eitaa logo
وارثین (کانال مدرسه علمیه ولیعصر کرمانی‌ها «عج» ارائه مطالب علمی ، اخلاقی، آموزشی و پژوهشی)
556 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
754 ویدیو
1.3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم آشنایی با بخش پانزدهم دوره سوم : دوره تکامل نگاه اجمالی به این دوره این دوره با تلاش های علمی علمای بزرگ مانند ابن زهره و شیخ سدیدالدین حمصی و به دست توانای محمد بن احمد بن ادریس حلی بنیاد گذاشته شده است. محققان ارمندی مانند محقق حلی ، علامه حلی ، فخرالمحققین ،فاضل مقداد ،شهید ثانی ، صاحب معالم و همچنین شیخ بهایی در ثمردهی آن تلاش مضاعف کردند. این دوره تا اوایل قرن یازدهم مقارن با نهضت اخباریان باقی ماند و بیش از ۴۵۰ سال به طول انجامید. اصول فقه در این دوره باردیگر از بند تقلید رهایی یافته و به طور چشمگیری پیشرفت و ترقی نمود. محققان این دوره مباحث اصولی را با استحکام خاصی مطرح می‌کردند؛ در این دوره محققان اصولی به طور جد علم اصول را به عنوان مقدمه نگریسته و نگاه تجریدی و علمی صرف به آن نداشتند. کار ابن ادریس در کتاب معروفش السرائر که در آغاز هر به سفری مبانی اصولی آن را مطرح می‌کرد یا کار شیخ حسن فرزند شهید ثانی در کتاب معالم که این کتاب را به عنوان مقدمه کتاب مفصل فقیه خویش نگاش و پیشتر از همه کار ابن زهره که در کتاب غنیة النزوع مباحث اصول فقه را به عنوان مقدمه فقهی کتاب غنیه نوشت همگی موید این مدعا هستند که در این دوره علم اصول به عنوان یک دانش مستقل از فعل مطرح نبوده و صرفاً مقدمه‌ای برای ورود به مباحث عمیق فقهی به شمار می آمده است. علت پیدایش این دوره: شاگردان شیخ طوسی در فقه و اصول به تقلید از اندیشه های وی روی آورده و نتوانستند کاری را که جناب شیخ شروع کرده بود به تعالی و کمال بیشتر برسانند. این رکود را میتوان در دلایل زیر جست: ۱- هجرت جناب شیخ طوسی از بغداد به نجف: در پی تشدید اختلافات مذهبی بین اهل سنت و شیعیان و نیز حمله مغول به بغداد شیخ طوسی بعد از ۱۲ سال زعامت در حوزه بغداد به سوی نجف اشرف هجرت کرد اما مطابق با شواهد تاریخی شاگردان قوی شیخ طوسی با وی برای هجرت به نجف همراهی نکردند ؛ شیخ طوسی حوزه نجف را بنیان نهاد با فراغت بالی که یافت به تعلیم و تحقیق عمیق‌تر پرداخت و به دیدگاه‌های بهتری نسبت به فقه و اصول و علوم اسلامی دست یافت و اصول و فقه شیعه را به ویژه به کمالی خواص مناسب با آن دوره رسانید؛ اما متاسفانه شاگردان جوان و تازه کار شیخ در نجف هنوز آمادگی لازم برای به مقصد رساندن بار این امانت عظیم شیخ طوسی و تداوم حرکت بزرگ علمی وی را نداشتند از این رو بعد از جناب شیخ مدت مدیدی تنها به تقلید از فتاوا و مبانی اصولی و فقهی وی پرداختند. ۲- عظمت علمی شیخ این عامل یکی از مهمترین عواملی است که در ایجاد رکود در اجتهاد بعد از شیخ طوسی موثر بوده است عظمت علمی شیخ طوسی با آن همه سابقه درخشان و شاهکارهای علمی، شاگردان جوان او را چنان تحت تاثیر و مقهور خویش قرار داد که هرگز چنین قدرتی را در خود نمی دیدند یا حق چنین جسارتی را به خود نمی دانند تا با اندیشه‌های متکلم و فقیه و اصولی و مفسر بزرگی چون شیخ طوسی به مخالفت برخیزند. ۳- رکود تفکر فقهی اصولی اهل سنت فقه و اصول اهل سنت نیز پس از گذراندن دوره کمال از اواسط قرن ششم از حرکت سریع پویایی جدی‌اش باز ایستاد و با توجه به اینکه اصول فقه شیعه ناظر به اصول فقه اهل سنت بود لذا رکود و ایستایی در اصول فقه عامه در رکود و عدم پیشرفته اصول فقه شیعه در این دوره تاثیر جدی و شگرفی داشت. ابن ادریس در بیان توصیف دوران رکود علم اصول فقه می نویسد مشاهده کردم که دانشمندان روزگارم از فراگیری شریعت و احکام اسلامی شانه خالی می کرده با آنچه به آن جاهلند دشمنی می‌کنند و دانسته های خویش را به هدر می دهند و چون دیدم که علم و دانش به ابتذال کشیده شده است و میدان علم خالی از تاخت و تاز است با تلاش و کوششی جانکاه و طاقت‌فرسا به جبران باقی مانده ها پرداختند. ابن ادریس برای پویایی فقه از نوآوری‌های علمی سدیدالدین حمصی و ابن زهره استفاده کرده است و در مواردی که ایشان با شیخ طوسی مخالفت کردند رای ایشان را در تایید دیدگاه خویش و نقد نظر جناب شیخ طوسی بیان کرده و به آن استناد نموده است. ادامه دارد... sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
بسم الله الرحمن الرحیم آشنایی با بخش شانزدهم بیان شخصیت های اصلی دوره تکامل شخصیت های مهمی که در این دوره باید از ایشان نام برد عبارتند از ابن ادریس حلی؛ محقق حلی؛ علامه حلی؛ شهید ثانی؛ شیخ حسن صاحب معالم فرزند شهید ثانی و شیخ بهایی آثار مهم اصولی این دوره شاید بتوان گفت کتاب نهایت الوصول الی علم الاصول علامه حلی بهترین کتاب اصولی این دوره است زیرا این کتاب کتابی کامل و جامع در اصول فقه و حاوی تمام دیدگاه های اصولی متقدم و متاخر از شیعه و آمده است همراه با تحلیل ها و تبیین های دقیق و نقد و نظرهای سنجیده از علامه حلی. کتاب تهذیب الوصول علامه حلی که چکیده کتاب نهایه است نیز از آثاری در این دوره است که مورد توجه اصولین قرار گرفته است. کتاب معارج الاصول از محقق حلی به دلیل روانی خلاصه بودن و شمول اقوال مختلف در هر مسئله نیز از کتبی است که در این دوره دارای اهمیت خاصی است. کتاب تمهید القواعد شهید ثانی نیز از این جهت که کاری نوع ابتکاری در اصول فقه شیعه به شمار می رود یعنی هم تبویب تنظیم آن با کتاب‌های پیشین متفاوت است و هم اصول فقه کاربردی به معنای نقل و تطبیق فروعات متعدد فقهی از بحث از هر قاعده اصولی را به نمایش می گذارد حائز اهمیت است. کتاب معالم الدین از شیخ حسن فرزند شهید ثانی نیز دارای ارزش بسیاری است چرا که هم دارای ترتیب و تبویب جدیدی است و هم در بعضی مباحث به لحاظ محتوایی دگرگونی‌هایی ایجاد کرده است مثل بحث مقدمه واجب و بحث مسئله ضد. اما یگانه کتاب موثر در اصول فقه در دوران نهضت اخباریها و پس از آن تا زمانی که قوانین الاصول میرزای قمی و در سالیان بعد وسائل جناب شیخ انصاری نوشته شد هم این کتاب معالم الدین شیخ حسن است و این مسئله به تنهایی می تواند گویای ارزش و اهمیت کتاب معالم باشد کتابی که کتاب و صدها از زمره کتب درسی حوزه های علمیه در دانش علم اصول به شمار می رفته است. افکار و اندیشه های اصولی دوره تکامل ۱- مهمترین دیدگاه اصولی که در آغاز این دهه های این دوره مطرح می شد بحث خبر واحد و عدم حجیت آن بود. تعبیر خبر واحد موجب علم و عمل نمی شود در این سال ها بسیار مشهور بود. از سردمداران این نظریه در این دوره ابن زهره و ابن ادریس بودند که در این مسئله به شیخ طوسی سخت می تاختند و از نظریه سید مرتضی پیروی می‌کردند. اما در سال های میانی این دوره به تدریج با آمدن محقق و علامه حلی و بعدها شهیدین و صاحب معالم و دیگران نظریه عدم حجیت خبر واحد منسوخ شد و همگان به حجیت خبر واحد ظنی در صورتی که شرایط لازم را داشته باشند معتقد و متفق شدند. ۲- در بحث نهی از شیخ و اینکه آیا باعث فساد منهی عنه غالب اصولیان با شیخ طوسی مخالف کرده و معتقد بودند که نهی در عبادات موجب فساد می شود اما در معاملات چنین نهی موجب فساد نیست. ۳- در بحث اجتهاد ، تعریف و کیفیت آن دیدگاه های نوینی نسبت به آنچه در سابق مطرح شده بود ارائه شد. ۴- بحث مفاهیم مورد توجه بیشتر اصول این قرار گرفت ، غالباً در این دوره برای جملات شرطی مفهوم قائل بودند اما جملات وصفی را دارای مفهوم نمی دانستند در بحث از مفهوم عدد مفهوم لقب و مفهوم غایت نیز با تفصیل بیشتری نسبت به سابق مطرح شد. ۵- بحث مطلق و مقید به صورت مستقل مورد توجه قرار گرفت که این بحث پیشتر یا مطرح نمی‌شد یا به اجمال در ضمن بحث های عام و خاص مورد اشاره قرار می‌گرفت ۶- غالباً بحث تعادل و تراجیح نیز در یک باغ مستقل و یا در خاتمه کتابهای اصولی مورد بحث واقع میشد. ۷- در این دوره بحث استصحاب حال همچون گذشته به عنوان یک دلیل عقلی ظنی مورد توجه بود و نه به عنوان یک اصل عملی، که این به نوبه خود نشان می دهد اندیشه اصول عملیه و ادله فقاهتی هنوز به ذهن اندیشمندان اصول فر در این دوره نرسیده بوده است. sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
با سلام خدمت طلاب عزیز و سروران گرامی بخش پانزدهم و شانزدهم آشنایی با تقدیم محققان و سایر عزیزان می شود برای مطالعه به لینک ذیل مراجعه فرمایید sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
