AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
دعای عهد.mp3
1.78M
🔰دعای عهد
🎙با نوای استاد فرهمند
من دعای عهد میخوانم بیا
بر سر این عهد میمانم بیا
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
1_1727792211.mp3
6.84M
🕋 دعای توسل
🎧 با نوای : حاج سماواتی
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
__________________________
مَــــــــنِ آرام💜✨
🍃🍃🍃🌾🌺🌾🍃🍃🍃 زندگی ایرا..... 🍃🍃🍃
خوشرو گفتم
_اتابک خان ... خانزاده ها خوشحالم بازم میبینمتون
اتابک خان گفت
_ خان از شما خیلی تعریف میکنه خانزاده
لبخند زدم ، راب. طمون واقعاً مثل پدر دختر ها شده بود
_ آقا جونم به من خیلی لطف دارن
جدی گفت
_ خیلیم لطف نیست !
تا جایی که میدونم با کار هایی که به دستور شما انجام شده
این روستا نجات پیدا کرده
ح. س کردم قصدش خورد کردن خان
کمی اخم کردم تا جدی تر به نظر بیام
_ من هر کاری کردم به دستور خان بوده ...
بیشترین رعیت این شهر و روستاهای اطراف زیر دست آقاجونه ،
شاید شما ندونید ... خان تا مطمئن نشن مردمش سیرن خودشون غذا نمیخورن
این کاری که هیچ خانی انجام نمیده
مطمئنم شما تا به حال حتی به این موضوع فکر هم نکردید!
خان متعجب بود که چطور فهمیدم البته معلوم بود از اینکه بزرگش کردم لذت برده
بجز خان همه با حیرت نگام میکردن ...خان گفت
_ ایرا بانو؟! اتابک خان شنیده ما کارگاه زدیم
بهم گفت مایلن اونا هم بزنن و از ما کمک و راهنمایی میخوان
من هم گفتم این کار دستور ایرا بانو بوده و اجازشو باید بده ...
نظرت چیه دخترم ؟!
از دخترم گفتنش غرق لذ. ت شدم
نگاهی به دلیر خان انداختم دستشو روی هم گذاشت و مطمئن گفت
_ ما این و به تو میسپریم هر تصمیمی بگیری همون میشه
خان هم سری به تایید تکون داد
ح. س کردم پش. تم گرم شد سرم و بالا گرفتم و با لبخند گفتم
_ در برابرش شما چه کمکی به ما میکنید اتابک خان ؟!
جواد غرید
_جسارت نکن
با نگاه خان ساکت شد و منم توجهی نکردم ، ئالان خان خندید
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾
منم پدری داشتم که از همان کودکی عرصه زندگی رو برام تنگ کرده بودند
بدترین تهمتها رو از پدر شنیدم ، هر چقدر کمک حالشون بودم در تنهایی اما به محض
دیدن و آمدن دیگران من می شدم آدم بده
هر وقت جلوشون راه می رفتم شروع به
بهانه گیری و عیب گذاشتن روی من
به حدی از دستشون ناراحت بودم که
همیشه آرزو می کردم کاش فقط یک ساعت تو جا بیفتند ، زبون نداشته باشند
ولی هوش داشته باشند ، من حرف بزنم و عقده دل باز کنم ، پدرم بشنوه ، زجر بکشه اما نتونه هیچی بگه
شاید باورتون نشه ولی همین اتفاق افتاد پدرم چند روزی در بیمارستان و یک روز در
خانه در جا افتادند قدرت تکلم رو از دست دادند ولی تا حدی هوش و حواسشون بجا
بود ، منم تو همین موقعیتی که آرزویش رو داشتم قرار گرفتم اما لطف خدا بود که
تمام سرزنش ها یادم رفت فقط دستش رو تو دست می گرفتم و ازش می خواستم
برای زنده بودن بجنگه ، بهش می گفتم دختر احتیاج به پدر داره , بدنش رو ماساژ
می دادم و باهاش درد و دل می کردم و دعا برای بهبودیش ، التماس و بخشش رو از چشمان پدرم می دیدم
الان ۵ساله پدر من آسمانی شده و من همیشه خدا رو شکر می کنم که توی اون
لحظات آخر بدی های پدر رو از ذهن من پاک کرد ، چون اگر گلایه ای کرده بودم تا آخرین لحظه زندگی بابتش عذاب وجدان داشتم
دعا می کنم خداوند به پدر شما شعور درک فرزندش رو بده و شور شکر گذاری برای وجود شما دختر گلم
