مجذوب تبریزی بهجای اینکه بگه بیا این دعوا و قهر و دیگه تموم کنیم میگفت:
تغافل تا به کی؟ لطفی، نگاهی، گردش چشمی
جفا قدری، ستم حدی و جور اندازهای دارد
رشد میکند. شروع میکند.
سبز میشود. نو میشود. دوباره متولد میشود. آدمیزاد اگر بخواهد، میتواند هر روز، بهار شود.
به نظرم حسین زحمتکش خیلی ریز و تمیز عشق و تعریف کرده:
کسی حرف مرا باور نخواهد کرد اگر روزی
بگویم شیرم و در چنگِ آهویی گرفتارم