#تمثیلات
نمک و زعفران زندگی
هنگام پر کردن نمکدان، توجهی به ریختن نمکها بر روی زمین نداریم، اما هنگام سابیدن زعفران، به دانهدانهاش توجه میکنیم.
✅ این در حالی است که در طول سال، هفتهها و ماهها را میتوان بدون زعفران سپری کرد، اما هیچ غذایی بدون نمک، خوشمزه و بانمک نخواهد بود.
💢چون نمک همیشه در دسترس ما هست و همیشه از آن استفاده میکنیم، برای ما خاص نیست؛ درحالیکه خاصیت آن از بسیاری چیزهای خاص مثل زعفران نیز بیشتر است.
❣ بعضی آدمها همیشه در دسترس ما هستند و زندگی ما را شیرین میکنند، اما چون همیشه هستند، به اهمیت آنها توجّهی نداریم؛ فقط زمانی ارزش آنها را بیشتر میفهمیم که دیگر نزدمان نباشند.
👈مراقب نمکهای زندگی مان باشیم و قدرشان را بدانیم.
️ کاش نمک نیز مثل زعفران گران بود تا قدرش را بیشتر میدانستیم.
@valiyeasreejvarkola
#هر_روز_یک_احکام_شرعی
💠سوال :
اگر کسی در نماز به ما سلام کرد، چگونه باید به او پاسخ داد؟
✅ پاسخ:
🔹 آیتالله خامنهای:
انسان در حال نماز نباید به دیگری سلام کند ولی اگر کسی به او سلام کرد واجب است جواب او را بدهد و باید به گونهای جواب دهد که کلمه سلام مقدم باشد؛ مانند اینکه بگوید: "سلام علیکم" یا "السلام علیکم" و نباید "علیکم السلام" بگوید.
🔹آیتالله سیستانی:
اگر کسی در نماز به شما سلام کرد، جواب آن بر شما واجب است. در جواب سلام، نباید عمداً به اصل سلام چیزی اضافه کرد؛ مثلاً اگر فردی به نمازگزار بگوید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ» در مقابل، نمازگزار نباید عمداً در جواب بگوید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه».
همچنین اگر سلام کننده علیک و علیکم را مقدم بر سلام کند، میتوان علیک و علیکم را مقدم بر سلام کرد اما در صورتی که سلام کننده علیک و علیکم را مقدم نکند، بنابر احتیاط لازم، نمازگزار نمیتواند علیک و علیکم را بر سلام، مقدم کند.
🔹آیتالله مکارمشیرازی:
نمازگزار نبايد در حال نماز به ديگرى سلام کند، ولى اگر ديگرى به او سلام کند جواب او واجب است، امّا جواب بايد مانند سلام باشد، مثلاً اگر گفت: «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ» در جواب بگويد «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ» و اگر بگويد «سَلامٌ عَلَيْکُمْ» در جواب بگويد «سَلامٌ عَلَيْکُمْ»، حتّى اگر بگويد «سلام» در جواب بايد بگويد «سلام». البته احتياط واجب آن است که در جواب سلام غير مسلمان، فقط «سلام» بگويد، يا تنها «عليک».
📚 منابع: رساله نماز و روزه رهبر معظم انقلاب، مسئله ۳۲۹، توضیح المسائل جامع آیتالله سیستانی، جلد۱، مسئله ۱۵۰۷، توضیح المسائل آیتالله مکارم، مسئله ۱۰۱۸ و ۱۰۲۴
@valiyeasreejvarkola
#کلام_معصوم
️امام رضا علیه السلام:
🔸غدیر روزی است که بینی شیطان به خاک مالیده میشود
و اعمال شیعیان و دوستداران آل محمد علیهم السلام مُهر قبولی میخورد.
📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۰.
#تبلیغ_غدیرواجب_است
@valiyeasreejvarkola
#هر_شب_یک_داستان_آموزنده
یک صبرکن و هزار افسوس نخور
پادشاهی بود که همه چیز داشت، اما بچه نداشت. سال های سال بود که ازدواج کرده بود ، اما خدا به او و همسرش فرزندی نداده بود. پادشاه و زنش از این که بچه نداشتند، خیلی غمگین بودند.
