🌸🌸🌸🌸🌸
☄مثال بزنید که محلی از اعراب ندارد ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
☀️نکته : چون جمله اول( کتاب -مقاله-سوره و ...) محلی از اعراب ندارد
☄مثال بزنید که در ان جارو مجرور باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
☀️توجه : بسم جارو مجرور است
☄مثالی بزنید در ان مضاف و مضاف الیه باشد ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
☀️توجه: بسم الله (اسم مضاف و الله مضاف الیه)
☄مثالی بزنید که در ان موصوف و صفت باشد ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
☀️توجه : الله (موصوف) و الرحمن (صفت)
☄مثالی بزنید که یک وصوف و دو صفت باشد ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
☀️توجه : الله(موصوف) و الرحمن (صفت اول) و الرحیم(صفت دوم)
☄مثالی بزنید که در ان صفت با (ال) معرفه شده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
☀️توجه : الرحمن (با ال) و الرحیم(با ال)
👈نکته : چون موصوف معرفه است و صفت هم باید معرفه باشد چون تطبیق لازم است
☄مثالی بزنید که در ان موصوف اسم علم باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
☀️توجه : الله اسم علم است برای خداوند
☄مثالی بزنید که در ان دوصفت بدون هیچ گونه فاصله ای در کنار هم قرار گرفتند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
☀️توجه : الرحمن و الرحیم
🌸 @vazife110
مالکِ یوم الدین
🌻چرا اعراب مالک جر است؟
🍂چون مالک صفت الله است به همین جهت در اعراب از ان تبعیت کرده است.
🌻اگر مالک صفت است پس موصوفش چیست؟
🍂الله
🌻ایا بین موصوف و صفت می تواند فاصله باشد؟
🍂بله مثلا بین مالک یوم الدین و الله فاصله است .
🌻ایا یک موصوف می تواند چندین صفت داشته باشد؟
🍂بله مانند الله در سوره حمد که چهار تا صفت دارد . رب العالمین-الرحمن-الرحیم-مالک یوم الدین
🌻ایا موصوف و صفت هر دو باید معرفه یا نکره باشند؟
🍂بله
🌻اگر موصوف و صفت هر دو باید معرفه یا نکره باشند چطور مالک (نکره) برای (الله) معرفه صفت است؟
🍂مالک اول نکره بود امکان صفت شدن برای الله را نداشت بعد از اینکه به یوم و یوم هم به الدین اضافه شد معرفه شد.
🌻برای معرفه شدن یک کلمه چند راه داریم؟
🍂اینکه خودش از معارف باشد.
🍂یا اینکه به معارف اضافه شود
🌻کلمه (مالک) چطور معرفه شده است؟
🍂مالک به یوم و یوم به الدین اضافه شده است یوم از الدین کسب تعریف۸ کرده و مالک هم از یوم
🌻چرا اعراب سه کلمه (مالک یوم الدین) جر است؟
🍂مالک صفت الله است چون الله مجرور است مالک هم مجرور است .
🍂یوم مضاف الیه مالک است به همین جهت مجرور است
🍂الدین هم مضاف الیه یوم است به همین جهت مجرور است
🌻یک کلمه می تواند هم مضاف باشد هم مضاف الیه؟
🍂کلمه یوم نسبت به مالک مضاف الیه است و نسبت به الدین ؛ مضاف است
🌸 @vazife110
🌸🌸🌸🌸🌸
🔥اهدنا الصراط المستقیم
☄لغات:
☀️معنای کلمه «صراط»صراط در لغت به معنای طریق و سبیل نزدیک به هم است. کلمه صراط از ماده « ص ر ط» گرفته شده است که به معنای بلعیدن است و راه روشن، کانه رهرو خود را بلعیده و در مجرای گلوی خویش فرو برده است که دیگر نمیتواند به این سو و آن سو منحرف شود و نیز نمیگذارد که از شکمش بیرون شود.
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 44 و 52
☀️امام صادق (ع) : صراط مستقیم ، طریق بسوی معرفت الهی است و آن دو صراط است : یکی در دنیا که همان امام واجب الاطاعه است و یکی در آخرت که همان پلی بر جهنم است .
هر کس در دنیا امام را شناخت و به او اقتدا نمود ، در قیامت قدم او بر صراط نمی لغزد .
منبع : معانی الاخبار
☀️راه مستقیم: راه خداست.
«انّ ربّى على صراطٍ مستقیم»
☀️راه مستقیم، راه انبیاست.
«انّک لَمِن المرسلین على صراطٍ مستقیم»
☀️راه مستقیم، راه بندگى خداست.
«و أنِ اعبدونى هذا صراط مستقیم»
☀️راه مستقیم، توکّل وتکیه بر خداست. «مَن یعتصم باللّه فقد هُدىَ الى صراط مستقیم»
☄نکات نحوی:
☀️(اهْدِنَا) فعل أمر مبنی على حذف العلّة و هو هنا بمعنى الدّعاء و نا ضمیر متصل فی محل نصب مفعول به و فاعله ضمیر مستتر فیه وجوبا تقدیره أنت
☀️(الصِّراطَ) مفعول به ثان
☀️صراط المستقیم مضاف و مضاف الیه
☀️اِهدِ فعل؛ نا مفعول بِهِ اولش؛ اَلصِرّاطَ مفعول بِهِ دوم آن و المُستَقِیمَ نعت است برای اَلصِرّاط.
☄نکات صرفی:
☀️إِهدِ:فعل امر ، للمخاطب ، متعدی ، مبنی بر حذف حرف عله ، معتل ناقص از «هدی» ثلاثی مجرد
☀️نا: ضمیر متصل « منصوبی و مجروری » ، متکلم مع الغیر ، مبنی علی السکون ، معرفه
☀️الصراط : اسم مفرد ، مذکر ، جامد ، معرب ، منصرف ، صحیح الآخر ، معرفه به ال
☀️الْمُسْتَقِیمَ : اسم مفرد ، مذکر ، مشتق اسم فاعل ، معرب ، منصرف ، صحیح الآخر ، معرفه به ال
🌸 @vazife110
🌸🌸🌸🌸🌸
👈صراط الذین انعمت علیم غیر المغضوب علیم والضالین
🌺این آیه راه مستقیم را، راه کسانى معرّفى مىکند که مورد نعمت الهى واقع شده اند وعبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا وصالحین
🌺در قرآن نام برخى به عنوان گمراه کننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا ونیاکان منحرف.
🌺فرق مغضوب و ضالین
هر دوی ان ها اهل آتشند اما با توجه به درجه بندی گناهان فرق هایی با هم دارند. مغضوب به کافران و فاسقانی گفته می شود که علاوه بر انحرافشان در راه خدا ، معاند و محارب هستند و در گمراهی دیگران نقش دارند مانند یهود و مشرک و منافق اما ضال به کافر و فاسقس اطلاق می شود که غالبا سر در آخور خود دارند مانند اهل معصیت و ظالمان و کافران
🌲مَغْضُوب : غضب شده
🌲ضال : گمراه
🍂(المغضوب)، اسم مفعول من غضب
🍂(الضالّین)، جمع الضال و هو اسم فاعل من ضلّ یضلّ باب ضرب وزنه فاعل، و أدغمت عین الکلمة فی لامه
🍂(غیر) اسم مفرد مذکّر دائما، قد یکون نعتا و قد یکون أداة استثناء ..
🍂أنعمت فعل ثلاثی مزید باب افعال ماضی مذکر مخاطب
☄ریشه: نعم : نعمت داد
☄معنی: نعمت دادی
🍂عَلَی: حرف جر مبنی علی السکون ، عامل
🍂هُم : اسم ، ضمیر متصل ( مجروری ، منصوبی )جمع مذکر غایب ، مبنی علی السکون ، معرفه
🍂وَ: حرف عطف مبنی علی الفتح، غیر عام
🌻لفظ صرِاطَ بدل است از صِراط اول؛ اَلَّذینَ مضاف الیه است برای صِراطَ؛ اَنعَمتَ فعل؛ ضمیر خطاب فاعل آن عَلَیهِم جار ومجرور و متعلق است به اَنعَمتَ و این جمله فعلیه ، صله است برای اَلّذِینَ.
🌻غَیرِ بدل است از اَلَّذِینَ ؛ اَلمغضُوبِ مضاف الیه غَیرِ است؛ عَلَیهِم جار ومجرور ونایب فاعل است برای مَغضُوبِ؛ واو عاطفه؛ ضالِّینَ معطوف است بر مَغضُوبِ
🌻صِراطَ «بدل، تابع»الَّذِینَ «مضاف الیه مجرور یا در محل جر»أَنْعَمْتَ «فعل ماضی مبنی بر سکون ظاهری» «تاء ضمیر متصل در محل رفع فاعل»عَلَیْهِمْ «حرف جر و اسم مجرور»غَیْرِ «بدل، تابع»الْمَغْضُوبِ «مضاف الیه مجرور یا در محل جر»عَلَیْهِمْ «حرف جر و اسم مجرور»وَ لاَ «واو عطف» «حرف نفی غیر عامل»الضَّالِّینَ «معطوف، تابع»
🌸 @vazife110
🌸🌸🌸🌸🌸
👈الإمام عليّ عليه السلام :عِبادَ اللّهِ! إنَّكُم وما تَأمُلُونَ مِن هذِهِ الدُّنيا أثوِياءُ مُؤَجَّلونَ .
☀️سوال : کلمه (عباد) که در اول قرار گرفته باید مرفوع بود نه منصوب علت چیست؟
☀️جواب : در بعضی مواقع حرف ندا از اول منادا حذف می شود این عبارت (عبادالله) منادای مضاف است
🌻هرگاه يک ترکيب اضافي (مضاف و مضافاليه) را مورد ندا قرار دهيم، منادي مضاف است.
🌻اگر اسم مورد ندا (همان منادي مضاف) معرب بود که «فتحه» ميگيرد و منصوب به اعراب ظاهري است.
🌻یا از همه ٔ حروف ندا بیشتر استعمال شود و به همین سبب هنگام حذف بجز خود یا چیز دیگری مقدر نشود مانند: یوسف اعرض عن هذا
#منادا
#منادای_مضاف
#حذف_ندا
🌸 @vazife110
🌸🌸🌸🌸🌸
🌺تفسیر المیزان :
(الم ):اجمالابین حروف مقطعه درسوره هایی که باحروف مقطعه آغازمی شود و بین معنی کلی آن سوره ارتباطی وجود دارد و گفته شده که مراد ازآن دلالت براسماءخدای تعالی است ،والله یعلم .
☀️☀️☀️در باره حروفى که در اوائل بعضى از سورهها آمده است نظریات و وجوهى بیان شده است که أهمّ آنها از اینقرار است:
🌻1.جز خدا کسى نمیداند
🌻2. نام سورههانامهاى سورههایى است که باین حروف آغاز شده است.
🌻3. اشاره باسم و یا صفتى از خدا
🌻4. حروف پراکنده اسم اعظم
🌻5.سوگندهاى قرآن
🌻6.براى ساکت کردن مردم
🌻7. قرآن از همین حروف است
🔥نکته : در 24 مورد از آغاز سوره هائى که با این حروف شروع شده است ، بلافاصله سخن از قرآن و عظمت آن به میان آمده ، این خود نشان مى دهد که ارتباطى میان این دو، (حروف مقطعه و عظمت قرآن ) موجود است
☄نکته اعرابی:
حروف مقطّعة لا محل لها من الاعراب
👈توضيح : و هذا اعتمادا على أصح الأقوال و أسهلها و أبعدها عن التأویل
🌸 @vazife110
🌸🌸🌸🌸🌸
☄آیت الله مشکینی:
این کتاب والا رتبه جای شکی در آن نیست ( تأمل در الفاظ و محتوا و حال آورنده آن تردیدی در حقانیت آن نمی گذارد ) ، مایه هدایت پرهیزکاران است ( آنها که صفات پنجگانه زیر را از طریق فطرت یا دعوت انبیا به دست آورده اند ) .
☄تفسیر المیزان
(ذلک الکتاب ):مقصود ازآن کتاب قرآن است ،کتابی که شامل تمام معارف موجود احکام الهی ،ادله عقلی و مواعظ اخلاقی برای هدایت مردم به راه سعادت ایشان به سوی نظام الهی است که تمام شئون انسانی را ارتقاءمی دهد
☄تفسیر راهنما:
ذلک الکتب : «ذلک» مبتدا و «الکتاب» خبر آن است. بر این مبنا «ال» در الکتاب براى استغراق صفات است و دلالت بر کمال دارد.
❇️*از امیر المؤمنین مروی است که : متقی کسی است که اگر عمل او را در طبقی نهند و بر جهانیان عرضه کنند ، از آن حیا و شرم ننم
☀️لغت :
👈رَیْب : شک و تردید
👈متقی : خود مهار، پرهیزکار
☀️نکات صرفی:
🍂(ذا) اسم للإشارة، و الألف من أصل الاسم، و فیه حذف بعض حروفه لأن تصغیره ذیّا، فوزنه فع بفتح فسکون، و ألفه منقلبة عن یاء
🍂(ریب)، مصدر راب یریب باب ضرب، وزنه فعل بفتح فسکون.
🍂(هدى)، مصدر سماعی لفعل (هدى) باب ضرب. و فی الکلمة إعلال بالقلب، أصله هدی بیاء فی آخره، لأنک تقول هدیت، جاءت الیاء متحرّکة بعد فتح قلبت ألفا فأعلّت
☀️نکات نحوی:
🌻(ذا) اسم إشارة مبنی على السکون فی محل رفع مبتدأ (اللام) للبعد (الکاف) للخطاب
🌻(الکتاب) بدل من (ذا)، أو عطف بیان تبعه فی الرفع
🌻(لا) نافیة للجنس (ریب) اسم لا مبنی على الفتح فی محل نصب
🌻جملة: «ذلک الکتاب ..» لا محل لها ابتدائیة.
#لای_نفی_جنس
#لامحل
#بدل
#عطف_بیان
🌸 @vazife110
☄ أُولئِکَ عَلي هُديً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
🌻تفسیر المیزان
اولئک علی هدی من ربهم ):هدایت و دلالت همه اش ازناحیه خدای سبحان است واگر به دیگران نسبت داده شودازطریق مجازگویی است ، (و اولئک هم المفلحون ):و فلاح به معنای رستگاری و ظفرمندی است ،لذا متقین حقیقتا از جانب پروردگارشان هدایت شده اند و رستگار خواهندبود.
🌻تفسیرنمونه
جالب اینکه مى گوید:((على هدى من ربهم )) اشاره به اینکه هدایت الهى همچون مرکب راهوارى است که آنها بر آن سوارند، و به کمک این مرکب به سوى رستگارى و سعادت پیش مى روند (زیرا میدانیم کلمه ((على )) معمولا در جائى به کار مى رود که مفهوم تسلط و علو و استیلاء را مى رساند).
☀️لغت :
👈المفلحون: واژه مفلح از ریشه فلاح است و معناى اصلى ماده فلح، چیزى است که لازم آن رهایى از شرور و دستیابى به خیر و صلاح است و با این دو قید از ماده نجات ، ظفر و صلاح امتیاز مى یابد.
👈اولئک : آنان
☀️نحو(ترکیب) :
👈(أولاء)، اسم إشارة مبنیّ على الکسر فی محلّ رفع مبتدأ
👈(الکاف) حرف خطاب
👈(على هدى) جارّ و مجرور متعلّق بمحذوف خبر المبتدأ، و علامة الجرّ الکسرة المقدّرة على الألف للتّعذّر.
👈(من ربّ) جارّ و مجرور متعلّق بمحذوف نعت ل (هدى)
👈(هم) ضمیر فصل لا محلّ له.
توضيح : یجوز أن یعرب فی محلّ رفع مبتدأ خبره المفلحون .. و جملة هم المفلحون خبر المبتدأ (أولئک).
☀️صرف(تجزیه))
👈(أولى)، اسم إشارة یأتی مقصورا و ممدودا (أولاء)، و الواو فی کلیهما زائدة.
👈(المفلحون)، جمع المفلح، اسم فاعل من أفلح
🌸 @vazife110
🌸احکام اسم تفضیل
▫️هر گاه اسم تفضیل با (مِن) استعمال شود همیشه مفرد مذکر آورده می شود،خواه موصوفش مذکر باشد یا مونث،جمع باشد یا مفرد یا تثنیه مانند:هند افضل من عمر،الزیدان افضل من بکر.
▫️گاه (من) با ما بعدش حذف می شود مانند الله اکبر و تقدیر آن چنین است:الله اکبر من ان یوصف.
▫️هر گاه اسم تفضیل با ال استعمال شود،دیگر من همراه آن به کار نمی رود.
▫️اسم تفضیل بنا به عقیده تمامی علماء نحو ضمیر مستتر را رفع می دهد،مانند:زید افضل من عمر که در اینجا افضل به (هو) رفع داده که به زید بر می گردد.
🌸 @vazife110
🌻زیارت جامعه کبیره :
👈سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا
🌲❇️نوع (إِنْ) را مشخص کنید؟
شرطیه است؟
نافیه است؟
یا...؟؟؟
🌻جواب :
👈ان( مخففه از مثقله ) است
☄نشانه : لام فارقه
🔥🔥🔥لام فارقه لامی است که بر سر خبر ان مخففه می آید تا فرق بگذارد بین ان مخففه و ان نافیه یعنی اگر در خبر(ان)لام امده ، نمی تواند (ان) نافیه باشد
🌸 @vazife110
صحیفهی سجادیه
🍀 و بِقُدْرَتِك أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِك وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ.
🍀 و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کردهای و به اقتدار خود متوجه من نمودهای.
👈«واو»: استینافیة
👈 جمله «أورد…»: محلّی از اعراب ندارد. (جملهی مستأنفه)
👈جمله «وَجَّهتَه»: محلّی از اعراب ندارد؛ عطف به جملهی «أورد»
☄☄سوال:
🌻جمله مستانفه چه نوع جمله ای است؟
🌻اعراب جمله مستانفه چیست؟
🌻جمله ای که بر جمله مستانفه عطف می شود چه نوع اعرابی دارد ؟
☄☄توضیحات:
🍂"استئناف" مصدر باب "استفعال" از مادهی "أنف" و در لغت به معنای آغاز و شروع کردن است.
🍂استئناف در اصطلاح نحو عبارت است از آغاز و شروع کردن کلام با جملهای که یا در ابتدای کلام واقع شده و یا در لفظ جدا و مستقل از کلام سابق است
واو:
این حرف از ادات استئناف بوده که در کتابهای نحوی به کاربردهای دیگر آن در غیر استئناف اشاره شده است. از نشانههای "واو" استئنافیه آن است که در اثنای کلام آمده و در صورت حذف آن، معنای کلام تغییری نمیکند
🌸 @vazife110
اصول کافی :
☘عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: يَوْمُ اَلْأَضْحَى فِي اَلْيَوْمِ اَلَّذِي يُصَامُ فِيهِ وَ يَوْمُ اَلْعَاشُورَاءِ فِي اَلْيَوْمِ اَلَّذِي يُفْطَرُ فِيهِ .
الکافي ج ۴، ص ۵۴۷ الجزء الرابع كِتَابُ اَلْحَجِّ بَابُ اَلنَّوَادِرِ.
🍂توجه :
این روایت است و عاشوراء الف و لام گرفته است
☄☄اشکال :
العاشوراء چون معرفه است «ال» بر سر آن وارد نمیشود ( علم شده برای روز دهم ماه محرم)
☄الف و لام برای زینت است و هیچ کاری ندارد مگر اینکه مدخول خودش را مزین کند.
