تاریخ فلسفه اسلامی استاد چاوشی -2.mp3
16.55M
تاریخ فلسفه اسلامی استاد چاوشی -3.mp3
12.64M
تاریخ فلسفه اسلامی استاد چاوشی -4.mp3
20.43M
تاریخ فلسفه اسلامی استاد چاوشی -5.mp3
14.23M
تاریخ فلسفه اسلامی استاد چاوشی -6.mp3
20.81M
تاریخ فلسفه اسلامی استاد چاوشی -7.mp3
18.34M
تاریخ فلسفه اسلامی استاد چاوشی -8.mp3
13.53M
پن ۱: تاثیر پذیری دکتر چاوشی از دکتر داوری روشنه با این حال نظر عجیبی درباره ایشان دارد که در هر دو درسگفتار بیان میکند و آن اینکه دکتر داوری بیش از آنکه تحت تاثیر فردید باشد، تحت تاثیر هانری کربن است!!
شاید ایشون با نظر به کتاب "ما و تاریخ فلسفه اسلامی" چنین حرفی را درباره دکتر داوری میزند؛ به هرحال بنده هرچقدر فکر کردم توجیهی برای این نسبت نیافتم.
پن ۲: شخصیت دکتر چاوشی بیش از همه مرا به یاد فردید میاندازد هرچند خود ایشان از اینکه او را فردیدی یا حتی هایدگری بدانند ابا دارد (و اصلا مگر در ساحت تفکر این نسبتها معنا دارد؟).
در زمانهای که فهم متافیزیکی سراسر وجود ما را فراگرفته، تذکر به این وضعیت تنها از دست فردیدها بر میآید.
اگر به عرفان اسلامی علاقه مندید، بدون توجه به تذکرات متفکرانی چون فردید و دکتر چاوشی، ممکن است سالها با عینک متافیزیک، عرفان بخوانید و نسبت به اين وضع خودآگاه نباشید.
پن ۳: تسلط دکتر چاوشی بر فلسفه اسلامی و فلسفه غرب، بینظیر است. به تعبیر خودش متون را شخم زده است! حافظه قوی در کنار دقت نظر ایشان قابل توجه است. از طرفی چون طلبه بوده است با علوم حوزوی نیز آشنایی کاملی دارد در نتیجه شخصیت جامعی در ایشان پدید آمده است.
پن۴ : در صحبتهای ایشان، تذکر به عرفان خراسان خصوصا شعر بیدل، قابل توجه بود.
@varastgi
... #هایدگر: حق به جانب شماست. مشکل تنها آن است که بعدها این سرگشتگی را ناشی از سعی خـاص مـن در عالم تفكر
دانسته اند، کوششی که در طریق خویش بروشنی از فرق میان وجود در معنی وجود موجود و وجود بما هو وجود با توجه به
معنی خاص آن و به بیان دیگر حقیقت آن (روشنگاه) آگاه است.
توميو #تسوکا: چرا در همان ایام و به طور قاطع کلمه وجـود را رها نکردید و آن را به زبان متافیزیک واگذار نکردید؟ چرا در
همان وقت نامی خاص ندادید به آنچه به عنوان «معنی وجود» از طریق ذات زمان در جستجوی آن بودید؟
هیدگر: چگونه باید چیزی را بنامد کسی که ابتدا در مقام جستجوی آن است؟ یافتن نام، قائم به خطاب دلنشـان کـلام نامیدار است.
توميو تسوکا: بنابراین باید سرگشتگی حادث را تاب آوریم.
هیدگر: آری و شاید روزگاری دراز و تنها به شیوه ای که با دقت بکوشیم از این سرگشتگی به درآییم.
توميو تسوكا: فقط با گذشت از این سرگشتگی، راه به سوی رستگاری هموار می شود.
هیدگر: اما راه بدانجا چون جاده ای نیست که از در موافقت با یک نقشه درآید. تقریباً خوش دارم بگویم، تفکر بزرگ می دارد بنای طریقتی غریب را...
@varastgi
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
مستند بانوقدس.mp3
4.34M
یادداشت کوتاهی که در مورد مستند بانوقدس نوشته بودم را برای اساتید و دوستان فرستادم. پاسخ استاد اصغرطاهرزاده از طریق بخش پرسشهای سایتش از همه جدیتر بود.
بعدا در یک صوت متوجه شدم این يادداشت و مستند ذهن ایشان را بیشتر درگیر کرده است. ایشان از این مطلب در جهت تأیید درجهان بودن امام استفاده کردند.