سایه تمام پدران بر سر فرزندانشان مستدام
روح پدران آسمانی شاد
🌾🌺🌾آیدی من برای دریافت پیام هاتون
👇
@mahi_882
🌾🌺🌾لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون
👇
https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69
🌾🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾
سلام وخدا قوت
من ده ساله که ازدواج کردم.تو زندگی مشترکم مثل همه شما فراز ونشیب داشتم باید بگم که
۱-حتما وقتی از دست همسرتون ناراحت شدین تو یه فرصت مناسب,یه محیط مناسب(که البته بستگی به هنر شما داره)حتما حتما با همسرتون راجع بهش صحبت کنین.نقاط کور ذهنتونو روشن کنین وبد بین نباشین.تو دلتون به همسرتون بدوبیراه نگین(یادتون باشه شیطون هم بیکار نمیشینه وهی وسوسه میکنه:زندگی فلانی رو ببین حالا خودتو ببین,این دیگه چه انتخابی بود من کردم😳)
۲_از کسی مخصوصا خانواده شوهر توقع نداشته باشین.شما نیازی به براورده شدن نیازتون توسط اونا ندارین.این عدم نیاز رو واقعا به خودتون بقبولانین.هر چی هست از ریز ودرشتشو از خدا بخواین واقعا
۳_اگه از خانواده همسرتون ناراحت شدین هی به همسرتون نگین مامانت,خواهرت,بابات...باید بدونیم که هر کسی مسؤل رفتار خودشه.به نظرم خودتون باید حلش کنین.حتی اگه خواستین درد دل کنین وهمسرتونو به خاطر خانوادش مورد بی مهری قرار ندین مثلا اسم مادر همسرتونو بیارین.از دست..... خانم ناراحت شدم,چرا بی احترامی کرد؟
۴_به نظر من واقعا ۶_۵ سال طول میکشه تا زندگی به آرامش برسه.اخلاق همسران دست هم بیاد وخانواده ها رو بشناسین واونام شما رو بشناسن.بعید به نظر میاد هیچ زندگی ای بدون اختلاف نظر شروع شده باشه.منظورم واسه مراسما وخرید اینا هست.پس اگه غیر این بود شاکر خدا باشین واگه شمام ازین درگیریا داشتین بدونین مثل شما زیادن
۵_ هر چه برای خودتون میپسندین واسه مادر شوهر وخواهر شوهر بپسندین.گارد نگیرین.اگه شما با اونا مودب ومهربان باشین همسرتون با شما خواهد بود.مادر همسرتونو مثل مادر خودتون ببینین.کادو میگیرین مثل هم بگیرین.این مسایل ارزش اختلاف بین شماوهمسرتونو نداره
۶_شما شروع کننده خوبیها باشین.اگه ناراحتی پیش اومده شما برای حلش قدم اول رو بردارین ومنتظر بزرگتر,نباشین تا بیاد وبه شما بگه ببخشین.وقتی چند بار این کارو بکنین جای خودتونو تو خانواده همسرتون باز میکنین
۷_واسه هر مطلبی تو خانواده همسرتون نظر ندین.اگه نظر خواستن صحبت کنین.کم بگین وگزیده بگین
۸_این رو بپذیرین که جایگاه خواهر شوهرتون واسه مادر شوهرتون با شما فرق داره همونطور که جایگاه شما واسه مادتون با عروستون واسه مادرتون فرق داره.پس هی غرررر نزنین چرا واسه دختر خودشون اونجور واسه من اینجور
۹_اما نکته آخر که بسیار به نظرم مهمه والبته به کار بردنش سخت اینه که وقتی از خانواده همسرتون ناراحت شدین باهاشون حتما رفت وآمد بکنین.ممکنه اولش به خودتون بگین اینا به من بی احترامی کردن من باهاشون رفت وآمد کنم؟ولی وقتی میرین ومیاین میبینین حالتون خیلی بهتر شده.امیدوارم همیشه کانون خانوادتون گرم وپر مهر باشه
🌾🌺🌾آیدی من برای دریافت پیام هاتون
👇
@mahi_882
🌾🌺🌾لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون
👇
https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69
🌾🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾
من نمیخوام عقب گرد کنم....