🌲مثلا الحسن و الحسین از این قبیل هستند. الف و لام در این گونه موارد نمی تواند برای تعریف باشد زیرا مدخول آنها علم و معرفه می باشد.
🌲مثال دیگر :ان کان کالخلیل فکالخلیل در صمدیه
🌸نکته:
الف و لام همه جا نمی تواند زینت باشد بلکه فقط در مورد اعلام می تواند برای زینت باشد.
🌸ایت ا... مکارم شیرازی می فرمایند : استاد ما، عبارت معروف (صمدیه)
☄(والمبرّد ان کان کالخلیل فکالخلیل والاّ فکیونس والاّ فکالبدل) را از من سؤال کرد و سفارش کرد آن را حل کنم، من صمدیّه را از میان کتابهاى جامع المقدّمات تا آن روز نخوانده بودم در حالى که از پیچیده ترین کتابهاى جامع المقدّمات است، تصمیم گرفتم آن را با مطالعه حل کنم، در مدّت «سی وشش ساعت» یعنى کمتر از دو شبانه روز، تمام آن را مطالعه و جواب سؤال استاد را تهیّه کرده و براى ایشان بیان کردم و ایشان تعجّب کرد و مرا تشویق نمود.
🌸 @vazife110
🌻" إِنَّ الَّذينَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ(بقره/6)
🌸آیت الله مشکینی:
بی تردید کسانی که کفر ورزیدند ( و بر کفر خود اصرار دارند ) بر آنها یکسان است چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی ایمان نخواهند آورد.
☄لغت :
🌸اَنذَرتَ(نَذر) : بیم دادی،هشداردادی
لَم تُنذِر : هشدار ندادی
🌸سَواء : یکسان،برابر
☄نکات صرفی:
🍂(الذین) اسم موصول، جمع الذی- على رأی ابن یعیش- و (ال) فیه زائدة لازمة
🍂أَنْذَرْتَ فعل ماضی مفرد مذکر مخاطب ثلاثی مزید از باب إفعال است و متعدّی می باشد.
🍂لَمْ تُنْذِرْ : وقتی "لم" بر سر فعل مضارع می آید آنرا مجزوم نموده ، معنای آن را هم به ماضی منفی تبدیل می کند.(إنذار نکردی)
🍂(سواء)، مصدر؛ فیه إبدال حرف العلّة بعد الألف همزة، و أصله سوای
☄نکات نحوی :
🌲(إنّ) حرف مشبّه بالفعل للتوکید ینصب المبتدأ و یرفع الخبر
🌲(الذین) اسم موصول مبنی على الفتح فی محلّ نصب اسم إنّ
🌲(سواء) خبر مقدّم مرفوع و المصدر المؤول (أ أنذرتهم) مبتدأی موخر
🌸 @vazife110
☀️☀️الحمدلله رب العالمین.ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین.لاسیما بقیة الله فی الأرضین.
🌟اعراب بقیه ا... چیست؟
🌸اعراب اسم پس از «لا سِیَّما»
اسمی که پس از «ولا سیّما» قرار میگیرد، دو حالت دارد: یا اسمی نکره و یا اسمی معرفه است.
👈الف) هنگامی که اسم پس از «لا سِیَّما» نکره باشد. «أحِبُّ الطُّلاّبَ ولا سِیَّما طالبٍ یَدرُسُ جَیِّداً.»
به ترتیب اولویت میتوان اسم بعد از سیما را مجرور، مرفوع یا منصوب کرد؛
مجرور:«ما»: زائدةٌ و اسم بعد از آن مضاف الیه است
مرفوع:«ما»: اسمُ مَوصول و اسم بعد از آن خبر برای مبتدای محذوف است .
منصوب:«ما»: زائدةٌ کافّةٌ و اسم بعد از آن تمییز برای سیّ می باشد .
👈ب) هنگامی که اسم پس از «لا سِیَّما» معرفه باشد. «أحِبُّ الطُّلاّبَ ولا سِیَّما عليٍّ.»
میتوان آن را مجرور یا مرفوع کرد و نصب آن جایز نیست.
