eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
177 عکس
45 ویدیو
16 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ #عرفان #تفکر #فلسفه #هنر #انقلاب_اسلامی ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است)
مشاهده در ایتا
دانلود
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۱۰) 🔸 نیچه که بینشی ناظر به واپسین انسان و خطر او به ما می‌دهد،
‌ ‌ 💠 ▪️ (قسمت ۱۱) 🔸 تفکر نیچه سرشت جهان کنونی را روشن می‌سازد. تفکر ما چه موافق با او باشد و چه مخالف آن، در سایه‌ی اندیشه‌ی او حرکت می‌کند. 🔹 با اندیشیدن از طریق نیچه، ما به تفکر خودمان پی می‌بریم که نیهیلیسم به‌عنوان تقدیر عصر ما آشکار است و آن راه و شیوه‌ای است که ما امروز در آن ایستاده‌ایم و به پیش می‌رویم. 🔸 نادیده گرفتن نیچه به‌معنای نادیده گرفتن خودمان و وجودمان است که به‌موجب آن ما هیچ چیز از قرن بیستم و قرن‌های آینده و جایگاهمان در آن‌ها نخواهیم فهمید. 🔹 چنین گمان می‌رود که اگر به‌دلیل نارضایتی از جهان، در برابر نهیلیسم «شور و حرارتی تدافعی» از خود نشان دهیم، یا به‌دلیل خشم اخلاقی یا برتری خودپسندانه اعتقادی، وضعیت را تجزیه‌وتحلیل کنیم و سپس راه‌حل‌هایی پیشنهاد کنیم (به‌طور مثال بازگرداندن ارزش‌ها یا بازگشت به ایمان) در تمام این حالت‌ها تفکرمان بیهوده و سطحی باقی می‌ماند. 🔸 گمان می‌رود که تمام این‌ها یک پنهان‌کاری غیرعادی را ناظر به آن‌چه در اثر نیهیلیسم در خطر است آشکار می‌کند. این، درمان علایم به‌جای درمان خود بیماری است. 🔹 کسانی که ایمان مسیحی یا اعتقادات متافیزیکی دارند و خود را عاری از نهیلیسم می‌دانند، شاید به‌نحو اساسی‌تری توسعه نیهیلیسم را به پیش ببرند. 🔸 از این‌رو از طریق نیچه و تفکر اوست که هایدگر می‌تواند به مسئله نیهیلیسم، یعنی ذات نیهیلیسم که همان نحوه‌ی بودن ماست دست یابد و این امر صرف یک ناخوشی روحی در دوران اخیر و ناشی از فروپاشی ارزش‌ها نیست، بلکه سرنوشتی دوهزارساله است که در شکل‌گیری ساختار جهان افلاطونی نهفته است. ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 چه کاری از هویت علمی طلبگی ما برمی‌آید؟ مسئله این است که ما باید کاری کنیم که مخاطب از مشهورات زمانه خود آزاد شود تا بتواند با آن حقیقت روبه‌رو شود، 🔹 یعنی کاری که ما می‌کنیم آزاد کردن فرد از مشهورات زمانه است تا بتواند ببیند... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 #فراسوی_ایمان_و_کفر ▪️ (قسمت ۱۱) 🔸 تفکر نیچه سرشت جهان کنونی را روشن می‌سازد. تفکر ما چه موا
‌ ‌ 💠 ▪️ (قسمت ۱۲) 🔸 هایدگر پس‌از یافتن نیچه _تا آن‌جا که نیچه به نزد هایدگر نشان‌دهنده و مظهر تفکر کنونی ماست_ می‌بایست او را از دست بدهد و با تفکر نیچه از در مخالفت وارد شود. 🔹 بااین‌حال، چنین مخالفتی نمی‌تواند شامل باطل ساختن تفکر نیچه (که اهمیت آن را انکار نمی‌کند) باشد، بلکه می‌بایست شامل اتخاذ راهی به کل متفاوت ناظر به رابطه انسان با خود و با موجودات در مقام یک کل و مشتمل بر آغاز جدیدی از تفکر باشد که تفکر متافیزیکی را که نیچه مثالی از آن است رها می‌کند اما چنین تفکری شامل چه عناصری است؟ 🔸 چنان‌که نیچه به ما آموخته است، متافیزیک نیهیلیسم خواهد بود اما نه به دلیلی که نیچه ارائه می‌دهد یعنی به این دلیل که ارزش‌های خاص، یعنی والاترین ارزش‌ها دیگر مؤثر نیستند و نیاز به جایگزینی دارند، بلکه به این دلیل که پرسش از «نیستی» دیگر مطرح نمی‌شود. 🔹 نیهیلیسم دراین‌صورت به‌نحوی سرآغازین‌تر و ذاتی‌تر تجربه و فهم می‌شود، آن همان تاریخ متافیزیک است که به سمت موقعیت اولیه متافیزیکی می‌رود که در آن نه‌تنها نیستی در ذات قابل ادراک نیست، بلکه دیگر نمی‌خواهد که درک شود. 🔸 پس نیهیلیسم بدین معناست: به‌نحو ضروری و ذاتی نیندیشیدن در باب ذات نیستی. 🔹 در تفکر هایدگر وظیفه تفکر به اندیشیدن در باب ذات نیستی تغییر می‌یابد. در موقعیت نیهیلیسمِ کامل شده به‌نظر می‌رسد که گویی چیزی به‌نام وجود موجودات در میان نیست، گویی با وجود، هیچ چیز وجود ندارد. وجود به‌طرز عجیبی کنار گذاشته شده‌است. وجود خود را می‌پوشاند. 🔸 وظیفه اندیشه ازاین‌رو به‌نحو هم‌زمان پرسیدن پرسش از وجود است. اما برای اینکار می‌بایست نسیان و غفلت آشکار در متافیزیک یعنی نیهیلیسم را بررسی کنیم. می‌بایست بپرسیم «متافیزیک چیست؟». 🔹 بااین‌حال اگر چنین است که می‌بایست بار دیگر متافیزیک را بررسی کنیم، ما به شیوه‌ی نیچه یا هر متفکر متافیزیکی دیگری از طریق اقامه استدلال علیه نیهیلیسم، واژگون ساختن آن یا به کناری گذاشتن آن بر متافیزیک (نیهیلیسم) غلبه نمی‌کنیم. درعوض، مقیم در ذات نیهیلیسم می‌مانیم، تا متافیزیک و شیوه رازآمیز را که در آن وجود به‌مثابه نسیان و فراموشی وجود خود را آشکار می‌کند، مورد تأمل و بررسی قرار دهیم. 🔸 ما در ذات نیهیلیسم مقیم می‌مانیم، و این به معنای ذاتیدن وجود است. ما بار دیگر پرسش از وجود را مطرح می‌کنیم. ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ ✍🏻 مارتین هایدگر 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
🎧 #صوت 💠 عنوان: نظم در زمانه ما 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش 🗓 تاریخ: ۱۴۰۱/۱۰/۸ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَس
‌ ‌ 🔸 اینکه ما نمی‌توانیم در امورمان منظم باشیم، بخاطر عدم التزام به نظم یا بی‌تعهدی نیست، بلکه یک مناسباتی جاری است که این مناسبات، اجازه درست و به موقع انجام دادن امور را به ما نمی‌دهد... 🔹 اینکه مرحوم امام آنقدر منظم بودند چون در یک عالمی تنفس می‌کند و یک افقی از آن عالم را چشیده که می‌تواند منظم باشد، حال اگر ما این را کنار بگذاریم و بگوییم آدمیان هم باید این نظم را داشته باشند، این انتظار ما، آدمیان را در بن بست قرار می‌دهد. با این کار آدمیان در جایی قرار می‌گیرند که مایوس می‌شوند و دائم بر سر خود می‌زنند و به نتیجه‌ای نمی‌رسند... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه نظم در زمانه ما ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 ما در دوره‌ای عجیب و غریب و غیر عادی زندگی می‌کنیم. هرچه حجم اطلاعات به طرز سرسام آوری افزایش می‌یابد کج فهمی و عجزی نسبت به پدیده‌ها به طور قطع بیشتر می‌شود. 