پویش #سفرنامه_اربعین
دوستانی که به این سفر عظیم مشرف شدید بخشی از کار شما باقیمانده و آن انعکاس زیبایی های سفر هست در هرجا که امکانش را دارید هر صفحه و گروه و کانالی که می توانید
پیشنهاد ما ایجاد هشتگ #سفرنامه_اربعین است
دوستانی که به هردلیل امسال به این سفر نورانی نرفتند هم می تونند با حضور فعال در چنین پویش هایی ضمن مطلع کردن زائران عزیز ازین پویش ها با فوروارد پستهای زیبای تولیدی پویش کمک کنند این زیبایی ها گسترش پیدا کنه به گوش همه برسه
عالم را از تو پر خبر می کنیم
کانال نظم برای بندگی افتخار می کنه کمکی در این مسیر نورانی باشه با لمس هشتگ #سفرنامه_اربعین می تونید خاطرات زائران را مطالعه بفرمایید
به امید اینکه این حرکت در تمام صفحات راه اندازی بشه
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین
با اینکه همسرم از سال ها قبل آرزوی پیاده روی اربعین را داشت و امسال هم به خاطر شرایط پزشکی امکانش رو نداشت ولی خیلی تلاش می کرد منو راهی کنه بنابراین سعی می کرد بیماریش را پنهان کرده و خودش را سرحال جلوه بده که مبادا من از سفر منصرف شوم و خدا می داند که من هم بقدری از درمان های پزشکی خسته و نا امید شده ام که با این سفر می خواستم به ائمه پناه برده و شفای کامل همسرم را از ایشان مسئلت کنم ...
هرچند با نگرانی و تردید ... ولی به خواست خدا راهی سفر شدم ، در طول مسیر بسیار به نیابت از ایشان که موجبات سفرم رو فراهم کرده بود قدم برداشته و با چشمانی اشکبار دعایش کردم .😭
به خاطر اینکه در این سفر محرمی همراهم نبود ، سعی می کردم بیش از همیشه مراقب تماس با نامحرم باشم ، بنابه توصیه یکی از مراجع تقلید که جهت عدم تداخل با نامحرم ذکر شریف " یا حفیظ یاعلیم" را به دخترشان توصیه کرده بودند دائماً در طول سفر به این ذکر مداومت می کردم.
در مسیر تشرف به حرم امام حسین (ع) که ازدحام جمعیت بسیار زیاد شده بود و مدام در حال گفتن این ذکر بودم و پشت سر دوستم حرکت می کردم ناگهان احساس کردم یک نفر از پشت سر به طور کامل از من محافظت می کند به عقب برگشتم و یک خانم جوان قدبلند و زیبایی که ماسک سیاهی هم داشت و با دستهایش مسیر را خلوت می کرد به عربی آمیخته به فارسی به من گفت :
" من عربم و شما رو تا حرم محافظت می کنم نگران نباشید "
درست در قسمت ورودی حرم که دیگه متوجه شدم اختلاط کم شده برگشتم که از ایشان تشکر کنم اما اثری از اون خانم نیافتم
لطف و عنایت خداوند و امدادهای غیبی را در این ماجرا با تمام وجود احساس کرده و شاکر شدم ولی بهت زده 😲، با پاهای تاول زده و عضلات گرفته خود را به سرداب رسانده و مشغول زیارت و نماز شدیم ، با اینکه جا به سختی برای عبادت پیدا می شد شکر خدا جای خوبی پیدا کرده و با تنی خسته به دیوار تکیه کرده بودم دختر خانم جوانی از میان جمعیت به سمت من که کمی جای خالی در مقابلم بود آمد و به عربی سوالی پرسید ، من فکر کردم که می خواهد آنجا نماز بخواند بنابراین خودم و جمع و جور کردم و اشاره کردم که می تونی اینجا بشینی و نماز بخونی ، نشست و سپس برگشت روبروی من و دوباره سوالی پرسید و من بازفکر کردم که میگه می تونم اینجا نماز بخونم که با سرم تایید کردم ولی دستشو برد به سمت پاهای من و جورابهامو درآورد و تاولهام رو نگاه کرد و سپس از کیفش وسایل پانسمان درآورد با مهربانی پماد زد و پانسمان کرد، حتی اجازه نداد خودم جورابهامو بپوشم و خودش با حوصله جورابهامو پام کرد و سپس یکی یکی خانمها تاول هاشونو نشون میدادن و باسلیقه دونه دونه پانسمان می کرد و حتی برای اونهاییکه عضلاتشون گرفته بود روغن مالی کرد و رفت.البته نشان هلال احمر به پشت چادرش بود که من بعد از رفتنش متوجه شدم .
