melate_ebrahim_970110_(yek73.ir)_24.mp3
16.38M
📢 #رائفی_پور https://eitaa.com/velayat66
📝 موضوع: «ملت ابراهیم»
📅 ۱۰ فروردین ۹۷ - مشهد مقدس
dar_sayeh_abutorab_970110_(yek73.ir)_24.mp3
20.91M
📢 #رائفی_پور https://eitaa.com/velayat66
📝 موضوع: «در سایه ابوتراب»
📅 ۱۰ فروردین ۹۷ - مشهد مقدس
tahlile_sireye_siyasi_ejtemaei_a.mp3
25.3M
📢 #رائفی_پور https://eitaa.com/velayat66
📝 «تحلیل سیره سیاسی اجتماعی امیرالمومنین (ع)»
📅 ۱۰ فروردین ۹۷ - مشهد مقدس
Ostad_Raefipour_Hazrat_Zeynab_S.mp3
11.27M
🔊 #رائفی_پور https://eitaa.com/velayat66
📝 « حضرت زینب سلام الله علیها، آموزگار مکتب عاشورا »
📅 ١٢ فرودین ٩٧ شب رحلت شهادت گونه حضرت زینب (س) - تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مولودکعبه 3
#اعتراف علمای #اهل_سنت و #وهابیت
معاصر، به #ولادت #حضرت_علی (ع)
درکعبه https://eitaa.com/velayat66
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مولودکعبه 4
#اعتراف علمای #اهل_سنت و #وهابیت
معاصر، به #ولادت #حضرت_علی (ع)
درکعبه https://eitaa.com/velayat66
❤️خداخالق عشقه
❤️محمدگل عشقه
❤️ علی مظهرعشقه
❤️ زهرا وجودعشقه
❤️حسن نمادعشقه
❤️حسین سالارعشقه
❤️عباس ساقی عشقه
❤️ زینب شاهد عشقه
❤️سجاد راوی عشقه
❤️باقر عالم عشقه
❤️صادق احیای عشقه
❤️ كاظم صابرعشقه
❤️رضا ضامن عشقه
❤️تقی جمال عشقه
❤️نقی پاكی عشقه
❤️حسن بقای عشقه
❤️ اینم دعای عشقه
❤️ اللهم عجل لولیك الفرج
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 ماجرای یک مادر مسیحی که نام فرزندش را #زینالعابدین گذاشت.
"پزشکان گفتند محال است بچه دار شوی!"
👈 ماجراى پيدا شدن قبر على عليه السلام
🌴پس از شهادت اميرالمؤمنين على عليه السلام، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت را در زمين بلندى مخفيانه به خاك سپردند. سالها گذشت. جز ائمه عليهماالسلام و نزديكان آنها نمى دانستند قبر آن حضرت كجا است. تا اينكه در زمان خلافت هارون الرشيد حادثه اى سبب پيدا شدن قبر حضرت گرديد و آن حادثه چنين بود؛
🌴عبدالله بن حازم مى گويد: روزى براى شكار همراه هارون از كوفه خارج شديم، به ناحيه غريين (نجف) رسيديم ، در آن محل آهوانى را ديديم، بازها و سگهاى شكارى را به سوى آنها فرستاديم. آهوان پا به فرار گذاشته خود را به تپه اى كه در آنجا بود رساندند و بالاى آن تپه ايستادند. بازها و سگهاى شكارى از تپه بالا نرفته و برگشتند. آهوان از آن تپه پايين آمدند، بازها و سگهاى شكارى آنها را تعقيب كردند، آهوان دوباره به آن تپه پناهنده شدند و بازها و سگها دوباره بازگشتند و اين حادثه بار سوم نيز تكرار شد.
🌴هارون از اين ماجرا در شگفت شد كه اين چه قضيه است كه وقتى آهوان به آن تپه پناه مى برند. بازها و سگها جراءت رفتن و آنجا را ندارند. هارون گفت: برويد به كوفه و شخصى را كه از همه بيشتر عمر كرده باشد، پيدا كرده پيش من بياوريد. پيرمردى از طايفه اسد را پيدا كرده نزد هارون الرشيد آوردند.
🌴هارون گفت: پيرمرد! اين تپه چيست؟ ما را از حال اين تپه آگاه ساز! پيرمرد پاسخ داد: پدرم از پدرانشان نقل كرده كه آنها مى گفتند: اين تپه قبر شريف على عليه السلام است كه خداوند آنجا را حرم امن قرار داده است و هر كس به آنجا پناه ببرد در امان است. لذا آهوان در پناه آن حضرت از خطر محفوظ ماندند.
🌴هارون الرشيد از اسبش پياده شد و آب خواست و وضو گرفت و در كنار آن تپه نماز خواند، دعا كرد، گريه نمود، صورت را به زمين گذاشت و به خاك ماليد. و سپس دستور داد بارگاهى روى قبر آن حضرت ساختند. به اين گونه قبر مبارك حضرت على عليه السلام پس از صد سال و اندی آشكار گرديد. (شهادت علی عليه السلام در سال 40 هجری پيش آمد و هارون در حدود سال 170 هجری به خلافت رسيد، بنابراين بيش از 130 سال قبر علی عليه السلام مخفی بوده است).
📚 بحار ج 100، ص 252
👈 سرور فاطمه عليهاالسلام
🌴روزى حضرت فاطمه عليهماالسلام به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد: پدر جان ! روز قيامت تو را كجا ديدار كنم؟ پيامبر فرمود: فاطمه جان ! كنار در بهشت، آنگاه كه پرچم حمد به دست من باشد، در حالى كه در پيشگاه خداوند براى امتم شفاعت مى كنم.
🌴فاطمه: پدر جان ! اگر آنجا به خدمت نرسيدم؟ پيامبر: سر حوض كوثر ديدار كن كه امتم را سيراب مى كنم.
🌴فاطمه: اگر آنجا ديدارت نكردم؟ پیامبر: در صراط مرا ملاقات كن كه ايستاده ام و مى گويم خدايا امتم را سلامت بدار!
🌴فاطمه: اگر آنجا نتوانستم؟
پیامبر: مرا پاى ميزان ديدار كن كه مى گويم خدايا امتم را سالم بدار!
🌴فاطمه: چنانچه آنجا هم نشد؟ پیامبر: با من در پرتگاه دوزخ ديدار كن كه شعله هايش را از امتم دور مى كنم. فاطمه زهرا عليهاالسلام از اين خبر شاد و خرسند گرديد.
📚 بحار ج 8، ص 35 و ج 36، ص 288 و ج 43، ص 21
👈 هنگامى كه حسن عليه السلام به دنيا آمد
🌴اسماء بنت عميس مى گويد: وقتى ولادت حسن و حسين من قابله حضرت فاطمه عليهاالسلام بودم، وقتى كه حسن به دنيا آمد، پيامبر صلى الله عليه و آله تشريف آورد و فرمود: اسماء پسرم را نزد من بياور!
🌴من حسن عليه السلام را در ميان پارچه زرد رنگى پيچيدم و نزد آن حضرت بردم، رسول خدا صلى الله عليه و آله آن پارچه زرد رنگ را به دور انداخت و فرمود: اسماء! مگر من به شما نگفتم كه نوزاد را به پارچه زرد نپيچيد!من همان لحظه حسن عليه السلام را در ميان پارچه سفيدى پيچيدم و خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله بردم. پيامبر صلى الله عليه و آله در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت.
🌴سپس به على عليه السلام فرمود: نام پسرم را چه گذاشته اى؟ على عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله ! من در نامگذارى او از شما سبقت نمى گيرم. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من نيز در نامگذارى او از پروردگارم پيشى نمى گيرم.
🌴هماندم جبرئيل نازل شد و گفت: يا محمد! خداوند به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: چون على براى تو مانند هارون است براى موسى، ولى بعد از تو پيامبر نخواهد بود. بنابراين پسرت را با پسر هارون همنام كن ! رسول خدا عليه السلام فرمود: نام پسر هارون چه بود؟ جبرئيل گفت: نام او شبر بود. پيامبر فرمود: زبان من عربى است. جبرئيل: نام او را حسن بگذار! لذا پيامبر صلى الله عليه و آله او را حسن ناميد.
🌴روز هفتم تولد حسن عليه السلام، پيامبر صلى الله عليه و آله دو قوچ ابلق (سياه و سفيد) عقيقه (قربانى ) كرد، يك ران آن را با يك دينار طلا به قابله داد، و موى سر حسن را تراشيد و به وزن آن صدقه داد و سپس سر نوزاد را با حلوق (بوی خوش قرمز يا زرد رنگ كه از زعفران و غيره می گيرند) خوشبو نمود، آنگاه به اسماء فرمود: ماليدن خون از كارهاى مردمان جاهليت است. (در جاهليت بر سر نوزاد اندكى خون مى ماليدند).
📚 بحار ج 43، ص 238