eitaa logo
کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
21 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
62 ویدیو
0 فایل
برای شهدا رسانه باشیم برای همکاری در ستاد پیام دهید ارتباط با خادم کانال: @congere_melli_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
📃 🔰آری ما گفته بوديم كه بايد زنده باشد حق بايد حاكم باشد و مردم بايد داشته باشند و به همين خاطر ما را زدند و كشتند و بدنمان را پاره پاره كردند و را در زير بمب‌ها‌ خوشه‌ای و موشكهای ۹ متری قرار دادند چون ما حق می‌گوييم و از دفاع می‌كنيم و بر ظالم می‌تازيم 🔰خداوندا! ⇜به خون پاك قسم به رسالت نبی اكرم(ص) به ذوالفقار اميرمؤمنان قسم ⇜به اسيران در بند زندان عراق قسم ⇜و به آه پير زنان و ناله در نيمه‌های شب 🔰تا انتقام خون تمامی شهيدانمان را از تمام جنايتكاران دنيا نگيريم، از پای نخواهيم نشست و تا رسالت تمامی را به دوش نكشيم آرام نخواهيم نشست 🔰و تمامی عالم و ملل دنيا بدانند كه فرزندان ، همه مردانه جنگيدند و از جنگيدن و مردن نمی‌هراسند 🔻فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ دو لشگر۳۲ انصارالحسین(ع)سردار والامقام 🌷
چهره‌ای منور به مهر ازلی با چاشنی همیشگی لبخند عبا و عمامه بر دوش، تصویری است که بر سر در عمارت ساده و این خانواده به بهترین نحو ممکن خودنمایی می‌کند. ساختمانی واقع در هزاره پردیسان با بلوک‌های صف‌کشیده و واحد‌های مجاور نشسته در کنار هم از نشانی‌های محل سکونت این خانه بود. واحدی گرم و صمیمی که در ورودی آن، رو به تک اتاقی باز می‌شد که از فضای اصلی سالن پذیرایی و دیگر قسمت‌ها توسط راهرویی باریک و کوچک شده بود. اتاقی با دیوار‌های پوشیده از قفسه‌هایی که با کتاب‌های متنوع اخلاقی، تربیتی و تزئین شده بود و جلوه خاص فضای داخلی اتاق حکایت از افکار و ضمیر معنوی آن داشت.
خاطرات_شهید برشی از کتاب یادت_باشد: کناره سفره عقد نشستیم عاقد پرسید: عروس خانم مهریه رو میبخشند که صیغه موقت رو فسخ کنیم به حمید نگاه کردم، گفتم : نه من نمیبخشم! نگاه همه با تعجب به من برگشت، ماتشان برده بود، پدرم پرسید: دخترم مهریه رو میگیری؟ رک و راست گفتم : بله میگیرم، حمید خندید و گفت: چشم مهریه رو میدم، همين الان هم حاضرم نقدا پرداخت کنم. عاقد لبخندی زد و گفت: پس مهریه طلب عروس خانوم، حتماً باید آقا داماد این مهریه رو پرداخت کنه بعد از خواندن خطبه عقد دائم به رستوران رفتیم، تا غذا حاضر بشود، حمید پانزده هزار تومان شمرد، به دستم داد و گفت: این هم مهریه شما خانوم! پول را گرفتم و گفتم : اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه! حمید خندیدو گفت: هزار تومان هم بیشتر گیر شما اومده، پول را نشمرده دور_سر حمید چرخاندم و داخل صندوق صدقاتی که آنجا بود انداختم و گفتم : نذر سلامتی آقای من! ✍راوی؛همسر شـ‌هید شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
مهدی ذهن و ذکاوت عجیبی داشت و در هر کاری وارد می شد دیگران را به وا می داشت. در منطقه سوریه به خاطر تسلطش بر زبان مسئول مخابرات منطقه شده بود. این پست برای یک نیروی تازه وارد، یک "پست مهم" بود. اما برای دفاع آمده بود و این پست برایش کار خیلی راحتی بود، به همین خاطر از فرماند هاش درخواست کرده بود وارد شود. آنجا هم خیلی زود همه چیز را یاد گرفت با داشتن استعداد و ذکاوت بالا وارد نیروی مخصوص و مشاور فرماندهشان شد. تا جایی که جلسه های بررسی نقشه باید با حضور مهدی تشکیل می شد. مهدی با وجود افسران با سابقه، "فرمانده گروهان" شد و به خاطر این استعداد و ذکاوت و تلاش بالا هیچ کس اعتراض نکرد که چرا یک فرمانده ما شده است.
