#کلام_معصوم
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند:
🔸 هر كه بر علیه مؤمنی سخنی بگويد و قصدش عيبجویی از او و ريختن آبرويش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود خارج مىکند و تحت سرپرستى شیطان قرار مىدهد؛ ولى شیطان هم او را نمىپذیرد!
📚 كافى، جلد۲، صفحه ۳۵۸، حدیث۱
@valiyeasreejvarkola
#هر_شب_یک_داستان_آموزنده
ترک گناه، بیمه بهشت
ابوبصیر می گوید: همسایه اي داشتم از کارمندان دولت بنی عباس که داراي ثروت زیاد بود. او در منزل خود دوستان و همکاران خود را جمع کرده شراب می خورد و عربده کشی می کرد و اسباب اذیت و ناراحتی من بود. چندین بار به او متذکر شدم. اما قبول نکرد که گناهانش را ترک کند. دست آخر در جوابم گفت: من به این گناهان زشت گرفتارم و تو پاک هستی. هر گاه به خدمت آقایت امام جعفر صادق (ع) رسیدي، از حال من بگو شاید دعا کند تا خدا مرا نجات دهد.
به مدینه رفتم و روزي به خدمت امام صادق (ع) رسیدم و گفتار همسایه ام را بیان کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی، او پیش تو خواهد آمد. به او بگو: جعفر بن محمد گفت: «گناهان زشت خود را ترك کن! من پیش خدا ضامن بهشت تو هستم.»
من به کوفه برگشتم. آن مرد نیز در بین سایر مردم به دیدن من آمد. وقتی که مجلس خلوت شد، جواب حضرت را به وي گفتم. آن مرد تا جمله امام صادق (ع) را از زبان من شنید، شروع به گریه کرد و گفت: آیا سوگند یاد می کنی که امام صادق (ع) چنین فرموده است؟
من سوگند یاد کردم که حضرت (ع) چنین گفته است.
مرد گفت: همین قدر براي من کافی است.
چند روز گذشت. آن مرد پس از گذشت چند روز شخصی را فرستاد و از من خواست که به نزد وي بروم. رفتم دیدم در خانه خود بدون لباس نشسته است. به من گفت: اي ابوبصیر! از ثروت من چیزي نمانده است و همینطـور که می بینی همه را از دست داده ام.
من پیش دوستانم رفتم و لباسی براي او آوردم. بعد از چند روز دوباره شخصی را نزد من فرستاد. رفتم دیدم بیمار است. دو سه روزي مشغول معالجه وي بودم تا اینکه هنگام مرگ وي فرارسید و من بالاي سر وي نشسته بودم و او مشغول جان دادن بود.
پس از چند لحظه غش کرد و دوباره به هوش آمد و گفت: اي ابا بصیر! امام صادق (ع) به وعده خود وفا کرد.
این را گفت و جان به جان آفرین سپرد.
در آن سال به مدینه رفتم و به خانه امام صادق (ع) رسیدم. یک پایم داخل راهرو خانه بود که دیدم حضرت فرمودند: اي ابابصیر! ما به وعده ای که به دوستت داده بودیم، عمل کردیم.
📚 منبع: کشف الغمة في معرفة الأئمة , جلد۲ ،صفحه ۱۹۴
@valiyeasreejvarkola
🌺 سلام. صبح روز جمعه شما بخیر
🌴 امیر المؤمنین امام علی علیهالسلام:
از عیب های دنیا، همین تو را بس که #نمی_ماند.
📚المواعظ العددیه، صفحه ۶۰
@valiyeasreejvarkola
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درمحضربزرگان
حجتالاسلام والمسلمین استاد مسعود عالی
🎥 ۴ ذکر قرآنی از #امام_صادق علیه السلام برای چهار حالت بحرانی!
@valiyeasreejvarkola
#خاطرات_شهدا
مراقبت از نگاه به نامحرم در سیره شهید مجید صنعتی
بیمارستان شهید لبافی نژاد تهران بستری بودم. قرار بود چشمم را تخلیه کنند و کردند. مجید تا شنید خودش را رساند.
تا می خواستم از تخت پایین بیایم زیر بغلم را می گرفت. با پانسمان قلنبه روی چشمم، داخل حیاط بیمارستان قدم می زدم و مجید هم پا به پایم.
این قدر از ترس افتادن نگاهش به نامحرم سرش را پایین می انداخت که خنده ام می گرفت.
سر به سرش گذاشته، می گفتم: من با همین یک چشم هم باید تو را راه ببرم و هم مواظب باشم که به در و دیوار نخوری.
📚کتاب مربع های قرمز
🌹یاد شهدا را زنده نگه داریم با ذکر جمیل صلوات
@valiyeasreejvarkola
#هر_روز_یک_احکام_شرعی
💠 حکم چیدن و جمع آوری گیاهان از زمین دیگران
💬 سؤال:
حکم چیدن و جمع آوری گیاهان از زمینی که نمیدانیم ملک شخصی دیگران هست یا خیر، چیست؟
✅ پاسخ:
🔹 ورود به مِلک و زمین دیگران و چیدن و جمع آوری گیاهان و سبزیها بدون اجازه از صاحبان آن جائز نیست؛ مگر قرائن قطعی وجود داشته باشد که ملک و زمین شخصی نیست و یا مالکین به این امر - چیدن و استفاده آنها - راضی هستند.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای.
@valiyeasreejvarkola
#کلام_معصوم
امام سجاد علیه السلام :
گفتار نیک دارای پنج فایده است :
☘ ثروت انسان را زياد میکند.
☘ روزى فراوان نصیب انسان میکند.
☘ مرگ را به تأخير مىاندازد.
☘ انسان را محبوب خانواده مىكند.
☘ باعث ورود انسان به بهشت میشود.
📕 خصال ، جلد۱ ، صفحه۳۱۷
@valiyeasreejvarkola
#هر_شب_یک_داستان_آموزنده
یک لیوان آب
”پیر مرد سرفهای کرد و با لحنی مهربان و پدرانه صدا زد:
پسرم، یک لیوان آب به من بده، خدا خیرت بدهد.
پسر بعد از چند دقیقه، ظرف آب را برداشت و به کنار چشمه مجاور رفت.
کسانی که قبلاً لب چشمه بودند، آب را گل آلود کرده بودند.
پسر طاقتش نگرفت صبر کند تا آب صاف شود. ظرف را از همان آب پر کرد و به خانه برد. لیوان را پر کرد و بدست پدر داد.
یک لحظه فکر کرد نکند پدرش از این حرکت عصبانی شود و یا دوباره او را پی آب زلال بفرستد.
پسر خود را به کاری دیگر وا داشته بود، ولی همچنان زیر چشمی پدر را نگاه میکرد.
پدر نگاهی به آب کرد، سلامی داد و چند جرعهای از آن نوشید، از پسر تشکر کرد و لبخندی زد.
پسر انتظار این عکسالعمل را نداشت، از اینرو کنار پدر نشست و از او پرسید:
ولی بابا، من که آب گل آلود به دست شما دادم، برای چه اینگونه لبخند میزنی؟
پدر دستش را روی شانه پسر گذاشت، دوباره لبخندی زد و گفت:
پسرم! من از تو راضیام، تشنگیام را برطرف کردی. خدا خیرت بدهد.
اما اگر لبخند زدم، به این خاطر است که یاد جوانی خودم افتادم و روزگاری که پدرم، مثل امروز من، خانهنشین شده بود و من هم، مثل امروز تو، نیازهایش را برطرف میکردم.
الان یک لحظه یاد مواقعی افتادم که پدرم آب میخواست، من از قبل آب خنک تهیه کرده بودم، فوراً با آن شربتی درست میکردم به دست پدرم میدادم.
او هم همیشه میگفت خدا خیرت بدهد.
پسر گفت: خب
پدر آهی کشید و گفت: خب، من آنگونه رفتار میکردم، حالا این شده عاقبت کار من، راضیام، اما در این ماندهام که عاقبت کار تو چگونه خواهد بود.“
@valiyeasreejvarkola
🌺 سلام. صبح اولین روز هفته شما بخیر
🌴 پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم:
کمترین کفر این است که انسان از برادرش سخنی بشنود و آن را نگه دارد تا او را با آن رسوا سازد. این افراد بویی از انسانیت نبرده اند.
📚 میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۴۴۴
@valiyeasreejvarkola
#درمحضربزرگان
آیت الله بهجت رحمة الله علیه:
با کسی نشست و برخاست بکنید که همین که او را دیدید به یاد خدا بیفتید، به یاد #طاعت_خدا بیفتید.
با کسانی که در فکر معاصی هستند و انسان را از یاد خدا باز می دارند، #معاشرت نکنید.
@valiyeasreejvarkola
#حکایت_قابل_تامل
روزی سفیر روم به کوفه آمد؛
(در آن زمان مسئولیت پذیرایی از کسانی که از
خارج میآمدند به عهده امامحسنعلیهالسلام بود)
هنگامی که برای سفیر سفره پهن کردند،هنگام غذاخوردن، سفیر احساس غصه و ناراحتی کرد و گفت غذا نمی خورم.
امام حسن دلیل را پرسیدند؟!
سفیر گفت شبی در کوفه به مسجد رفتم فقیری را دیدم که می خواست افطار کند سفرهاش را باز کرد؛ مشتی آرد جو در دهانش ریخت
کوزهای آب هم مقابلش بود
به من تعارف کرد که تو هم بخور
من گفتم نمی توانم از این خوراک بخورم
دلم برای او سوخت، اگر بشود از این غذا برای او نیز ببرم
صدای گریهی امام حسن(علیهالسلام) بلند شد و فرمود:
او پدرم علی(علیهالسلام) است!
او امیرالمومنین و خلیفه مسلمین است...!
📚ینابیعالموده، صفحه۱۴۷
@valiyeasreejvarkola
#هر_روز_یک_احکام_شرعی
💠 حکم جابجا شدن کفش در مسجد
💬پرسش:
اگر در مسجد کفش کسی با کفش ما عوض شود، آیا میتوان کفش دیگری را پوشید؟
✅پاسخ:
اگر بدانید کفشی که برداشتهاید مال کسی است که کفش شما را برده است، بعد از فحص و یأس از یافتن صاحبش میتوانید در آن تصرف نمایید، بلکه به عنوان تقاصّ از مال خود، آن را تملک نمایید؛ البته اگر آنچه که موجود است از آنچه که برده شده، بهتر باشد، باید تفاوت، ملاحظه شود، و مقدار تفاوت را بعد از یأس از صاحب کفشی که باقی مانده، صدقه بدهید. اما اگر ندانید آنچه که باقی مانده مال کسی است که کفش شما را برده یا مال دیگری است باید با آن معامله مجهول المالک نمایید؛ یعنی باید از صاحب آن تفحص کنید و در صورت یأس از یافتن او، آن را صدقه بدهید.
📚بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای
@valiyeasreejvarkola