بخش هجدهم ✅ دوره رونق دوباره افراط اخباریان در انتقاد و حمله به مجتهدان و روشهای اجتهادی که حتی باعث دلزدگی بسیاری از علمای متمایل به اخباری‌گری نیز شده بود (مثلا محدث بحرانی) در کنار تلاش‌های مجتهدان برای تنقیح جوامع حدیثی و نیز تلاش‌های مرحوم از عواملی بود که باعث شد دوران به پایان برسد. علامه محقّق آقا محمّد باقر وحید بهبهانی با درایت و قوّت علمی به مبارزه جدّی با اخباریان پرداخت و پس از بحث‌های بسیار با سران اخباری‌گری؛ و نیز تألیف کتاب‌ها و رساله‌های تحقیقی در نقد مبانی اخباریان و تحقیقات علمی ارزنده در باب اجتهاد و مباحث اصول فقه، و سرانجام تربیت شاگردان فاضل در مکتب اصولی، موفّق شد ریشه اخباری‌گری را بخشکاند و روح اجتهاد را در جسم نیمه‌جان و حوزه‌های اصولی بدمد.این دوره تا زمان (م ۱۲۸۱) ادامه یافت. در آن زمان، حوزه کربلا در دست اخباریان بود و، محدّث و فقیه ارجمند شیعه رئیس آنان به شمار می‌رفت. درس محدّث بحرانی بسیار شلوغ بود، امّا با تأسیس حوزه جدید و شیوه نوین اجتهاد از سوی محقّق بهبهانی، شمار زیادی از این شاگردان به درس وحید رفتند. پس از مرحوم وحید بهبهانی شاگردان او پراکنده شده و در حوزه‌های مختلف ساکن شدند و به این ترتیب تفکر باز تولید شده اصول فقه در حوزه‌های دیگر نیز رواج یافت. نجف که بلافاصله این تحوّل را پذیرفت با حضور عالمی چون شیخ جعفر کاشف الغطا تقویت شد. در کاظمین نیز تفکر اصولی با ورود محقّق بزرگ سید محسن اعرجی، شاگرد دیگر وحید رواج یافت. و نهایتا در ایران هم اندیشه اصولی با تلاش‌ها و زحمات عالمانی چون میرزای قمی شاگرد مبرز وحید بهبهانی و آقا محمّد علی فرزند و شاگرد دیگر محقّق بهبهانی شیوع دوباره پیدا کرد و تقویت شد. یکی از ابتکارات محقّق بهبهانی این است که وی برای نخستین بار ادلّه را در اصول به دو قسم «ادلّه اجتهادی» و «ادلّه فقاهتی» تقسیم کرد. اشاره به این نکته ضروری است که در پیدایش این دوره برخی از محقّقان دوره پیشین؛ مانند محقّق بزرگ آقا حسین خوانساری، آقا جمال خوانساری و سید صدرالدّین قمی صاحب شرح وافیه که استاد محقّق بهبهانی نیز بود، سهم مهمّی داشتند. در هر حال این دوره به کمال و رشد بی‌سابقه اصول فقه انجامید، کتاب‌های اصولی بسیار قوی و بی‌مانندی نگاشته شد و متناسب با آن، فقه شیعه گسترش شگرفی یافت. 👌 شخصیتهای معروف در این دوره ١- وحید بهبهانی ٢- علامه بحرالعلوم ٣- شیخ جعفر کاشف الغطا ٤- میرزای قمی ٥- ملا مهدی نراقی ٦- سید محسن اعرجی کاظمی مشهور به مقدّس کاظمی از بزرگان و مفاخر شیعه در اواسط قرن سیزدهم است. مهمترین کتاب اصولی او «المحصول» است که شرحی ارزشمند و قوی بر کتاب الوافیة فاضل تونی میباشد. وی کتاب‌های اصولی دیگری نیز دارد. ٧- سیدمحمد مجاهد علاّمه سید محمّد بن سید علی طباطبایی، مشهور به «مجاهد» از علمای بزرگ این دوره است. آثار بسیار ارزشمندی تألیف کرد. کتاب مفاتیح الاصول او، که در ۷۲۰ صفحه رحلی چاپ سنگی شده است مبسوطترین کتاب اصولی است که تا آن زمان نگاشته شده بود. ٨- شریف العلما مازندرانی ٩- شیخ محمّد تقی بن عبد الرحیم اصفهانی: مهمترین کتاب اصولی محقّق اصفهانی حاشیه و شرح او بر معالم الدّین است که به «هدایة المسترشدین» موسوم است. به دلیل شهرت این کتاب، نویسنده آن به «صاحب الحاشیه یا صاحب الهدایة» مشهور است. ١٠- شیخ محمّد حسین اصفهانی: وی برادر کوچکتر صاحب هدایة المسترشدین است. وی تألیفاتی داشته است که مهمترین آن «الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة» میباشد. و از این رو به «صاحب فصول» مشهور است. ١١- سید ابراهیم قزوینی کتاب‌های مهم این دوره «القوانین المحکمة» تألیف میرزای قمی «مفاتیح الاصول» تألیف سید محمّد مجاهد «هدایة المسترشدین» اثر شیخ محمّد تقی اصفهانی «الفصول الغرویه» نگاشته شیخ محمّد حسین عبدالرحیم اصفهانی 👈 نگاهی اجمالی به اصول اهل سنّت در این دوره همانطور که گفته شد اصول اهل سنّت، به دلیل طرح دیدگاه انسداد باب اجتهاد، بسیار زود هنگام از رونق نخستین خویش باز ایستاد و اگر چه در دورههای بعد برخی از محققانشان همچون شهرستانی، سیوطی و... تلاش کردند تا این دیدگاه را منسوخ کنند و باب اجتهاد را بگشایند، امّا چندان توفیقی در این راه به دست نیاوردند و نتوانستند اصول اهل سنّت را به همان تکامل و رونق نخستین خویش باز گردانند. آنچه بی‌تردید می‌توان ادّعا کرد، این است که حتّی اگر به اصول عامه نگاه معتدل تری داشته باشیم و معتقد نشویم که اصول آنها به رکود کامل کشیده شده است، اصول فقه شیعه از این دوره به بعد قطعا قوی‌تر و متکاملتر از اصول اهل سنت بوده و به یک معنا اصلاً اصول اهل سنت قابل مقایسه با اصول فقه شیعه نیست. ادامه دارد...                                              sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
بخش نوزدهم ✅ دوره رونق دوباره افراط اخباریان در انتقاد و حمله به مجتهدان و روشهای اجتهادی که حتی باعث دلزدگی بسیاری از علمای متمایل به اخباری‌گری نیز شده بود (مثلا محدث بحرانی) در کنار تلاش‌های مجتهدان برای تنقیح جوامع حدیثی و نیز تلاش‌های مرحوم وحید بهبانی از عواملی بود که باعث شد دوران اخباریان به پایان برسد. علامه محقّق آقا محمّد باقر وحید بهبهانی با درایت و قوّت علمی به مبارزه جدّی با اخباریان پرداخت و پس از بحث‌های بسیار با سران اخباری‌گری؛ و نیز تألیف کتاب‌ها و رساله‌های تحقیقی در نقد مبانی اخباریان و تحقیقات علمی ارزنده در باب اجتهاد و مباحث اصول فقه، و سرانجام تربیت شاگردان فاضل در مکتب اصولی، موفّق شد ریشه اخباری‌گری را بخشکاند و روح اجتهاد را در جسم نیمه‌جان و حوزه‌های اصولی بدمد.این دوره تا زمان شیخ انصاری (م ۱۲۸۱) ادامه یافت. در آن زمان، حوزه کربلا در دست اخباریان بود و شیخ یوسف بحرانی، محدّث و فقیه ارجمند شیعه رئیس آنان به شمار می‌رفت. درس محدّث بحرانی بسیار شلوغ بود، امّا با تأسیس حوزه جدید و شیوه نوین اجتهاد از سوی محقّق بهبهانی، شمار زیادی از این شاگردان به درس وحید رفتند. پس از مرحوم وحید بهبهانی شاگردان او پراکنده شده و در حوزه‌های مختلف ساکن شدند و به این ترتیب تفکر باز تولید شده اصول فقه در حوزه‌های دیگر نیز رواج یافت. نجف که بلافاصله این تحوّل را پذیرفت با حضور عالمی چون شیخ جعفر کاشف الغطا تقویت شد. در کاظمین نیز تفکر اصولی با ورود محقّق بزرگ سید محسن اعرجی، شاگرد دیگر وحید رواج یافت. و نهایتا در ایران هم اندیشه اصولی با تلاش‌ها و زحمات عالمانی چون میرزای قمی شاگرد مبرز وحید بهبهانی و آقا محمّد علی فرزند و شاگرد دیگر محقّق بهبهانی شیوع دوباره پیدا کرد و تقویت شد. یکی از ابتکارات محقّق بهبهانی این است که وی برای نخستین بار ادلّه را در اصول به دو قسم «ادلّه اجتهادی» و «ادلّه فقاهتی» تقسیم کرد. اشاره به این نکته ضروری است که در پیدایش این دوره برخی از محقّقان دوره پیشین؛ مانند محقّق بزرگ آقا حسین خوانساری، آقا جمال خوانساری و سید صدرالدّین قمی صاحب شرح وافیه که استاد محقّق بهبهانی نیز بود، سهم مهمّی داشتند. در هر حال این دوره به کمال و رشد بی‌سابقه اصول فقه انجامید، کتاب‌های اصولی بسیار قوی و بی‌مانندی نگاشته شد و متناسب با آن، فقه شیعه گسترش شگرفی یافت. •••✾•🌿🌺🌿•✾•••                                                 ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
بخش بیستم 👌 شخصیتهای معروف در این دوره ١- وحید بهبهانی ٢- علامه بحرالعلوم ٣- شیخ جعفر کاشف الغطا ٤- میرزای قمی ٥- ملا مهدی نراقی ٦- سید محسن اعرجی کاظمی مشهور به مقدّس کاظمی از بزرگان و مفاخر شیعه در اواسط قرن سیزدهم است. مهمترین کتاب اصولی او «المحصول» است که شرحی ارزشمند و قوی بر کتاب الوافیة فاضل تونی میباشد. وی کتاب‌های اصولی دیگری نیز دارد. ٧- سیدمحمد مجاهد علاّمه سید محمّد بن سید علی طباطبایی، مشهور به «مجاهد» از علمای بزرگ این دوره است. آثار بسیار ارزشمندی تألیف کرد. کتاب مفاتیح الاصول او، که در ۷۲۰ صفحه رحلی چاپ سنگی شده است مبسوطترین کتاب اصولی است که تا آن زمان نگاشته شده بود. ٨- شریف العلما مازندرانی ٩- شیخ محمّد تقی بن عبد الرحیم اصفهانی: مهمترین کتاب اصولی محقّق اصفهانی حاشیه و شرح او بر معالم الدّین است که به «هدایة المسترشدین» موسوم است. به دلیل شهرت این کتاب، نویسنده آن به «صاحب الحاشیه یا صاحب الهدایة» مشهور است. ١٠- شیخ محمّد حسین اصفهانی: وی برادر کوچکتر صاحب هدایة المسترشدین است. وی تألیفاتی داشته است که مهمترین آن «الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة» میباشد. و از این رو به «صاحب فصول» مشهور است. ١١- سید ابراهیم قزوینی کتاب‌های مهم این دوره «القوانین المحکمة» تألیف میرزای قمی «مفاتیح الاصول» تألیف سید محمّد مجاهد «هدایة المسترشدین» اثر شیخ محمّد تقی اصفهانی «الفصول الغرویه» نگاشته شیخ محمّد حسین عبدالرحیم اصفهانی 👈 نگاهی اجمالی به اصول اهل سنّت در این دوره همانطور که گفته شد اصول اهل سنّت، به دلیل طرح دیدگاه انسداد باب اجتهاد، بسیار زود هنگام از رونق نخستین خویش باز ایستاد و اگر چه در دورههای بعد برخی از محققانشان همچون شهرستانی، سیوطی و... تلاش کردند تا این دیدگاه را منسوخ کنند و باب اجتهاد را بگشایند، امّا چندان توفیقی در این راه به دست نیاوردند و نتوانستند اصول اهل سنّت را به همان تکامل و رونق نخستین خویش باز گردانند. آنچه بی‌تردید می‌توان ادّعا کرد، این است که حتّی اگر به اصول عامه نگاه معتدل تری داشته باشیم و معتقد نشویم که اصول آنها به رکود کامل کشیده شده است، اصول فقه شیعه از این دوره به بعد قطعا قوی‌تر و متکاملتر از اصول اهل سنت بوده و به یک معنا اصلاً اصول اهل سنت قابل مقایسه با اصول فقه شیعه نیست. ادامه دارد... •••✾•🌿🌺🌿•✾•••                                                 ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
