❣محمدم
همون پیراهنے رو ڪہ خواستی
اتـو ڪردم
همون انگشتری رو ڪہ گفتی
آماده ڪردم
تو ساکت همونایی کہ گفتی گذاشتم
بہ همون ترتیبی کہ سفارش کردے
فقط بدون ڪہ دلمـو
رج بہ رج از شال رد کردم و
انداختم دور گردنٺ
مثل یہ پیچڪ
دور بند پوتینٺ کشیدم...
من
اینجا
بی دل شدمـ ...💔
#دل_من_پشت_سرت_کاسه_ی_آبی_شد_و_ریخت
روبروے حرم ڪہ مے ایستے یادٺ بمونہ ڪہ
یڪ نفرِ دوتایی هستے
سلاممو بہ خانم برسـونن
باقیشو خودش میدونہ...
❣محمد جـان
🔴من این درس رو از ڪربلا گرفتم کہ
چیزے ڪہ در راه خدا دادیم ...،
هیـــــچ وقتـــــ
باز پس نــــمیگیریم❗️
#شہادتٺـــــ_مبـارڪـــــ ...
#همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_اینانلو
#حلما
#فرزند_شهید
#زنان_زینبی
❣محمدم
همون پیراهنے رو ڪہ خواستی
اتـو ڪردم
همون انگشتری رو ڪہ گفتی
آماده ڪردم
تو ساکت همونایی کہ گفتی گذاشتم
بہ همون ترتیبی کہ سفارش کردے
فقط بدون ڪہ دلمـو
رج بہ رج از شال رد کردم و
انداختم دور گردنٺ
مثل یہ پیچڪ
دور بند پوتینٺ کشیدم...
من
اینجا
بی دل شدمـ ...💔
#دل_من_پشت_سرت_کاسه_ی_آبی_شد_و_ریخت
روبروے حرم ڪہ مے ایستے یادٺ بمونہ ڪہ
یڪ نفرِ دوتایی هستے
سلاممو بہ خانم برسـونن
باقیشو خودش میدونہ...
❣محمد جـان
🔴من این درس رو از ڪربلا گرفتم کہ
چیزے ڪہ در راه خدا دادیم ...،
هیـــــچ وقتـــــ
باز پس نــــمیگیریم❗️
#شہادتٺـــــ_مبـارڪـــــ ...
#همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_اینانلو
#حلما
#فرزند_شهید
#زنان_زینبی
@vlaiatx
#خاطرات_شهدا
دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) بودیم. دفعه آخر که برای #خداحافظی رفتیم حرم،
وقتی برمیگشتیم،
گفت دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز❗️
گفتم:چرا⁉️
گفت:《چون همیشه #موقع خداحافظی میگفتم یا حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) من را #دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب(سلاماللهعلیها) نوکری کنم.
ولی اینبار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب(سلاماللهعلیها).》
من هم خندیدیم و گفتم:
"خب چه فرقی کرد"
گفت:《اینها دریای کرم هستند
چیزی را که ببخشند دیگر پس نمیگیرند.》
✍راوی: #همسر_شهید
🌹#شهید_مصطفی_نبی_لو🌹
#سالروز_شهادت 🌷
🕊🕊
🌸🍃
روزهاے اول ازدواج یه روز دستمو گرفت و گفت:
"خانومـ...❤
بیا پیشمـ بشینـ کارت دارمـ..."
گفتمـ.
"بفرما آقاے گلمـ منـ سراپا گوشمـ.."🙄
گفت "ببینـ خانومے...💚
همینـ اول بهت گفته باشمااا...
ڪار خونه رو تقسیمـ میڪنیمـ
هر وقت نیاز به ڪمڪ داشتے باید بهـ بگے...
.
گفتمـ آخه شما از سر ڪار برمیگرے خستہ میشے
گفت "حرف نباشه
حرف آخر با منه✌️🏻
اونمـ هر چے تو بگے
منـ باید بگمـ چشمـ...!
.
واقعاً هم به قولش عمل ڪرد از سرڪار ڪہ برمیگشت با وجود خستڰے شروع میکرد ڪمڪ ڪردنـ
.
مهمونـ ڪہ میومد بهمـ میگفت
"شما بشینـ خانومـ...
منـ از مهمونا پذیرایے ميڪنمـ..."
