eitaa logo
ولایت عشق
767 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
478 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم خوش آمدی!😊♥️ خیلی جات اینجا خالی بود 😉😇 💖اینجا جایی برای ✅ حال خوب . 💭حرفی سخنی بفرررمایید☺️. @Bidabadi77 تو دار و ندار منی ای ضامن آهو🌸💫🌙🌸🌸 •♥️•
مشاهده در ایتا
دانلود
Majid Banifateme - Vaghti Deltangam (128)-۱.mp3
3.26M
وقتی دلتنگم نمیشه برم 😓 من آروم میشم با عکس حرم قلبم محتاج یه جرعه نفس 😔 من باشم با تو همین من و بس روزی محرمتون را بگیرین رفقا 😔😭😭 من و جدایی از امام حسین ع خدا نکند🙏🏻😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کنم به نامت ای ☺🌷 ✨هر آنچه شود به نامت آغاز، نکوست🌷🌷 ✨دفترچه‌ٔ را اگر بگشاییم سطر از پی سطر، ✨آیتی از تو در اوست💚 ✨سلام صبح زیباتون بخیر😍😍😍☺️
سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه ی عزیزان 🙏🏻🌷😍 در خدمتتون هستیم با :👈 و و مهارت های و😇👨‍🍳👩‍🍳
با عرض سلام و ادب پنج شنبه شهدایی تون سرشار از نور پر فروغ شهدا
﷽ ✳ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.✳
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
🌹 ابراهيم در اول ارديبهشت سال 36در محله شهيد سعيدي حوالي ديده به هستي گشود.☺🙏🏻 او چهارمين خانواده بشمار مي رفت👨‍👩‍👦‍👦 با اينحال پدرش، ، به او خاصي داشت.او نيز منزلت پدر خويش را بدرستي شناخته بود. پدري كه با توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد.👌🏻🌷 ابراهيم بودكه طعم تلخ را چشيد 😔و از آنجا بود كه همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد و دركنار تحصيل علم به كار مشغول شد. را به مدرسه طالقاني رفت و را نيز در مدارس ابوريحان و كريم خان زند. و توانست به دريافت ديپلم ادبي نائل شود.از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را شروع كرد📚📚.حضور در هيئت جوانان وحدت اسلامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود🖤. در دوران پيروزي انقلاب🇮🇷 شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به كار در بازار تهران مشغول بود و پس از در سازمان و بعد از آن به 👨‍🏫منتقل شد و همچون معلمي فداكار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. اهل بود. ورزش را با ورزش يعني شروع كرد. در و چيره دست بود و هرگز در هيچ ميداني پا پس نكشيد و مردانه مي ايستاد 👌🏻🙏🏻. اين مردانگي را مي توان در ارتفاعات سر به فلك كشيده بازي دراز وگيلان غرب تا دشت هاي سوزان جنوب مشاهده كرد . حماسه هاي او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي جنگ تداعي مي كند . و سرانجام ابراهیم، در مقدماتی پنج روز به همراه بچه‌های و حنظله در کانال‌های فکه کرد اما تسلیم نشد و در ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچه‌های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با همراه شد و دیگر کسی او را ندید ابراهیم همیشه از خدا می‌خواست گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست🌷🌷
🌹گوشه ای از وصیت نامه شهید ابراهیم هادی🌹 خدايا،‌ اي معبودم و معشوقم و همه كس و كارم، نمي‌دانم در برابر عظمت تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر مي‌دانم كه هر كس تو را شناخت، عاشقت شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو مي‌شتابد و اين را به خوبي در خود احساس كردم و مي‌كنم. خدايا عشق به انقلاب اسلامي و رهبر كبير انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است كه اگر تكه‌تكه‌ام كنند و يا زير سخت‌ترين شكنجه‌ها قرار گيرم، او را تنها نخواهم گذاشت. و به عنوان يك فردي از آحاد ملت مسلمان به تمامي ملت خصوصاً مسئولين امر تذكر مي‌دهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشيد و هيچ مسئله و روشي شما را از هدف و جهتي كه داريد، منحرف ننمايد. ديگر اين كه سعي كنيد در كارهايتان نيت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرك و ريا، حسادت و بغض پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آن‌چنان كه خداوند، اسلام و امام مي‌خواهند، انجام داده باشيد اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمي‌شود. والسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته ابراهيم هادي‌پور
🌹«همیشه کاری کن که خدا خوشش بیاد، نه مردم!»🌹 ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود .یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم ؛ دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود .جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت .وقتی کار تحویل تمام شد ،جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم : آقا ابرام ،برای شما زشته ؛ این کار باربرهاست نه کار شما ! نگاهی به من کرد و گفت :کار که عیب نیست ،بیکاری عیبه!این کاری که من انجام میدم برای خودم خوبه!مطمئن میشم هیچی نیستم ،جلوی غرورم رو میگیره. گفتم :اگه کسی شمارو اینطور ببینه خوب نیست ، تو ورزشکاری و ....خیلی ها می شناسَنت . ابراهیم خندید و گفت : ای بابا ،همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید ،خوشش بیاد ؛ نه مردم
خاطره ای از شهید ابراهیم هادی 🌹 عباس هادي: يكبار كه ابراهيم صبح زود با وسائل كشتي از خانه بيرون رفت من و برادرم هم دنبالش راه افتاديم. هر جائي مي رفت دنبالش بوديم تا اينكه رفت داخل سالنِ هفت تيرِ فعلي، ما هم رفتيم توي سالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ شده بود و مسابقات كشتي آغاز شد. اون روز ابراهيم چند تا كشتي گرفت و خيلي خوب حريف ها رو مي زد تا اينكه يكدفعه نگاهش به ما افتاد كه توي تماشاگرها تشويقش مي كرديم. بعد هم با عصبانيت به سمت ما آمد. از اينكه به آنجا رفته بوديم خيلي ناراحت شده بود و گفت:" چرا اينجا اومدين !؟" گفتيم:"هيچي، دنبالت اومديم ببينيم كجا مي ري".بعد گفت: "يعني چي ؟ اينجا جاي شما نيست، نبايد مي اومدين زود باشين بريم خونه " گفتم: "مگه چي شده "، جواب داد: "نبايد اينجا بمونين، پاشين، پاشين بريم خونه "همينطور كه حرف مي زد بلندگو اعلام كرد كشتي نيمه نهائي وزن 74 كيلو آقايان هادي و تهراني. ابراهيم يك نگاه به سمت تشك انداخت و يك نگاه به سمت ما، بعد هم چند لحظه سكوت كرد و رفت سمت تشك. ما هم حسابي داد مي زديم و تشويقش مي كرديم . مربي ابراهيم هم مرتب داد مي زد و مي گفت چكار بكن. ولي ابراهيم فقط دفاع مي كرد و نيم نگاهي هم به ما مي انداخت. مربي كه خيلي عصباني شده بود داد زد: "ابرام چرا كشتي نمي گيري؟ بزن ديگه". ابراهيم هم با يك فن زيبا حريف رو از روي زمين بلند كرد و بعد از يك دور چرخيدن او را محكم به تشك كوبيد. بعد هم از جا بلند شد و از تشك خارج شد. اون روز از دست ما خيلي عصباني بود. فكر كردم از اينكه تعقيبش كرديم ناراحت ولي وقتي تو راه برگشت صحبت مي كرديم گفت:"آدم بايد ورزش رو براي قوي شدن انجام بده نه قهرمان شدن منم اگه تو مسابقات شركت ميكنم مي خوام فنون مختلف رو ياد بگيرم وهدف ديگه اي ندارم ". گفتم: "مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟". بعد از چند لحظه سكوت گفت: "هركس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر، اينه كه آدم بشيم". اون روز ابراهيم به فينال رسيد ولي قبل از مسابقه نهائي، همراه ما به خانه برگشت و عملاٌ ثابت كرد كه رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم بعدها كشتي گير باشگاه اقبال تهران شد ولي هميشه مي گفت: "نبايد ورزش هدف زندگي آدم باشه".