این پادشاه، عادل و با انصاف بود. مردم کشورش، دوستش داشتند. به همین دلیل همه دست به دعا برداشتند و از خدا خواستند که به او یک بچه بدهد. خدای مهربان دعای مردم را مستجاب کرد و یک روز خبر در همه جا پیچید و دهان به دهان گشت که خدا به پادشاه یک پسر داده است. همه از شنیدن این خبر خوشحال شدند و خدا را شکر کردند. بیشتر از همه ی مردم، پادشاه و زنش خوشحال بودند
در سال هایی که پادشاه بچه نداشت، سرش را به یک راسوی خوشگل گرم می کرد. راسویی که پادشاه داشت، یک حیوان تربیت شده بود هزار جور پشتک و وارو می زد و کمی از غم بی فرزندی پادشاه و زنش کم می کرد. همه فکر می کردند که بعد از به دنیا آمدن پسر پادشاه، او دست از سر راسو بر می دارد و راسو را می فرستد توی جنگل تا بقیه ی عمرش را میان حیوانات جنگلی بگذراند اما این طور نشد. پادشاه باز هم راسو را که یادگار دوران تنهایی اش بود دوست داشت و گاه گاهی خودش را با دیدن بازی های راسو سرگرم می کرد.
فرزند پادشاه، دایه و خدمتکار داشت. همه مواظب بودن که او به خوبی رشد کند و بزرگ شود. اما از آنجا که حساب و کتاب آدم ها همیشه درست از آب در نمی آید، یک روز ظهر که دایه های فرزند پادشاه از خستگی خوابشان برده بود، مار بزرگ و خطرناکی از میان باغ قصر پادشاه خزید و خزید تا به پنجره ی اتاق پسر پادشاه رسید. مار، آرام آرام وارد اتاق شد و یک راست رفت به طرف گهواره ی پسر یکی یک دانه ی پادشاه. راسو که همان دور و برها در حال بازی بود، خزیدن مار را دید و پیش از آن که مار به بچه آسیبی بزند، به روی مار پرید. جنگ همیشگی مار و راسو شروع شد. راسو کمر مار را گرفت و آن قدر به این طرف و آن طرف کوبید تا توانست مار را از پا در آورد
از صدای جنگ و جدال مار با راسو، خدمتکار مخصوص پسر پادشاه از خواب پرید. چه دید؟ مار مرده را که روی گهواره ی کودک افتاده بود، ندید، اما تا چشمش به راسو افتاد که با دهان خونین از توی گهواره ی بچه بیرون می آید، جیغی کشید و فریاد زد و گفت: «ای وای! راسوی حسود بچه ی پادشاه را خورد!» با داد و فریاد زن خدمتکار، همه به اتاق بچه دویدند و آن ها هم راسو را در حالی که دهانش خون آلود بود، دیدند. پادشاه هم با خشم و غضب از راه رسید، داد و فریادها و گریه و زاری ها را که دید و شنید، شمشیر کشید و راسوی بیچاره را به دو نیم کرد. بعد هم در حالی که مثل همسرش به سرش می زد و گریه می کرد، به سر گهواره ی فرزندش رفت. همه ی اطرافیان پادشاه هم گریه کنان به طرف گهواره رفتند. چه دیدند؟ چیزی که باور نمی کردند. بچه زنده بود و می خندید. ماری تکه پاره شده هم روی او افتاد بود.
همه انگشت به دهان و حیرت زده ماندند و فهمیدند که راسو نه تنها حسودی نکرده، بلکه جانش را به خطر انداخته است تا بچه ی بی گناه را از نیش مار نجات بدهد. پادشاه از این که بدون جست و جو و پرسش، جان دوست دوران تنهایی اش را گرفته بود، غمگین و پشیمان شد. ولی چه فایده که پشیمانی سودی نداشت و راسوی باوفا را زنده نمی کرد. از آن روز به بعد،
*پادشاه برای از دست دادن راسو افسوس می خورد و به اطرافیانش می گفت : «یک صبر کن و هزار افسوس مخور.»
@valiyeasreejvarkola
🌺 سلام.صبح روز پنجشنبه شما بخیر
🌴پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
هر که می خواهد دانش آدم را ببیند و بینش نوح و بردباری ابراهیم و زهد یحیی و قدرت موسی را مشاهده کند، به علی بن ابی طالب بنگرد.
📚تاریخ دمشق، صفحه ۳۵۶
#تبلیغ_غدیرواجب_است
@valiyeasreejvarkola
#کلام_شهید
«انتظار يعنے؛ حرڪت ،
انتظار يعنے؛ ايثار، يعني خون؛
انتظار يعنے؛ ادامہ دادن راه شهيدان،
انتظار براے اين است ڪہ انسان در
سكون آب گنديده نباشد،
انتظار خيمہے خروشان است و درياے مواج»
#سردارشهید_حاجحسین_بصیر
●محل شهادت:ارتفاعات ماووت عملیات کربلای ۱۰
⚘یاد شهدا را زنده نگه داریم با ذکر جمیل صلوات
@valiyeasreejvarkola
#هر_روز_یک_احکام_شرعی
💬سوال :
پولی که به عنوان صدقه از مردم جمع آوری شده و صدقه دهنده، شرطی برای مصرف آن نگذاشته است، آیا می توان آن را در هر امر خیری هزینه کرد؟
✅ پاسخ:
🔹آیتالله خامنهای:
صدقه باید به فقیر داده شود و مصرف آن در امور خیر دیگر، نیاز به کسب رضایت از صاحب آن دارد.
🔹آیتالله سیستانی و آیتالله مکارم:
خیر، نمیتواند و در اینصورت باید به فقیر بدهد.
📚 منابع: استفتائات سایت دفتر رهبر معظم انقلاب، استفتا آنلاین از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@valiyeasreejvarkola
💠پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله:
🔹روز عید غدیر خم بهترین اعیاد امت من است.
🌺از آن روزی که پهن شد خوان غدیر
اعیاد همه شدند مهمان غدیر
🌸گفتند غدیر عید اکبر باشد…
پس عید سعید "فطر" قربان غدیر
💐 عیدسعید غدیر، عید ولایت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، عید اکمال دین و اتمام نعمت الهی بر همه محبان حضرتش و همه پویندگان طریق ولایت و امامت مبارک باد.
#تبلیغ_غدیرواجب_است
@valiyeasreejvarkola
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 غدیر ماهی بین ستاره ها✨
امام رضا علیهالسلام:
در روز قیامت، چهار روز به سمت خداوند همچون عروس همراهی می شود. گفته شد: کدام روزهاست؟
فرمودند : روز عید قربان، روز فطر، روز جمعه و روز عید #غدیر که به راستی روز #عید_غدیر بین آنها مثل ماه بین ستاره هاست.
💐 #من_غدیری_ام
#تبلیغ_غدیرواجب_است
@valiyeasreejvarkola
🌺 سلام.صبح روز آدینه شما بخیر
🌴 امام رضا علیهالسلام:
یک درهم انفاق در روز #غدیر، برابر با #دويست_هزار درهم است، و زيادتر از این مقدار هم برای خداوند امکان دارد.
📚بحارالانوار، جلد ۹۷،صفحه ۱۱۷
#تبلیغ_غدیرواجب_است
@valiyeasreejvarkola
#در_محضر_بزرگان
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای:
«در روز عید غدیر،پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص می ماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.»
۱۳۶۹/۴/۲۰
#بزرگترین_عید_برترین_تبیین
#تبلیغ_غدیرواجب_است
@valiyeasreejvarkola
#خاطرات_شهدا
خود یا خدا
از فرماندهی لشکر آمده بودند. ابلاغیه را دادند و رفتند. حکم فرماندهی تیپ بود. حاجی شده بود فرمانده تیپ یک. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت: «من باید فکر کنم. همین طوری که نمی شود!» فردا دوباره آمدند تا جواب قطعی را از حاجی بگیرند. جواب مثبت داد و قبول کرد.
من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم: «چرا همان دیروز جواب مثبت ندادید؟» ایشان گفت: «دیروز در آن حالت نمیتوانستم فکر کنم و تصمیم بگیرم. راستش رفتم و با خودم فکر کردم امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرند و بگویند از این پس باید به عنوان یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی، من چه عکس العملی نشان میدهم؛ اگر ناراحت و غمگین شوم، پس معلوم میشود برای رضای خدا این مسئولیت را قبول نکردم، ولی اگر برایم فرقی نداشت پس مشخص میشود که این مسئولیت را برای رضای خدا و به دور از هوای نفس قبول کردم و فرقی ندارد که در کجا خدمت کنم. بعد دیدم اگر بخواهند مسئولیت فرماندهی تیپ را از من بگیرند، برایم فرقی ندارد؛ لذا قبول کردم.»
#سردارشهیدحاج_حسین_بصیر
📚پا به پای باران، صفحه ۵۸
⚘یاد شهدا را زنده نگه داریم با ذکر جمیل صلوات
@valiyeasreejvarkola