پایگاه فقه حکومتی وسائل
#گزارش_اختصاصی_وسائل 🔸نظریه نفی ظلم به مثابه یک قاعده فقهی است گزارشی از پیش اجلاسیه کرسی تخصصی «
گزارشی از پیش اجلاسیه کرسی تخصصی «نظریه فقهی نفی ظلم»🔻
حجت الاسلام #سیف_الله_صرامی:
🔹اگر اطلاق حکمی مطابق با اطلاق دلیل آن، به تشخیص بنای عقلایی معتبر و حاکم در فهم مرادات شارع مقدس از الفاظ، ظالمانه باشد، اطلاق دلیل و اطلاق حکم برآمده از اطلاق دلیل، اعتبار و حجیتی نخواهد داشت.
🔹لازم به ذکر است که در واقع، قاعده یا نظریه نفی ظلم چیزی شبیه به قاعده نفی حرج است، البته با قلمرو وسیع تر و آثار بیش تر. یعنی همانطور که قاعده نفی حرج با اصل حکم کاری ندارد و در مواردی که امتثال حکم برای مکلف دچار حرج می شود، اطلاق آن برداشته می شود (یعنی تکلیف به امتثال آن برداشته می شود یا به تعبیری کشف می شود که اساسا چنین حکمی در این حالت، جعل نشده است)؛ همانطور، در قاعده نفی ظلم، اصل حکم ثابت است، حال اگر اطلاق حکم در مواردی به تشخیص بنای عقلایی که با مبانی شارع آشنا است، ظالمانه باشد، اطلاق حکم برداشته می شود.
🔹ما در گام اول باید اثبات کنیم که حداقل برخی از آیات نفی ظلم به تشریع نیز اشاره دارد. آیاتی در قرآن کریم با نظرداشت به تشریع، از ساحت ربوبی و در نتیجه همه احکام شرعی نفی ظلم می کند. در اینجا به صورت مشخص جمله مبارکه «وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» مورد نظر ما است زیرا در روایات برای نفی ظلم در عالم تشریع، بیشتر به این آیه تمسک کرده اند. البته، آیات دیگری نیز وجود دارد که ما از آنها کمک خواهیم گرفت.
🔹اما نکته مهم این است که آیه در مقام بیان واقع است پس به فهم عرف چه کار دارد؟ باید گفت معیار بودن تشخیص عرفی ظلم در آیات نفی ظلم، مرحله دوم بحث است. صرف نظرداشت این آیات به مقام تشریع کافی نیست زیرا ممکن است گفته شود این آیات، ظاهر در ظلم واقعیِ عندالله است که دلیلی بر راهیابی فهم عرفی ما به آن وجود ندارد، بلکه ممکن است تشخیص عرفیِ ظلم را تخطئه کند.
🔹ما می گوییم قاعده نفی ظلم اصل حکم را بر نمی دارد ولیکن اطلاق آن را بر می دارد. با این توضیح که، این آیات بین «ما لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» و احکام شرعی رابطه ضربدری برقرار میکنند؛ به این معنا که اصل حکم، بر «ما لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» حکومت دارد و عقلا را تخطئه می کند (یعنی مثلا اگر عقلا گفتند دیه زن با دیه مرد برابر نباشد، ظلم است، این آِیات این حکم عقلا را تخطئه می کند).
🌐 vasael.ir/0003yx
🆔 @vasael_ir
پایگاه فقه حکومتی وسائل
#گزارش_اختصاصی_وسائل 🔸قاعده «نفی ظلم» مبحثی درون فقهی است 🌐 vasael.ir/0003za 🆔 @vasael_ir
گزارشی از پیش اجلاسیه کرسی تخصصی «نظریه فقهی نفی ظلم»🔻
حجت الاسلام #احمد_قدسی:
🔹نگارنده تصریح می کند که قاعده عدالت و نفی ظلم جدا از عقل در مستقلات عقلیه است.
🔹این جمله مبهم است چراکه وقتی ما در مستقلات عقلیه ورود پیدا می کنیم، می گوییم مرکز ثقل این بحث، حسن عدل و قبح ظلم است.
🔹حال چگونه می شود که قاعده عدالت یا نفی ظلم که اساس مستقلات عقلیه است، با این مطلب تفاوت کند؟
دکتر #محمود_حکمتنیا:
🔹سوال این است که جایگاه قاعده نفی ظلم با ادبیاتی که بیان شد، در درون فقه است یا بیرون فقه؟ بخشی از این مباحث، برون فقهی است.
🔹توضیح آنکه، در فلسفه حقوق برخی (عقل گرایان) معتقدند که مقنن در صدد فهم است، نه تشریع. یعنی مقنن فهم عقلی را بیان می کند تا مردم استنباط نکنند. اما برخی (وضع گرایان) نیز معتقدند که مقنن فهم نمی کند، بلکه وضع می کند.
🔹ما در قانون گذاری دو نوع قاعده داریم؛ قواعد ناظر بر قانون گذار و فرآیند قانون گذاری و قواعد ناظر بر محتوای قانون. در ادامه بحث این است که نسبت دستگاه قانون گذار با واقعیت و عقل چیست؟ نسبت مکلف با دسته اول قواعد چیست؟
حجت الاسلام #حسنعلی_علی_اکبریان:
🔹ارائه دهنده مدعی است جایی که مستنبط به ظالمانه بودن حکم قطع دارد، از محل بحث خارج است.
🔹باید گفت اگر معیارِ ظالمانه بودن در «وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» ظلم عقلایی است، و اگر مقصود این است که فقیه قطع داشته باشد که حکم عند العقلاء ظلم است.
🔹در این حالت (که طبق قاعده باید همین حالت مقصود باشد) هیچ تفاوتی با نظر اول نمی کند. اما اگر مراد دلیل عقلی است، این مطلب در بیان مدعی نیست.
حجت الاسلام والمسلمین #محمد_قائینی:
🔹بر اساس نظریه نفی ظلم مثلا رجم در زمان بدء شریعت ظلم محسوب نمی شد و مفاد ادله این بود که رجم مشروع است؛ حال پس از 1400 سال عقلای امروز معتقدند که رجم (که مفاد اطلاق حکمی است) ظلم است، و در نتیجه باید گفت که پس از این، رجم مشروع نیست.
🔹یعنی فعل واحدی، در یک زمان به اعتقاد عقلا ظلم نیست، پس باید از آن اطاعت کرد، امروز که عقلا آن را ظلم می دانند، در لوح تشریع نشده است.
حجت الاسلام #سیف_الله_صرامی:
🔹در پاسخ به اینکه قاعده نفی ظلم، درون فقهی است یا برون فقهی؟ همانطور که تاکید شد، بحث ما لفظی است، پس درون فقهی است، نه برون فقهی و فلسفی.
🔹نکته دیگر آنکه، صاحب تشریع می تواند خصوصیات تشریع خود را بگوید، همانطور که در یکی از خصوصیات تشریع گفته است که تشریعات، حرجی نیست.
🔹اشکال شد که فهم عرف در ادبیات تشریع معتبر نیست. ما معتقدیم خیر، اگر شرائط فهم عرفی باشد، همانطور که ما بدان اشاره کردیم، معتبر خواهد بود.
🌐 vasael.ir/0003za
🆔 @vasael_ir