کتب را برای ما به ارمغان نمی آوردند شاید ما از این کتاب ها فقط نامی در منابع کتابشناسی داشتیم.
وإلی الله المشتکی
سید حسن موسوی بروجردی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث_پژوهی
#رجال_پژوهی
🎥 نقد #آیتالله_شبیری زنجانی بر منهج رجالی #آیتالله_خوئی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️@valiasrk
#حدیث_پژوهی
#علم_کلام
#امامت
#امام_کودک
🔶️ چالشِ «امامِ کودک»
🔹️ جلسه فقیهان شیعه پس از شهادت امام رضا علیهالسلام را اثبات الوصیه (قرن۴) و پس از آن عیون المعجزات (قرن۵) نقل کردهاند. اتفاق مهم جلسه، این بود که یونس بن عبدالرحمن گریه و عزاداری اهل مجلس را بر هم زد و گفت: دست از گریه و زاری بردارید! این امر (امامت) اینک در اختیار کیست؟ تا آن زمان که این کودک (امام جواد علیهالسلام) بزرگ شود، سوالات از چه کسی پرسیده شود؟
ناگهان ریان بن صلت آن دیگر فقیه و یار نزدیک امام هشتم برآشفت و برخواست و دست بر گلوی یونس گذاشت و در حالی که به صورت آن پیرمرد سیلی میزد میگفت: «يا ابن الفاعلة! أنت تظهر الايمان لنا و تبطن الشك و الشرك».
یونس به امامت امام جواد علیه السلام معتقد بود؛ اما گویا باور داشت که تا بزرگ شدن ایشان، امر امامت باید در اختیار کسی دیگر باشد؛ شخصی که سن کودکی را گذرانده باشد. همچنین ممکن است قائل به نوعی فترت در امامت بوده و تا بزرگ شدن امام جواد علیهالسلام، شخصی را نه در کسوت امام که به سان نایب امام لازم الاطاعه می دانسته؛ شخصی که امورات شیعه را تا رسیدن امام نهم به سن بالاتر بر عهده داشته باشد.
این ذهنیت یونس، به شکلی تلطیف شدهتر از زبان صفوان بن یحیی نیز در زمان حیات امام رضا علیهالسلام شنیده شده است؛ پنج سال قبل از جلسه یادشده وقتی امام جواد دوساله بودند:
عن صفوان بن يحيى قال: قلت للرضا قد كنا نسألك عن الامام بعدك قبل ان يهب اللّه لك ابا جعفر و كنت تقول: يهب اللّه لي غلاما و قد وهب اللّه لك و أقر عيوننا و لا ارانا اللّه يومك، فان كانت الحادثة فالى من نفزع؟ فاشار بيده الى ابي جعفر و هو قائم بين يديه فقلت: جعلت فداك و هو ابن ثلاث سنين: فقال و ما يضره ذلك؟ قد قام عيسى بالحجة و هو ابن سنتين.
استبعاد صفوان و یونس و برخی دیگر از اصحاب در اینکه یک کودک در همان حال کودکی «بالفعل» امام باشد، گرچه عجیب است اما نشان میدهد یک مساله ساده در این سوی تاریخ، برای آن بزرگانِ امامدیده به سختی قابل پذیرش بودهاست.
این دو وجه یاد شده برای اتفاق مجلس فقیهان، حمل بر صحت ماجراست؛ اگر نگوییم که غرور علمی و برتری سِنّی، بزرگان را به طمع زعامت انداخته است. اعاذنا الله من الزلل.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_وارثین( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی)
#مدرسه_علمیه_ولیعصر_کرمانیها
🆔️ @valiasrk