🔹 وانگهی هر چقدر اطلاعات افزایش می‌یابد ظرفیت کمتری برای دیدگاه ذیل می‌یابیم: اندیشه مدرن به طور فزاینده‌ای کور است و تبدیل به حسابگری فاقد بینش می‌شود که تنها فرصتش تکیه بر اثر آن هم احتمالاً از روی احساسات است. 🔸 اما عده کمی باقی مانده‌اند که می‌توانند نوعی از تفکر را تجربه کنند که حسابگر نیست بلکه شکرگزار است. این معدود افراد وقتی بدهکار هستند، توانایی آن را دارند که شکرگزاری را تجربه کنند یعنی نسبت به وقایعی که رخ می‌دهد، پذیرش دارند. 🔹 موجودات هستند، وجود و عدم نیستند. در این "هست" یعنی حضور موجودات، انسان مخاطب ضمنی زبان وجود است که وجه تمایز و مخاطره آمیزش در گشوده بودنش به شیوه‌های متعدد به جانب موجود بما هو موجود است. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ✍🏻 مارتین هایدگر 📗 سمینارهای سولیکون 🔖 صفحه ۱۵۸ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 پژوهش، کار علمی و روایت خوانی، غیر از این است که ما بگوییم روایت را چشیدیم و درک کردیم. 🔹 همه ما قرار است در آستانه یک بابی باشیم که روایت را بچشیم. من طلبه که نمیتوانم ادعای درک توحید را بکنم، بلکه فقط باید کاری کنم که زبان من حجابی بر روایت نشود. 🔸 اینکه ما از تفقه صحبت می‌کنیم یعنی یک لحظه‌ای ایجاد می‌کنیم که با روایت امام صادق علیه‌السلام روبه‌رو می‌شویم... 🔹 یعنی یک راهی را پیدا می‌کنیم که می‌شود روایت خواند، قرآن خواند، به جای اینکه با بیانی مواجه شویم که بخواهیم آن را رد یا اثبات کنیم... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 برداشتی از جلسه دوم عالَم طلبگی ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌
درک مکر لیل و نهار.mp3
6.17M
🎧 💠 درک مکر لیل و نهار 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ هفت دقیقه 🗓 ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۱) 👆🏻 عکس بالا مربوط است به آخرین روز تدریس عقائد. بعد از کلاس به ذهنم رسید چند نکته را با شما در میان بگذارم. در کلاس‌های درس معارف، معمولاً اساتید، مطالب دینی و معرفتی را قبل‌از پرسش می‌خواهند به شاگردان آموزش دهند، برای مثال حجم زیادی از مطالب را روی تابلو و یا در کتاب درسی می‌نویسند. 🔸 باید دانست که اگر چیزهایی که هنوز صورت سوال پیدا نکرده است به شاگردان عرضه شود چنان‌که باید مورد توجه قرار نمی‌گیرد و به‌درستی آموخته نمی‌شود و به فرض هم که آموخته شود اثر نمی‌کند و جزء وجود شخص نخواهد شد. 🔹 استاد باید در کلاس شرایطی پدید آورد که شاگردان پرسش کنند و مسئله برایشان مطرح شود و اهمیت پیدا کند زیرا از این طریق است که معارف جزء وجود شخص می‌شود و جایگاه خاص خود را پیدا می‌کند و شاگرد متوجه می‌شود که تعلق دینی جزئی از وجود اوست. ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 ‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۱) 👆🏻 عکس بالا مربوط است به آخرین روز تدریس عقائد.