بخش بیست و یکم ✅ مکتب اصولی شیخ انصاری دوره ششم اصول شیعه از شیخ انصاری آغاز می‌شود و به یک معنا تا هم اکنون نیز ادامه می‌یابد. این دوره، دوره طلایی اصول فقه شیعه به شمار می‌رود. در اصول اهل سنّت، هیچگاه اصول تا به این پایه پیشرفته و عمیق وجود نداشته است. بی‌تردید می‌توان شیخ انصاری را مؤسّس مکتب جدیدی در اصول دانست که تفاوتهای اساسی با اصول دوره‌های پیشین دارد امّا بریده از آن نیست. شیخ در ساختار مباحث اصول؛ به ویژه بخش مهم «مباحث حجج» و چگونگی چینش آن با ارایه معیار جدید «حالات مکلّف نسبت به حکم شرعی» تحوّل ایجاد کرد. و نیز محتوای مباحث این بخش را در حیطه بحثهای دلیل قطعی و اقسام آن و بحثهای اصول عملیه و حصر عقلی آن به چهار اصل و تقسیم هر یک به عقلی و شرعی دچار دگرگونی کرد و به مطلوبیت و غنای لازم رساند. شاگردان بی‌واسطه و با واسطه شیخ نیز که ضرورت چنین تحوّلاتی را در اصول فقه احساس کرده بودند، همگی به او اقتدا کرده و در تحکیم مبانی جدید و طرح دیدگاههای نوتر تلاش کرده‌اند. شیخ اعظم پس از رحلت استادش شیخ علی کاشف الغطا و شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام در سال ۱۲۶۶ هجری، به مرجعیت عامّه شیعه رسید و تا سال ۱۲۸۱ هجری، به مدّت پانزده سال، ریاست عامّه را بر عهده داشت. وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی نیز مقام بالایی داشت و زبانزد بود. 👌 آثار اصولی شیخ انصاری شیخ با قوّت عظیم خود توانست مکتب اصولی جدیدی را بنا بگذارد که با تمام آنچه در گذشته بود تفاوت دارد و تا کنون این مکتب اصولی شیخ است که در حوزههای علوم اسلامی رایج است. کتاب فرائد الاصول، (مشهور به رسائل) وی از زمان نگارش تا کنون، به عنوان کتاب درسی، از جایگاه ویژهای در حوزه‌های علمیه برخوردار بوده است. محقّق ارجمند سید محسن امین از آن تمجید کرده و آن را دارای تحقیقات عمیق و بی‌مانند میداند. علاّمه آقا بزرگ تهرانی نیز آن را در میان کتب متأخّران و متقدّمان بی‌مانند شمرده و بر این باور است که شیخ با نگاشتن آن مکتب اصولی جدیدی را بنیان گذاشته است. کتاب رسائل تنها در بردارنده بخش دوّم مباحثی است که امروزه در کتابهای اصولی مطرح میشود. شیخ اعظم در این کتاب با ملاک جدیدی مباحث اصولی را تبویب و تنظیم میکند. وی در ابتدای این کتاب وضعیت حکم را با توجّه به حالات مکلّف تنظیم کرده و میگوید: مکلّف ملتفت به حکم شرعی، یا دارای قطع به حکم یا دارای ظنّ به حکم و یا دارای شک به حکم است. از این رو، سه نوع حکم مقطوع، مظنون و مشکوک خواهیم داشت؛ لذا مباحث بخش حجج در اصول فقه به سه بخش عمده تقسیم میشوند: بخش اوّل، قطع و احکام آن؛ بخش دوّم، بحث ظنون و امارات؛ بخش سوّم، بحث شک و اصول عملیه. شایسته یادآوری است که ترتیب متداول متون درسی اصول فقه در حوزه های کنونی امامیه، با ترتیب تاریخی تألیف متون مهم اصولی هماهنگی دارد که جوینده را در درک عمیق‌تر آموزشهای اصولی یاری می‌کند. در روند معمول آموزش، نخست آثار قدیمی‌تر چون معالم شیخ حسن و قوانین میرزای قمی تدریس می‌شود و در مرحله‌ای پیشرفته، فرائد و کفایه مورد مطالعه قرار می‌گیرد. 👈 اصول اهل سنّت در این دوره همان گونه که در دوره‌های پیشین اشاره کردیم، اصول فقه عامّه قرنها است که دچار رکود علمی شده است و اینان تنها به خواندن و شرح کردن کتب گذشتگان خود بسنده می‌کنند. از این رو، این علم در دیار اهل سنّت طراوت و تازگی نداشته و مباحث جدید در آن راه ندارد. پاره اي از محقّقان اهل سنّت سودای تجدید حیات و بازسازی بنیاد این علم را در سر میپروراندند، امّا چندان اقبالی نیافته و کارشان ناموفّق مانده است. ادامه دارد... •••✾•🌿🌺🌿•✾•••                                                 ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
بخش بیست و دوم در دوران پس از شیخ انصاری که دوران اوج و شوفایی اصول فقه تا کنون به شمار می‌رود، می‌توان سه جریان عمده یا مکتب اصولی را با ویژگی‌های متفاوت از هم تمییز داد. در اینجا ضمن بررسی این مکاتب به شخصیتهای مهم هر جریان نیز اشاره می‌شود: ✅ مكتب سامرا حوزه شیعی شهر سامرا در عراق با هجرت فقیه و اصولی نامدار، مرجع بزرگ شیعیان عصر خویش و مجدّد مذهب در رأس قرن چهاردهم هجری، میرزا محمد حسن حسینی شیرازی (متوفی ۱۳۱۲ ه‍.ق) از نجف به آن دیار (شعبان ۱۲۹۱ ه‍.ق) بنیان یافت. گروه زیادی از شاگردان او به دنبال استاد، نجف را ترک و در سامرا رحل اقامت افکندند. با پیوستن فضلای جوان و پر نشاط از گوشه و کنار، به عزم تحقیق و تحصیل، شمار آنان روزبه روز افزون گشت. وجود میرزای شیرازی در بقا و دوام این حوزه نقش اصلی را ایفا می‌کرد و لذا با فوت او اکثریت قاطع آن بزرگان متفرق و به سوی کربلا و نجف عزیمت نمودند. ولی علی رغم عمر کوتاه حوزۀ سامرا که از آغاز تا انجام بیش از بیست سال طول نکشید، با توجه به حضور فعال استوانه‌های بزرگ علمی درخصوص روش تحقیق و پژوهش در فقه و اصول، مکتب خاصی شکل گرفت که در لسان اهل نظر یه «مکتب سامرا» شهرت دارد. این مکتب در حقیقت همان روشی است که میرزای شیرازی با تأثیرپذیری از اساتید خویش در تدریس و نگارش فقه و اصول برای خود برگزیده بود و حتی قبل از عزیمت به سامرا در نجف اشرف بدان روش سلوک می‌نمود، و وجه نام گذاری به مکتب سامرا، صرفاً آن است که در دوران هجرت به آن دیار روش و مکتب مزبور به صورت ویژۀ خود، ترویج یافته است. شاهد این مدعا تقریراتی است که مرحوم ملا علی دوزدری، شاگرد با سابقۀ میرزای شیرازی، از درس اصول استاد خویش در دوران اقامت ایشان در نجف به رشته تحریر در آورده است که در مقایسه با آثار میرزا حبیب الله رشتی، فقیه و اصولی معاصر میرزای شیرازی از نظر شیوۀ طرح مسائل، وحدت رویه کاملاً مشهود است. نکته قابل توجه اینکه با وجود تشکیل حوزه سامرا و جاذبه شدید میرزای شیرازی و انتقال مرجعیت عامه شیعه از نجف به سامرا که با صدور فتوای تنباکو و به زانو درآمدن دولت بریتانیا در قرارداد اقتصادی کمپانی رژی، چهرۀ جهانی به خود گرفت، حوزه علمیه نجف اشرف استقرار و بقای خود را از دست نداد. گروه زیادی حسب میل خود و یا به سفارش و توصیه میرزای شیرازی کماکان در آنجا ماندگار شدند و به حیات علمی خویش ادامه دادند. اینان نیز برای خود روشی را در نگارش و تحقیق برگزیده‌اند که به «مکتب نجف» اشتهار دارد و در رأس این مکتب آخوند ملا محمد کاظم خراسانی قرار گرفته است. 👌 ویژگیهای بارز مکتب اصولی سامرا را به طور خلاصه می‌توان به شرح زیر بیان نمود: ١- طرح تفصیلی هر مسئله از مسائل علم اصول ٢- مطرح کردن همه مسائل حتی آن دسته که یا به طور کلی فاقد ثمره فقهی هستند و یا کاربرد آنها اندک است ٣- پرداختن به اکثر اقوال موجود در هر مسئله حتی اقوالی که بین الفساد هستند ٤- توجه ویژه به وجهه نقلی مباحث اصولی و ورود کمتر به تحلیلهای عقلی ٥- قوی بودن نگرشهای بنایی و ترجیح آنها بر نگرشهای مبنایی در رابطه با اقوال و نظریات اصولی خلاصه آنکه مکتب سامرا روشی است مبتنی بر آمیختگی میان عناصر: تتبّع، تحقیق، پرداختن تفضیلی به تمام و یا اکثر مباحث اصولی و تکثیر روزافزون مباحث، خواه کاربردی باشند و خواه نباشند. 👌 مهم‌ترین آثار اصولی که به روش مکتب سامرا نگاشته شده و ویژگیهای نامبرده در آنها نمایان است عبارتند از: ١- تقریرات میرزای شیرازی، تألیف ملاعلی دوزدری. ٢- بدایع الافکار، تألیف میرزا حبیب الله رشتی. ٣- بشری الاصول (تقریرات مرحوم سیدحسین کوهکمری)، تألیف میرزا محمد حسن مامقانی. ٤- رسالۀ تعادل و ترجیح، تألیف حاج سید محمد کاظم طباطبائی یزدی صاحب العروة الوثقی. ٥- رسالۀ اجتماع امر و نهی، تألیف همان فقیه بزرگ. 👌 این روش موجب گردید که علم اصول به تعبیر آیت اللّه بروجردی «متورّم» شود و اشتغال به آن با وجود آنکه علم اصول علمی است آلی و جنبه مقدمیت برای فقه دارد، سبب دغدغۀ خاطر فقیهان شده و از این رهگذر راهزن فقه گردد و فقه پژوهان را از آنچه مقصود اصلی علم اصول است. باز دارد. ادامه دارد... •••✾•🌿🌺🌿•✾•••                                                 ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
بخش بیست و سوم ✅ بازتاب‌ مخالف‌ مکتب‌ سامرا نسبت‌ به‌ شیوۀ پردازش‌ علم‌ اصول‌ و توسعه‌ بی‌رویه‌ آن‌ را می‌توانیم‌ در مکتب‌ اصولی‌ نجف‌ مشاهده‌ کنیم‌ و آن‌ رابه‌ عنوان‌ «دوره‌ پیرایش‌ و ویرایش» معرفی‌ نماییم‌. پیش‌ کسوت‌ این‌ مکتب‌، آخوند ملامحمدکاظم‌ خراسانی، از شاگردان‌ شیخ انصاری و از بزرگترین شاگردان میرزای شیرازی است‌ و همان‌ طور که‌ اشاره‌ شد همراه‌ استادش‌ به‌ سامرا نرفت و شاید به‌ توصیه‌ وی‌ در نجف‌ باقی‌ ماند. وی‌ با تألیف‌ اثر گرانقدر «» گامی‌ بزرگ‌ در این‌ راه‌ برداشت‌. او آغازگر نهضتی نوین‌ در علم‌ اصول‌ است‌ و پس‌ از وی‌ شاگردانش‌ راه‌ استاد را ادامه‌ دادند و در این‌ راه‌ از هرگونه‌ تلاش‌ قلمی و بیانی دریغ‌ ننمودند. گفتمانهایی که‌ در نقد روش‌ سامراییان‌ منتسب‌ به‌ شاگردان برای‌ ما روایت‌ شده‌، حکایت‌گر عمق‌ ذهنیت‌ حاکم‌ بر این‌ گروه‌ است‌. ولی‌ ذکر این‌ نکته‌ نیز ضروری‌ است‌ که‌ نقدها و ایرادات‌ در مورد علم‌ اصول‌ از سوی‌ بزرگان‌، صرفاً درخصوص‌ روش‌ و شیوۀ مکتبی‌ است‌ که‌ مدتی‌ بر حوزه‌های‌ علمی‌ شیعی‌ به‌ خصوص‌ حوزۀ سامرا حکمفرما بوده‌ است‌، و به‌ هیچ‌ وجه‌، آنان‌ در مقام‌ تخفیف‌ و کاهش‌ ارزش‌ فرآورده‌های‌ فکری‌ این‌ دانش‌ نبوده‌اند. 👌 نظر نقادان‌ بر آن‌ بوده‌ که‌ هدف‌ اصلی‌ فقه‌ است‌ و علم‌ اصول‌ نقش‌ ابزاری‌ و مقدمی‌ دارد و شیوۀ طرح‌ مسائل‌ باید به‌ گونه‌ای‌ باشد که‌ کاربرد آن‌ در فقه‌ روشن‌ و ملموس‌ گردد. پیشوایان‌ نهضت‌ ویرایش‌ نگران‌ آن‌ بوده‌اند که‌ کاوشهای‌ فکری‌ در علم‌ اصول‌ چنان‌ نقشی‌ محوری‌ و اصلی‌ و به‌ اصطلاح‌ خودشان‌ «موضوعیت» بیابد که‌ مقصود اصلی‌ یعنی‌ فقه‌، تحت‌الشعاع‌ قرار گیرد. انگیزه‌ آنان‌ کاملاً با آنچه‌ که‌ در دوران‌ ما دست‌آویز برخی‌ ناآشنایان‌ قرار گرفته‌، تفاوت‌ ژرف‌ دارد. اینان‌ همچون‌ کودکانی‌ که‌ در مواجهۀ با اشیا شگفت‌آور به‌ جای‌ فروتنی‌ و بهره‌یابی‌، به‌ پرتاب‌ سنگ‌ مبادرت‌ نموده‌ و فرار می‌کنند، بی‌رحمانه‌ بر این‌ میراث‌ عظیم‌ فکری‌ می‌تازند و عقدۀ جهل‌ را بدین‌ وسیله‌ می‌گشایند، که‌ در عرصۀ دانش‌ این‌ امر ناسپاسی آشکاری‌ است‌. 👌 به‌ هر حال‌، مهم‌ترین‌ آثار اصولی‌ که‌ در فضای‌ نهضت‌ ویرایش‌ تهیه‌ و تحریر گردید، به‌ شرح‌ زیر است‌: ١- کفایة الاصول، اثر پیشوای‌ نهضت‌ و بنیان‌گذار مکتب‌ اصولی‌ نجف‌ مرحوم‌ آخوند ملامحمدکاظم خراسانی ٢- مقالات‌ الاصول‌، اثر ٣- الاصول‌ علی‌ نهج‌ الحدیث‌، اثر حاج‌ شیخ‌ محمد حسین‌ اصفهانی‌ مشهور به‌ کمپانی‌ ٤- ، اثر مرحوم کمپانی ٥- که‌ هر دو تقریرات‌ درس‌ اصول‌ میرزا حسین‌ غروی‌ نائینی‌ (متوفی‌ ۱۳۵۵ ه‍.ق‌) می‌باشند ٦- که‌ هر دو تقریرات‌ درس‌ اصول‌ آقا ضیاءالدین‌ عراقی‌ می‌باشند 👌 مکتب‌ اصولی‌ نجف‌ به‌ زودی‌ بر مکتب‌ سامرا تفوّق‌ یافت‌ و به‌ سرعت‌ مرزها را در نوردید، به‌ طوری‌ که‌ همۀ حوزه علمیه شیعه‌ را پیرو خود ساخت‌ و «کفایه الاصول‌»، کتاب‌ درسی‌ سطوح‌ عالیه‌ شناخته‌ شد. ادامه دارد... •••✾•🌿🌺🌿•✾•••                                                 ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) sapp.ir/valiasrkermani @valiasrk
بخش بیست چهارم ✅ یا شاید بتوان‌ گفت‌ که‌ عکس‌العمل‌ مکتب‌ اصولی سامرا، پیش‌کسوتان‌ نهضت‌ پیرایش‌ نجف‌ را به‌ افراط‌ کشانید. تا آنجا که‌ پیشوای نهضت‌ را در تألیف‌ «کفایة الاصول»، به‌ منظور خلاصه‌نویسی و قناعت‌ به‌ کمترین‌ جملات‌، دچار اغلاق‌ و ارائه‌ جملاتی معماگونه‌ نمود که‌ در بعضی موارد تفسیر آنها برای حاشیه‌پردازان‌ بعدی سالها موضوع‌ بحث‌ و گفتگو قرار گرفت‌ و هنوز هم‌گاه‌ و بیگاه‌ ادامه‌ دارد، و جالب‌ است‌ که‌ مواضعی مشاهده‌ می‌شود که‌ میان‌ شاگردان‌ اولیه‌ آن‌ بزرگوار که‌ دروس‌ استاد را بلاواسطه‌ درک‌ کرده‌اند، اختلاف‌ نظر بر سر مقصود او وجود دارد. در این‌ اوان‌، حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری یزدی (متوفی ۱۳۱۵ ه‍.ش‌) یکی از برجسته‌ترین‌ شاگردان‌ مرحوم‌ سیدمحمد فشارکی اصفهانی (متوفی ۱۳۱۶ ه‍.ق‌) به‌ نگارش‌ کتابی مهم همت‌ گماشت‌ به‌ نام‌ «درر الفوائد» که‌ از نظر سبک‌ و شیوۀ طرح‌ مسائل‌ و آیین‌ نگارش‌ نه‌ از «کفایة الاصول» الگو گرفته‌ و نه‌ از مکتب‌ سامرا پیروی کرده‌ است‌، بلکه‌ از همان‌ روزهای پس‌ از تألیف‌ به‌ داشتن‌ سبک‌ بدیع‌ و طرح‌ جدید اشتهار یافت‌. مقایسه‌ای کوتاه‌ میان‌ کتاب‌ درر و آنچه‌ از قلم‌ مرحوم‌ سیدمحمد فشارکی در «الرسائل‌ الفشارکیه» آمده‌، نشان‌ می‌دهد که‌ مؤلف‌ «درر» هر چند متأثر از آراء استاد فرزانۀ خویش‌ است‌، اما آراء و اندیشه‌ها نو و ابتکارات‌ جدید وی در مواضع‌ متعدد، آشکارا می‌درخشد. افزون‌ آنکه‌ در شیوۀ طرح‌ مباحث‌، روش‌ کاملاً بدیع‌ و ویژه‌ خود را در پیش‌ گرفته‌ است‌. از سوی دیگر، بی‌تردید در زمرۀ نخستین‌ منتقدان‌ آراء اصولی صاحب‌ کفایه‌ در اوج‌ شهرت‌ و رواج‌ افکار او به‌ شمار میرود. این‌ شیوه‌ به‌ دنبال‌ تأسیس‌ حوزۀ عملیۀ قم‌، توسط‌ مؤلف‌ عالی مقام‌ «درر الفوائد» تجلّی و رواج‌ یافت‌ که‌ جا دارد آن‌ را «مکتب‌ قم» بنامیم‌. 👌 ویژگیهای عمدۀ این‌ مکتب‌ اصولی عبارتند از: ١- ساده‌ نگاری مباحث‌ اصولی و دوری از پیچیده‌ ساختن‌ مباحث‌ و اجتناب‌ از اغلاق‌ ٢- زدودن‌ دقایق‌ فلسفی و عقلی محض‌ از مباحث‌ اصول‌ و جایگزین‌ کردن‌ بنای عقلا و عرف‌ خردمندان‌ در ساختار قواعد اصولی و ارائۀ راهکاری عرفی منطبق‌ با ذوق‌ سلیم‌ در مبانی استنباط‌ احکام‌ شرعیه‌ ٣- برخوردی نو با مباحث‌ عمیق‌ و مشکل‌ اصول‌ و طرح‌ استدلالات‌ جدید برای اثبات‌ رأی مختار ویژگی اخیر اسباب‌ توجه‌ بزرگان‌ معاصر مرحوم‌ شیخ‌ مؤسس‌ را نسبت‌ به‌ درر و نقادی آرای ایشان‌ فراهم‌ ساخته‌ است‌. آقا ضیاء الدین عراقی در مقالات‌ الاصول‌، و آقا شیخ‌ محمد حسین‌ اصفهانی در «نهایة‌ الدرایه‌» و حاج‌آقا رضا مسجد شاهی اصفهانی در «وقایة‌الاذهان» از جمله‌ آن‌ بزرگانند. 👌 شایسته‌ ذکر است‌ که‌ همین‌ استقامت‌ سلیقه‌ در آثار فقهی ایشان‌ نیز جلوه‌گر است‌. فقه‌ به‌ جای مانده‌ از ایشان‌ نیز با فقه‌ نجف‌ تفاوتی آشکار دارد. به‌ سبک‌ رایج‌ در نجف‌، فقه‌ صناعتی محض‌ نیست‌، بلکه‌ بخش‌ مهمی از دقتهای فقهی ایشان‌ مربوط‌ به‌ بخش‌ فقه‌ الحدیث‌ است‌. سبک‌ آیت الله موسس بعدها توسط‌ شاگردان‌ دل‌باخته‌ وی، به‌ نحو عمیق‌ و مستوفی تعقیب‌ شد و موجبات‌ تمایز هر چه‌ بیشتر مکتب‌ قم از مکتب‌ نجف‌ را فراهم‌ ساخت‌ و به‌ نظر می‌رسد سبک‌ مزبور آن‌ چنان‌ بر فضای حوزۀ منوره‌ قم‌ حاکم‌ بود که‌ بزرگان‌ وارد به‌ حوزه‌، از جمله‌ آیت‌ اللّه‌ بروجردی نیز تحت‌ تأثیر همین‌ فضا به‌ تعلیم‌ پرداخته‌اند و بارها آن‌ را ستوده‌اند. ادامه دارد... •••✾•🌿🌺🌿•✾•••                                                 ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) @valiasrk
(بخش پایانی) سالی که آیت الله بروجردی به دعوت فضلای درجه یک حوزه به قم تشریف فرما شدند حدود ٢٤ سال از تاسیس حوزه می­ گذشت. درآن هنگام مکتب فقهی قم به پیروی از موسس حوزه صبغه ای به خود گرفته بود که آن را از سایر مکاتب جدا می­ ساخت. و اگر عنوان آنرا یک مکتب بگزاریم گزاف نگفته ایم. این مکتب هم در اصول ویژگی هائی دارد وهم در فقه 🔸 ويژگي هاي‌ عمده‌ اين‌ مكتب‌ در اصول‌ عبارتند از: ١- ساده‌ نگاري‌ مباحث‌ اصولي‌ و دوري‌ از پيچيده‌ ساختن‌ مباحث‌ و اجتناب‌ از اغلاق‌. ٢- زدودن‌ دقائق‌ فلسفي‌ و عقلي‌ محض‌ از مباحث‌ اصول و جايگزين‌ كردن‌ بناي‌ عُقَلا و عرف‌ِ خردمندان‌ در ساختار قواعد اصولي‌ و ارائه‌ راهكاري‌ عرفي‌ منطبق‌ با ذوق‌ سليم‌ در مباني‌ استنباط‌ احكام‌ شرعيه‌. ٣- برخوردي‌ نو با مباحث‌ عميق‌ و پيچيدة‌ اصولي،‌ و طرح‌ استدلالات‌ جديد براي‌ اثبات‌ رأي‌ مختار. ااگر دوره ۱۶ ساله مرجعیت ايت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی را دوره نخستین قم معاصر بدانیم و دوره نهضت امام خمینی را دوران (قم تکامل يافته) تلقی کنیم، دوران ۱۶ ساله مرجعیت آیت‌الله‌العظمی بروجردی را باید دوره «قم میانه» نامگذاری کرد و ریشه بسیاری از تحولات علمی و اجتماعی دوره قم تکامل یافته را در همین دوره میانی قم جستجو نمود. 👌 با این حال برخی دیگر از صاحب نظران , آیت‌الله‌ بروجردی را پایه‌گذار مکتب قم می‌دانند. آیت‌الله بروجردی در حوزه قم تحولاتی را ایجاد کرد، که یکی از مهمترین آنها مقابله با «تورم علم اصول» بود از نکات برجسته مکتب علمی آیت‌الله بروجردی آن است که معظم له پیوسته سعی در ساده نمودن و رفع اغلاق و ابهام از متون اصولی گذشته همچون کفایه الاصول استادشان مرحوم آخوند خراسانی را داشتند. حاصل زحمات اين بزرگمرد، تأليف كتب ارزشمند علمي در زمينه هاي مختلف و تربيت صدها مجتهد اصولي است كه هر يك بعدها منشاء بسياري از خدمات به جهان تشيع شدند. ----------------------------- 🔶 منابع 🔸 صدر، سید حسن، الشیعه و فنون الاسلام،مؤسسه السبطین العالمیه، قم، 1427 ق، الاولی. 🔸 صدر، سید محمد باقر، دروس فی علم الاصول، مرکز الابحاث و الدراسات التخصصیه للشهید الصدر، قم، 1426 ق، الثالثه. 🔸 صدر، سید محمد باقر، المعالم الجدیده للاصول، مرکز الابحاث و الدراسات التخصصیه للشهید الصدر، قم، 1421 ق، الاولی. 🔸 اصفهانی، محمد حسین، الفصول الغرویه فی الاصول الفقهیه، دار احیاء العلوم الاسلامیه، 1404، اول. 🔸 مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج 20، صدرا، قم، 1390 ش، هشتم. 🔸 خراسانی، محمد کاظم، کفایه الاصول، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق، اول. 🔸 علی پور، مهدی، درآمدری به تاریخ علم اصول، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، قم، 1391 ش، سوم. 🔸 دواني ، علي ، شرح زندگاني ايت الله العظمي بروجردي. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•                                              ( ارائه مطالب علمی وپژوهشی و مشاوره پژوهشی) 🆔️@valiasrk