نکته : نصب جایز نیست چون نصب به خاطر تمییز است و تمییز هم نکره است نه معرفه
🌻🌻کثرت به کارگیری "و لاسیّما"در کلام، سبب تصرفاتی در لفظ آن شده است. این تصرفات که در کلام مانعی از آنها نیست بر پنج گونهاند:
۱. تخفیف "یاء" (و لاسیما)
۲. حذف "واو" (لاسیّما)
۳. حذف "واو" و تخفیف "یاء" (لاسیما)
۴. حذف "واو" و "لا" (سیّما)
۵. حذف "واو" و "لا"و تخفیف "یاء" (سیما)
🌸 @vazife110
🌺خَتَمَ اللَّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ وَ عَلي سَمْعِهِمْ وَ عَلي أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ(7 / بقره)
☄تفسیر المیزان:
( ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه ):(خداوندبر دلهای آنها مهر زده است و بر گوشها و چشمهای آنان پرده ای است )، خداوندمهر زدن به قلب را به خودش نسبت داده است و پرده و غشاوه بر چشم و گوش رابه خود آنها نسبت داده است .پس یک بار کفر ازناحیه خود آنهاست که حجابی دارند که حق را نمی بینند ویک بار خداوند برای مجازاتشان بردلهای آنها مهر زده ، بخاطر کفر و گناهکاری و فسق آنان .لذا اعمال کفار بین دوحجاب قرار دارد،یکی ازناحیه خودشان و دیگری ازناحیه پروردگارشان و دیگرآنکه کفر هم مانند ایمان دارای مراتب شدت وضعف است که هریک آثار متفاوتی دارد،(و لهم عذاب عظیم)(و برای آنان عذابی بزرگ است )،به سبب اعمالشان و به سبب اینکه فیض الهی رارد کرده وانکار نموده اند برای آنها عذاب بزرگی می باشد.
🌻لغات :
👈خَتَمَ اللهُ : خدا بر دلها وگوش هایشان مهر نهاد
👈غِشاوَة : پرده،حجاب
👈سَمع : شنیدن،شنوایی و به معنای گوش نیز می آید
🌻نکات صرفی:
👈قلوب : اسم مشتق - مذکر مجازی - ثلاثی مزید - جمع مکسّر - اصل : ق ل ب
👈سمع : اسم جامد - مذکر مجازی - ثلاثی مجرد - مفرد - اصل : س م ع
👈غشاوة : اسم مشتق - مؤنث مجازی - ثلاثی مزید - مفرد - اصل : غ ش و
🌻نکات نحوی
👈عَلى «حرف جر(محلی از اعراب ندارد)»
👈أَبْصارِهِمْ «اسم مجرور یا در محل جر» «هاء ضمیر متصلی است در محل جر و مضاف الیه است» «خبر مقدم »
👈غِشاوَةٌ «مبتدای مؤخر»
🍂نکته : جمله (وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ) ، عطف بر جمله مقدم است و به اصطلاح عطف جمله بر جمله است
🌸 @vazife110
☀️وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنينَ) 8/ بقره)
☄لغت:
👈آمنا : ایمان آورده ایم
☄نکات صرفی
👈۱- یَقُولُ : مضارع - ثلاثی مجرد(ق و ل ) (اجوف(معتل العین) واوی)
👈۲- آمنّا : ماضی - ثلاثی مزید از باب إفعال (ا م ن ) (مهموز )
☄نکات نحوی:
👈(الواو) عاطفة أو استئنافیة
👈(من) حرف جرّ (الناس) مجرور به و علامة الجرّ الکسرة، و الجارّ و المجرور متعلّقان بمحذوف خبر مقدّم
👈(مَن) اسم موصول مبنیّ على السکون فی محلّ رفع مبتدأ مؤخّر
👈جملة: «یقول ...» لا محلّ لها صلة الموصول.
👈جملة: «آمنّا باللّه ...» فی محلّ نصب مقول القول.
👈جملة: «ما هم بمؤمنین ...» فی محلّ نصب حال
🌸 @vazife110
🔥تغییر محتوا با تغییر در ترکیب نحوی:
🌺🌺مثال اول :
(لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
👈ترکیب ۱: ما نافیه:
ترجمه آیت الله مکارم شیرازی:
تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دست آنان هيچ دخالتى در ساختن آن نداشته است! آيا شكر خدا را بجا نمى آورند؟!
👈ترکیب ۲: ما موصوله:
ترجمه انصاریان:
تا از ميوه آن و آنچه دستهايشان به عمل مىآورد [مانند شيره، كشمش، شربت و...] بخورند، آيا سپاس گزارى نمى کنند؟
🌺🌺مثال دوم:
:در مورد حرف ‘‘و’’ در آیه‘‘ومایعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم۔۔۔’’
بیش از ده قرن است که مفسران اختلاف نظر دارند که آیا عطف است یا استینافیه
👈اگر ‘‘و’’ عطف باشد،معنای آیه این است :علاوه برخدا ،استواران در علم نیز تاویل قرآن را می دانند۔
👈 اگر‘‘و’’ عطف نباشد، معنای آیه این است : فقط خدا تاویل قرآن را می داند۔
🌸 @vazife110
يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ(بقره/9)
🌺حجت الاسلام انصاریان:
[ به گمان باطلشان ] می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند ، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند ، ولی [ این حقیقت را ] درک نمی کنند.
👈نکته : تفاوت یخادعون و یخدعون
یخادعون از باب مفاعله و میان دو نفر به کار می رود ولی یخدعون فعلی یک طرفه است. ما وقتی کسی را فریب می دهیم کاری است یک طرفه، زیرا طرف مقابل از قصد ما آگاه نشده و لذا فریب خورده است. اما کسی که به خیال خود خدا را فریب می دهد کار او یک طرفه نیست زیرا در همان لحظه خدا هم او را فریب می دهد یعنی فریب را به خودش برمی گرداند. از این رو فریب در اینجا دوطرفه است که بنده ای خدا را فریب می دهد و در همان لحظه هم جواب فریب خود را می گیرد. لذا در مورد فریب خدا یخادعون آورده شده است.
☄لغات:
🌲یَخدَعُ : فریب می دهد
🌲یَشعُرُ(شَعر) : درک می کند،موشکافانه می فهمد
🌲یخادعون : یکدیگر را فریب می دهند
☄نکات نحوی:
🌻(یخادعون) =فعل مضارع مرفوع و علامة رفعه ثبوت النون، و (الواو) ضمیر متّصل فی محلّ رفع فاعل.
🌻(ما) = نافیة
🌻جملة: «ما یخدعون ...» =فی محلّ نصب حال من فاعل یخادعون
☄نکات صرفی:
🍂یُخادِعُونَ : فعل مضارع جمع مذکر غایب ثلاثی مزید از باب مفاعله.
ریشه : خ د ع (سالم)
🍂یَشْعُرُونَ : فعل مضارع جمع مذکر غایب ثلاثی مجرد.
ریشه : ش ع ر (سالم)
🌸 @vazife110
🍂ایا این کلمات مترادفند:
✍ کلمات
👈 «وَکْر»
👈«وَکْن»
👈«عُشّ»
👈«أُفْحُوص»
در یک معنای مشترک (آشیانه پرنده) بکار برده می شوند.
❇️اما جناب ابومنصور ثعالبی در کتاب فقه اللغة، «فصل في تقسیم أماکن الطیور» اصل وضع هر یک از این چهار کلمه را برای لانه و آشیانه خاصی از پرندگان می داند.
⚡️⚡️ به این صورت که لانه پرنده :
☄اگر بالای درخت باشد «وَکْر»
☄اگر در کوه یا دیواری باشد «وَکْن» (یا «وکنة»)
☄اگر در زیر سقف کلبه، ایوان، آلاچیق و مانند آن باشد «عُشّ»
☄در صورتیکه بر روی زمین باشد «أفحوص» نام دارد
🌸 @vazife110
في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما کانُوا يَکْذِبُونَ(بقره/10)
🍂🍂🍂تفسیر المیزان :
(فی قلوبهم مرض ):(در قلبهای آنها بیماری است )، قلب منافقان خالی ازحسن نیت است و حق راردمی کنند به همین جهت قلبهای آنان از درک حق ،بیمار است (فزادهم الله مرضا):(سپس خداوند هم به بیماری آنها می افزاید)،پس خداوند بواسطه این بیماری که ازناحیه خودشان است و به جهت مجازات آنها براین کوری و بیمار دلی آنها می افزاید،البته این عذاب دنیوی آنانست آنگاه درآخرت آنها را به شدیدترین عذاب مبتلا می کند،(و لهم عذاب الیم بما کانوایکذبون ):(و به سبب اینکه دروغ می گفتند ،برایشان عذابی دردناک خواهد بود)،پس سبب عذاب آنها فساد نیت و دروغگویی و تظاهر به ایمان بوده است .
🌻لغات:
👈زادَ : افزود
👈کانوا یَکذِبونَ : دروغ می گفتند
🌻نکات نحوی:
👈(مرضا)= مفعول به ثان منصوب.
👈(ألیم) =نعت ل (عذاب) مرفوع مثله
☄جملة: «فی قلوبهم مرض ...» = لا محلّ لها استئنافیة
☄جملة: «زادهم اللّه مرضا ...»= لا محل لها معطوفة على جملة فی قلوبهم مرض
🌻نکات صرفی
👈(زاد)= فیه إعلال بالقلب أصله زید مضارعه یزید، جاءت الیاء متحرّکة بعد فتح قلبت ألفا
👈(کانوا)= فیه إعلال بالقلب أصله کون مضارعه یکون، جاءت الواو متحرکة بعد فتح قلبت ألفا
❇️نکته : وقتی فعل کان(متناسب با صیغه) بر سر فعل مضارع بیاید ، مجموعاً فعل ماضی استمراری حاصل می شود. (کانُوا یَکْذِبُونَ = دروغ می گفتند)
🔥کانوا یکذبون:
با توجه به اینکه فعل ماضی استمراری است ، عذاب الیم مخصوص کسانی است که سیرۀ مستمرۀ آنها کذب بوده است
#اعلال
#قلب
#ماضی_استمراری
#جمله_استئنافیه
🌸 @vazife110
🌸🌺🌸واژة های قرانی : « فِيمَ »،« بِمَ »،« لِمَ »،«عمّ»
☀️مثلا: «عمّ» در اصل «عن ما» (از چه چيز) بوده است ـ نه «عن من» ـ و حرف «نون» به خاطر نزديك بودن مخرجش با «ميم» به «ميم» تبديل شده و در آن ادغام شده و به صورت «عمّا» در آمده است و آنگاه «الف» آن حذف شده و به «عمّ» تبديل شده است. كه اين كار طبق قاعده است .
⚡️⚡️توضيح :
كلمة «ما» در اين آيات اسم نكره مي باشد و اين نوع «ما» وقتي در جملة استفهاميه (پرسشي) قرار گيرد و مجرور باشد، مثلا يكي از حروف «جر» مانند: عن ،ب، علي، الي، من، في و... آن را مجرور كرده باشد، حرف «الف» آن حذف مي گردد و حركت فتحة آن باقي مي ماند تا نشان گر حذف آن «الف» باشد.
🌺🌺مانند:
☄الف) « فِيمَ » در « فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْرَاهَا » [نازعات / 43]
☄ب) « بِمَ » در « وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ » [نمل / 35]
☄ج) « لِمَ » در « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ » [صف / 2]
☄د) «عَمَّ» در «عَمَّ یتسائلون»(نباء / 1)
❇️اما اگر در جملة خبريه قرار گيرد هر چند به يكي از حروف «جرّ» مجرور هم باشد، الف آن حذف نمي شود
مانند:
☄الف) « بِمَا » در « وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ» [5بقره 4]
☄ب ) « لِمَا » در « قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ »[ ص / 75]
☄ج) « عَمَّا » در« قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ » [مومنون / 40]
#ما
#استفهام
#عَمَّ
#حذف_الف
🌸 @vazife110
🌺" وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ(بقره/11)🌺
🔥تفسیر المیزان :
(واذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض ):(و هنگامی که به آنها گفته شود، درزمین فساد نکنید)،فساد یعنی خارج کردن شیئی ازحد اعتدال آن ،پس هرتحریفی در اوامر خداوند و هردور شدنی از طریق الهی و نظامی که برای سعادت بشر آن را وضع کرده است ، منجر می شود به اختلال درهدفی که بخاطرآن خلق شده اند، و نظام وظایف مختل و معطل می شود و بهم می ریزد وازاین جهت ازفساد نهی شده است ، ( قالوا انمانحن مصلحون ):(می گویند، هماناما اصلاح کننده هستیم )،پس آنها نام افساد خود رااصلاح می گذارند و اعمال زشت خود راموجه جلوه می دهند.
☄لغت :
👈لا تُفسِدُوا : فسادانگیزی نکنید
👈مَصلِح : کسی که دیگری را اصلاح کند
👈اِفساد واِصلاح : مفهوم متضاد دارند و یکدیگر را تفسیر می کنند
☄نکات نحوی:
👈(إذا) ظرف لما یستقبل من الزمان یتضمّن معنى الشرط مبنی على السکون
👈(قیل) فعل ماض مبنیّ للمجهول
👈(تفسدوا) فعل مضارع مجزوم و علامة الجزم حذف النون و (الواو) فاعل
👈(إنّما) کافّة و مکفوفة لا عمل لها
👈جملة: «نحن مصلحون» فی محلّ نصب مقول القول.
☄نکات صرفی:
👈(قیل)، فیه إعلال بالقلب، أصله قول بضم أوّله و کسر ثانیه
👈(الأرض)، اسم جامد و الهمزة فیه أصلیّة، وزنه فعل بفتح فسکون.
👈(مصلحون)، جمع مصلح اسم فاعل من أصلح
🌻توجه :
👈نکته 1: به فعل معلوم در زبان عربی « المبنی للمعلوم » گفته می شود .
👈نکته2: به فعل مجهول در زبان عربی « المبنی للمجهول » گفته می شود .
👈نکته3: إذا ظرفیه ی شرطیه : بعد از آن همیشه جمله ی فعلیه ای می آید که با ماضی شروع می شود مانند ( إذا أنت أ کرمت الکریم ملکته) وگاهی فعل ماضی حذف می شود مانند: ( إذا الشّمس کوّرت )
#انما
#اذا
#مبنی_للمجهول
#مبنی_للمعلوم
🌸 @vazife110
🍂معنای لغات :
👈ضالّ
👈غاوی
🔸 ضالّ آن کسي است که راه را نميداند.
🔸غاوي آن کسي است که هدفی ندارد.
☄کاربرد قرانی :
ابليس اين دو دام را در مسير زندگي جامعه قرار داده است که ﴿وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ﴾ ﴿وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ﴾
🔹 بعضيها اصلاً نميدانند که براي چه خلق شدند و چه کار ميخواهند بکنند! اينها غاوياند؛ يعني بيهدف هستند.
🔹برخی ها هدف دارند، ولي نميدانند راه کجاست و از چه راهي ميخواهند به مقصد برسند؛ این ها ضال هستند.
🔸 خداي سبحان سوگند ياد کرد که وجود مبارک پيغمبر (عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) هم هدف را ميشناسد و هم راه را ميداند ﴿ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ﴾، پس راه را بلد است، ﴿وَ ما غَوي﴾ یعنی هدف دارد.
#ضال
#غاوی
#هدف
#گمراهی
🌸 @vazife110