صوت ایشان👆 و یادداشت بنده:👇
مستند بانوقدس تصویر متفاوتی از خانواده امام خمینی ارائه میدهد. تفاوت همسر امام در مذهب و سیاست به وضوح توسط مستندساز تبلیغ میشود. بانو مذهبی بود اما نه آنقدر که قم و نجف را دوست داشته باشد و بلکه به قول عروسش مدرن بود و بیشتر علاقمند به تهران و پاریس بود. بانو نسبت به انقلاب هم دیرباور و کماشتیاق است. فرزند امام، سید مصطفی هم شباهتهایی به مادر دارد؛ آنجا که وقتی امام اعتراضات به مصطفی به خاطر تحصیل دخترش در مدارس جدید را بیان میکند، پاسخ میشنود که من مصطفی هستم و ایشان روحالله! همسر مصطفی هم مانند بانو از خانوادهای مرفه است و جلوی دوربین غیرچادری است.
اما این تنها نکته مهم مستند نیست. نکته مهم دیگر تسلیم بودن بانوست. صدای او در مستند شنیده میشود که اصلاً دعا نمیکردم! این ویژگی نه از مذهبی نبودن او بلکه از تسلیم بودن اوست که سالها برخلاف میلش با تسلیم زندگی کرد. در مستند میشنویم که ایشان بعد از ارتحال امام و وفات سید احمد مدام تکرار میکرد:
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود
خواست مصطفی رزاقکریمی بیان شفاف تفاوتهاست و تحمل تفاوتها به دلیل حاکمیت عشق. عشق زیاد میان بانو و امام و بين مصطفی و همسرش.
@rezakarimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فلسفه علم استدلال نیست که بخواهی رد و اثباتش کنی.
فلسفه گزارش عالم و تاریخی است که ظهور کرده است.
@varastgi
💠 وهم، جامع میان تشبیه و تنزیه:
🔻الشّيخ - رضي الله عنه - وصف حال الوهم في الإنسان وأنّه سلطانٌ عظيمٌ لقبوله التّنزيه والتّشبيه وما جمعهما إلّا عارف وأمّا العقل فهو بشطر المعرفة أنسب، لأنّه يقتضي التّنزيه دون التّشبيه وأمّا الحسّ فلا يقتضي إلّا التّشبيه والجامع هو الوهم أو المحقق.
🔸 شیخ [ابن عربی]_که خداوند از او راضی باد_ حال وهم را در انسان وصف کرده و فرموده که وهم سلطان عظیمی است، چرا که هم تنزیه را قبول میکند و هم تشبیه را و جز عارف میان آن دو جمع نکرده است.
و اما عقل، تنها با بخشی از معرفت [کامل] مناسبت دارد زیرا فقط مقتضی تنزیه است نه تشبیه؛
و اما حس جز تشبیه را اقتضاء نمیکند و جامع [میان تنزیه و تشبیه] فقط وهم یا محقق [عارف] است.
🔺 @varastgi
✏️ عفیف الدین التلمسانی
📚شرح فصوص الحکم، ص۲۹۸ (ذیل فصّ حكمة إيناسيّة في كلمة إلياسيّة)
... توميو تسوكا: بنابراین و در حقیقت مـا هـمچنان در طریق گفت و گو و همسخنی بوده ایم.
هیدگر: و شاید تنها بدین سبب که ما بیآنکه بدرستی بـدانـیم گوش به فرمان آنی بوده ایم که موافق سخن شما، تنها هم او میگذارد توفیق همسخنی حاصل شود.
توميو تسوکا: اوست آن نامتعینی که تعین می بخشد.
هیدگر: و ما میگذاریم صدای سخن صافی و دلنشان او در گفت آید...
🔺 @varastgi
اگر تعالی از معرفت [حق] وجود نداشته باشد، سوبژکتیویته ظهور میکند. سوبژکتیویته به معنای خودبنیادی انسان است و خودبنیادی یعنی اینکه همه امور عالم دائر مدار آگاهی انسان میشود.
🔺 @varastgi
دکتر داوری اردکانی:
دوره پایانی تجدد نه فقط همچنان دوام دارد بلکه احکام و قواعد و نظامات و سازمانها و آداب و عادات و شیوه زندگیش هنوز در سراسر جهان مقبول و مستقر و مرسوم است و تا اصول و اساس و آغاز دیگری پیش نیاید آدمیان ناگزیر روزهای پرملال غربت غربی را تکرار میکنند.
🔺 @varastgi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتوانستم که بگویم دلم اینجا مانده است
من پی گمشده ام آماده ام
ارغوانم را می خواهم
آه در خانه خود بیگانه ام
آن سوی پنجره وای ارغوان داشت نگاهم میکرد...
❣ @varastgi
التوحید: أَبِی عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: مَا عُبِدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَیْ ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ .
[ترجمه] امام علیه السلام فرمود: خدا به چیزی مانند بداء پرستش نشده است.
@varastgi
گاهی خداوند متعال، کشتی شخصیت یک نفر را سوراخ میکند؛ یک مؤمنی مسیر رشد را میرود ولی ناگهان در مسیر میلنگد. همه به نسبت او، پایین و بالا میشوند. یعنی از چشم مردم میافتد ولی خدا میداند دارد چه میکند. هر کشتیای را که بخواهد حفظ کند، آن را سوراخ میکند؛ وگرنه خدا با کشتیهایی که شیطان و سارقین میبرند، کاری ندارد.
حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
@nasery_ir
@lobollobab14
@varastgi
🔻 در اقوام غیرغربی، مردمی هستند که اگر در خودآگاهیشان متجدد و متجددمآب نباشند، با دقت و مطالعه میتوان انعکاس اصول و قواعد تجدد را بهصورت پراکنده در ناخودآگاه تاریخیشان درک کرد یعنی وجود آنها هم با تجدد درآمیخته است. به این جهت، آنها هم لااقل برای آزادی خودشان، به درک و شناخت تجدد نیاز دارند. ما همه به این شناخت نیاز داریم زیرا شناخت خودمان، موکول به شناخت تجدد است.
🔺 @varastgi
📗 بلای بیتاریخی و جهان بیآینده
دکتر داوری اردکانی
صفحه ۶۱
(لینک تهیه کتاب)
دورانهای تاریخی همه از نظم و ثبات و همبستگی برخوردار بودهاند. تفاوت اساسی که دوران جدید با دوران گذشته دارد این است که اگر نظم دوران قدیم کموبیش به طبیعت نزدیک بود و حکیمان و عالمان و مدبران در هماهنگی با نظم طبیعت فکر و عمل میکردند و سخن میگفتند، در دوره جدید، آدمی دایر مدار این نظم و سیستم است. این نظم که آن را نظم ریاضی میدانند، نظم رو گرفت اشیای جهان نیست و اگر با جهان مطابقت دارد، فهم و علم بر جهان و اشیاء تطبیق نمیشود، بلکه موجود، تابع علم و یقین است.
🔺 @varastgi
📗 بلای بیتاریخی و جهان بیآینده
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
🔖 صفحه ۳۸
اصول و مبادی تجدد را کسی وضع نکرد بلکه در تاریخ ظهور کرد. اگر بپرسند واضع اصل پیشرفت چیست و چه کسی گفته است آدمی اراده است و میتواند و باید با اراده اش جهان را صورت بشری بدهد، از کسانی مثل پترارک میتوان نام برد ولی کسی آنها را بنیانگذار اصول نمیداند. هیچکس نمیداند که چه شد و چرا ناگهان در پایان قرون وسطی، نویسندگان از قدرت علم و از آزادی گفتند و فیلسوفان و دانشمندانی چون بیکن و گالیله و دکارت با همه اختلافهایی که با هم داشتند با نظرهای کموبیش یکسان از تفکر گذشته بریدند و طرح تازه درانداختند.
🔺 @varastgi
📗 بلای بیتاریخی و جهان بیآینده
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
🔖 صفحه ۴۰
راه درک تجدد، راه میانه ستایش و سرزنش نیست، بلکه شیوهی نقد و درک است.
🔺 @varastgi
📗 بلای بیتاریخی و جهان بیآینده
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
🔖 صفحه ۳۸
میان راه نفی تجدد و اثبات کمال آن، راه دیگری هم هست. عیب راه نفی، این است که نافیان هم مانند مؤیدان، پروردهی فرهنگ جدیدند، هرچند که به این معنا آگاهی ندارند. اینها در نفی و انکار خود فرهنگی را در برابر تجدد میگذارند که مجموعهای از آداب و عادات متعلق به وجود فردی اشخاص و مردمان است و به این جهت، جان و توانی که در مقابل فرهنگ تجدد قرار گیرد، ندارد.
🔺 @varastgi
📗 بلای بیتاریخی و جهان بیآینده
✍🏻 دکتر داوری اردکانی
🔖 صفحه ۳۷