🍃 #برنامه_بسیج
سال پنجاه و نه بود. برنامه بسیج تا نیمه شب طول کشید. دوساعت مانده به نمازصبح کار بچه ها تمام شد و می خواستند بروند خانه که ابراهیم همه را جمع کرد. بعد شروع کرد از خاطرات کردستان گفتن؛ خاطراتش هم جذاب بود و هم خنده دار و بچه ها با شوق گوش می دادند.
ابراهیم بچه هارا با خاطرات تا اذان صبح بیدار نگه داشت. بچه ها بعد از اذان، نماز جماعت صبح را خواندند و رفتند.
بعداز رفتن بچه ها ابراهیم به مسئول بسیج گفت: «اگر بچه ها همان ساعت می رفتند معلوم نبود برای نمازصبح بیدار می شوند یانه. شما یا برنامه بسیج را زود تموم کنید یا بچه هارا تااذان نگه دارید تا نمازشان قضا نشود.»
ر.ک:کتاب سلام بر ابراهیم۱
#کتاب_خوانی
#زندگی_به_سبک_شهدا