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۲) 🔸 ما معمولاً به این معانی توجه نمی‌کنیم و بنا را بر این می‌گذاریم که همه شاگردان باید معارف دینی را بدانند؛ علمِ کلام یا درس عقاید همین است که هست! چه طلبه بخواهد و چه نخواهد باید آن را به‌همین صورت و با روش متداول فرا گیرد! آموزش آموزش است و طلبه باید درسش را بخواند و اگر نخواند باید مردود شود! 🔹 این تلقی را شاید بتوان در جایی و زمانی موجه دانست ولی اگر به جایگاه حقیقی طلبگی در سنت حوزوی نظر کنیم باید توجه کنیم که «طلب» در «طلبگی» جزء وجود طالب است. 🔸 وقتی یکی از دوستانم شنید که پیشنهاد تدریس عقاید برای طلاب رو پذیرفته‌ام تعجب کرد چون می‌دانست قاعدتا نباید سبک متداول و مرسوم آموزشی را قبول داشته باشم. شاید خودم هم به همین دلیل در وهله اول علاقه‌ای به پذیرفتن نداشتم اما نهایتا پس از مشورت با رفقا، قبول کردم به این امید که بتوانم لا به لای تدریس گاهی با شاگرد وارد دیالوگ شوم و بدون اینکه جوابی آماده به او بدهم، سؤالش را پرورش دهم. 🔹 اما باید اعتراف کنم که مناسبات موجود در نظام آموزشی سد بزرگی بود تا خیلی زود بفهمم کار به این سادگی هم نیست. ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 ‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۲) 🔸 ما معمولاً به این معانی توجه نمی‌کنیم و بنا ر
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۳) 🔸 باید توجه کرد که در پنداشت رایج ممکن است نکته‌ای که عرض شد به مثابه یک "روش" و "تکنیک آموزشی" فهم شود یعنی گفته شود که اگر می‌خواهید شاگردان درس معارف دین را بهتر یاد بگیرند باید روش و تکنیک خاصی را به کار بگیرید و آن‌هم طرح سوال و ایجاد مساله است! (مثل تکنیک‌های آموزشی که هر روز نسخه‌ای از آن تبلیغ می‌شود و هر موسسه آموزشی با تکیه بر آن‌ها مدعی آموزش برتر است) 🔹 صریحا عرض کنم که چنین چیزی مد نظرم نیست، و این هم که نوشتم خیلی زود متوجه شدم کار به این سادگی‌ها نیست، مرادم این نبود که معاونت آموزش مدرسه یا روحیات بچه‌های کلاس و یا زمان اندک و... اجازه نمی‌داد که روش خاص خودم را به‌کار گیرم. 🔸 بلکه بیشتر به فرم نظام آموزش مدرن نظر داشتم. فرمی که الآن در حوزه‌های علمیه نیز به کار گرفته شده است و ساده انگاری است اگر فکر کنیم با اضافه کردن برنامه‌هایی مثل مباحثه و پیش مطالعه یا حتی پوشیدن عبا سر کلاس و ذکر توسلی در ابتدای درس، فرم سنتی حوزه را اجرا می‌کنیم. 🔹 ما از عالَم تعلیم و تعلّم سنت خود بریده شده‌ایم و نظام فعلی آموزشی ما نیز برساخته از تجددمآبی ماست لذا صورتی ناقص و بی‌روح از فرم مدرن است. این فرم بی‌تاریخ آموزشی ابتدائا در دانشگاه‌های ما و سپس در حوزه‌های علمیه ظهور کرد با این تفاوت که محتوای کلاس‌های دانشگاه غیر از فقه و اصول و ادبیات و دیگر علوم حوزوی است ولی فرم هر دو یکی است. ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 ‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۳) 🔸 باید توجه کرد که در پنداشت رایج ممکن است نکته
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۴) 🔸 فوکو به این مسئله اشاره می‌کند که عالم جدید (که برساخته از علم جدید است)، ابژه های خودش را می‌آفریند. از همین نقطه‌نظر است که فوکو به تبارشناسی سوژه مدرن، جنسیت، جنون و ابژه های انضباطی نظیر مجرم، بیمار و دانش‌آموز می‌پردازد. 🔹 فوکو می‌گوید در مطالعات تربیتی قرن هجدهم به بعد، دانش‌آموز تبدیل می‌شود به ابژه تکنولوژی‌های انضباطی. دانش‌آموز می‌فهمد که فراتر از تنبیه (حتی در تشویق) هم ابژه است یعنی می‌فهمد که اساساً دایره بودنش در این مناسبات تعریف شده‌است. 🔸 اصلاً بودن در نظام آموزشی، بودن در کانون قدرت (قدرت به‌معنای فوکویی) است. قدرت جدید چیزی است که از طریق آموزش اعمال می‌شود! تربیت جدید به‌مثابه تعمیر است چنانچه انسان به‌مثابه ماشین است. 🔹 البته باید دانست که نظام آموزشی ایران با غرب تفاوتی دارد؛ قدرت جدید یا همان اراده به قدرت (نهیلیسم) در غرب به‌نحو فعال ظهور دارد ولی در جوامع توسعه‌نیافته به‌نحو مخرب (منفعل) است. 🔸 بودن در دنیای مدرن، بودن در مناسبات اراده به قدرت است. در کلاس‌های مدرن، شاهد تکنولوژی‌های نرم انضباطی هستیم مثل حضور و غیاب، تخته یا معماری سراسر بین (دیدن بدون دیده شدن). 🔹 این تکنولوژی‌های نرم انضباطی، در عالم قدیم وجود نداشت و مربوط به تجدد است زیرا در تجدد است که بشر به‌دنبال حداکثر بهره‌وریِ تکنولوژیک از طریق کنترل سراسری است. 🔸 «روش» در علم جدید، اطلاق صورت کنترل‌پذیر است. روش‌های آموزشی جدید نیز مبتنی بر همین نوع نگاه است. سنجش دائمی حضور شاگرد در کلاس، کنترل کاملی به استاد می‌دهد. خود استاد نیز برساخت این تکنولوژی انضباطی است. ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 ‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۴) 🔸 فوکو به این مسئله اشاره می‌کند که عالم جدید (
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۵ پایانی) 🔸 فرم نظام آموزشی مدرن، تبدیل کردن مطلب به داده است. حال استادی که می‌خواهد معارف دین را به‌نحو اصیل آموزش دهد باید بداند که آن‌چه قرار است با قلب یگانه شود، با زبان و فرمی که کارش گسستن حرف از خاستگاهش است، محقق نمی‌شود. 🔹 تدارک یک کتاب آموزشی در فرم مدرن آن درباره معارف دینی در مناسبات مرسوم دقیقاً ابژه کردن معارف است. 🔸 این‌جا بود که فهمیدم عالَمی دیگر، زبانی دیگر و فرمی دیگر باید طلب کرد. حضور در عالم تعلیم و تربیت اصیل، زبانی از جنس حکایت، تذکر و اشاره می‌خواهد. 🔹 باید در جست‌وجوی زبانی دیگر جهت گشودن عالمی دیگر بود... پ‌ن: در نوشتن این یادداشت بهره بردم از: ۱_ مقاله آسیب‌شناسی تربیت دینی در کتاب "درباره تعلیم و تربیت در ایران" اثر دکتر داوری اردکانی ۲_ درسگفتارهای استاد فاطمی درباره فوکو ۳_ جلسات شرح کتاب "در جستجوی زبانی در وصف انقلاب اسلامی" حجت‌الاسلام نجات بخش (محفل مرشد) 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 ‌ ‌ ‌ ‌
وقتی تکنیک بهت تبریک میگه که در عالمش به دنیا اومدی و نفس می‌کشی
خودت را رها کن.mp3
5.67M
🎧 💠 خودت را رها کن! 🎙 حاج اسماعیل دولابی ⏱ شش دقیقه ➕ این متن هایدگر را هم بخوانید: 👉🏻 eitaa.com/varastegi_ir/6 ‌ ‌ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌
‌ ‌ 🔸 مدت‌ها بود که نه به میخانه مرا راه نه در مسجد جا... دی ماه امسال، وسط معرکه‌ی قدس، تمامِ هوای عالمِ بی‌هوا را در گلو جمع کردم و ارتعاش بمب‌های خانه‌خراب، از حلقومم فریاد یا غیاث المستغیثین بیرون داد، بانگ برآوردم یارا گو سببی ساز که ارشاد شوم! 🔹 یار هم بنده‌نوازی کرد و رخی نمود و گفت فعلا برای بی‌خانه‌ای چون تو یک جای خالی توی اتوبوس اصفهان-کرمان سراغ دارم، هرچه از پنجره‌ی اتوبوس چشم انداختم که نگار را هم بغل دست خود بنشانم، او سخت رو گرفته بود و در شب دیجور بیابان چو ماه نو، دیدنی نبود، اما جاذبه‌‌اش مرا تا مزار گلگون شهید کشاند... 🔸 اما آن-جا که یار مرا به آن گسیل داد، چه وقت بود؟ گاهی فاصله‌ی خوانش سطور یک کتاب تا فهم آن می‌شود فاصله‌ی کن فیکونِ یک عالم وجود و حضور... 🔹 چند روز قبلش بود که با قیافه‌ی معلوم‌الحالی زل زده بودم به این جمله‌ی اقای هایدگر که در جمعی ندا سر داده بود که آقایانِ جان‌کاو، "دازاین، لیشتونگ است!" 🔸 و لیشتونگ کلمه‌ای آلمانی است که به رواق ترجمه شده، کوره‌راهی در دل جنگلی پر شاخ و برگ که گه‌گداری وزش بادی از لای برگ درختان بلندِ آن مسیر، مرده نوری را به چشم رهگذر می‌رساند اما بعد از این راه درهم به روشن‌گاهی خواهی رسید که درختانِ مانع به کناری رفتند و تابش نور، بی‌واسطه، عرصه را برای دیدن پدیده‌ها روشن کرده است و آنجا لیشتونگ است، آن-جا است! 🔹 از آن پس، لیشتونگ پناهی شده‌ است برای در یاد ماندنِ تجربه‌ی حضوری که مرا لحظاتی، جایی داد...یاد جنگل‌های قائم کرمان! 🔸 آن وقتی که من از لای درختان آن ناحیه، کورمال کورمال به سمتی می‌رفتم که نمی‌دانستم و بعد از ایامی گم‌شدگی، چشمِ جانم به جمالِ آتش محبتِ دوستانِ آشنا گشاده شد، و حقا که آن حال حاضر هم حال بود و هم حضور! 🔹 پشت سرم، مردی از هول حادثه به حال غش و تشنج بر زمین افتاده بود و پیش‌رویم، جمعی که در آن‌ وانفسا، قیامتی بپا کرده بودند و زمزمه‌ی اشک و ثنایشان گوش مرا شنوای وجود کرده بود... 🔸 و ما محتاج گرم کردن خود در آتشکده وجودی هستیم که بی‌جمع یاران، آتش آن به سردی می‌رود و کفر... محتاج تکرار تجربه‌ی لیشتونگ که از این پس، به محفل یارانِ آتشِ جنگل‌های کرمان تغییر نام داده... محتاج جایی برای دیدن و شنیدن.‌‌.. جایی برای گشودگی... محتاج جا... 🔹 نه به میخانه مرا راه، نه در مسجد جا یارا گو... یاران‌ را گو... سببی ساز که ارشاد شوم! 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 ر. خبازی پ‌ن: اشاره به درسگفتار "سمینارهای سولیکون" و حضور در سالگرد حاج قاسم و ماجرای ترور کرمان در سال گذشته ‌ ‌‌ ‌
‌ ‌ 🔸 وقتی نظم تجدد در اروپا برقرار شد، نه‌فقط جهان و جهانیان را متوجه خود کرد، بلکه نیروی گسترشی که در آن بود، آن را به همه‌جا در سراسر روی زمین برد و گرچه جزئیات افکار و آراء اش مورد قبول قرار نگرفت، اصول و مبادی اش، نه‌فقط در نزد اهل فضل و دانش و سیاست مقبول افتاد، بلکه اصل غالب و حاکم شد. 🔹 اصل پیشرفت و تکامل را همه پذیرفتند. این قول و رأی هم که آدمی می‌تواند جهان را تغییر دهد و باید تغییر دهد، یعنی اصل سوبژکتیویته (خودبنیادی بشر) بی‌چون‌وچرا پذیرفته شد. 🔸 مشکلی که پیش آمد، آشفتگی و پریشانی در روح و فکر و عمل بود. مردمی که به آداب و سنن خود اعتقاد داشتند و به آن عمل می‌کردند، اصولی را پذیرفته‌اند که اقتضاهای دیگر داشت. 🔹 آدمیان بر وفق اصولی که دارند، عمل می‌کنند. قواعد و رسوم هم همه به اصول بازمی‌گردند، اما وضعی پیش آمد که آن قواعد و رسوم با اصول و مبادی ناسازگار شده‌اند. 🔸 در این وضع، یا می‌بایست بی این‌که رسوم و اعتقادات خود را ترک کنند، قواعد و رسوم متناسب با اصول جدید را بپذیرند و البته به روی خود نیاورند که چه کرده‌اند، یا اختلاف در فروع و آداب را بزرگ جلوه دهند و در تشدید آن بکوشند و احیاناً کل تجدد را نفی کنند. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 بلای بی‌تاریخی و جهان بی‌آینده ✍🏻 دکتر داوری اردکانی 🔖 صفحه ۴۳ ‌
چرا «نباید» کار فرهنگی بکنیم؟.mp3
22.72M
‌ ‌ 🎧 چرا «نباید» کار فرهنگی بکنیم؟ 🎙 دکتر یامین‌پور ⏱ زمان: ۴۵ دقیقه 📍 در جمع اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ▪️پیش فرض تاثیرگذاری افلاطونی بر دیگران را کنار بگذاریم. ▪️در دوران بی‌عالَمی تا برقی نجهد، از ظلمات رهایی نداریم. ▪️ايرانيان دویست سال پیش در هوس تماشای تجدد از خانه بیرون آمدند و راه بازگشت به خانه را گم کردند. ▪️تلاش برای تاثیرگذاری بر دیگران در کار فرهنگی عین تلاش برای بی‌تاثیری است. ▪️تا از شرّ اراده‌ی معطوف به تاثیرگذاری رها نشویم، بیهوده و بی‌ثمر خواهیم بود. ▪️روابط سوداگرانه با دیگران باطنی جز کین‌توزی ندارد حتی اگر جهت این رابطه تبلیغ دین و انقلاب باشد. ▪️بزرگترین و‌ مهمترین تمرین ما باید مجاهده برای دوست داشتن دیگران باشد. ▪️جهت و موضوع ارتباط، فرع بر اصل و حقیقت ارتباط با دیگران است. رابطه‌ی نامقدس غلبه بر دیگران، با نیت و انگیزه تبلیغ دین و مقدسات، مقدس نمی‌شود. 🔻 پ‌ن: اگر به دنبال این هستید که این بحث را به طور فلسفی و عمیق دنبال کنید، درسگفتار «در_جهان_بودن» استاد فاطمی را گوش بدید: 🔸 eitaa.com/sr_fatemy/173 ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 برای ما طرح پرسش و تحقیق در نسبت با غرب متجدد، یک ضرورت است. این ضرورت چیست و ما چه نیازی داریم که تجدد را بشناسیم؟ 🔹 از چندین قرن پیش، آثار صنعتی و تولیدی و فرهنگی تجدد، ابتدا در صورت سلاح گرم و کالاهای مصرفی و سپس به‌تدریج به‌عنوان آرا و نظرها و حتی در مواردی به‌عنوان اصول و احکام شبه اعتقادی، به ما رسید و بعضی قواعد و احکام در میان ما، احیاناً صورت مسلمات پیدا کرده‌است. 🔸 امروز همه مردم جهان، با اصول و قواعد و رسوم غربی و شیوه زندگی جدید عمر می‌گذرانند. نظر در این‌جا صرفاً به فکر و فلسفه و علم نیست. 🔹 مردم جهان بیرون از جغرافیای تجدد، در نشست‌وبرخاست و خریدوفروش و رفت‌وآمد و به‌طورکلی در گذران زندگی، فرنگی‌مآب شده‌اند و این فرنگی‌مآب شدن، اختصاص به گروه خاص ندارد و از این حیث، پیر و جوان، زن و مرد، دانا و نادان، متدین و لاابالی به دین و حتی شهری و روستا دایی با هم تفاوت چندانی ندارند. 🔸 این فرنگی‌مآب شدن، به‌خصوص در ابتدا، از روی اختیار و با آگاهی نبوده و به‌تدریج و خودبه‌خود صورت‌گرفته است. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 بلای بی‌تاریخی و جهان بی‌آینده ✍🏻 دکتر داوری اردکانی 🔖 صفحه ۵۳ ‌
‌ ‌ 🔸 آن کس که خود را از انقلاب اسلامی جدا کرده، نمی‌تواند در حضوری قرار گیرد که با «انتظار» پیش می‌آید و عملاً این افراد درکی از «اسم الله» ندارند تا بخواهند از اجمال آن اسم به سوی تفصیل آن در خود سیر کنند 🔹 و کسی که درکی تاریخی از حضور «الله» ولو به اجمال ندارد، عملاً از خودش که به عنوان خلیفۀ الله حامل اسم «الله» است؛ ندارد. و این اصل و اساس نیهیلیسم است. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌
اللهم صل على سيدنا محمد و آل محمد و ادفع عنّا البلاء المبرم من السماء انك على كل شيء قدير