🔴شهيد مدافع حرم سيدعلی زنجانى به روايت مداح اهل بیت حاج مهدی سلحشور 🔸سید علی عزیز ما دنیائی از صفا و بود. عشق به شهادت در دریای زلال چشماش موج می‌زد. پارسال گفت بریم یه سر خطوط بچه‌های حزب‌الله. میخوام ببینی چه عشقی به "حضرت آقا" دارند. 🔹با هم رفتیم بچه‌های حزب الله تا فهمیدن من بعضی از اوقات خدمت مشرف می‌شم، برگه‌ای رو آماده کردند و اسامی شونو توش نوشتند تا اون نامه‌ی حامل سلام رو، خدمت ایشون تقدیم کنم. 🔸راست می‌گفت عشقشون به آقا مثال زدنی بود هر کدوم اسمش رو می‌نوشت چشاش بارونی می‌شد و با یه می‌گفت سلام خالصانه‌ی ما رو خدمت حضرت آقا ابلاغ کنید. و بگید تا جان در بدن داریم با و مال و فرزند و خانواده در رکابتون هستیم. خوش به سعادتش مزدش رو گرفت 🌷
【طبق بیانات 】: [اینکه هدف ما باشد غلط است انجام تکلیف است حالا اگر در این مسیر شهادت هم نصیب کسی شد، ] از سال‌ها پیش تاکنون 🌷شهدای دفاع مقدس 🌷شهدای تفحص 🌷شهدای مدافع حرم به ما ثابت کرده‌اند که این هر از گاهی نو می‌شود. خدا می‌خواهد این مشعل‌ها تجدید شده تا مسیر خاموش و تاریک نشود همدیگر را دعا کنیم دعای ما در حق یکدیگر اثر دارد می‌گفت: برای بهترین دوستان خود کنید.
: 🌷شب عید نوروز بود و هنوز کلی در خانه مانده بود. عصر بود که پویا از خانه بیرون رفت. 🌷نمی دانستم کجا می رود اما خواستم برگردد. ساعت 12 شب به خانه برگشت. 🌷بعد از شهادتش بود که فهمیدم آن شب بسته ها و اقلامی را بر در خانه ی و فقرای شهر برده، تا آنان هم با دلی سال جدید را آغاز کنند. 🌷
🔹احمد روز خواستگاری یک گذاشت. انگار آینده را می‌دید و برنامه ریزی می‌کرد. با همسرش شرط گذاشت و تاکید کرد: هر کجا باشد، آرام نمی‌نشیند و برای دفاع می‌رود. 🔸با قبول این شرط همسر هم در اجر او شریک شد و البته هفت سال زندگی مشترک حاصل همین از خودگذشتگی بود. هرچند همسر جوانش شرط او را پذیرفته بود اما معتقد است: «هیچ وقت فکر نمی‌کردم من کنم و او شهید بشود.» 🔹خیلی سخت بود از کسی که دوستش داری، دل بکنی و او را راهی کنی. البته به همسرم گفته بودم که من یک هستم، احساسات دارم و گریه می‌کنم ولی شما برای دفاع برو. بودم. 🌷
🔸تا پیش از خیلی پسر شری بود، همیشه چاقو در جیبش بود، خالکوبی هم داشت. وقتی از سفر کربلا برگشت مادرش ازش پرسیده بود چه چیزی از (ع) خواستی؟ 🔸مجید گفته بود یه نگاه به گنبد امام حسین(ع) کردم و یه نگاه به گنبد (ع) انداختم و گفتم 🔹سه چهار ماه قبل رفتن به سوریه به کلی شد، بعد از اون همیشه در حال دعا و گریه بود. نمازهایش را میخواند 🔹خودش همیشه میگفت نمیدانم چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه بخوانم و گریه کنم و در حال عبادت باشم. 🌷
🔰 🔸ابراهیم جلو رفت و گفت: کجایی پهلوون، چرا بسته‌ است عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، خود آدم که بیاد مغازه‌ی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟! 🔹بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاری‌ها این ترازو رو برام خرید تا کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمی‌رم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، میرم منزل دخترم 🔸ابراهیم خیلی . گفت: عمو بیا برسونیمت منزل. با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالی‌شان بدتر از خودش بود. درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده. 📚کتاب سلام بر ابراهیم۲
📜فرازی از وصیت نامه شهید: ♦️حال آنکه قرار است هرکسی یک روز به دنیا آمده، یک روز از دنیا ، چه خوب است با باشد. شهادت𓬨 در راه دفاع از حریم آل الله. بارانی اسـت که بر هرکـس نمی‌بارد✨ و نام گِرِفت...! وقتی خُدا کسی را کُشت اَز شِدَّت ✨عِـشق ✨
🌷 🔰 آقا مصطفی همیشه سر به زیر بود که مبادا چشمش به بیوافتد. 🔻همسر شهید: 🔸یک روز مادرم اومد پیش من گفت این تو خیابون از بغلش که رد میشم حتی سلام هم نمیکنه ولی تو خونه دست و پای منو می بوسه! 🔹وقتی آقا مصطفی اومد ازش پرسیدم چرا این کارو میکنی؟؟ گفت: تو که می دونی من تو خیابون به کسی .
⚘﷽⚘ 📌می گفت : ڪاری نڪنید . . . ڪہ لیاقت یاوری امام زمان (عج) را از دست بدهـید ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۴۸ ◻️محل ولادت: تهران ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ ◻️محل شهادت: شرق دجله ◻️عملیات : بدر شدیدا مقلد و متعبد امام امت باشید و دوستی و دشمنی و حب و بغض و همه اعمالتان را بر محور امام امت و سخنان و رفتار و کردار او قرار دهید و در فتنه ها و گیرودارها تمسک به این حبل متین و نماینده صراط مستقیم که شما را بیشتر از خودتان دوست دارد و اختیارتان را بیشتر از خودتان دارد نمایید تا از بلاها و آزمایشات  سرافراز و با رضای حق بیرون آیید و کاری نکنید که لیاقت یاوری امام زمان را از دست بدهید تا میتوانید مراقب و محاسب اعمال و احوال خودتان باشید و خود را در محضر خدا حس کنید
🌹حرف های زیبای شهید رسول پورمراد با خدا درباره شهادت: بسم رب الشهدا والصدیقین خدایا ! حمد و ستایش از آن توست که عزّت و ذلّت به دست توست..خدایا ! همیشه با نعمت های بیشمارت مرا شرمنده کرده ای و من نمی توانم شکر آن ها را به جا آورم، نعمت هستی، نعمت پدر ومادر خوب، سلامتی، خانواده و همسر خوب، نعمت ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام که همیشه قبل نمازهایم آن را یادآور می شوم و شکرگزار تو هستم. نعمت خدمت در سپاه و پوشیدن لباس رزمندگانی که ستاره های آسمان شهادت هستند ونعمت های بیشمار دیگر... خدایا ! می دانم که شهادت گنج ارزشمندی است و نعمت والایی که مخصوص بندگان مخلص وعاشق توست... می دانم که شهادت هنر مردان خداست، می دانم که شهادت ورود در حرم امن الهی است و... می دانم که من لیاقت داشتن این نعمت را ندارم!اما خدایا! می دانم که گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را می دانم که از مولا و سرور باید چیز های بزرگ خواست، می دانم که رهبرم امام خامنه ای(مدظله العالی) فرمود: اگر می خواهید خدمتتان اجر داشته باشد، برای خدا کار کنید و جهاد با نفس داشته باشید و از خدا طلب شهادت کنید؛ می دانم به قول شهید آوینی کسی که شهید نشود باید برود و بمیرد! پس خدایا به شهدای عزیزت قسم و به حسین(ع) سیدالشهدا قسم؛ مرگ مرا هم شهادت در پای رکاب امام زمان (عج) قرار بده و مرا از این نعمت بهرمند ساز و مرا عزیز گردان. 🌹 🍃 ولادت: ۱۳۶۷/۱۲/۲۶ 🍃 شهادت: ۱۳۹۴/۷/۲۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽وقتی شهید حسن باقری جواب استاد دانشگاه خود را به خوبی می دهد. 🔸هم استدلال میکنه و هم با بامزگی جواب استاد را می دهد.
📎وصیتی که رهبر انقلاب را منقلب کرد بار الها ، این ناتوان دوست دارد چشم هایش را ، و تحمل از دست دادن آن را برای یک لحظه ندارد... اگر دشمن در اوج درد از حدقه دراورد چشم هایم را ، و دست هایم را در تنگه چزابه قطع کند و پاهایم را در خونین شهر ببرد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبار گلوله خود قرار دهد و سرم را در شلمچه از تن جدا سازد ؛ اگر چه چشم هایم و دست و پایم و سر و سینه ام را از من گرفته اند، اما یک چیز را نتوانسته اند بگیرند و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و عشق حسین و رهبر و اسلام است. 🌷 ولادت : ۱۳۵۱/۱/۱ تهران شهادت : ۱۳۶۷/۱/۵ حلبچه ، عملیات والفجر۱۰
جلسه خواستگاری گفت دوست دارم همسر آینده من راضی و راز دار باشد، اگر گاهی نان شب نداشتیم بخوریم، کسی نباید بفهمد و اگر برایمان مائده آسمانی از آسمان آمد هم کسی نباید بداند و باید به آن چیزهایی که داریم راضی باشیم و همیشه شکر گذار... روی چشم و هم چشمی و سنتهای غلط حساس بود، اگر مهمانی میرفتیم که چند نوع غذا داشتند، ناراحت میشد و می‌گفتند: با یک نوع غذا هم سیر می‌شدیم. وقتی چیزی می‌خرید توجه می‌کرد که فروشنده فرد مومن و حلال خور باشد، از فروشنده بی‌حجاب خرید نمی‌کرد، حتی اگر ارزانتر هم میفروختند هر وقت شهیدی می آوردند، دوست داشت باهم و همراه محمد رسول در مراسمات شرکت کنیم، و به شوخی میگفت: دفعه بعدی دیگه نوبت من هست که بروم. "شهید روح‌الله صحرایی"
🔹 شهید مدافع حرم حسین معز غلامی ☀️تاریخ تولد: 1373/01/06  ☀️تاریخ شهادت: 1396/01/04  ☀️محل تولد: ایران - خوزستان - امیدیه  ☀️محل شهادت: حماء-سوریه  ☀️سن: 23 سال  ☀️مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه50-تهران  حسین معزغلامی، ششم فروردین ماه سال 1373 در امیدیه اهواز(پایگاه پنجم شکاری) متولد گشت. وی از مداحان و سینه سوختگان اباعبدالله الحسین(علیه السلام) بود و همواره برای مصائب اهل‌بیت(علیهم السلام) مداحی و نوحه‌خوانی می‌کرد. بعد از اخذ مدرک دیپلم به دانشگاه امام حسین(علیه السلام) راه یافت.  معزغلامی که از اعضای فعال پایگاه بسیج قمر بنی هاشم حوزه ۱۱۳ تهران بود، به پیروی از عموی شهیدش"شهید محمدحسین معزغلامی" به سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و برای دفاع از حریم اهل بیت و اسلام به سوریه اعزام شد.  حسین، در روز جمعه ۴ فروردین ماه سال 1396 در منطقه حماء سوریه به شهادت رسید. 3 تیر به چشم چپ، گونه راست و کتفش اصابت نمود. پیکر پاکش را در هشتم فرودین ماه در قطعه50 بهشت زهرا(سلام الله علیها) به خاک سپردند. 🌹 شهید حسین معز غلامی 🌹 ۶ فروردین
🌷 تاریخ تولد: 1360/10/25 محل تولد: ایران - قزوین - بوئین زهرا - شال تاریخ شهادت: 1394/10/21 محل شهادت: سوریه طول مدت حیات: 34 سال مزار شهید: مفقودالجسد مرتضی کریمی شالی متولد ۲۵ دی ماه ۱۳۶۰ بخش شال شهرستان بویین زهرا است. حنانه 10 ساله و ملیکا 6 ساله دو دردانه کریمی‌اند و البته شاید بتوان گفت تعداد زیادی فرزند پسر که آقا مرتضی خود تربیت آن ها را به عهده داشت تا نامش سال‌های سال بر تارک محله شهرک ولی‌عصر عجل الله بدرخشد. جانشین فرمانده گردان امام حسن مجتبی(ع) 21 دی‌ ماه سال 1394 در سن 34 سالگی در سوریه آسمانی شد. پیکرش هنوز به وطن باز نگشته است
سردار بی سر شهید مدافع حرم حاج عبدالله اسکندری :🌹 🌸به والله قسم اگر ببینم باب در هر گوشه از جهان باز شده است. با آغوش باز به آنجا رفته و تا را در آغوش نکشم باز نخواهم گشت....🌸 شادی روح شهدا صلوات🌷 اللهم صلی علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
چه احساس قشنگیست که در اول صبح یاد یک تو را غرق تمنا سازد.... 🌹
🔴پیشگویی عجیب شهید سلیمانی از شروع جنگ سنگین بعد از جنگ‌ با داعش ✍یکی از مدافعان حرم می‌گوید در پایان جنگ با داعش حاج قاسم سلیمانی به قرارگاه آمد. آمده بود به بچه‌ها خدا قوّت بگوید نشستم کنارش گفتم: حاجی جنگ دیگه تموم شد با اجازتون من برگردم سر درس و زندگیم، بغضم را فرو بردم و گفتم سفره جنگ را جمع کردند ما جا موندیم از قافله‌ی شهدا برای ما دعا کنید.🙏 🔸حاجی دستم را گرفت توی دستش و فشار داد و گفت: فلانی خیلی عجله نکن به زودی یک جنگ سنگینی خواهیم داشت که همه شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم آرزو می‌کنند کاش بودند و در این جنگ کنار شما می‌جنگیدند❗️ 📙 کتاب سلیمانی عزیز، ص۱۹۴ راوی حجت الاسلام محمد مهدی دیانی
▫️همه ی جاده ها خبر از آمدن کسی میدهند. ببین چگونه کعبه لباس خلوت و سکوت پوشیده تا به پیشواز صدای قدمهای منجی برود... آمدنش چه نزدیک است!✨
💎احساس نیاز به یک منجی 🌿شاید در تاریخ بشر کمتر دوره‌ای اتّفاق افتاده باشد که آحاد بشری، جامعه‌ی بشری در همه جای عالَم، به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند چه نخبگان که آگاهانه این نیاز را احساس میکنند، چه بسیاری از مردم که احساس نیاز میکنند ولی در ناخودآگاهِ خودشان ☘️احساس نیاز به یک منجی، احساس نیاز به مهدی، احساس نیاز به یک دست قدرت الهی، احساس نیاز به یک امامت معصوم، احساس نیاز به عصمت، به هدایت الهی، در کمتر دوره‌ای از تاریخ، انسان این همه احساس نیاز به این حقیقت والا سراغ دارد. 🔻امروز بعد از آنکه بشریّت مکاتب گوناگون و نحله‌های فکریِ گوناگون و مسلکهای گوناگون را تجربه کرده -از کمونیسم تا دموکراسی غربی تا لیبرال‌دموکراسیِ رایج در دنیا؛ با این همه ادّعایی که اینها دارند- احساس آسایش نمیکند. 🔬 بشر با این همه پیشرفتهای علمیِ حیرت‌آور که بکلّی وضع زندگی را در جهان تغییر داده، احساس خوشبختی نمیکند؛ بشریّت دچار فقر است، دچار بیماری است، دچار فحشا و گناه است، دچار بی‌عدالتی است، دچار نابرابری است، دچار شکاف طبقاتی بسیار وسیع است؛ 🍁 بشر دچار سوءاستفاده‌ی قدرتها از علم است؛ قدرتها از علم سوءاستفاده میکنند، از کشفیّات طبیعت سوءاستفاده میکنند، از توانایی‌های استخراج‌شده‌ی از طبیعت سوءاستفاده میکنند؛ بشر با اینها مواجه است؛ اینها موجب شده است که انسانها در همه جای دنیا احساس خستگی کنند؛ احساس نیاز به یک دست نجات‌بخش کنند. 📚سخنرانی تلویزیونی مقام معظم رهبری دامت برکاته به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در تاریخ ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
بشر دچار نگرانی است، دچار اضطراب است و این پیشرفتها و این تحوّلات گوناگون نتوانسته است به بشر خوشبختی ببخشد. البتّه خرد انسانی، نعمت بزرگی است؛ تجربه، نعمت بزرگی است؛ [اینها] نعمتهای خدا است و میتواند بسیاری از مشکلات حیات را حل کند، لکن برخی از گره‌ها هست که با اینها باز نمیشود. فرض کنید همین مسئله‌ی عدالت؛ عدالت به وسیله‌ی علمِ پیشرفته‌ی امروز و فنّاوریِ پیشرفته‌ی امروز قابل حل شدن نیست؛ گره‌اش بازشدنی نیست. امروز بی‌عدالتی در دنیا از علم تغذیه میکند؛ یعنی علمِ پیشرفته در خدمت بی‌عدالتی است، در خدمت جنگ‌افروزی است، در خدمت تصرّف سرزمین‌های دیگران است، در خدمت سلطه‌ی بر ملّتها است؛ پس علم این گره‌ها را دیگر نمیتواند باز بکند؛ اینها احتیاج دارد به یک قدرت معنوی، قدرت الهی، دست پُرقدرتِ امام معصوم که او بتواند این کارها را انجام بدهد؛ لذا مأموریّت بزرگ حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه) عبارت است از «یَملَأُ اللَهُ بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا» مأموریّت بزرگ آن بزرگوار قسط و عدل است. 📚سخنرانی تلویزیونی مقام معظم رهبری دامت برکاته به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در تاریخ ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