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾
سلام به همه خانوم های مهربونی.من چهارساله ازدواج کردم ویک گل پسر دوسالو نیمه دارم.اوایل انتظارداشتم شوهرم همش
ازم تعریف کنه وهر یک قدمی ک براش برمیدارم ایشون صدقدم برای من.اما چه
کنم ک تربیتها باهم فرق داشتن وایشون یک درونگرای به تمام معنا.هر قررری ک
میریختم انگارمیخواس نمره بده و... ومدام ازم ایرادمیگرف ;اینجور راه برو،اینجور
بشین،اینجور بخور،اینوبخور اینو نخور .البته خ خوبیاهم داشت واینهاروفقط تذکرمیدونس نه ایراد،منم اول تصمیم
گرفتم مث خودش بشم یخ وایراد گیر....تااینکه دیدم فایده نداره داره
بدترمیشه وفاصلمون زیادو مادرشوهر جان داره بهش نزدیکتر،ی مشکل بینمون پیش
اومد،مادرشوهرم فمیداما طرف پسرش و گرفت و....منم روشم وعوض کردم
وچندماهه دارم فقط محبت میکنم،بلد نبودم لوندی کم، عشوه بیام وقرررر بریزم
یاد گرفتم،ازوقتی ایرادگرفتنمو کم کردم ومحبت بدون چشم داشت میکنم برخلاف
گذشتش ازم جلوی خانوادش تعریف میکنه وتوی جمع احترامم میکنه.داره مهربونترمیشه اما هرچی سورپرایزش میکن
م اصلاااا تحویل نمیگیره،کیک ،غذای جدید... اما من تصمیم ندارم کوتاه بیام.خداخیرتون بده
🌾🌺🌾آیدی من برای دریافت پیام هاتون
👇
@mahi_882
🌾🌺🌾لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون
👇
https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69
🌾🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌾🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🌾
سلام عزیزم خوبی؟
یه پیامی از دوست عزیزمون دیدم که ناراحت بودن خونه مادرشوهرن.
عزیزم چندتا راهکار میگم ایشالله به دردتون بخوره
۱.گاهی تو خونه با تاپ و شلوارک و پیداهن باشین اونا که یه دفعه ای میان با اینکه سخته بزارین ببیننتون و بگین عه فک نمیکردم شما بیاین.
یا گاهی در خونه رو قفل کنید که یا درو باز نکنید در میزنن بعد مثلا غروبش یا شبش برین پایین بگین عه نشنیدم یا خواب
بودم.یا اگه زیاد در زدن ژولیده و خوابالو کنید خودتونو برین دم در.
حق با شوهرتونه نمیتونه مستقیم بگه ولی شما گاهی یه لباس ز....یری چیزی جا بزار وسط خونه یه دفعه ای میان ببینن و
خجالت بکشن ک هر لحظه نباید بیان پیشتون.یا گاهی که خیلی در میزنن سرتونو
از در بیرون کنید بگید ببخشید بله فک کردم کار واجبی دارین لباسم مناسب
نیست بفرمایین.یا همسرتون میان همونجور ک دوس دارین لباس بپوشین
اگه هر لحظه بدون در زدن میان شما عجله ای نکن برای عوض کردن پوشش بگو
عه نمیدونستم شما میای یا اینجایی.
یا گاهی به بهونه حموم جواب ندین.اونا
باید بفهمن که نیاز به حریم خصوصی دارین
🌾🌺🌾آیدی من برای دریافت پیام هاتون
👇
@mahi_882
🌾🌺🌾لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون
👇
https://eitaa.com/joinchat/1903755331C4f0bee0e69
🌾🌺🍃🍃🍃🍃🍃🍃