در این فکر بودم امامانی که چنین خادمان بامحبت و مخلصی دارند خودشان چه اندازه رئوف و مهربانند💝 چقدر هوای زایرشان را دارند.
برای شفای بیماران مخصوصا همسرم خیلی دعا کردم.
الحمدلله از آن همه تشویش و اضطرابی که قبل از سفر در وجودم بود در طول سفر خبری نبود و یک آرامش توام با اطمینانی در من به وجود آمده بود.💖
در این مدت بیشتر با پیامک با همسرم ارتباط داشتم ، از لحن پیامها مشخص بود هم حالش بهتره و هم از سفر من رضایتمند...
در ادامه یکی از پیامهاش نوشته بود که:
"نمیدانم چقدر دعایم کردی فقط میدانمچقدر به من آرامش دادی ..."
البته متوجه معنی پیامش نشدم ولی بعد از بازگشتم تعریف می کرد که چقدر موقع رفتن من حالش بد بود و به زور خودش را حفظ می کرد مبادا در دل من تردیدی در سفر به وجود بیاید و بعد رفتن من حالش بدتر شده بود ...
ولی یک شب ( آخرین شبی که ما بین الحرمین بودیم) تعریف می کرد که موقع خواب احساس یک حس شدید در پشتش کرده بود و بعد اون کلاً درد قلب و پشتش کاملاً ازبین رفته و خدا روشکر تا امروز که حالش خیلی خوبه...
خلاصه که این سفر به قول دوستان پر از معجزات هستش و دعا می کنم ان شاء الله روزی همه آرزومندان و مشتاقان بشه .🤲🤲
#سفرنامه_اربعین
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
#تجربه یکی از اعضای گروه مباحثه نظم برای بندگی
سلام
🌹تصمیم گرفتم این تجربیاتی که در گروه کسب کردم در زندگی حقیقی خودم بیش از پیش رعایت کنم و سعی کنم دور وبرخودمو بهشت کنم و امیدوار باشم.😍
همسرم دقیقا همون اوایل طرح میگفتن چقدر رفتارت عوض شده کاری کردی؟کجا میری؟😉😂
ممکنه شما مجازی بوده باشید ولی با حرفاتون واقعا یه دوست حقیقی بودید
خلاصه حقیقی ترین دوست مجازی خیلی دوستتون دارم خدا حفظتون کنه برامون ❤️
🏴🏴🏴🏴🏴
📣 ثبت نام دوره جدید طرح نظم برای بندگی آغاز شد:
https://eitaa.com/vanazm/5529
https://eitaa.com/vanazm/5531
❌توجه داشته باشید زمان و ظرفیت عضو پذیری محدود هست و تنها مسیر ثبت نام فقط همان راهی هست که در دو لینک بالا توضیح کامل داده شده است
(برای دیدن تجربه های قبلی هشتگ #تجربه را لمس بفرمایید)
🏴🏴🏴🏴🏴
کانال اصلی نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی
@vanazm
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
🏴صبح روز چهارشنبه تون پر از خیر و برکت
☀️امروز متعلق است به امام موسی کاظم، امام رضا ،امام جواد و امام هادی علیهم السلام
🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی و کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم
✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و...
✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح)
💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله
دعای روز چهارشنبه:
https://eitaa.com/womanart2/85
زیارت روز چهارشنبه:
https://eitaa.com/womanart2/86
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین
من فقط همین رو می دونم که در این سفر لحظه به لحظه لطف خدا و اهل بیت شامل حال زائرها هست
برای من که این جوری بود هر کس من رو میدید که چقدر دارو در یک وعده می خورم واز بیماریهای من با خبر میشد می گفت شما با این وضعیت باز هم پیادهروی میکنید
امسال با سالهای دیگه فرق داشت یک خبری بود ان شاءالله که زمینه سازی ظهور بود همه با هم مهربانتر بودن اتحاد بیشتر بود اسراف تقریبا دیده نمیشد همه در حق هم گذشت می کردند.....
،،،🌷🌷🌷خبر آمد که خبری در راه است🌷🌷🌷
ان شاء الله
#سفرنامه_اربعین
شما هم درین پویش شرکت بفرمایید
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm
تجربه یکی از اعضای باشگاه نظم برای بندگی از سفر اربعین
ساعات آخری بود که در حرم امام حسین بودیم. همونطور که میدونین، زائران کفشهاشون رو نمیتونن توی حرم ببرن اما ایام اربعین بخاطر شلوغی ایرادی نداره. ما هم کفشهامون رو همراهمون بردیم و گذاشتیم زیر قفسههای کتاب دعا. خدام اومدن و قفسهها رو کشیدن جلوتر و مرتبشون کردن. وقتی خواستیم بریم دیدیم هیچکدوم از کفشهامون نیست. بیرون منتظرمون بودن که بریم و ماهم بیکفش.
گفتگوی من و همراهیهام با خادمهای حرم خیلی جالب بود:
نعلین خدام🤔؟
خادمها هم میگفتن: کفش؟😄، اشاره به ساعت میکردیم و میگفتیم: مسافر، مسافر(اینجا بود که بطورجدی متوجه شدم حتما زبان عربی رو باید یاد بگیرم🙂) خلاصه اینکه هیچ جوابی از خادمین دریافت نمیکردیم و عصبانی بودیم که چرا جواب مشخصی نمیدن. که البته بعدش شرمنده شدم از ناراحتی و بیصبریام 😔
نهایتا متوجه شدیم کفشها را میبرن و میندازن بیرون. پس دیگه کفشی درکار نبود.
همونطور که داشتم میومدم بیرون، یه عرب یه بسته کوچک داد دستم و گفت تربت امام حسینعلیه السلام ، یکی از خانما که کنارم بود و ازماجرا خبر داشت، بهم گفت: ببین امام حسین درازای کفشهات، تربت بهت داد😍
قربون اربابمون که اینقد حواسشون به تکتک زائرینشون هست😘
سفر اربعین واقعا سفر عشق است و البته دورهی خودسازی. از همون اول سفر، همه چی برات مشخصه، مشخصه کدوم موکب بری، چی بخوری، با کدوم ماشین بری، چه افرادی رو ببینی و .... اربعین پراز درسه: درس ایثار، فداکاری، گذشت از خودت. ظرفیت وجودیات رو توی این سفر میتونی بسنجی و حتی به خودشناسی خودت برسی. و نکته دیگه اینکه: جنس سفر اربعین اینه که از دلبستگیهات دل میکنی و وارد این سفر میشی و هروقت میخواهی برگردی، یه تیکه از دلت رو میذاری اونجا و میایی😔
🌹ارخدا میخوام تا همهی آرزومندان و عشاق حسین، کربلایی بشن، الهی آمین🌹
❤️یا حسین(ع)❤️
#سفرنامه_اربعین
شما هم درین پویش شرکت بفرمایید
✨✨✨✨✨✨✨✨
نکات و مراحل طرح نظم برای بندگی به مرور در کانال
@vanazm