#گزارش_اختصاصی_وسائل
🔸بایستهها و ظرفیتهای فقه سیاسی شیعه برای نیل به عزت اسلامی در روابط بین الملل
گزارشی از نشست«بایستههای فقه سیاسی شیعه برای نیل به عزت اسلامی در روابط بین الملل»🔻
حجت الاسلام دکتر #احمد_رهدار:
🔹 ظرفیت های سلبی و ایجابی نهفته ای در قواعد فقهی موجود وجود دارد که حاکم بر روابط بین الملل است و می تواند در این راستا راهگشا باشد.
🔹جهاد به عنوان یک کتاب در فقه سیاسی از ظرفیت های سلبی در فقه است که غایت آن تأمین عزت قوم تعریف شده است و تجربه تاریخی جهادگران در مقیاس داخلی و منطقه ای این مطلب را ثابت کرده است.
🔹از تألیف قلوب می توان دو تعبیر داشت؛ تألیف قلوب به معنای جلوگیری از همکاری با دشمنان اسلام که تعریف غلطی است، بلکه تألیف قلوب سرمایه گذاری منت گذارانه اسلام بر کفار است که وجه پیشگیرانه در همکاری آنها با کفار حربی دارد.
حجت الاسلام دکتر #ذبیح_الله_نعیمیان:
🔹با توجه به اهمیت بحث عزت اسلامی در فقه سیاسی لازم بود که دو مقوله بایسته ها، ظرفیت ها و قبل از آن رسالت فقه در این زمینه به صورت دقیق مشخص شود.
حجت الاسلام دکتر #محمد_قاسمی:
🔹عنوان بحث نیل به عزت اسلامی است؛ اما محتوای بحث بایسته ها است، در صورتی که باید مظاهر عزت و غایت این بحث ناظر به بیانیه گام دوم مطرح می شد.
🌐 fi9.ir/ubre5f
🆔 @vasael_ir
🔸مسئولیت قدرت و پاسخگویی مسئولان / همه جامعه موظف به انتخاب اصلح هستند
حجت الاسلام #ذبیح_الله_نعیمیان در گفتگو با #وسائل:
🔹یک وظیفه اخلاقی شرعی است که هر کسی به عملکرد خود، صلاحیتها و توانمندیهای خود نگاه کند و دایره وسیعی در تصدی یک کار است، وظیفه دارم ببینم که آیا من صلاحیت این کار را دارم یا نه و آیا دیگری هم وجود دارد که توانمندی و صلاحیت بیشتری برای تصدی آن کار داشته باشد؟
🔹البته صرفا یک وظیفه اخلاقی نیست، بلکه وظیفه ای جدی است که اگر من میبینم کسی صلاحیت بیشتری دارد و من بخواهم نماینده مجلس شوم، ریاست جمهوری را عهده دار شوم، این بدین معناست که من جامعه را در معرض ناکارآمدی قرار داده ام.
🔹اگر کسی متصدی مسئولیتی شود و آن کار دچار مشکلاتی شود، به خاطر اینکه خود را بر فرد اصلح ترجیح داده است، طبیعتا باید در محضر خداوند پاسخگو باشد؛ اما به صورت عادی در فضای جامعه طبق آیه «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» همه جامعه موظف و مسئول هستند که در راستای فرد اصلح گام بردارند.
🔹متناسب با هر منصب و هر کاری فرد اصلح را ترجیح دهند نه اینکه بروند سراغ کسی که صلاحیت آن کار را ندارد؛ اما پس از تصدی، خود آن فرد هم باز باید عملکرد خود در آن منصب را مورد محاسبه نفس قرار دهد که آیا عملکرد من درست بوده یا نه؛ منتها مقوله نظارت داخلی یک مسئله شخصی است و یک وظیفه شخصی، وظیفه اخلاقی است؛ اما مسئله عمده این است که نظارت بیرونی چگونه باشد؟
🔹یک شکل از نظارت، نظارت مردمی است که عمده بحث ما الان متوجه این قسمت شد و ما خواستیم تحلیل فقهی ارائه دهیم که آیا این نظارت حق من است یا وظیفه است، حق شرعی وظیفه عقلی است، با هر دو شکل عقلی و شرعی بودن میتوانیم سراغ بگیریم و بستگی به مورد دارد.
🔹اگر دلیل شرعی داشته باشیم مانند دلیل عام امر به معروف و نهی از منکر، اگر این امر به معروف را یک شکل از نظارت بگیریم، این به عنوان وظیفه است که البته حق هم میتوانیم به او بگوییم، ولی بیش از حق است؛ یعنی قابل اثبات نیست.
🔹اگر ولی امر منصبی را به کسی می دهد، باید واجد شرایط آن منصب باشد، باید بر اساس اهداف الهی تعریف شود؛ بر اساس اهداف نظام سیاسی دینی مشخص شود و صلاحیت این فرد برای منصب در راستای رسیدن اجرایی کردن و تحقق اهداف نظام اسلامی محقق شود.
🌐 vasael.ir/0003o4
🆔 @vasael_ir