کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
#دلنوشته
#پدرشهیدجاویدالاثرعلیعابدینی
۱۳۹۸/۶/۱۱ مصادف با دوم محرم الحرام ۱۴۴۱
"شب عبورشماراشهاب لازم نیست
که باحضورشماآفتاب لازم نیست"🌷
سلام علی جان،پسرشهیدم،
دلتنگم برایت ، مدتهاست بی آنکه باشی هرلحظه زندگیت کردم،
همه جاهستی، دررویایم، دردنیایم، درنیت هایم، درکارهای خیرم، درنوشته هاوگفته هایم،درلبخندهاوگریه هایم، درهمبازی شدن باکودک خردسالت، دردلتنگی های عاشقانه همسرت، درهق هق های شبانه مادرت، درغصه های برادرانت، همه جاهستی، همه ی زمانها وهمه ی مناسبتها.
وقتی پنج شنبه ها دلتنگت می شوم و به🌷گلزار شهدا می آیم احساست می کنم، حتی کنارم هستی، وقتی دست برسنگ مزارت می کشم تلالوء شکوه لبخندت رامی بینم ووقتی گلاب به مزارت می پاشم صدای بال زدنهای ملائک های 🌷حاضر دربهشت گلزارت رامی شنوم، چه زیبابه " هل من معین ...." امام زمانت پاسخ دادی ومدافع حریم و حرم بی بی حضرت زینب(س) شدی، و بعد ۴ سال هنوز کنار خرابه های شام مهمان دختر سه ساله هستی تا همدم دلتنگی و تنهایی هایش شوی .و دست نوازشی روی موهای سوخته ومرحمی بر زخمهای کنه باشی
براستی چقدرعزیزی وچقدرحاضری، آرام جانم، به این حضورت که شاهدی وهمه جاازآن حضورتوست می بالم؛ درهرکوی وبرزن این شهرنام ولبخندتورامی بینم وهرجامی روم به احترام اسم بلندت مراارج می نهند،
🌷 براستی چه زیباجاودان شدی وامروزبه حالت غبطه می خورم، چراکه ما" زمینیان، زمینگیرگناهان خویشیم وپای درگل ودست دربندداریم" وآن زمان که شمادست برزانوگذاشتی ویاعلی گفتی
🌷 ماسربرزانوداشیم"
🌷علی جان دعاکن ماهم عبدشویم نه عابد، وبقول آیت الله حسن زاده آملی: تا، بنده نشوی ، تابنده نشوی" وتاعبدالله نشوی عندالله نشوی " وتوبراستی بنده شدی وتابیدی وعندالله شدی واوج گرفتی والسابقون السابقون شدی وهمنشین آسمانیهاشدی وماامروز" دلتنگی های باران خورده خودرابه خلوت ترین ایوان آسمان می فرستیم" باشدکه شمابالانشینان درمحضرمعبودنگاهی به مازمین خوردگان گناه بیندازید، واحساس غرورمی کنم به جاودانگی ات، به سرفرازیت، به سربازی وسرداری حریم حرم بودنت، به شجاعت ومهربانیت.
🌷 علی جان شهیدم، افتخارمی کنم به وجودت که خیردنیاوآخرت رابرای مارقم زدی وعاقبت بخیرشدی،
شهادت گوارای وجودت وهمواره به یادت هستیم .جاودانه شدی برای ماونسلهای بعدماوالگووسرمشق شدی برای جوانان این روزگاروماندگاری برای همه ی اعصاروتاانتهاحضورداری، ای همه ی هستی جاودانه ام ،
🌷علی شهیدم ، در کنار ارباب
بی کفنت از بی کفنی خود و همرزمان شهیدت گفتی؟
🌷علی دلاورم در کنار یار با وفا عباس( ع ) از دست مجروحیت گفتی؟
🌷علی بهتر از جانم درکنار دختر سه ساله خرابه شام از دلتنگی امیر محمد هم گفتی؟
🌷علیِ قامت بلندم ،کنار علی اکبر حسین از قطعه قطعه شدن همسنگرانت گفتی ؟
🌷علی بهتر از جانم آیا........
🌷ما از تن پاره پاره ارباب شنیدیم
🌷وشما تن پاره پاره ارباب دیدی
🌷مارادعاکن.دوستدارت پدردلتنگت.
"گرچه گل دسته دسته پرپر شد ،
باز از این دسته گل فراوانند"
یاعلی .
شادی روح همه ی شهداصلوات
اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
#شهیدجاویدالاثرعلیعابدینی❤️
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ🌹
°•{سردار
#شهید_محمود_کاوه🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
◽️محمود کاوه در عملیاتها خیلی سبکبال حرکت میکرد، کوله پشتی و نارنجک بر نمیداشت و گاهی فقط اسلحه با دو خشاب همراهش بود و میگفت: "با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت، چرا بیخود تیر میزنید، چرا بیخود رگبار میبندید، اصلا چرا چیزی رو که نمیبینید میزنید؟"
◽️حتی گاهی قمقمه آب هم برنمیداشت. در سرمای استخوانسوز کردستان زیر لباس فرم خودش لباسی نمیپوشید؛ میگفت جلوی تحرک سریع را میگیرد و از سرعت آدم کم میکند، خیلی چالاک و قوی بود. دائم ورزش میکرد و روزهای متمادی میتوانست با کمترین آب و غذا پیادهروی کند و بعد از آن هم، اصلا خستگی حالیش نمیشد. انرژی فوقالعادهای داشت.
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ
°•{سردار
مسیح کردستان
#شهید_محمد_بروجردی🕊🌹}•°
#بر_بال_سخن
◽️ #سردار_شهید_حاج_همت در مورد نفوذ کلام شهید بروجردی میگوید: بودند برادرانی که در اثر فشار کار خسته شده بودند ولی بعد از چند دقیقه صحبت با شهید بروجردی، تمام مسائل آنها حل میشد و با دلی گرم و امیدوار دوباره سراغ کارشان میرفتند.
◽️این شهید والامقام خود را شاگرد شهید بروجردی دانسته و گفته است: «ایشان دارای یکسری ویژگیهای اخلاقی خاصی بودند که شاید من در طول زندگیام از کمتر انسانی دیدم و ولایتپذیری در این انسان بزرگ، استقامت و پایداری، اخلاق حسنه، خصوصاً در برخوردهای اجتماعی از ویژگیهای خاص اولیه این مرد بود، او خیلی ساده از خطای دیگران درباره خویش میگذشت و به اشتباه خود اعتراف داشت و طلب عفو میکرد.»
◽️سردار شهید حاج همت، درباره مهجور ماندن قدر و ارزش نقش بروجردی در تاریخ پرفراز و فرود انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، گفته بود: "بروجردی شناخته نشد".
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ
🏴…🏴…🏴
#شهدای_مداح ⇩
#فرازی_از_وصیتنامہ
#شهید_محمدجعفر_حائریاسدی 🌹
◽️فقط اینقدر میتوانم بگویم که یک لحظه غفلت و دوری از خدا و رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) خدای ناکرده موجب ضربههای جبران ناپذیری خواهد شد و انشاءالله تداوم این راه و توسل به اهل بیت (ع) پیروزی کامل اسلام و شکست حتمی غاصبان و جلّادان عصر را به دنبال دارد.
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدو_آل_محمدو_عجل_فرجهم
#شب_سوم_محرم از عملیات و کار برگشتیم خیلی خسته بودیم و میخواستیم استراحت کنیم محمدحسین گفت بریم حرم زیارت✨✨ ... همه خسته بودن جز یکی از بچه کسی همراهش نشد دوتایی رفتند درب حرم بسته و داعش نزدیک حرم شده بود با اینکه شب سوم محرم بود به دلیل نا امنی هنوز پرچم بالای گنبد رو برای #ماه_محرم تعویض نکرده بودند .
محمدحسین و همراهش با اصرار وارد صحن حرم میشن و میبینن خادم مشغول آماده سازی پرچم که در تاریکی شب پرچم رو تعویض کنن🏴 محمدحسین اصرار میکنه اجازه بدین من پرچم رو تعویض کنم که با اصرار زیاد اجازه میدن وقتی میره بالا و پرچم رو عوض میکنه احترام نظامی به خانم حضرت زینب میذاره و بعد میاد پایین
#شهید_مدافع_حرم
"#محمد_حسین_مرادی" 🌹
°•{مدافع وطن
#شهید_مهدی_مولانیـــــا🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
◽️با هم کلیپ شهدا را نگاه میکردیم خیلی گریه کرد و گفت: «داداش! یعنی میشه منم یه روز شهید شم؟»
◽️تعجب کردم و به شوخی گفتم: «پاشو برو به ریخت و قیافهات نگاه کن! مگه شهادت اَلَکیه؟!»
◽️با رفتنش ثابت کرد دین اسلام و فرهنگ شهید و شهادت با شاد بودن، منافاتی ندارد. میشود امروزی بود، زیبا پوشید، زیبا زندگی کرد و زیبا رفت.
راوی 👈 برادر شهید
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ
#رسم_خوبان
هميشه پارچه سياه كوچکی بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود، دقيقا روي قلبش، روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا".
همه میدانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد، هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميشد از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت، كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی ميگذراند، در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود، حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا (س) به پايان مي برد.
#شهید_محسن_دینشعاری🌷
°•{سردار
ملقب به "جعفرخان"
#شهید_محمد_جعفرخانی🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
🔴 #مژده_شهادت
◽️گفت: بچهها میخوام بهتون مژده بدم! گفتیم: مژده!؟
گفت: آره، بعد نگاهی به چهره تک تک بچهها کرد و ادامه داد: انشاءالله توی این عملیات که میخوایم بریم ۱۲ نفر از ما رفتنی شدند! باتعجب گفتیم: یعنی چی، چی شده!؟
گفت: خواب دیدم که ۱۲ نفر از جمع ما شهید میشن!! بچه ها میگفتن یعنی حاجی میشه ما هم به آرزومون برسیم؟
جعفرخان گفت: چرا نمیشه، فقط بیشتر تلاش کنید، خودسازی کنید؛ اما دیگه چیزی از ماجرای دوازده شهید نگفت.
بعدها از یکی از نزدیکان فرمانده شنیدم که جعفرخان، در عالم رویا #امام_حسین(ع) را دیده بودند؛ او مژده شهادت را از مولایش شنیده بود و دوازده یار خود را هم در کنار سیدالشهداء(ع) دیده بود.
جعفرخان حتی نحوه شهادت بچهها را میدانست، شنیدم که به برخی از شهدا گفته بود که چگونه شهید خواهند شد؟! برخی را هم گفته بود شما مجروح میشوی و ..
🔻فرمانده یگان ویژه صابرین
#شھــــادتـــــــــــ ۱۳شهریور۱۳۹۰
°•{سردار
#شهید_سیدمحمد_صنیعخانی🕊🌹}•°
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️مطمئن باشيد كه انقلاب و حكومت به رهبری امام خامنهای تحويل آقا امام زمان(عج) خواهد شد.
◽️به امت شهيد پرور توصيه مینمايم رهبر عزيزمان، علی زمان را تنها نگذارند و تا ظهور آقا امام زمان(عج) پشتيبان ولايت و رهبری باشند.
🔻فرمانده ترابری سنگین سپاه
#شھــــادتـــــــ ۱۴ شهریور ۱۳۷۳
°•{مدافع حرم
#شهید_امیر_کاظمزاده🕊🌹}•°
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
◽️شهید کاظمزاده تک فرزند پسر خانواده و از همون کودکی در غیاب پدر با توجه به شرایط کاریشون به عنوان مرد خونه شناخته میشد.
◽️بسیار خویشتندار و بخشنده بودند و بسیاری از کمکهای خیری که انجام داده بودند بعد از شهادتشون از طرف دوستان اعلام میشد، کم حرف بود، رازدار مادر و غمخوار خانواده بود. تقریبا همه روی امیر تو خانواده حساب ویژهای باز میکردند. با وجود داشتن چهار تا خواهر، همه کاره و انیس مادر بود.
🔺《جاویدالاثر》
🔻 #نحوه_شهادت⇦انفجار مهیب تانک که چیزی از پیکر مطهر باقی نماند...
#ولادتـــــــــ