.
فامیلا ڪہ ميومدن خونمون بهم میگفتنـ "خوش به حالت طاهرھ خانومـ🙄
آقا مهدے،
واقعاً یہ مرد واقعیه
منم تو دلمـ صدها بار خدا رو شڪر میڪردمـ...
واسہ زندگے اومدھ بودیمـ تهران
با وجود اینڪہ از سختیاش برامـ گفته بود ولے با حضورش طعمـ تلخ غربت واسم شیرین بود
.
سر ڪار ڪہ میرفت
دلتنـگ میشدمـ😔
.
وقتے برمیگشت،
با وجود خستگے میگفت...
"نبینمـ خانومـ منـ...
دلش گرفتہ باشه هااا...💕
پاشو حاضر شو بریمـ بیرون
.
میرفتیم و یہ حال و هوایے عوض میڪردیمـ...
.
اونقدر شوخے و بگو و بخند راھ مینداخت...😍
که همه اونـ ساعتایے ڪہ ڪنارم نبود و هم جبران میڪرد...😌
و من بیشتر عاشقش میشدمـ
و البته وابسته تر از قبل...
#همسر_شهید
#شهید_مهدی_خراسانی🌷
شـهــود♡
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #شهیدانه #سردار_شهید #سیدعبدالرضا_موسوی فرمانده سپاه خرمشهر امروز #شهیدان، مشعلهای فروزا
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#رایحه_بهشتی
#سردار_شهید
#سیدعبدالرضا_موسوی
فرمانده سپاه خرمشهر
وقتی بعد از سه روز به سردخانه رفتم و می خواستم برای آخرین وداع قیافه ایشان را ببینم تصور می کردم که با یک جسد متلاشی شده و غیرقابل شناسایی روبه رو می شوم به خصوص که سه روز از #شهادت ایشان گذشته بود و جسد متلاشی شده را درون پلاستیک گذاشته بودند، ولی وقتی پلاستیک را باز کردند آنچنان تبسمی روی لبان ایشان دیدم که هرگز از یادم نمی رود همان لذتی که همیشه در مورد آن با من صحبت می کردند و می گفتند که #شهدا از #شهادت لذت خاصی می برند واقعاً در سیمای ایشان مشاهده می شد.
از سوی دیگر وقتی پلاستیک را باز کردند آنچنان #عطر و #رایحه خوشی فضای سردخانه را پرکرد که من تابه اکنون چنین رایحه ای را استشمام نکرده بودم، سید #بهشتی شده بود و بوی #بهشت می داد .
راوی :
#همسر_شهید
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#سالروزشهادت
#عاشقانہ_شهدا°🕊♥️°
همیشه باهاش شـوخے میکردم
ومیگفتم:
اگه شربت شهادت آوردن
نخـوریا🙄بریز دور😅😬
یادمه یه باربهم گفت:
اینجـا شربت شهادت پیدانمیشه چیکارکنم؟😕
بهش گفتـم:
کارے نداره که🙂
خودت درست کن بده بقیه هم بخورند!خندیدوگفت:
این طورے خودم شهیدنمیشم که☹️
بقیه شهید میشن😐
شربت شهادت یه جورایی رمز بیـݧ من وآقاابوالفضل بود.
یه بـار دیدم تو تلگرام یه پیام از یه مخاطب اومد که مـن نمیشناختم🤔
متنش این بود:
#ملازم!
#مدافع هستـــم😊
اگه کارے داشتے به این خط پیام بده.
هنـوز هم شربـت نخـوردم😅☹️.
#ای_جان❤️
#همسر_شهید
#شهدای_مدافع_حرم #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
#ملازمان_حــرم✌️💚
#همسر_شهید
🔹آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان #شغل شما چيست⁉️ گفت: #طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس #سپاه را بپوشي. ️
🔸آآیت الله بهجت پرسید اسم شما چیست⁉️ گفت: فرهاد😊 #آیت_الله_بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا #عبدالمهدي بگذاريد. شما در تاجگذاري ✨امام زمان (عج) به #شهادت خواهيد رسيد🌷.
🔹شما يكي از سربازان #امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید👤 شهیدعبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی🌷 که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب تاج گذاری👑 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394🗓 درسوریه به #شهادت رسید
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی