تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین
بعد از زیارت امام حسین و حضرت عباس علیهما السلام ماشین گرفتیم،تا بریم سامرا و بعد از یک زیارت مختصر برگردیم کاظمین و شب رو اونجا استراحت کنیم.غافل از اینکه مسافرهای دیگه هماهنگ کرده اند اول برن کاظمین زیارت و بعد سامرا.
خلاصه به این دلیل دیروقت رسیدیم سامرا (ساعت ده شب).
نزدیکی های حرمین شریفین راننده گفت کرایه ها رو جمع کنید بدید بهم.
کرایه ها رو که دادیم بهش گفت کمه!!!
پرسون پرسون متوجه شدیم چندتا از مسافرها مدعی اند که راننده با قیمت کم تری نسبت به بقیه باهاشون طی کرده.
خلاصه بحث بالا گرفت و راننده ماشین رو خاموش کرد و گفت تا کرایه ام رو کامل پرداخت نکنید از جام تکون نمیخورم.
هوا خیلی تاریک بود،حسابی خسته و کلافه بودیم،ده ساعت بود تو راه بودیم.از طرفی هم ترسیده بودم چون هیچ کس کوتاه نمیومد و دعوا داشت بالا میگرفت.
چندتا نیروی عراقی کنار جاده به چشم میخوردن که به ماشین خاموش مشکوک شدن.
یکی که انگار بالادستشون بود اومد کنار ماشین و شروع کرد با راننده صحبت کردن.
هیچ چی هم که متوجه نمیشدیم!!!تو دلم گفتم وااااااای راننده هوا خواه هم که پیدا کرد😢
نیروی عراقی اومد بالا داخل ماشین.اولش اصراااااار که پول های جمع شده رو که مبلغ بالایی هم بود رو بدید به من...یه جورهایی همه ترسیده بودن...پول ها دست همسر من بود...
نیروی عراقی متوجه شد و رو به همسرم گفت:چی شده عزیز دلم!!!!!(از این بابت که اعلام دوستی کنه).جالبه که فقط این جمله رو بلد بود فارسی بگه.
ماجرا رو دست و پا شکسته براش توضیح دادند.
با آرامش پولها رو گرفت،مبلغی رو که اختلاف سرش بود از جیب خودش روی پول ها گذاشت و داد به راننده و بهش گفت اینا زائر امام حسین هستند،هر قراری باهاشون گذاشتی به عهدت عمل کن.
یه چیزایی از اسرای کربلا هم بهش گفت که متوجه نشدم.😭
وقتی داشت پیاده میشد یک لحظه برگشتم تا نگاهش کنم،باور نمیکنید چه نورانیتی داشت.طوری که واقعاً بقیه هم تأیید میکردند.
#نکته
خدای ناکرده ذهنیت بدی نسبت به راننده های عراقی پیدا نکنید.
در این سفر بودند راننده هایی که اصلا ازمون کرایه نگرفتند.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#نیت
ثواب نوشتن این تجربه هدیه شد به شهید احمد کاظمی.
هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید
پیشنهاد ما ایجاد هشتگ #سفرنامه_اربعین است
کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین
غروب بود و اول شهر کاظمین بودیم که مرد جوان عراقی با دشداشه مشکی جلو ماشین را گرفت به سرعت و چشم بر هم زدن وارد ون شد مسافرین هاج و واج نگاه هم می کردند.
(از نعمتهایی که خداوند به من ارزانی داشته است اینه که به زبان عربی تسلط دارم و البته با هر سفری دایره لغاتم اضافه شده )
با جوان عراقی صحبت کردم .با تمام وجودش از من خواست به مسافرین بگم پیاده شوند و امشب را مهمان او باشند قول میدهد صبح آنها را به زیارت ببرد.
یه مسافرین گفتم قصد میزبانی از شما را دارد بعضی از مسافرین ترس داشتند بهشون گفتم در زیارت هر سال اربعین مشابه این موارد زیاد می بینیم دعوت او را بپذیرید
التماس می کرد تا زائر ببرد.
مسافرین پیاده شدند و جوان عراقی که دو ماشین آماده کرده بود همه را سوار کرد و به منزلش رساند.
منزلی دو طبقه و بزرگ و مجلل
خانمها طبقه پایین و آقایون طبقه بالا.
غیر از ما زائران دیگری هم قبل از ما آورده بود.این همه التماس می کرد در حالی که خانه اش مملو از زائر بود ولی بازهم به دنبال زائر بود.
با همسر جوان هم صحبت شدم.
زن جوان ۳۰ ساله با ۵ فرزند که فرزند اولش دختری ۱۵ ساله بود که ازدواج کرده بود و صاحب یک فرزند چند ماهه بود.
همه فرزندانش در خدمت زوار بودند
زن جوان عراقی سوال می کرد چرا ایرانی ها فقط یک بچه دارند نهایتا دو بچه ؟؟
واقعا برایش جای سوال بود و جالبتر اینکه ایرانی ها هم برایشان سوال بود یک خانم سی ساله ۵ فرزند و یک نوه داره.
چقدر تغییر فرهنگ در جامعه ما رخ داده وگرنه چند دهه قبل مادران و مادربزرگ های ما هم مثل اینها در سن ۳۰ سالگی ۵ ۶ فرزند داشتند.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید
پیشنهاد ما ایجاد هشتگ #سفرنامه_اربعین است
کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین
اول از همه دوستان عذر خواهی می کنم که قلم خوبی ندارم
....الحمدالله امسال هم توفیق شد مثل سالهای قبل راهی سفر اربعین شدیم روز اول دربین راه من کمی کمر درد گرفتم یواش یواش درد کمر ریخت توی پای راستم و بسختی راه می رفتم تو یکی از موکب ها استراحت کردم و ورزشهای دیسک کمر رو انجام دادم ولی درد مثل همیشه نبود مسکن خوردم و روغن مالی کردم راه افتادیم همین طور بامسکن درد رو کنترل کردم تا از عمود 1172گذشتیم به سختی راه میرفتم
وقتی رسیدیم عمود 1173دیگه پای راستم حرکت نمی کرد به همسرم گفتم دیگه نمی توانم راه برم پام حرکت نمی کنه میشه به ینفر بگی از روی صندلی بلند شده من بشینم وقتی نشستم ایشون به موکب دار ایرانی که شربت توزیع میکرد گفتن جایی هست خانم من کمی استراحت کنه دیسک کمرش شدت کرده ؟
اون بنده خدا هم گفته بود موکب استراحت خانمها طبقه دوم هست وقتی همسرم گفته بودن دیگه قادر به راه رفتن نیست گفته بود ایشون رو کول میکنم میبرم بالا همسرم گفته بودن راضی نمیشه گفت پس من مادرم رو صدا میکنم با چند نفر بشن بیان ایشون رو ببرن بالا خلاصه هر جور بود من رو کشوندن واز پله ها بردن بالا یکی پتو پهن می کرد یکی بالشت می آورد یکی آب خنک
رفتن خانم دکتر طب سنتی رو از خواب بیدار کردن ایشون اومدن با روغن من رو ماساژ دادن و گفتن رگ سیاتیک هست و تقریبا حدود یک ساعت هم پیش من بودن که با خواهش من رفتن خوابیدن تقریبا نزدیک های اذان صبح بود که تونستم انگشت پام رو تکون بدم
صبح اومدن احوال پرسی کردن و گفتن شما باید 24ساعت استراحت کنی و به پاهات فشار نیاری از ایشون اصرار به استراحت از من که می خوانم شب جمعه بین الحرمین باشم
بالاخره 5بعدزظهر راه افتادیم به طرف بین الحرمین جاتون سبز زیارت اربعین و نماز وبه خاطر ازدحام جمعیت دیگه زیارت نرفتیم البته ما هر سال حضورمون تو اربعین فقط همین چند ساعت هست انشالله که اقاخودشون قبول کنند
خلاصه دوستان تو این سفر همه چیز خودش جفت و جور میشه و بنظر من مامورین امام زمان هوای زائر ها رو دارن
انشالله هر کس تا حالا موفق نشده از این به بعد هر سال قسمتش بشه و خودش شیرینی این سفر رو بچشه. وبقیه هم که توفیق داشتن آن شا الله قسمت هر ساله باشه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید
پیشنهاد ما ایجاد هشتگ #سفرنامه_اربعین است
کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
🏴صبح روز یکشنبه تون بخیر و برکت
❤️امروز، متعلق است به حضرت علی و حضرت فاطمه علیهما السلام
🌹عجب روزی مهمان چه خانه ای هستیم فانک کریم تحب الضیافه و مامور بالاجاره
🎁با شوق و آگاهی کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم
✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن، اعمال امروز و...
💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله
دعای روز یکشنبه:
https://eitaa.com/womanart2/77
زیارت روز یکشنبه:
https://eitaa.com/womanart2/78
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
1067982592_-1739128094.mp3
1.29M
🌠دستورالعمل حیاتی اساسی و جاودانه قرآن که امروز بیشتر از همیشه به عمل به آن محتاجیم
@khamenei_ir
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین
هر سال که برای پیاده روی اربعین مشرف میشم
این سوال را از خودم میپرسم
که مگر مردم عراق ازلطف امام حسین علیه السلام چی دیدند که اینجوری بی محابا تمام هستی خودشون رو در خدمت زوار قرار میدهند
آیا اگر ما جای اونها بودیم به این درک و معرفت میرسیدیم؟؟؟
از زمانی که مرز رو رد میکنی و وارد خاک عراق میشی
به جز زیبایی چیزی نمیبینی!
پیر و جوان، زن و مرد، کودک و بزرگ
چنان در بذل و بخشش از هم سبقت میگیرند که حتی فرصت فکر کردن هم به تو نمیدهند...
تلاش کردیم تو تمام مسیر سفیر پاکی باشيم
حتی اگر خیابون های اطراف پر از زباله باشه مقید به این باشیم که هیچ زباله ای رو زمین نیندازیم
یا با کیسه های زباله ای که همراه داشتیم موکبی که توش استراحت میکردیم رو تمیز کنیم...
یکی از صحنه هایی که هر سال مواجه میشم و من رو در فکر فرو میبره
مرد جا افتاده و پا به سن گذاشته عرب
تو اوج گرمای عراق وسط مشایه
سینی رو سر گذاشته
روی کف زمین نشسته و منتظره زائر هاست... در اوج تواضع
به راستی عشق حسین علیه السلام با قلب اینها چه کرده؟؟؟
توی یکی از عمود ها نشستیم تا استراحت کنیم
به پسرم گفتم : یه چای برای مامان بگیر
پسرم رفت از موکبی که بغل دست مون بود، چای بیاره
یه خانم بدون اینکه متوجه بشه خورد بهش و چای داغ ریخت رو دست پسرم
پسرم که صداش کل مسیر رو گرفته بود ،
بیشتر از سوزش دستش،
از دست اون خانوم عصبانی بود😠 که چرا حتی برنگشت منو نگاه کنه
چون من کوچیکم باید منو هل بده بره 😅
موکب دار عراقی که مرد سالخورده ای بود
تا این صحنه رو دید
سریع رفت و چند تا بسته آب گرفت آورد و
دست پسرم رو حسابی شست...
خنک کرد.
گریه پسرم بند اومد
ولی از قیافش معلوم بود که هنوز دلگیره 😕
بنده خدا آقای موکب دار
پسرش رو فرستاد چند تا موکب اون طرف تر و برای پسرم یه کباب حسابی آورد😋🥲
کم کم داشت اون اتفاق از دل پسرم بیرون می آمد که
براش چایی مخصوص آوردن 😇
خلاصه نگذاشتن یه بچه کوچیک
که شاید نظرش ظاهرا چندان اهمیتی نداشته باشه
دلگیر از موکبشون بره... با اینکه این اتفاق ربطی به اونها نداشت
خشکباری رو که همراه خودمون آورده بودیم
به رسم ادب دادیم به پسرم تا به اون موکب دار بده و بعد دوباره راهی شدیم...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید
پیشنهاد ما ایجاد هشتگ #سفرنامه_اربعین است
کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین
شب برای خواب رفتیم منزل یکی از خدام حرم حضرت عباس علیه السلام.
آقایون از آقای خادم در مورد اینکه چطور توفیق خادمی پیدا کردند سؤال کرده بودند(آقایان و خانم ها جدا بودند و یک زائر آبادانی کامل براشون ترجمه کرده بود.)
ایشون گفته بودند:
ما از قدیم در منزل پدری هر هفته هیئت هفتگی داشتیم.زمان صدام اذیت ها به اوج رسید برای برپایی مراسم عزاداری اهل بیت.
شرایط طوری شده بود که پدرم احساس نگرانی کردند و رسماً اعلام کردن دیگه نمیتونیم هیئت هفتگی داشته باشیم.
خودم و خواهرم رفتیم حرم خیلی بی تابی کردیم،خیلی ناراحت بودیم و...
یک روز که در منزل بودم در خونه رو زدن،وقتی در رو باز کردم چند نفر پشت در بودن که گفتن شما به عنوان خادم رسمی و حقوق بگیر حرم حضرت عباس علیه السلام انتخاب شدی.😭(ایشون هیچ وقت حتی درخواست هم برای خدمت در حرم نداده بودند.)
کم کم حقوقم رو جمع کردم و این خونه ی کوچک رو خریدم...دو تا اتاق بالا رو ساختم...
و خونه ای که به برکت حقوق پر برکتشون خریداری و ساخته شده بود وقف زائران امام حسین علیه السلام در تمام سال شد.
در ادامه ازشون خواسته بودن از کراماتی که دیده بودند براشون بگن،یکیش این بود که
یکی از کارگرهای حرم که اهل تسنن هم بوده موقع کار از بالای گل دسته افتاد روی زمین... بلند شد،فقط لباس هاش رو تکون داد و رفت.
و...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#نیت
ثواب نوشتن این تجربه هدیه شد به شهید حسین همدانی.
هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید
پیشنهاد ما ایجاد هشتگ #سفرنامه_اربعین است
کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm