eitaa logo
تفکر و تمدن شبکه‌ای| استاد واسطی
3.1هزار دنبال‌کننده
214 عکس
75 ویدیو
123 فایل
تفکر و تمدن توحیدی ادمین: @Haghighat6
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ سلسله جلسات تدریس تفسیر سوره توبه (برائت) بر اساس تفسیر المیزان و تفسیر مقام معظم رهبری مدظله العالی «جلسه سوم ۳» استاد عبدالحمید واسطی با مداحی حجت الاسلام آشیان جمعه‌ها ساعت 19 الی 20 مسجد و مکتب امام صادق علیه‌السلام مشهد مقدس- خ دانشگاه،بین ۱۴ و ۱۶. (برادران و خواهران) نشانی پخش زنده: https://m.aparat.com/imamsadegh_mosque مَسْجِد وَ مَکْتَبْ اِمٰامِ صٰادِقْ عَلَیْه‌ِ الْْسَلٰامْ @imamsadegh_mosque تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ پرسش مخاطب و پاسخ از مطالب استاد واسطی. 🔻 پرسش: «با سلام و احترام بازخورد یکی از اساتید دانشکده معارف دانشگاه تهران به نظریه پارادایم شبکه‌ای استاد واسطی👇 "هیچ فقیهی و حکیمی در طول تاریخ چنین ادعاهای عجیب و غریبی را مطرح نکرده است با توجه به انسداد باب علم از طریق نقل و عدم مقتضی برای عقل در فهم بسیاری از گزاره‌های تعبدی طرح این‌چنینی علم دینی نه عاقلانه است و نه دردی دوا میکند و بیشتر در مرحله ادعا می‌ماند چه خوب است آقایان خود علم دینی را که راس ادعا و آغاز اختلاف در این موارد است را درست معنا کنند تا بدانند این مدعیات از فقها وحکما صادر نمی‌شود."» 🔺 ✅ پاسخ: تعریف علم دینی: «قرائت‌های مختلفی در توصیف علم دینی و تبیین امکان آن صورت گرفته است، مقصود ما از علم دینی «بسته‌های موضوعی فرآیندمحور از گزاره‌های وحیانی» است. بسته موضوعی،‌ یعنی کلیه مفاهیم مرتبط با مساله بحث، در آیات و روایات دیده شده باشد؛ فرآیندمحور یعنی معنای متن در مصادیق حسی محصور نشده باشد و روح معنایی استخراج گردد.» تعریف علوم انسانی اسلامی: «علوم انسانی اسلامی مجموعه گزاره‌های وحیانی است که به توصیف و تبیین و توصیه نسبت به رفتارهای انسان در حیطه‌های مختلف پرداخته است + دلالت‌های التزامی این گزاره‌ها و الزامات تحقق آنها + مبادی تصوری و تصدیقی متناسب با هر یک + تعیین قواعد و قوانین عام حاکم بر بحث (اتخاذ شده از وحی یا عقل و تجربه قطعی)» 🔸 درباره ارتباط نقل و علم و علم دینی، استاد واسطی در پاسخ به پرسشی مشابه در مصاحبه‌ای، به این مسئله پرداخته‌اند که متن آن به صورت کامل در ادامه منتشر می‌شود. 🔹 ضمنا محتوای مباحث این مصاحبه بسیار مهم بوده که به سوالات دیگری در این زمینه پاسخ گفته شده و البته سوالات و انتقادات جدی ناظر به علوم انسانی مدرن نیز مطرح شده است. 📌 لینک مصاحبه: https://eitaa.com/vaseti/124 https://eitaa.com/vaseti/125 https://eitaa.com/vaseti/125 تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش اول 🔸 تعریف شما از علوم انسانی اجتماعی و دامنه و گستره آن چیست؟ 🔹 علوم انسانی علومی هستند كه به فهم، توصيف و تبيين رفتارهای انسان در حيطه‌های فردی، جمعی، تاريخی، تمدنی و ماورائی می‌پردازند و اين پردازش در لايه‌های رفتارهاي تفكری، احساسی، گفتاری، و كاركردی گسترده شده و دامنه آن از حداقل‌های لازم تا حداكثرهای مطلوب نوسان يافته است. (اعم از اينكه روش فهم، توصيف و تبيين در اين علوم، مشاهده و تجربه باشد يا استنتاج و برهان) 🔸 انتقادات اساسی شما به علوم انسانی موجود چیست؟ (آنچه مد نظر است بیشتر ناظر به محتوای علوم انسانی است نه روش آموزش و به کار گیری) 🔹 علوم انسانی موجود حداقل از سه بُعد مبتلا به توهّم و مغالطه است: از حيث موضوع، محدود به انسانِ مبتني بر نيازهای فيزيكی، شيميايی و مستقل در هستی است و چنين انساني را جايگزين انسانِ مبتنی بر نيازهای فيزيكی، شيميايی، روحی، معنايی و متصل به شبكه هستی كرده است. به‌عبارت ديگر موضوع علوم انسانی، انسانِ مستقل از هر گونه عامل غيرمحسوس، و آزاد در تصرف و اِعمال تمايلات است كه به توهّم، جايگزينِ انسانِ اثرپذير از عوامل ماورائی و جهت‌داده شده در تصرف و اِعمال تمايلات گرديده است. از حيث روش، كشف حقيقت را محدود به روش مشاهده و آزمون‌پذيری حسّی كرده و چنين روشی را جايگزين روش‌ برهانی و روش شهودی نموده است. از حيث غايت و هدف، بيشينه‌سازی لذت‌های حسّی غيرپايدار را جايگزين مطلق‌گرايی و ابديت‌طلبی كرده است. 🔸 آیا انتقادات را زیربنایی می‌دانید یا روبنایی؟ نقطه ضعف اصلی علوم انسانی مدرن چیست؟ 🔹 اگر ملاك زيربنايی بودن در يك تفكر، پرداختن به موضوع، روش و هدف آن تفكر است، فضای توضيحات ذكر شده در سوال دوم روشن خواهد بود. و اگر ملاك «نقطه اصلی بودن» در مجموعه‌ها، بيشترين تاثيرِ آن مولفه در پديد آمدن وضعيت موجودِ مجموعه مورد نظر باشد، آنگاه نقطه ضعف اصلی علوم انسانی مدرن، در محدود كردن روش كشف حقيقت به روش مشاهده و آزمون‌پذيری حسّی است؛ چرا كه تغيير در موضوع علوم انسانی پس از پذيرش غيرموجه بودن روش‌های غيرتجربی صورت گرفت و تغيير در هدف علوم انسانی نيز پس از پذيرش استقلال انسان از كليه عوامل سرنوشت‌ساز غيرحسّی، ايجاد شد؛ و با تغيير در موضوع و هدف، فضای حاكم بر علوم انسانی تغيير بنيادين يافت. 🔸 برخی معتقدند که اشکالات روبنایی به مبانی (فلسفی و روشی) بر می‌گردد؛ دیدگاه شما چیست؟ 🔹 اگر مقصود از «روبناها»، آثار، نتايج و لوازم يك موضوع باشد، آنگاه روبناها هميشه به مبانی فلسفی يعنی چيستی، چرايی و چگونگی موضوع يا به عبارت ديگر هويّت موضوع و جايگاه آن در شبكه هستی، و مبانی روشی يعنی چگونگی دست‌يابی به هويت موضوع و جايگاه آن در هستی و چگونگی دست‌يابی به آثار، نتايج و لوازم موضوع، بازمی‌گردد. «توصيف‌ها» در علوم، محصولِ بررسی چيستی، چرايی و چگونگی موضوعات هستند، پس محصولی از مبانی فلسفی و روشی محسوب می‌شوند؛ «هنجارها» در علوم نيز محصولی از «بايدها و ارزش‌های نخستين» به علاوه «توصيف‌ها» هستند، بنابراين در علوم انسانی، روبناها كه «نظريات توصیفی» و «نظريات هنجاری» ارائه شده در اين علوم هستند، هر دو تابعی از مبانی فلسفی و روشی اين علوم می‌باشند. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش دوم 🔸 نقش دین را در ترمیم، بازتولید و تحوّل علوم انسانی ـ‌ اجتماعی چگونه می‌دانید؟ 🔹 دين می‌تواند از سه محور زيربنايی موضوع، روش و هدف، و دو محور روبنايی فرضيه‌پردازی و نقادی فرضيه‌های موجود، به علوم انسانی نفوذ كند و سبب تحول گردد: 🔹 بازتعريف در روش كشف حقايق با تعميم در روش آزمون‌پذيری حسّی و موجّه‌سازی روش برهان و شهودِ ضابطه‌مند. 🔹 بازتعريف در موضوع علوم انسانی با تغييرِ موضوع از انسانِ فيزيكی شيميایی مستقل در هستی، به «انسانِ شبكه‌ای». مقصود از اين عبارت كه اميد است به‌صورت يك اصطلاح در محافل علمی مقبول افتد، انسانِ در برآيندگيری با كليه موجودات در شبكه هستی است. نمايی از اين انسان را می‌توان چنين تصوير كرد: 📌 🔹 بازتعريف در هدف علوم انسانی با تغيير هدف از بيشينه‌سازی لذت فردي به «عدل شبكه‌ای». مقصود از «عدل شبكه‌ای» مطلوبيتی است كه برآيند پنج مولفه زير باشد: مطلوبيت جسمی مطلوبيت فكر و روانی مطلوبيت جمعی (با مقياس‌های خانواده، شهر، كشور و بين‌الملل) مطلوبيت محيطی مطلوبيت پايدار (با ميل به سمت بی‌نهايت و ابديت) تعريف فرضيه‌های تكميلی و فرضيه‌های رقابتی، به‌وسيله صورت‌بندی گزاره‌های دينی به‌صورت گزاره‌های علّی معلولی آزمون‌پذير و تلاش برای اثبات كردن آن‌ها براساس روش مقبول در فضای موجود. نقادی تئوری‌های موجود با استفاده از دو شيوه «تحليلی استنتاجی» و «آزمون‌پذيری تجربی». توضيح اين‌كه: با دسترسی به گزاره‌های دين، بسياری از متغيرهای موثر در رفتارهای انسان كه در شيوه تجربی حسّی مورد توجه قرار نمی‌گيرند، قابل رؤيت می‌شوند و با تلاش برای گردآوری شواهد و قرائن به‌هدف رؤيت‌پذير كردن آنها می‌توان ديدگاه تئوريسين‌های علوم انسانی را از حيث جامعيت و مانعيت مورد تشكيك قرار داد. 🔸 در نظرگاه شما چه نسبتی بین نقل، عقل و تجربه در تکون علوم انسانی وجود دارد؟ چگونه جریان یافتن نقل در علوم انسانی ضمانت می‌گردد؟ 🔹 از آنجايی كه علوم انسانی مدعی واقع‌نمايی است (حتی در ديدگاه كاركردی آن كه صرف‌نظر از وجود يا عدم وجود واقعيت‌های مبنايی، به‌دنبال ايجاد تغيير است)، ابزارهای كشف واقعيت، عامل اصلی تكوّن و تحول خواهند بود. «عقل» كه نماد «برهانِ با مقدمات تجريدی» است و «تجربه» كه نماد «برهانِ با مقدمات صِرفاً مشاهده‌ای» و «نقل» كه نماد «برهانِ با مقدمات وحيانی» است، هر سه، ابزاری برای كشف «حقيقت واحدِ دارای مراتب و ابعاد مختلف» هستند. آنچه سبب توجه به «نقل» در معادلات علوم انسانی در گام اول، و سبب حركت به‌سمت تحقيق در محتوای نقل برای دست‌يابی به فرضيه‌های تكميلی يا رقابتی در گام دوم، و سبب تلاش برای نظريه‌سازی از گزاره‌های دين در گام سوم می‌گردد باور به چهار امر زير و تلاش برای عملياتی كردن امرِ چهارم است: گزاره‌های دين كاشف واقعند (همان‌گونه كه عقل و تجربه می‌توانند كاشف باشند) گزاره‌های دين ناظر به روابط علّی معلولی در رفتارهای انسانِ معاصر و آينده می‌باشند. اين گزاره‌ها در سطح معنايی «راهبردی» قرار دارند و صرفاً تبيين‌ها يا توصيه‌هايی فردی و اخلاقی نيستند بلكه ظرفيت برنامه‌سازی و تبديل شدن به مدل‌ها در سطح كلان را دارند. گزاره‌های دين به‌زبان روابط علّی معلولی قابل فهم و انتقال می‌باشند. (ترجمه گزاره‌ها به زبان قابل فهم برای فضای موجودِ علوم انسانی قابل انجام است، گزاره‌هايی كه حاوی محتوايی برای تغيير يا ارتقاء فضای موجودِ علوم انسانی هستند.) بنابراين حداقل دو عامل مي‌تواند سبب ضمانت جريان يافتن «نقل» در علوم انسانی شود: الف- چهار امر فوق برای متخصصين فعلی علوم انسانی، از انكار يا شك و ظن، به حداقل، گمانی اعتمادپذير در عمل تبديل شود. (فعال‌سازی درونی) ب- متخصصين علوم دينی، مهارت لازم را برای قابل فهم كردن گزاره‌های دين، برای فضای موجودِ علوم انسانی، كسب كرده، گسترده سازند. (فعال‌سازی بيرونی) ضمانت روايی و صحّت در مورد فوق، منوط به اِعمال ضوابط روشِ موجّه در فهم دين است. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
﷽ ✅ نقد علوم انسانی مدرن. 🔶 مصاحبه با استاد واسطی؛ بخش سوم و پایانی. 🔸 انعکاس مبنای معرفت‌شناسی شما در روش‌شناسی چگونه است؟ 🔹 در بحث معرفت‌شناسانه‌ای كه مبنا بر وجود حقيقت واحد ذو مراتب و قابل كشف برای بشر در مرتبه حسّی (با ابزار تجربه) و مرتبه ذهنی و عقلانی (با ابزار برهان) و مرتبه قلبی و روحی (با ابزار شهود) قرار گرفته است و گزاره‌های صادق را گزاره‌های منطبق با واقعيت و معيار ارزيابی «انطباق با واقعيت» را «برهانی بودن» در مرحله توليد، و «دارای انسجام درونی» در مرحله بقاء، دانسته و گزاره‌های معنی‌دار را گزاره‌های قابل ارزيابی با ضوابط هر سه ابزار می‌داند، در چنين معرفت‌شناسی‌ای روش كشف معادلات رفتاری انسان به‌گونه‌ای كه قابليت پيش‌بينی و كنترل را به‌دست بدهد منحصر به روش آزمون‌پذيری حسّی نيست و «برهان» و «شهود» را نيز موجّه‌ساز می‌شمارد. 🔸 رابطه علوم انسانی و غیرانسانی را چگونه می‌دانید؟ 🔹 اگر مقصود از علوم غيرانسانی علوم طبيعی و مهندسی است، علوم انسانی با مدد فلسفه، موضوع، روش و هدف برای علوم غيرانسانی تعريف می‌كنند و علوم غيرانسانی، ابزار لازم برای تحقق هدفِ تعريف شده را با كشف قوانين و معادلات حاكم بر ساختارهای طبيعی، می‌سازند. در حقيقت علوم انسانی علوم راهبردی و پايه هستند و علوم غيرانسانی علوم ابزاری و عملياتی می‌باشند. 🔸 طبقه‌بندی شما از جریانات تحول‌خواه در عرصه علم دینی (یا علوم انسانی اسلامی) چیست؟ 🔹 از حداقل تغييرات تا حداكثر تحول: برخی بدون تغيير در علوم انسانی موجود صرفاً خواستار آشنا شدن متخصصين علوم انسانی با خلاصه‌ای از معارف اسلام هستند به اميد اينكه اين آشنايی سبب ايجاد ديد به برخی متغيرهای رؤيت نشده در علوم انسانی منجر شود و تغييراتی را در مباني يا نتايج حاصل كند. برخی خواستار ضميمه شدن گزاره‌های دين به محتوای سرفصل‌های علوم انسانی هستند. برخی توجه به گزاره‌های دين در مقام گردآوری و فرضيه‌پردازی را نقطه عزیمت می‌دانند. برخی به‌دنبال بازنگری در موضوع، روش و هدف علوم انسانی هستند. اين طيف از انديشمندان يا بر اساس عقلانيت مشترك پيشنهاد بازنگری دارند يا بر اساس توليد عقلانيت جديد به‌دنبال بنيادسازی از صفر هستند. اين قلم علاوه بر پيشنهاد حركت موازی در چهار محورِ فوق، با استناد به تئوری «راهبردی بودن گزاره‌هاي دين» و قابليت استخراج مدل از شبكه گزاره‌ها، پيشنهاد می‌كند: در مرحله اول، مجموعه گزاره‌های مرتبط با موضوعات علوم انسانی، براساس نقشه مسائلِ مطرح در علوم انسانی موجود (دقت شود: نقشه مسائل، نَه مسائلِ جداجدا و نَه براساس نقشه فرضيات و نظريات)، به‌صورت پاسخ دين به اين مسائل تدوين گردد. (استنباط و استنتاج نگرش اسلام به شبكه مسائل) در مرحله دوم، براساس گزاره‌های دين،‌ نقشه جديد برای مسائل و موضوعات تعريف شود و ديدگاه‌های دين به‌صورت مدل‌های راهبردی كه برای متخصص اجرايی قابل عملياتی شدن باشد عرضه گردد. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
آشنائی با نگرش توحیدی.pdf
823.2K
﷽ ⚪️ نگرش توحیدی. 📝 در این مقاله با بهره‌گیری از یافته‌های فلسفه اسلامی (حکمت متعالیه) و عرفان اسلامی از یک طرف و تئوری عمومی سیستم‌ها، نظریه شبکه‌ای در فیزیک کوانتومی و شبکه‌های اجتماعی از طرف دیگر سعی شده تا از دستاوردهای مشترک آن‌ها، زمینه‌های لازم جهت تدوین نگرش توحیدی و ارائه تعریفی نو و مدلی کاربردی از آن به دست آید. ✍ مهندس حسین احمدی ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ✅ تحلیل مفهوم شبکه هستی| بخش اول موضوع بحث: «شبکه هستی» چیست؟ چرا و چگونه؟ مسأله بحث: برای انجام یک تحقیق معتبر، نیاز به تشخیص موقعیت پدیده در کل شبکه هستی داریم. نقشه عالم هستی که در آن موقعیت و مختصات موجودات و عوالم و روابط آنها با یکدیگر مشخص شده باشد چگونه است؟ پیش‌فرض‌ها: شبكه، مجموعه‌ای به هم‌پیوسته از «سیستم‌ها» است که هدف واحد یا اهداف متعددی را پوشش می‌دهند؛ و «سیستم‌» مجموعه‌ای از عناصر است كه با يكديگر ارتباط برقرار می‌كنند و برای تحقق يك هدف واحد در تلاش‌اند. در هر شبكه، تغيير يك جزء بر ديگر اجزاء و بر كلّ، تأثير دارد و هيچ‌ يك از عناصر، اثر مستقل و جدا از مجموعه ندارند. بعضی اوقات اصطلاح «شبکه» معادل با اصطلاح «سیستم» به ‌کار می‌رود. فرضیه بحث: برهان‌ در فلسفه اسلام، منجر به‌ نظريّه “شبكه‌ای بودن هستی” شده‌ است. مقصود از شبکه هستی،‌ برقراری رابطه علت و معلولی، اثرگذاری و اثرپذیری میان کل پدیده‌ها در تمام لایه‌های عالم وجود است. تبیین بحث: بر اساس نظريّه فوق،‌ هيچ حركتی در هستی، بدون تعامل با اجزاء ديگر آن انجام نمی‌شود. عوالمی در ماوراء دنيا وجود دارند كه منشأ و سرچشمه موجودات مادی هستند و فعل ‌و انفعالات موجود در دنيا و موجوداتِ آن، تابعی از فعل ‌و انفعالات موجود در جهان‌های آسمانی است و ايجاد اثری در جهان مادی (كه به‌ سبب فعّال شدن عللی در ماوراء بوده است)، سبب تأثير در نقاط ديگر ماورايی شده و در نتيجه آثار جديدی در جهان مادی پديد می‌آيد و اين چرخه فعل ‌و انفعالات كه سررشته آنها متصل به اراده خداوند است، به‌ همين منوال استمرار می‌يابد؛ بدن در روح اثر می‌گذارد و روح در بدن و هر دو در محيط و محيط در هر دو، و هر سه در مجاری ماورايی و سرچشمه‌ای موجودات تأثير می‌گذارند و اين مجاری در يكديگر و در كل دنيا نفوذ دارند. كل اين تعاملات، تشكيل شبكه واحدی را می‌دهد كه به‌صورت سيستمی منسجم و يكپارچه، برای تحقّق هدفی در ارتباطند. شايد نموداری ابتدايی از شبكه هستی بر اساس فلسفه اسلام را، بتوان به ‌صورتی كه می‌آيد تصوير كرد: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/93 ▫️ https://eitaa.com/vaseti/89 بر اساس حكمت متعاليه اسلام، هستی از مراتب تشكيكی وجود، از وجود بی نهايتِ خداوند آغاز شده و به قابليّتِ وجود يافتن (هيولی) ختم می‌گردد و اين مراتب ارتباط علت‌ و معلولی با يكديگر دارند و يك مجموعه يكپارچه را تشكيل می‌دهند. هر رتبه از وجود، خواص و آثاری به‌خود می‌گيرد و قوانينی براساس آنها در آن فضای وجودی حاكم می‌گردد. عالمِ قيامت، عالمِ برزخ و عالم دنيا، سه‌ لايه كلّی هستی می‌باشند. این تصویر، برش و مقطعی معرفتی از «هر نقطه در هستی» می‌باشد و این‌که خداوند با یک نقطه نشان داده شده است به ‌معنی محدود کردن او در آنجا نیست بلکه در هر نقطه در عالم هستی، این مخروط فعال است و در هر نقطه از عالم وجود،‌ وجود از خداوند تجلی پیدا می‌کند و به کل لایه‌های هستی منتشر می‌شود. از خدا آغاز شده (انا لله) و به دنیا می‌رسد (ثم رددناه اسفل سافلین) و به خدا برمی‌گردد (انا الیه راجعون). روح همه انسان‌ها از «عالم امر» نشأت می‌گیرد (الا له الخلق و الامر + قل الروح من امر ربی) ، تنازل می‌کند (ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم) از نقطه‌ای به دنیا وارد می‌شود (برزخ نزولی یا عالم ذر) ، به بدنی تعلق می‌گیرد، در محیط مادی قرار می‌گیرد، با همنوع ارتباط برقرار می‌کند، از نقطه‌ای از دنیا خارج می‌شود (برزخ صعودی) و به‌سوی خداوند بازمی‌گردد. هر کدام از خطوط داخل شکل،‌ نمایاننده نیرویی است که به ما وارد می‌شود یا ما وارد می‌کنیم. نیروهای مثبت (فرشتگان) و نیروهای منفی (شیاطین) در این عالم مشغول به‌ اثرگذاری هستند و ما انسان‌ها در نقطه‌ای خارج از برزخ و نزدیک به برزخ، در عالم مادی قرار گرفته‌ایم (نقطه اراده)؛ به هر طرف که بخواهیم می‌توانیم حرکت کنیم (اختیار داریم)، اما نمی‌توانیم خارج از ساختار شبکه هستی و خارج از قوانین آن حرکت کنیم (اختیارمان محدود به جبر ساختاری است). ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
﷽ ⚪️ تحلیل مفهوم شبکه هستی| بخش دوم و پایانی کلیه عناصر هستی بر ما اثر می‌گذارند و ما نیز می‌توانیم بر آن‌ها اثر بگذاریم، و از آن جایی که تمام حرکت‌ها در این عالم برآیندی است، لذا برای این‌که بتوانیم به ‌سمت و سویی حرکت کنیم باید کلیه نیروهایی که به ما وارد می‌شود و ما می‌توانیم بر آنها نیرو وارد کنیم را محاسبه کنیم تا بتوانیم برآیند آنها را به سوی هدفمان به ‌دست آوریم؛ بنابراین باید هر کدام از خطوط موجود در شکل که نمایاننده یک نیرو وارده به ما هستند یک «معادله» تعیین کنیم یعنی تعیین کمیت و کیفیت و جهت نیرو در هنگام ارتباط، تا بتوانیم برآیند این معادلات را طوری به ‌دست آوریم که رو به سوی هدف باشد. چقدر و چگونه باید به بدن بپردازیم (تعیین کلیه عوارض زمانی، مکانی، کمی، کیفی، جهتی و …) تا برآیندش با نحوه پرداختن به محیط و نحوه پرداختن به همنوع و نحوه توجه به فرشتگان و نحوه توجه به شیاطین و …، رو به سوی خدا باشد. دقّت در اين نمودار نشان می‌دهد كه كوچك‌ترين تغيير در هر يك از نقاط ارتباطی به ديگر نقاط هم سرايت می‌كند، هر نقطه را كه حركت دهيد تمام نقاط ديگر هم حركت خواهند كرد. اگر بخواهيم جهت حركتِ “انسان به‌ سوی خدا” را تنظيم كنيم، بدون تنظيم ارتباطات نقاط ديگر، نمی‌توان جهت مطلوب را ايجاد كرد. وقتی انتخاب يك رنگ يا مدل لباس، در روحيّه انسان تأثير دارد و تغييراتی در احساسات و در پی احساس، در افكار ايجاد می‌كند و اين تغييرات در دراز مدت سبب تغيير جهت حركت زندگی مي‌شود، [1] آيا می‌توان بدون ارائه برنامه برای جوانب مختلف زندگی و ايجاد اثرات حساب شده درفكر و روحِ فردی و جمعی، انسان را در كوتاه‌ترين و سريع‌ترين و باكيفيت‌ترين حركت به سوی خدا بُرد؟ نتایج، آثار و لوازم پذیرش بحث: با توجه به نظريّه “هستی شبكه‌ای” و ملاحظه تعريف و اهداف دين، دين بايد برای سؤالات زير پاسخ داشته باشد (يعنی دين بايد برای موارد زير كه عناصر حياتی زندگی انسان هستند طرح و برنامه ارائه ‌دهد تا بتواند هدف نهايی خود را محقق كند): چگونه ارتباط مطلوب با خدا داشته باشيم؟ چگونه به هدف زندگی برسيم؟ چگونه قلب و روح سالم داشته باشيم؟ چگونه فكر و ذهن فعال و خلّاق داشته باشيم؟ چگونه بدن سالم داشته باشيم؟ چگونه ارتباط مفيد با ديگر انسان‌ها داشته باشيم؟ چگونه محيط زندگی سالم داشته باشيم؟ چگونه نيازهای خود را به ‌درستی برطرف كنيم؟ ▫️ مبانی دین‌شناسانه: ▫️ موارد زير نيز برخی از جوانب و لايه‌های زندگی هستند كه بنا بر مقتضای شبكه‌ای بودنِ هستی، دين تا برای آنها طرح ‌و برنامه نداشته باشد نمی‌تواند انسان‌ را به‌ هدف مورد نظر خود برساند[2] و يك دين‌شناس بايد الگو و مدلی را كه دين برای آن‌ها بيان كرده است شناسايی و ارائه كند:[3] نظام عبادی، نظام اخلاقی، نظام تربيتی، نظام آموزشی، نظام توليد و مصرف غذايی، مدل لباس و مسكن و استراحت، نظام بهداشتی، نظام حقوقی و قضايی، نظام امنيتی، نظام تجاری و اقتصادی، نظام‌ زندگی اجتماعی و تعاون و فعاليّت‌های گروهی، نظام حكومتی و تصميم‌‌گيری، الگو و مدل فرهنگی، نظام خانوادگی و نظام رسانه‌ای و.. ▫️ نقشه تمدن: ▫️ ▫️ مبانی هستی‌شناسانه: ▫️ https://eitaa.com/vaseti/115 مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث: فلسفه، حکمت متعالیه، هستی‌شناسی، نقشه هستی، هرم هستی، مخروط هستی، نظام علت و معلولی، فرمول حرکت پی‌نوشت‌ها: [1]. اين‌ نمودار الهام گرفته از نمودار زير است كه در كتاب “‌معادشناسي”، تأليف مرحوم علامه ‌آيه‌الله‌ حاج‌ سيدمحمدحسين حسينی ‌طهرانی قدس‌سره، انتشارات حكمت، ج۶، ص۲۰۰ آمده است. مبانی فلسفی نمودار نيز در همان قسمت از كتاب تشريح شده است. در كتاب ”‌هرم هستی”،‌ ص ۱۷۵ نيز آمده است: “وجه تشبيه جهان هستی به مخروط يا هِرَم اين است كه همان‌گونه كه رأس مخروط بسيط و ناپيداست و در عين بساطت، محيط و فراگيرنده تمام جسم مخروط يا هرم است، مقام غيب ‌الغيوب و غيب ‌مكنون نيز به‌ همين‌ گونه است كه در عين احاطه و حضور قيومی در تمام مراتب هستی، اختصاص و تعيّن مخصوصی به هيچ ‌‌يك از نقاط مخروط ندارد؛ و نيز به ‌خاطر اين است كه در عين اتصال مستقيم و ناگسستنی كه ميان تمام نقاط جسم مخروط و راس حاكميت بنيادی وجودی دارد، مراتب قرب و بُعد ذاتی و شدت و ضعف تعلّقی ميان مراتب متكثره حكمفرماست كه می‌تواند از كثرت تشكيكی حكايت كند و از همه گذشته در هرم هستی می‌توان قاب قوسين را به‌خوبی ترسيم رياضی نمود و رأس مخروط را در قاب قوسين قرار داد.” [2]. بررسی كتاب ”مبانی كلامی جهت‌گيری دعوت انبياء”، احد فرامرز قراملكی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ۱۳۸۰، می‌تواند در اين بحث راهگشا باشد. [3]. هم در مقياس خُرد و هم در مقياس كلان ⚪️ تفکر و تمدن شبکه‌ای ⚪️ @vaseti
تحلیل مفهوم شبکه هستی.pdf
986.5K
تحلیل مفهوم شبکه هستی. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti
هستی شناسانه.xmind
528.7K
نمودار مبانی هستی‌شناختی. تفکر و تمدن شبکه‌ای @vaseti