eitaa logo
ولایت عشق
767 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
478 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم خوش آمدی!😊♥️ خیلی جات اینجا خالی بود 😉😇 💖اینجا جایی برای ✅ حال خوب . 💭حرفی سخنی بفرررمایید☺️. @Bidabadi77 تو دار و ندار منی ای ضامن آهو🌸💫🌙🌸🌸 •♥️•
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و آرزوی قبولی عزاداری هاتون مطالب این پنجشنبه را اختصاص می‌دهیم به شهدای کربلا یا علی التماس دعا
. سلام بر عُماره بن صَلْخَب اَزدي، پيش مرگ نهضت حسین (ع) 30 سال بيشتر نداشت. به حمايت از مسلم بن‌عقيل هوشيارانه در همه جا سرك مي‌كشيد تا نيرنگ‌هاي ابن‌زياد را در هم شكند. پيش چشم خويشاوندانش او را به بلندي برده و گردن زدند. آخرين آوايش اين بود كه جسم و خونم فداي تو يا اباعبدالله (ع)
سلام بر هاني بن عروه، كهن سال‌ترين شهيد قيام حسين (ع) از اصحاب خاص و محبوب پيامبر (ص)، قهرمان نبردهاي جمل، صفين و نهروان، مفسرقرآن، روايت‌گر حديث و محبوب ميان مردم. بي‌واسطه از پيامبر شنيده بود كه علي (ع) با حق است حق با علي (ع) است و تا عمر داشت بر مدار علي (ع)، چرخيد. مسلم، سفير حسين بن‌علي (ع) را او در خانه خود پناه داد. به دستور ابن زياد او را در بازار كوفه سر بريدند و وارونه به دار آويختند. موي و محاسن سپيد اين شير مرد 90 ساله با خونش خضاب شد
سلام بر عبيدالله بن عمرو بن عزيز كندي، شيرمرد روزهاي ناجوانمردي كوفيان رشيد مرد 45 ساله، همراه علي (ع) در نبردهاي جمل و صفين و نهروان، مدير و بصير. در روزهاي تنهايي مسلم بن‌عقيل، با رشادت و پايمردي براي او بيعت مي‌گرفت. در خانه اسير شد. لحظه‌ي ورود به دارالاماره به امير سلام نكرد و گفت كه سلام نام خداست و تنها شايسته‌ي دوستان خدا. دست و پاي بسته و پيش چشم كوفيان سر از تنش جدا كردند
سلام بر حر بن يزيد رياحي، آزاده مرد كربلا به فرماندهي سپاهي از دشمنان حسين (ع) به كربلا آمده بود و نخستين كسي بود كه راه بر امام (ع) بست. ترديد لحظه‌اي آرامش نمي‌گذاشت. استاد قرآنش به او گفته بود كه هر گاه ميان حق و باطل معلق شدي آنرا برگزين كه دنيايي نباشد و سرانجام در 50 سالگي‌اش درست انتخاب كرد. در خون خود غلتيده بود كه سر خود را بر زانوي حسين (ع) يافت. پرسيد كه آيا بخشيده شدم و امام (ع) فرمود، آري. تو آزادي آنگونه كه مادرت تو را آزاده ناميد
سلام بر عبدالله بن كلبي، تازه داماد رشيد عاشورا كمتر از يك ماه از ازدواج عبدالله 30 ساله و هانيه 20 ساله گذشته بود. پيغام حسين (ع) طوفاني در دلشان به پا كرد كه تا كربلا آرام نشد. حاصل جنگ نمايان او 24 كشته از سپاه دشمن بود. عاقبت با يك دست و يك پاي قطع شده بر زمين افتاد. هانيه را نيز كه ضجه‌كنان بر بالاي سر عبدالله نشسته بود با نيزه‌اي شهيد كردند تا خون اين دو عروس و داماد عاشورا درهم آميزد و شاهدي بر عشق الهي باشد
سلام بر مَنهج ‌بن ‌ملسم، دلداده‌ي آستان حسين (ع) مادرش كنيز آزاد شده‌ي امام (ع) بود و خدمتكار منزل امام سجاد (ع). او و مادرش حُسنيه، از مكه تا كربلا همراه امام (ع) بودند. جوان 35 ساله‌ي با وقار و جنگجوي عرب آنچنان مي‌جنگيد كه تحسين همگان را برانگيخت. شجاعانه و برق‌آسا. خبر شهادتش كه به مادر رسيد، گفت: اي كاش هزار منهج داشتم و قرباني حسين (ع) مي‌كردم
سلام بر مسلم بن عوسجه، تاريخ مجسم نبرد حق و باطل 80 بهار از عمر پر بركت او مي‌گذشت و محاسنش به تجربه جنگ احد، حنين، آذربايجان، جمل، صفين و نهروان سپيد بود. آنقدر شيرين كلام بود كه او را ابو جمل يعني مهتر زنبوران مي‌خواندند. پنج بار قرآن را با تلاوت علي (ع) شنيده بود و بيش از ديگران از ظرائف قرآن مي‌دانست. آنقدر شجاعانه مي‌جنگيد كه علي (ع)‌ او را برادر خوانده بود. يار مسلم بن عقيل در تنهايي كوفه بود و با زن و فرزند شبانه به كربلا شتافته بود. هفت معصوم و پنج امام را درك كرده بود و حسين (ع) او را استوارتر از كوه خوانده بود. سپاه عمر سعد با شهادت او جشن گرفتند
سلام بر جُون بن حُوَيّ، شهيد سپيدروي و خوش بوي كربلا از اهالي سودان، سياه پوست و بدبو. نخست مسيحي بود و بعدها به اسلام گرويده بود. زجر ديده بود و بيداد كشيده. اسلحه شناس بود و به همين خاطر شمشير سپاهيان حسين (ع) را او آماده مي‌كرد. تا آخرين لحظه‌ي حيات ابوذر، غلام او بود. پس از آن سايه به سايه همراه و همقدم علي (ع) بود و با شهادت ايشان در ركاب امام مجتبي (ع). در پي نبردي افتخارآميز به زمين افتاد. حسين (ع) دعا كرد كه رويش سپيد و بويش خوش شود. ده روز بعد جسد او را يافتند كه سپيد و عطرآگين شده بود و تا امروز مزارش نوازشگر مشام عاشقان حسين (ع) است
سلام بر حبيب بن مظاهر، گزيده مرد حماسه عاشورا 80 ساله و پيرترين يارحسين (ع) در كربلا. از حواريون علي (ع) و مجاهد جنگ‌هاي جمل و صفين و نهروان. يك شبه قرآن ختم مي‌كرد و سيد القراء كوفه لقب گرفته بود. ميثم تمار شهادتش را پيشگويي كرده بود. آنقدر صاحب نفوذ و شهرت بود كه معاويه نيز جرات كشتن او را نداشت. فرمانده چپ سپاه حسين (ع) مي‌گفت تا ما هستيم بني هاشم نبايد به ميدان بروند. او بود كه در شب عاشورا با بلاغت و فصاحت خيال زينب (س) را از همراهي ياران راحت كرد. زير باراني از سنگ و نيزه و خنجر سر خويش را فداي محبوب كرد. حسين(ع) بر بالينش آمد و گفت چه گزيده مردي بود حبيب
سلام بر يزيد بن حصين الهمداني المشرفي، قاري قرآن كربلا قاري 50 ساله‌ي قرآن . قهرمان نبردهاي جمل و نهروان و صفين در ركاب علي (ع)، يار امام مجتبي (ع)، و ياريگر مسلم در كوفه. همه‌ي ثروت و شهرتش را خرج نهضت حسين (ع) كرد. در ميدان، چشمش به نامه‌نگاران فريب‌خورده‌ي كوفي سپاه دشمن مي‌افتاد و بيشتر مصمم مي‌شد. حنجره‌ي داوودي‌اش لحظه‌هاي شب عاشورا را عطرآگين مي‌كرد. لحن حماسي قرآنش ميدان را مي‌لرزاند تا آنكه در خون خود غلتيد