عدالت مهدوی، عدل در همه‌ی شئون زندگی در بسیاری از روایات، در دعاها، در زیارتها به این معنا اشاره شده است: ایجاد قسط و عدل؛ این، آن چیزی است که جز به دست قدرت الهی که از آستین حضرت بقیّةالله بیرون می‌آید، امکان‌پذیر نیست. این عدلی هم که انتظار است حضرت به وجود بیاورند، عدل در یک بخشِ خاص نیست، عدل در همه‌ی شئون زندگی است؛ عدالت در قدرت، عدالت در ثروت، عدالت در سلامت، عدالت در کرامت انسانی و در منزلت اجتماعی، عدالت در معنویّت و امکان رشد، [عدالت] در همه‌ی ابعاد زندگی؛ اینها چیزهایی است که انتظار است که به وسیله‌ی حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه) در عالَمِ وجود، در دنیا به وجود بیاید و ان‌شاءالله به لطف الهی [محقّق] خواهد شد. 📚سخنرانی تلویزیونی مقام معظم رهبری دامت برکاته به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در تاریخ ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
یاد من که افتادی برای امام زمان(عج) دعا کن❤️ امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن (حتی سوره‌ای از قرآن) یا زیارت عاشورا کند☝️ اگر هم فراموش می‌کرد، تلاوت را قطع می‌کرد و بعد از دعای فرج، ادامه می‌داد. گویا احساس می‌کرد که بدون دعای فرج اعمال اش مقبول نیست و باید آن مقدمه و آن دعا برای سلامتی حضرت حجت(ع) همیشه وجود داشته باشد👌 این مسئله برای ما هم عادت شده و حتی بچه‌ها نیز از ایشان یاد گرفته‌اند که همیشه اعمال و دعاهایمان را با دعا برای سلامتی امام عصر(عج) آغاز کنیم.🌹 بسیار دیده بودم که ایشان در شرایط مختلف و موقعیت‌های متفاوت، نشسته یا ایستاده، در حال تماشای تلویزیون یا حین راه رفتن، گویی ناخودآگاه چیزی از ذهن و دلشان می‌گذشت و دست بر سر می‌گذاشت و به (عج) سلام می‌داد✋ نمی‌دانم در آن شرایط چه چیزی به دل ایشان خطور می‌کرد ولی این برای من همیشه جای تعجب بود که چطور همیشه و در هر حال ارتباطشان برقرار است❗️ اینگونه نبود که فقط در موقعیت‌های خاص به یاد حضرت(عج) بیفتند یا دیگران به ایشان یادآوری کنند، بلکه در هر شرایطی در زندگی روزمره گویا این ارتباط حفظ می‌شد.🌿  در رأس همه حاجات و همه دعاهای این شهید، دعا برای تعجیل فرج بود✨. هر وقت قرار بود کسی به زیارت برود یا در همین التماس دعا گفتن‌های مرسوم، ایشان می‌گفت: «برای (عج) خیلی دعا کنید😔». شهید مدافع حرم جواد الله کرم🌹
شعری که در آخرین لحظات عمرش زیر لب زمزمه میکرد: خواهم كه در این غمكده آرام بگیرم... گمنام سفر كرده و بمیرم
✍ابراهیم در مقابل برای خودش شخصیتی نمیدید. هرکاری میتوانست برای انجام میداد. 💢 یکبار وارد مسجد شدم. میخواستم به دستشویی بروم. دیدم دو نفر دیگر از زیرزمین برگشتند و گفتند چاه دستشویی گرفته. برای نماز به خانه! 💢 من هم خواستم برگردم که همون موقع ابراهیم رسید. وقتی ماجرا را شنید آستینش رو بالا زد و رفت توی زیر زمین و در رو بست! یک ربع بعد در را باز کرد. چاه دستشویی رو کرده بود و همه جا رو و تمیز کرده بود! 💢ابراهیم خودش رو درمقابل خدا کوچک میدید و داشت. خدا هم در چشم مردم، به او داد! 📚سلام بر ابراهیم2