کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
👆👆👆
✍️همسر شهید
همیشه خیلی راحت جملههای احساسی را بیان میکرد😊، اما صبح روزی که قرار بود برود به من گفت: من در کنار دوستانم شاید بتوانم بگویم دلم تنگ شده اما نمیتوانم بگویم دوستت دارم❣️، باید چه کنم؟ من نیز برنامهای را دیده بودم که همسر یک شهید تعریف میکرد وقتی به همسرش نامه مینوشت احتمال میداد که کسی نامه را بخواند، بین خودشان رمز گذاشته بود👌. من نیز دوستت دارم را یادت باشد گذاشتیم😃، وقتی از پلههای خانه پایین میرفت بلند بلند داد میزد، یادت باشد، یادت باشد، من هم میگفتم یادم هست.💕
🌺#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌺#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
منبع: باشگاه خبرگزاران جوان
📚برشی از کتاب #یادت_باشد
📖بین این ده روز استراحت مطلقی که دکتر برای #حمید نوشته بود، تولد حضرت زهرا(س) و #روز_زن بود. به خاطر شرایط جسمی حمید، اصلا به فکر هدیه گرفتن از جانب او نبودم.
📖سپاه برای #خانمها برنامه گرفته بود. به اصرار حمید در این جشن شرکت کردم. اول صبح رفتم تا زود برگردم. در طول #جشن تمام هوش و حواسم در خانه، پیش حمید مانده بود.
📖وقتی برگشتم دود از کله ام بلند شد🤯 حمید با همان حال رفته بود بیرون و برای من دسته گل و #هدیه روز زن خریده بود. قشنگترین هدیه روز زنی بود که گرفتم نه به خاطر ارزش مادی، به این خاطر که #غافلگیر شدم.
📖اصلا فکر نمی کردم حمید با آن شرایط جسمی و #درد کمر از پله ها پایین برود و برایم در شلوغی بازار هدیه تهیه کند و این شکلی من را #سورپرایز کند.
📖همان روز به من گفت: "کمرم خیلی درد می کرد. نتونستم برای #مادر خودم و مادر تو چیزی بخرم. خودت زحمتش رو بکش"
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌹
°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#ولادت : ۱۳۶۸/۲/۴
#محل_تولد : قزوین
#شهادت : ۱۳۹۴/۹/۵
#محل_شهادت : حلب، ناحیه العیس سوریه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #برگی_از_خاطرات
🔺یادت باشه، یادم هست
◽️ساعات آخر بدرقه، همسرم گفت «دوری از تو برایم سخت است، من آنجا در کنار دوستانم و پشت تلفن نمیتوانم بگویم دوستت دارم، نمیتوانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟»
◽️یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: «هر زمان دلت تنگ شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست…»
◽️این طرح را پسندید و با خوشحالی هنگام پایین رفتن از پلههای خانه بلندبلند میگفت «یادت باشه، یادت باشه» و من هم با لبخند در حالی که اشک میریختم و آخرین لحظات بودن با معشوقم را در ذهن حک میکردم پاسخ میدادم «یادم هست … یادم هست …»
و حمیدم رفت…
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#کلام_شهید:
🔸خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به #نامحرم برایتان عادی شود
🔹پناه می برم به خدا از روزی که #گناه فرهنگ و عادت مردم شود.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم
🍃از اول نامزدیمون با خودم کنار اومده بودم که من تا ابد حمید کنارم نخواهم داشت.
🍃 یه روزی از دستش میدم، اونم با شهادت، وقتی که گفت میخواد بره انگار ته دلم، آخرین بند پاره شد.
🍃انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده، اونقد ناراحت بودم نمیتونستم گریه کنم.چون میترسیدم اگه گریه کنم بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم .
🍃یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم. احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره ولی ایمانم اجازه نمیداد.
یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و
انتظار شفاعت داشته باش. در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم .
🍃اشکامو که دید، دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت
: “دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیا"
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌹